#امام_صادق عليه السلام
المَسجونُ مَن سَجَنَتهُ دُنياهُ عَن آخِرَتِهِ؛
زندانى [واقعى] كسى است كه دنيايش او را از آخرتش باز داشته باشد.
الكافی ج۲ ص۴۵۵
@HadeesNama
#امام_صادق عليه السلام
لا تَكسَلوا في طَلَبِ مَعايِشِكُم؛ فَإِنَّ آباءَنا كانوا يَركُضونَ فيها و يَطلُبونَها؛
در طلب معاش خود كاهلى نكنيد كه پدران ما براى آن مى دويدند و آن را جستجو می کردند.
الفقيه ج3 ص157
@HadeesNama
#امام_کاظم علیه السلام
تَهِيئَةُ الرَّجُلِ لِلمَرأَةِ مِمّا يَزيدُ في عِفَّتِها .
آراسته بودن مرد براى زن، از عواملى است كه بر پاك دامنىِ زن مى افزايد.
مكارم الأخلاق ج١ ص٢١٨
@HadeesNama
#خداوند متعال جل جلاله
لِیأْذَنْ بِحَرْبٍ مِنّی مَنْ آذی عَبْدِی الْمُؤْمِنَ وَ لَْیأْمَنْ غَضَبی مَنْ اَکْرَمَ عَبْدِی الْمُؤْمِنَ؛
کسی که بنده مؤمن مرا اذیت کند، با من اعلان جنگ کرده و کسی که بنده مؤمن مرا تکریم کند، خود را از خشم و غضب من در امان بداند.
@HadeesNama
#امام_باقر عليه السلام
اِنَّ اَعجَلَ الخَيرِ ثَوابا صِلَةُ الرَّحِمِ؛
ثواب صله رحم سريع تر از هر كار خيرى به صاحبش مى رسد.
كافى ج2 ص152
@HadeesNama
#امام_باقر علیه السلام
جَاهِد هَوَاکَ کَمَا تُجَاهِدُ عَدُوَّک
با هوای نفس خویش مبارزه کن؛ همانگونه که با دشمنت مبارزه می کنی.
من لایحضره الفقیه ج4 ص410
@HadeesNama
#امام_رضا علیه السلام
مَنْ فَرَّجَ عَنْ مُؤْمِنٍ فَرَّجَ اَللَّهُ عَنْ قَلْبِهِ يَوْمَ اَلْقِيَامَةِ.
هرکس مشکل مؤمنی را حل کند، خدا در قیامت گره دلش را باز کند.
کافی ج2 ص200
@HadeesNama
#پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله
نعْمَتَانِ مَجْهُولَتَانِ الْأَمْنُ وَ الْعَافِيَة.
دو نعمت است که قدرش ناشناخته است، سلامتی و امنیت.
الخصال ج1 ص34
@HadeesNama
می نویسم که شب تار سحر می گردد
یک نفر مانده از این قوم که بر می گردد
سید حمیدرضا برقعی
@HadeesNama
#امام_علی علیه السلام
إنّما لَكَ مِن مالِكَ ما قَدَّمتَهُ لاِخِرَتِكَ ، و ما أخَّرتَهُ فلِلوارِثِ.
در حقيقت از دارايى تو همان متعلّق به توست كه براى آخرتت پيش فرستى و آنچه پس از خود بگذارى از آنِ وارث است.
غرر الحكم ح٣٩٠٤
@HadeesNama
#امام_علی علیه السلام
ما أكثرَ الإخْوانِ عندَ الجِفانِ ، و أقلَّهُم عندَ حادِثاتِ الزّمانِ!
چه بسيارند دوستان به هنگام چيده شدن كاسه ها [بر سر سفره]، و چه اندكند به گاه گرفتارى هاى زمانه!
غرر الحكم ح 9657
@HadeesNama
سلامٌ عَلی آسمان در نگاهت
سلامٌ عَلی نور در سجدهگاهت
سلامٌ عَلی چشم آن حوض خوشبخت
که یک بار افتاده بر عکس ماهت
مسیحی پریشان زلف چلیپایت
و هندو گرفتار خال سیاهت
چه رازی است بین نگاه تو با آب؟
که با دیدنش روضه میخواند آهت
چه بغضی؟ که میگیرد از ابر، باران
و از چشمهای تو یک خواب راحت
سلامٌ عَلی آلِ یاسین سیبی
که افتاد در جویبار نگاهت
چه ساعات سبزی است آن روز روشن
که با سیصد و سیزده مردِ راهت ـ
میآیی و میآید عطر نسیمی
و خورشیدی از مشرق صبحگاهت
رجزهای ابیات داغ غزلهات
و جادوی چشمان زیبا، سلاحت
سلامٌ عَلی جاده و گرد و میدان
نَفَسهای اسبان و رقص سپاهت
ببین از حقیقت فقط مانده اسمی
و دینی که دارد به دنیا شباهت
برو قلعۀ ابرها را فرو ریز
برو دست خورشید پشتوپناهت
سلامٌ عَلی پیچ و تاب قشنگی
که افتاده در پرچم لا الهَت
قاسم صرافان
@HadeesNama