أيظن أني لعبة بيديه؟
أنا لا أفكر في الرجوع إليه
اليوم عاد كأن شيئا لم يكن
وبراءة الأطفال في عينيه
ليقول لي: إني رفيقة دربه
وبأنني الحب الوحيد لديه..
آیا گمان میکند که بازیچهای در دستانش هستم؟!
[هیچگاه] به بازگشت به او فکر نمیکنم!
امروز بازگشته است گویی که هیچ اتفاقی نیفتاده
با معصومیتی کودکانه در چشمانش!
که به من بگوید «فقط من آن همراه همیشگی او هستم!
که من همان یگانه محبوب او هستم!»
#نزار_قبانی
#عربی_نوشت
#حدیث_دل 🍂
واژه هایم دستِ توست ..
باشی سپید می شوند ..
بخندی سیب می چینند ..
اخم کنی آشفته حال ..
به آغوش که می رسند
گونه هاشان داغ
جان به لب می شوند ..
فقط نرو
که هیچ واژه ای برای این محال
برابری نمی کند ...
#لیلا_مقربی
#برای_آنکه_خودش_میداند
#حدیث_دل 🍂
[ اَ اَقطَعُ رَجائی مِنکَ
وَ قَد اَولَیتَنی
ما لَم اَسالهُ مِن فضلِکَ...:)🌻🍃]
آیا امیدم را از تو ببرم؟!
در حالي که از روي احسان
آنچه که از تو نخواستم
به من عطا فرمودي...♥️
#صحیفهسجادیه
#حدیث_بندگی 🍂
دِلخوشَم هَر سَر ِ صُبح، به سَلامی از تـو
حَبهی قند ِ مَن، ای همنَفَسم صُبح بخیر🙃♥️
#الههسلطانی
#صباحالخیر
#حدیث_دل 🍂
[ حدیث دل ]
#جان_جانانم مـن عاشـقترین آفتـاب صبـحم که در مـزرعه سبـز دلدادگی طلـوع کردم تا چشمانت را که باز م
تماشای #تووو
با آن جمال یکتا و بی مانند
مرا سر ذوق می اورد
توووو زیباترین دلیل
برای تماشای آسمانی
و با آن گیسوان زرد رنگ و
آن چشمان سرشار از عشق
برای همیشه
خورشید درون قلب من
باقی می مانی
طلوع کن
آغاز شو
و بگذار رود پر آب حضورت
چشمه خشکیده علاقه ام را
از تو سرشار گرداند
و تماشای جمال دلفریب و دلبرانه ات
دیدگان عاشقم را
میزبان تماشای صبح دارد
#امیر_عباس_خالق_وردی
#جان_جانانم
#حدیث_دل 🍂
#حدیث_قدسی
عبدی!
أنا و حقی لڪ محـب،
فبحقی علیک ڪن لے محبأ
بنده ی من!
سوگند به حق خودم که دوستت دارم،
پس سوگند به حق من برتو،
مرا دوست بدار...
#ارشاد_القلوب
#حدیث_بندگی 🍂