eitaa logo
[ حدیث دل ]
6.2هزار دنبال‌کننده
12.8هزار عکس
4.6هزار ویدیو
186 فایل
ایدی تبادلات
مشاهده در ایتا
دانلود
آشکارا نهان کنم تا چند؟ دوست می‌دارمت به بانگ بلند عاشقان تو نیک معذورند زان که نبود کسی تو را مانند 🍁
دوســت می‌دارمــت به بــانگ بلند تــا کــی آهــسته و نــهان گــفــتن؟ وصف حسن جمال خود خود گوی حــیف بــاشــد به هــر زبان گفتن؟ 🍁
بر سر گفتار ، دل را خامشی می آورد جوش مستی در خم سربسته باشد باده را........!! یادی از صاحب کمالی می دهد اظهار نقص لاف شاگردی مرا شرمنده استاد کرد.........!! گر نداری طاقت از اظهار دعوی شرم دار شوخی رفتار رسوایی ست پای لنگ را........!! چشم بر دریا ندارد کاسه دریوزه ام اشک نیسان چون صدف معمور میسازد مرا........!! زِ عشقت عالمی پر شور و غوغاست چه دانم تا درين غوغا کجايی؟ فتاد اندر سرم سودای عشقت شدم سرگشته زين سودا، کجايی؟ 🍁
پاے تـویی، دست تـویی هستیِ هر هست تویی بلبلِ سَرمست تویی، جانب ڪَلزار بیا دل، چو در دام عشق منظور است دیده را جُرم نیست، معذور است ناظرم در رُخَت ،به دیده ی دل گرچه از چشم ظاهرم، دور است  با که باید گفت این حالِ عجیب؟! من درد ترا ز دست آسان ندهم دل بر نڪنم ز دوست تا جان ندهم از دوست به یادگار دردے دارم ڪان درد به صد هزار درمان ندهم 📚 زهے عشق زهے عشق ڪه ما راست خدایا چه نغزست و چه خوبست چه زیباست خدایا از آن آب حیاتست ڪه ما چرخ زنانیم نه از ڪف و نه از ناے نه دف‌هاست خدایا 📚 از باد همه پیام او میشنوم وز بلبل مست نام او میشنوم این نقش عجب که دیده‌ام بر در دل آوازهٔ آن ز بام او میشنوم 🍁
   ‍‌‌‌‌ ‌‌‌   صبر بیرون تاخت در میدانِ دل ≫‌♡ᬼ‌𝓐 ✞‌‌‎‌‌‎‌‌‎ ‌‌‎‌‌‎‌‌‎𝓜࿐    ‍‌‌‌‌ ‌‌‌   مرا دردے است دور از تو، ڪه نزد توست درمانش ≫‌♡ᬼ‌𝓐 ✞‌‌‎‌‌‎‌‌‎ ‌‌‎‌‌‎‌‌‎𝓜࿐ ‌ زِ همه دست ڪشیدم تا توباشی همه اَم ≫‌♡ᬼ‌𝓐 ✞‌‌‎‌‌‎‌‌‎ ‌‌‎‌‌‎‌‌‎𝓜࿐ ‌ غلام دولتـــ آنـم ڪہ پاے بند یڪے ستــــ 🍁 ≫‌♡ᬼ‌𝓐 ✞‌‌‎‌‌‎‌‌‎ ‌‌‎‌‌‎‌‌‎𝓜࿐
الهی مرا آن ده که آن به:    ‍‌‌‌‌ ‌‌‌   خیال روے تو در هر طریق همره ماست ≫‌♡ᬼ‌𝓐 ✞‌‌‎‌‌‎‌‌‎ ‌‌‎‌‌‎‌‌‎𝓜࿐    ‍‌‌‌‌ ‌‌‌   در دلــم بود ڪه بے دوست نباشم هرگز ≫‌♡ᬼ‌𝓐 ✞‌‌‎‌‌‎‌‌‎ ‌‌‎‌‌‎‌‌‎𝓜࿐ از همه باز آمدیم و با تو نشستیم. بجز غوغای عشق تو درون دل نمی‌یابم.. 🍁
من چه دانم که چرا از تو جدا افتادم؟ نیک نزدیک بدم، دور چرا افتادم؟ چه گنه کرد دلم کز تو چنین دور افتاد من چه کردم که ز وصل تو جدا افتادم جرمم این دان که ز جان دوست‌ترت می‌دارم از پی دوستی تو به بلا افتادم 🍁
مـــرا جان آن زماان باشـــد ،،، ڪہ تـــــو جاناان مــ ن باشـــے...!!!     🍁
.ــــــــــ🍃🌸🌷🌸🍃ــــــــــ. ما قبله ی خود... روی چو خورشیدِ تو کردیم هیهات ! که خورشید پرستیم دگر بار... 🍁 ._🍃🌸🌷🌸🍃_.
. در انتظار ،، وصلتــــ ، جانم ، رسید بر لبــــــ ، از وصل تــو ، چه حاصل ،، ما را جز انتظاری ..؟ 🌿 🍁
عاشق شده ای ای دل سودات مبارک باد بجز تو در همه عالم، دگر دلبر نمی‌بینم ! رفتیم ما ولی دل و جان ماند پیشِ تو! 🍁
آخر به غلط روزی بر من گذرت افتد... ━━━━━a̘̫͈̭͌͛͌̇̇̍ تو را خوبی دو چندان آفریدند.. ━━━━━a̘̫͈̭͌͛͌̇̇̍ دلم بی تو به جان آمد بیا تا جانِ من باشی.. a̘̫͌͛͌̇̇̍ 🍁
. آیی و بگذری به من و باز ننگری ای جانِ من فدایِ تو، این نیز بگذرد... 🍁
به حسن تو که وفا پیشه کن، جفا بگذار وفا مقارن حسن ار چه کمتری باشد چاره هر درد را خلق به درمان کنند درد تو را کرده عشق مایهٔ درمان دل من نیک بدم، تو نیکویی کن ای نیک، بدم، به نیک بردار 🍁
مَبُر ز من ، که رگ جانِ من بُریده شود... 🍁
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📝 جرمم این دان که ز جان دوست‌ترت می‌دارم از پی دوستی تو به بلا افتادم... 🍁
مَبُر ز من ، که رگ جانِ من بُریده شود... 🍁
مرا تا جان بود جانان تو باشی.. به جز غـوغایِ عشق تـو درونِ دل نمـی‌یابم. حالی خیال وَصلت خوش میدَهد فریبم! مرا رازی ست اندر دل به خون دیده پرورده.... 🍁
طعنه‌ی خلق و جفای فلک و جور رقیب همه هیچ‌اند اگر یار موافق باشد ... اَفسوس بر آن دیده که روی تو ندیدست یا دیده و بعد از تو به رویی نگریدَست ! به جز غـوغایِ عشق تـو درونِ دل نمـی‌یابم. 🍁
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ا┄┅┄𖡹♥️ اے صبا صبح دمے بر سر ڪویش بگذر .... تا معطر شود آفاق ز تو هر سحــرے ..‌...‌ 🍁
به رویت آرزومندم، کجایی؟ 🍁
زلف مشکینت دهان شانه پر عنبر کند سرمه خاموش را چشمت زبان آور کند آن که می‌گوید قیامت بر نمی‌خیزد،کجاست؟ تا در آن مژگان تماشای صف محشر کند تماشای رخ خوبان خوش است، آری، ولی ما را تماشای رخ دلدار از آن بسیار اولی‌تر بیا، ای چشم من، جان و جمال روی جانان بین چو عاشق می‌شوم باری، بدان رخسار اولی‌تر 🍁
شمعی است دل مراد افروختنی چاکیست ز هجر دوست بر دوختنی ای بی‌ خبر از ساختن و سوختنی عشق آمدنی بود نه آموختنی ✍🏻 آن‌که در باغِ دلم ریشه فرو برده زِ نو گرچه نوخیز نهالی‌ست، سراپا ثمر است. ✍🏻 مرا دور از رخ دلدار دردی است که آن را نیست آرامی دریغا...! 🍁
از همه سوی جهان جلوه‌ی او می‌بینم جلوه‌ی اوست جهان کز همه سو می‌بینم  چون به نوروز کند پیرهن از سبزه و گل آن نگارین همه رنگ و همه بو می‌بینم... ای ز غمِ فراقِ تو جانِ مرا شکایتی بر در تو نشسته‌ام منتظرِ عنایتی گرچه بمیرم از غمت‌ هم‌ نکنی به من نظر ور همه خون کنی دلم، هم نکنم شکایتی گفته بودی که: بیایم، چو به جان آیی تو من به جان آمدم، اینک تو چرا می‌نایی؟ بس که سودای سر زلف تو پختم به خیال عاقبت چون سر زلف تو شدم سودایی 🍁