eitaa logo
حدیثنا
638 دنبال‌کننده
3 عکس
5 ویدیو
1 فایل
احادیث کمترشنیده‌شده از کتب معتبر ارتباط با ادمین: @Rah_Bar
مشاهده در ایتا
دانلود
💠جن‌ها برای چه کاری نزد اهل‌بیت می‌آمدند؟ 🌿…عَنْ سَعْدٍ الْإِسْكَافِ قَالَ: أَتَيْتُ أَبَا جَعْفَرٍ ع فِي بَعْضِ مَا أَتَيْتُهُ فَجَعَلَ يَقُولُ: «لَا تَعْجَلْ» حَتَّى حَمِيَتِ الشَّمْسُ عَلَيَّ وَ جَعَلْتُ أَتَتَبَّعُ الْأَفْيَاءَ فَمَا لَبِثَ أَنْ خَرَجَ عَلَيَّ قَوْمٌ كَأَنَّهُمُ الْجَرَادُ الصُّفْرُ عَلَيْهِمُ الْبُتُوتُ قَدِ انْتَهَكَتْهُمُ الْعِبَادَةُ قَالَ: فَوَ اللَّهِ لَأَنْسَانِي مَا كُنْتُ فِيهِ مِنْ حُسْنِ هَيْئَةِ الْقَوْمِ فَلَمَّا دَخَلْتُ عَلَيْهِ قَالَ لِي: «أَرَانِي قَدْ شَقَقْتُ عَلَيْكَ؟» قُلْتُ: أَجَلْ وَ اللَّهِ لَقَدْ أَنْسَانِي مَا كُنْتُ فِيهِ قَوْمٌ مَرُّوا بِي لَمْ أَرَ قَوْماً أَحْسَنَ هَيْئَةً مِنْهُمْ فِي زِيِّ رَجُلٍ وَاحِدٍ كَأَنَّ أَلْوَانَهُمُ الْجَرَادُ الصُّفْرُ قَدِ انْتَهَكَتْهُمُ الْعِبَادَةُ. فَقَالَ: «يَا سَعْدُ رَأَيْتَهُمْ؟» قُلْتُ: نَعَمْ. قَالَ: «أُولَئِكَ إِخْوَانُكَ مِنَ الْجِنِّ.» قَالَ: فَقُلْتُ: يَأْتُونَكَ؟ قَالَ: «نَعَمْ يَأْتُونَّا يَسْأَلُونَّا عَنْ مَعَالِمِ دِينِهِمْ وَ حَلَالِهِمْ وَ حَرَامِهِمْ.» 📚الكافي، ج۱، ص۳۹۴ 🌿از سعد اِسکاف نقل شده است: 🔶در یکی از مراجعاتی که به امام باقر (علیه‌السلام) داشتم، حضرت فرمودند: 🔸«[برای این‌که داخل بیایی،] عجله نکن.» 🔷[من بیرون منزل ایشان ماندم] تا زمانی که خورشید به‌شدت بر من می‌تابید و من [برای فرار از گرما] سایه‌ها را دنبال می‌کردم. چیزی نگذشت که گروهی [از منزل حضرت] خارج شدند که [رنگشان] شبیه ملخ‌های زردرنگ بودند و جامه‌هایی ضخیم بر دوش داشتند و عبادت، آن‌ها را دچار سستی و ضعف کرده بود. به خدا قسم، از زیباییِ ظاهر این گروه، وضعیت بدی که در آن بودم را فراموش کردم. 🔶وقتی [آن‌ها خارج شدند و من] نزد امام باقر (علیه‌السلام) رفتم، حضرت به من فرمودند: 🔸«به‌نظرم تو را به مشقت انداختم.» 🔷عرض کردم: 🔹بله، ولی به خدا قسم، گروهی که از کنارم عبور کردند، موجب شدند وضعیتی که در آن بودم را فراموش کنم. من هرگز گروهی در لباس یک مرد را خوش‌سیماتر از آن‌ها ندیده بودم. رنگشان مانند ملخ‌های زردرنگ بود و عبادت آن‌ها را دچار ضعف و سستی کرده بود. 🔶حضرت فرمودند: 🔸«ای سعد! آن‌ها را دیدی؟» 🔷عرض کردم: 🔹بله. 🔶فرمودند: 🔸«آن‌ها برادران تو از طایفه جن بودند.» 🔷عرض کردم: 🔹نزد شما آمده بودند؟ 🔶حضرت فرمودند: 🔸«بله، آن‌ها نزد ما می‌آیند و پیرامون معارف دینشان و از حلال و حرامشان از ما سؤال می‌کنند.» 💠 جرعه‌ای از احادیث کمترشنیده‌شده اهل‌بیت ﴿علیهم‌السلام﴾ در «حـدیـثـنـا»: 💠 @hadithona 💠 @hadithona
💠جن‌ها چه‌گونه صدایی دارند؟ 🌿…عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ جَحْرَشٍ قَالَ: حَدَّثَتْنِي حَكِيمَةُ بِنْتُ مُوسَى قَالَتْ: رَأَيْتُ الرِّضَا ع وَاقِفاً عَلَى بَابِ بَيْتِ الْحَطَبِ وَ هُوَ يُنَاجِي وَ لَسْتُ أَرَى أَحَداً فَقُلْتُ: يَا سَيِّدِي لِمَنْ تُنَاجِي؟ فَقَالَ: «هَذَا عَامِرٌ الزَّهْرَائِيُّ أَتَانِي يَسْأَلُنِي وَ يَشْكُو إِلَيَّ.» فَقُلْتُ: يَا سَيِّدِي أُحِبُّ أَنْ أَسْمَعَ كَلَامَهُ. فَقَالَ لِي: «إِنَّكِ إِنْ سَمِعْتِ بِهِ حُمِمْتِ سَنَةً.» فَقُلْتُ: يَا سَيِّدِي أُحِبُّ أَنْ أَسْمَعَهُ. فَقَالَ لِيَ: «اسْمَعِي!» فَاسْتَمَعْتُ فَسَمِعْتُ شِبْهَ الصَّفِيرِ وَ رَكِبَتْنِيَ الْحُمَّى فَحُمِمْتُ سَنَةً. 📚الكافي، ج۱، ص۳۹۵ 🌿از محمد بن جَحرش نقل شده است: 🍃حکیمه، دختر امام کاظم (علیه‌السلام) برایم روایت کرد: 🔷من [برادرم] امام رضا (علیه‌السلام) را دیدم که کنار درِ انبار هیزم ایستاده بودند و درگوشی صحبت می‌کردند، اما هیچ‌کس را آن‌جا ندیدم. عرض کردم: 🔹آقای من! با چه کسی نجوا می‌کنید؟ 🔶حضرت فرمودند: 🔸«این، "عامر زهرائی" است. آمده است از من پرسش کند و شکایتش را نزد من آورده است. 🔷عرض کردم: 🔹آقای من! دوست دارم صدایش را بشنوم. 🔶به من فرمودند: 🔸«اگر صدایش را بشنوی، یک سال تب خواهی کرد.» 🔷عرض کردم: 🔹آقای من! من دوست دارم صدایش را بشنوم. 🔶امام رضا (علیه‌السلام) به من فرمودند: 🔸«بشنو!» 🔷من صدایی شبیه صدای سوت ممتد شنیدم و دچار تب شدم و تا یک سال تب داشتم. 💠 جرعه‌ای از احادیث کمترشنیده‌شده اهل‌بیت ﴿علیهم‌السلام﴾ در «حـدیـثـنـا»: 💠 @hadithona 💠 @hadithona
💠اهل‌بیت برای چه کارهایی اجنه را به خدمت می‌گرفتند؟ 🌿…عَنْ سَدِيرٍ الصَّيْرَفِيِّ قَالَ: أَوْصَانِي أَبُو جَعْفَرٍ ع بِحَوَائِجَ لَهُ بِالْمَدِينَةِ فَخَرَجْتُ فَبَيْنَا أَنَا بَيْنَ فَجِّ الرَّوْحَاءِ عَلَى رَاحِلَتِي إِذَا إِنْسَانٌ يَلْوِي ثَوْبَهُ قَالَ فَمِلْتُ إِلَيْهِ وَ ظَنَنْتُ أَنَّهُ عَطْشَانُ فَنَاوَلْتُهُ الْإِدَاوَةَ فَقَالَ لِي لَا حَاجَةَ لِي بِهَا وَ نَاوَلَنِي كِتَاباً طِينُهُ رَطْبٌ قَالَ فَلَمَّا نَظَرْتُ إِلَى الْخَاتَمِ إِذَا خَاتَمُ أَبِي جَعْفَرٍ ع فَقُلْتُ مَتَى عَهْدُكَ بِصَاحِبِ الْكِتَابِ قَالَ السَّاعَةَ وَ إِذَا فِي الْكِتَابِ أَشْيَاءُ يَأْمُرُنِي بِهَا ثُمَّ الْتَفَتُّ فَإِذَا لَيْسَ عِنْدِي أَحَدٌ قَالَ ثُمَّ قَدِمَ أَبُو جَعْفَرٍ ع فَلَقِيتُهُ فَقُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ رَجُلٌ أَتَانِي بِكِتَابِكَ وَ طِينُهُ رَطْبٌ فَقَالَ: «يَا سَدِيرُ إِنَّ لَنَا خَدَماً مِنَ الْجِنِّ فَإِذَا أَرَدْنَا السُّرْعَةَ بَعَثْنَاهُمْ.» 📚الكافي، ج۱، ص۳۹۵ 🌿از سَدیر صَیرَفی نقل شده است: 🔹امام باقر (علیه‌السلام) در مدینه، نیازمندی‌هایی که داشتند را به من سفارش دادند. 🔹من از شهر خارج شدم و زمانی که در تنگه روحاء (مکانی در ۸۰ کیلومتری مدینه و در مسیر مکه)، سوار بر شتر خود بودم، ناگهان انسانی را دیدم که جامه‌اش را دور خود پیچیده بود. سمت او رفتم. گمان کردم تشنه است. ظرف آب را به طرفش دراز کردم. 🔹گفت: من نیازی به آن ندارم. 🔹آن‌گاه نامه‌ای را به سمتم گرفت که مهر و مومش هنوز خشک نشده بود. وقتی مُهر (امضای) آن را نگاه کردم، دیدم مهر امام باقر (علیه‌السلام) است. 🔹گفتم: کِی نزد فرستنده این نامه بودی؟ 🔹گفت: هم‌اکنون. 🔹در آن نامه حضرت مرا به کارهایی امر فرموده بودند. 🔹[بعد از خواندن نامه] به سویش رو کردم، اما هیچ‌کس پیشم نبود! 🔹بعدها امام باقر (علیه‌السلام) [به مکه] آمدند و من ایشان را ملاقات کردم. 🔹عرض کردم: فدایتان شوم، مردی نامه‌ای برایم آورد که مهر و مومش خشک نشده بود. 🔶حضرت فرمودند: 🔸«ای سَدیر! به‌راستی که ما خدمت‌گزارانی از جن داریم که وقتی بخواهیم کاری به‌سرعت انجام شود، آن‌ها را می‌فرستیم.» 💠 جرعه‌ای از احادیث کمترشنیده‌شده اهل‌بیت ﴿علیهم‌السلام﴾ در «حـدیـثـنـا»: 💠 @hadithona 💠 @hadithona
✉️پست سفارشی امام باقر برای نجات جان جابر بن یزید جُعفی! ♦️در مطلب پیشین (با عنوان «اهل‌بیت برای چه کارهایی اجنه را به خدمت می‌گرفتند؟») ملاحظه فرمودید که اهل‌بیت (علیهم‌السلام) خدمت‌گزارانی از طایفه جن داشته‌اند که گاه برای کارهای اضظراری که نیاز به سرعت داشته، از آن‌ها کمک می‌گرفتند. 🔺در زیر به نمونه‌ای جالب از این موارد که برای نجات جان یکی از اصحاب خاص حضرات معصومین (علیهم‌السلام) صورت گرفته است، اشاره می‌شود… 🌿از نُعمان بن بشیر نقل شده است: 🔹من [در سفری از کوفه به مدینه] هم‌سفرِ "جابر بن یزید جُعفی" بودم. 🔹وقتی به مدینه رسیدیم، جابر نزد امام باقر (علیه‌السلام) رفت و [بعد از دیدار] با ایشان خداحافظی کرد و درحالی‌که شادمان بود، از محضرشان خارج شد. 🔹[از مدینه خارج شدیم] تا این‌که در روز جمعه، به "اُخَیرجه" که اولین توقف‌گاه قبل از سه‌راهی مدینه (و کوفه و مکه) بود، رسیدیم. 🔹هنگام ظهر، نماز خواندیم. وقتی شترهایمان از جا برخواستند (که راه بیفتیم)، ناگهان مردی بلندقد و گندم‌گون را دیدم که نامه‌ای همراه داشت و آن را به‌سمت جابر گرفت. جابر نامه را گرفت و آن را بوسید و بر چشمانش گذاشت. 🔹آن نامه از جانب امام باقر (علیه‌السلام) خطاب به جابر بن یزید بود و بر آن مهر و مومی از گل سیاه بود که هنوز خشک نشده بود. 🔸جابر به آن مرد گفت: کِی مولایم را دیدی؟ 🔹مرد گفت: هم‌اکنون. 🔸جابر گفت: قبل از نماز (ظهر) یا بعد از نماز؟ 🔹مرد گفت: بعد از نماز. 🔹جابر مهر نامه را گشود و شروع به خواندن آن کرد. چهره‌اش در هم شد تا وقتی که به آخر نامه رسید. بعد، نامه را بست. من تا زمانی که به کوفه برسیم، دیگر او را خندان و شادمان ندیدم. 🔹وقتی به کوفه رسیدیم، شب بود. شب را خوابیدم و صبح به‌جهت احترام به جابر، نزد او رفتم. آن‌گاه او را دیدم که از خانه خارج شد و نزد من آمد، درحالی‌که استخوانی به گردنش آویخته بود و بر چوبی سوار شده بود و می‌دوید و می‌گفت: "منصور بن جمهور [حاکمِ بعدیِ کوفه] را فرمانروا یافتم، نه فرمان‌پذیر." و شعرهایی از این‌دست می‌خواند. 🔹به من نگاه کرد و من نیز به او نگاه کردم، اما چیزی به من نگفت و من نیز چیزی به او نگفتم. از چیزی که دیده بودم، به گریه افتادم. کودکان خردسال و مردم دور من و جابر جمع شدند. جابر آمد و وارد حیاط خانه شد. به‌همراه کودکان شروع کرد به چرخیدن دور حیاط. مردم نیز می‌گفتند: "جابر دیوانه شده است. به خدا قسم، او دیوانه شده است." 🔹به خدا قسم، چند روز بیش‌تر نگذشته بود که نامه‌ای از جانب هشام بن عبدالملک [خلیفه اموی] به فرمانروایش در کوفه رسید که: "مردی که به او جابر بن یزید جعفی گفته می‌شود را پیدا کن، گردنش را بزن و سرش را برایم بفرست." 🔹حاکم کوفه رو به افرادی که نزدش نشسته بودند کرد و به آنان گفت: جابر بن یزید جعفی کیست؟ 🔹گفتند: خدا شما را سلامت بدارد! او مردی بود اهل علم و فضل و حدیث. به حج رفت و دیوانه شد. او اکنون در حیاط خانه به‌همراه کودکان سوار بر چوبی است و با آنان مشغول بازی است. 🔹حاکم کوفه خودش نزد جابر رفت و دید او همراه کودکان سوار بر چوبی بازی می‌کند. گفت: "سپاس خدایی را که مرا از قتل او معاف داشت." 🔹چند روز بیش‌تر نگذشته بود که منصور بن جمهور [به‌عنوان حاکم جدید] وارد کوفه شد و همان شد که جابر [در اشعارش] می‌گفت. 📚الكافي، ج۱، ص۳۹۶ 🔰حدیث مرتبط پیشین: 📌«اهل‌بیت برای چه کارهایی اجنه را به خدمت می‌گرفتند؟» 📌https://dastvar.blog.ir/1403/04/02-2 💠 جرعه‌ای از احادیث کمترشنیده‌شده اهل‌بیت ﴿علیهم‌السلام﴾ در «حـدیـثـنـا»: 💠 @hadithona 💠 @hadithona
📜متن عربی حدیث: 🌿…عَنِ النُّعْمَانِ بْنِ بَشِيرٍ قَالَ: كُنْتُ مُزَامِلًا لِجَابِرِ بْنِ يَزِيدَ الْجُعْفِيِّ فَلَمَّا أَنْ كُنَّا بِالْمَدِينَةِ دَخَلَ عَلَى أَبِي جَعْفَرٍ ع فَوَدَّعَهُ وَ خَرَجَ مِنْ عِنْدِهِ وَ هُوَ مَسْرُورٌ حَتَّى وَرَدْنَا الْأُخَيْرِجَةَ أَوَّلَ مَنْزِلٍ نَعْدِلُ مِنْ فَيْدَ إِلَى الْمَدِينَةِ يَوْمَ جُمُعَةٍ فَصَلَّيْنَا الزَّوَالَ فَلَمَّا نَهَضَ بِنَا الْبَعِيرُ إِذَا أَنَا بِرَجُلٍ طُوَالٍ آدَمَ مَعَهُ كِتَابٌ فَنَاوَلَهُ جَابِراً فَتَنَاوَلَهُ فَقَبَّلَهُ وَ وَضَعَهُ عَلَى عَيْنَيْهِ وَ إِذَا هُوَ مِنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ إِلَى جَابِرِ بْنِ يَزِيدَ وَ عَلَيْهِ طِينٌ أَسْوَدُ رَطْبٌ فَقَالَ لَهُ: مَتَى عَهْدُكَ بِسَيِّدِي؟ فَقَالَ: السَّاعَةَ. فَقَالَ لَهُ: قَبْلَ الصَّلَاةِ أَوْ بَعْدَ الصَّلَاةِ؟ فَقَالَ: بَعْدَ الصَّلَاةِ. فَفَكَّ الْخَاتَمَ وَ أَقْبَلَ يَقْرَؤُهُ وَ يَقْبِضُ وَجْهَهُ حَتَّى أَتَى عَلَى آخِرِهِ ثُمَّ أَمْسَكَ الْكِتَابَ فَمَا رَأَيْتُهُ ضَاحِكاً وَ لَا مَسْرُوراً حَتَّى وَافَى الْكُوفَةَ فَلَمَّا وَافَيْنَا الْكُوفَةَ لَيْلًا بِتُّ لَيْلَتِي فَلَمَّا أَصْبَحْتُ أَتَيْتُهُ إِعْظَاماً لَهُ فَوَجَدْتُهُ قَدْ خَرَجَ عَلَيَّ وَ فِي عُنُقِهِ كِعَابٌ قَدْ عَلَّقَهَا وَ قَدْ رَكِبَ قَصَبَةً وَ هُوَ يَقُولُ: أَجِدُ مَنْصُورَ بْنَ جُمْهُورٍ أَمِيراً غَيْرَ مَأْمُورٍ وَ أَبْيَاتاً مِنْ نَحْوِ هَذَا فَنَظَرَ فِي وَجْهِي وَ نَظَرْتُ فِي وَجْهِهِ فَلَمْ يَقُلْ لِي شَيْئاً وَ لَمْ أَقُلْ لَهُ وَ أَقْبَلْتُ أَبْكِي لِمَا رَأَيْتُهُ وَ اجْتَمَعَ عَلَيَّ وَ عَلَيْهِ الصِّبْيَانُ وَ النَّاسُ وَ جَاءَ حَتَّى دَخَلَ الرَّحَبَةَ وَ أَقْبَلَ يَدُورُ مَعَ الصِّبْيَانِ وَ النَّاسُ يَقُولُونَ جُنَّ جَابِرُ بْنُ يَزِيدَ جُنَّ فَوَ اللَّهِ مَا مَضَتِ الْأَيَّامُ حَتَّى وَرَدَ كِتَابُ هِشَامِ بْنِ عَبْدِ الْمَلِكِ إِلَى وَالِيهِ أَنِ انْظُرْ رَجُلًا يُقَالُ لَهُ جَابِرُ بْنُ يَزِيدَ الْجُعْفِيُّ فَاضْرِبْ عُنُقَهُ وَ ابْعَثْ إِلَيَّ بِرَأْسِهِ فَالْتَفَتَ إِلَى جُلَسَائِهِ فَقَالَ لَهُمْ: مَنْ جَابِرُ بْنُ يَزِيدَ الْجُعْفِيُّ؟ قَالُوا: أَصْلَحَكَ اللَّهُ كَانَ رَجُلًا لَهُ عِلْمٌ وَ فَضْلٌ وَ حَدِيثٌ وَ حَجَّ فَجُنَّ وَ هُوَ ذَا فِي الرَّحَبَةِ مَعَ الصِّبْيَانِ عَلَى الْقَصَبِ يَلْعَبُ مَعَهُمْ قَالَ: فَأَشْرَفَ عَلَيْهِ فَإِذَا هُوَ مَعَ الصِّبْيَانِ يَلْعَبُ عَلَى الْقَصَبِ فَقَالَ: الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي عَافَانِي مِنْ قَتْلِهِ قَالَ وَ لَمْ تَمْضِ الْأَيَّامُ حَتَّى دَخَلَ مَنْصُورُ بْنُ جُمْهُورٍ الْكُوفَةَ وَ صَنَعَ مَا كَانَ يَقُولُ جَابِرٌ. 📚الكافي، ج۱، ص۳۹۶ 💠کـانـال «حـدیـثـنـا»: 💠 @hadithona 💠 @hadithona
🐍ماجرای جنی که به شکل اژدها خدمت امیرالمؤمنین رسید 🌿…عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: «بَيْنَا أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع عَلَى الْمِنْبَرِ إِذْ أَقْبَلَ ثُعْبَانٌ مِنْ نَاحِيَةِ بَابٍ مِنْ أَبْوَابِ الْمَسْجِدِ فَهَمَّ النَّاسُ أَنْ يَقْتُلُوهُ فَأَرْسَلَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع أَنْ كُفُّوا فَكَفُّوا وَ أَقْبَلَ الثُّعْبَانُ يَنْسَابُ حَتَّى انْتَهَى إِلَى الْمِنْبَرِ فَتَطَاوَلَ فَسَلَّمَ عَلَى أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ ع فَأَشَارَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع إِلَيْهِ أَنْ يَقِفَ حَتَّى يَفْرُغَ مِنْ خُطْبَتِهِ وَ لَمَّا فَرَغَ مِنْ خُطْبَتِهِ أَقْبَلَ عَلَيْهِ فَقَالَ: «مَنْ أَنْتَ؟» فَقَالَ: عَمْرُو بْنُ عُثْمَانَ خَلِيفَتِكَ عَلَى الْجِنِّ وَ إِنَّ أَبِي مَاتَ وَ أَوْصَانِي أَنْ آتِيَكَ فَأَسْتَطْلِعَ رَأْيَكَ وَ قَدْ أَتَيْتُكَ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ فَمَا تَأْمُرُنِي بِهِ وَ مَا تَرَى؟ فَقَالَ لَهُ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع: «أُوصِيكَ بِتَقْوَى اللَّهِ وَ أَنْ تَنْصَرِفَ فَتَقُومَ مَقَامَ أَبِيكَ فِي الْجِنِّ فَإِنَّكَ خَلِيفَتِي عَلَيْهِمْ.» قَالَ: فَوَدَّعَ عَمْرٌو أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ وَ انْصَرَفَ فَهُوَ خَلِيفَتُهُ عَلَى الْجِنِّ فَقُلْتُ لَهُ: جُعِلْتُ فِدَاكَ فَيَأْتِيكَ عَمْرٌو وَ ذَاكَ الْوَاجِبُ عَلَيْهِ؟ قَالَ: نَعَمْ. 📚الكافي، ج۱، ص۳۹۶ 🌿از جابر بن یزید جعفی نقل شده است: 🔶امام باقر (علیه‌السلام) فرمودند: 🔸«هنگامی‌که امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) بر منبر (مشغول سخنرانی) بودند، ناگهانی ماری غول‌پیکر*️⃣ از جانب یکی از درهای مسجدِ [کوفه] پیش آمد. 🔸مردم به تکاپو افتادند که آن را بکشند. امیرالمؤمنین کسی را فرستاد تا از این کار دست بکشند. آن‌ها مار را رها کردند. مار با سرعت خزید و پیش رفت و خود را به منبر رساند. 🔸آن‌گاه سر بلند کرد و به امیرالمؤمنین سلام کرد. امیرالمؤمنین به مار اشاره کرد که همان‌جا بایستد تا سخنرانی‌شان تمام شود. 🔸وقتی سخنرانی‌شان تمام شد، رو به مار کردند و فرمودند: «تو که هستی؟» 🔸مار عرض کرد: "عَمرو بن عثمان" و خلیفه شما بر جنّیان هستم. پدرم [که خلیفه شما بود،] از دنیا رفت و به من وصیت کرد که نزد شما بیایم و نظر شما را جویا شوم. ای امیرالمؤمنین! من نیز نزد شما آمده‌ام. پس چه دستور می‌فرمایید و نظرتان [در مورد جانشینی من] چیست؟ 🔸امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) به او فرمودند: «تو را به تقوای خداوند توصیه می‌کنم و این‌که نزد قوم خود بازگردی و قائم‌مقام پدرت در میان جنّیان باشی. به‌راستی که تو خلیفه‌ی من بر آنان هستی.» 🔸عمرو (جنّی که به شکل مار وارد شده بود) با امیرالمؤمنین خداحافظی کرد و رفت. او خلیفه‌ی امیرالمؤمنین بر جنّیان بود.» 🔷جابر بن یزید جُعفی گوید: به امام باقر (علیه‌السلام) عرض کردم: 🔹فدایتان شوم، آیا عَمرو (خلیفه امیرالمؤمنین بر جنّیان) نزد شما نیز آمده است و آیا این کسب تکلیف (از شما) بر او واجب است؟ 🔶امام باقر (علیه‌السلام) فرمودند: 🔸«بله» 📝پاورقیـــــــــــــــــــــــــــــــــ *️⃣در متن حدیث از واژه «ثُعبان» استفاده شده است که خداوند در قرآن (اعراف:۱۰۷) در ماجرای معجزه‌ی تبدیل عصای حضرت موسی (علیه‌السلام) به اژدها و شکست دادن ساحران، به آن اشاره فرموده است. (در زبان فارسی کهن، «اژدها» همان مار غول‌پیکر است.) 💠 جرعه‌ای از احادیث کمترشنیده‌شده اهل‌بیت ﴿علیهم‌السلام﴾ در «حـدیـثـنـا»: 💠 @hadithona 💠 @hadithona
🕌ذکر کارکردی متفاوت برای مسجد ♦️ما معمولاً مسجد را محلی برای صِرفِ عبادت می‌دانیم. بعضی مسجدی‌ها هم عبادات و ادعیه و اذکار خود را در مسجد انجام می‌دهند و در خانه خود کم‌تر به این امور می‌پردازند. 🔺حدیث زیر و توضیحات بعدش، تا حدودی این کلیشه‌ی ذهنی را می‌شکند و کارکرد اصلی مسجد را چیز دیگری معرفی می‌کند. ملاحظه بفرمایید… 🌿…عَنِ السَّكُونِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص: 🍃«إِنَّ الْمُؤْمِنَ مَجْلِسُهُ مَسْجِدُهُ وَ صَوْمَعَتُهُ بَيْتُهُ.» 📚الكافي، ج۲، ص۶۶۲ 🔶از امام صادق، از رسول خدا (صلوات‌الله‌علیهما) نقل شده است: 🔸«به‌راستی که مؤمن؛ 👈مجلسش1⃣ مسجدش است 👈و صومعه‌اش2⃣ خانه‌اش.» 📝پاورقیـــــــــــــــــــــــــــــــــ 1⃣مجلس: نشست‌گاه، محل نشستن، محلی که افراد با هم می‌نشینند و پیرامون موضوعی گفت‌وگو می‌کنند. 2⃣صومعه: عبادت‌گاه، محل عبادت، بنایی که راهبان و عابدان مسیحی در خارج شهر می‌ساختند تا به آن خلوت روند و به عبادت بپردازند. 📝پانوشتـــــــــــــــــــــــــــــــــ ♦️این فرمایش رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) در مقابل سلوک عابدان مسیحی بیان شده است؛ ایشان به این مطلب تأکید دارند که مسلمانِ مؤمن در مسجد، برای صِرفِ عبادت نمی‌رود؛ بلکه مسجد محلی است که مؤمنان علاوه بر نماز جماعت (که خود عبادتی جمعی است نه فردی)، در آن می‌نشینند، گفتگویی می‌کنند، چیزی یاد می‌گیرند، انسی می‌گیرند، مشورتی می‌کنند، تصمیمی می‌گیرند و… 🔺پیش‌تر در احادیثی که ذیل مطلبی با عنوان «مسجدی در خانه!» ذکر شده بود، اشاره شد که اهل‌بیت (علیهم‌السلام) در خانه‌شان اتاقی جمع‌وجور و ساده را عبادت‌گاه شخصی خود قرار می‌دادند، عبادات فردی خود را آن‌جا انجام می‌دادند و دیگران را نیز به این کار توصیه می‌فرمودند. 🔺از بعضی روایات نیز چنین برداشت می‌شود که پیامبر و اهل‌بیت (صلوات‌الله‌علیهم) نمازهای نافله روز و شب خود را در خانه می‌خواندند و برای خواندن نمازهای واجب به مسجد می‌رفتند و در جماعت شرکت می‌کردند. 🔺روایت الهام‌بخش دیگری که در این رابطه می‌توان به آن اشاره کرد، روایت مشهوری که در کتب اهل‌سنت (مثل: سنن‌ابن‌ماجة، ج۱، ص۸۳) ذکر شده است؛ این‌که رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) وارد مسجد شدند و با دو گروه مواجه گشتند؛ یک گروه به دعا مشغول بودند و گروه دیگر به علم‌آموزی. ایشان گروه دوم را برتر دانستند و در جمع آنان حاضر شدند. 🔰مطلب مرتبط پیشین: 📌«مسجدی در خانه!» 📌https://dastvar.blog.ir/1401/02/04 💠 جرعه‌ای از احادیث کمترشنیده‌شده اهل‌بیت ﴿علیهم‌السلام﴾ در «حـدیـثـنـا»: 💠 @hadithona 💠 @hadithona
💠به نفعتان است؛ کارهای خیرتان را در روز جمعه انجام دهید 🌿…رَوَى هِشَامُ بْنُ الْحَكَمِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فِي الرَّجُلِ يُرِيدُ أَنْ يَعْمَلَ شَيْئاً مِنَ الْخَيْرِ مِثْلَ الصَّدَقَةِ وَ الصَّوْمِ وَ نَحْوِ هَذَا قَالَ: «يُسْتَحَبُّ أَنْ يَكُونَ ذَلِكَ يَوْمَ الْجُمُعَةِ فَإِنَّ الْعَمَلَ يَوْمَ الْجُمُعَةِ يُضَاعَفُ.» 📚من‌لایحضره‌الفقیه، ج۱، ص۴۲۳ 🌿از هشام بن حَکَم نقل شده است: 🔶امام صادق (علیه‌السلام) در مورد مردی که بخواهد کار خیری مانند صدقه و روزه و مثل این‌ها را انجام دهد، فرمودند: 🔸«مستحب است که این کارها را در روز جمعه انجام دهد؛ 👈چراکه (ثوابِ) عمل در روز جمعه مضاعف (دو برابر) است.» 🔰مطالب پیشین با کلیدواژه «جمعه»: 📌https://dastvar.blog.ir/tag/%D8%AC%D9%85%D8%B9%D9%87 💠 جرعه‌ای از احادیث کمترشنیده‌شده اهل‌بیت ﴿علیهم‌السلام﴾ در «حـدیـثـنـا»: 💠 @hadithona 💠 @hadithona
🏴شیوه برگزاری مراسم روضه در خانه حضرت رباب 🌿…عَنْ مَصْقَلَةَ الطَّحَّانِ قَالَ: سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع يَقُولُ: «لَمَّا قُتِلَ الْحُسَيْنُ ع أَقَامَتِ امْرَأَتُهُ الْكَلْبِيَّةُ عَلَيْهِ مَأْتَماً وَ بَكَتْ وَ بَكَيْنَ النِّسَاءُ وَ الْخَدَمُ حَتَّى جَفَّتْ دُمُوعُهُنَّ وَ ذَهَبَتْ فَبَيْنَا هِيَ كَذَلِكَ إِذَا رَأَتْ جَارِيَةً مِنْ جَوَارِيهَا تَبْكِي وَ دُمُوعُهَا تَسِيلُ فَدَعَتْهَا فَقَالَتْ لَهَا: «مَا لَكِ أَنْتِ مِنْ بَيْنِنَا تَسِيلُ دُمُوعُكِ؟» قَالَتْ: إِنِّي لَمَّا أَصَابَنِي الْجَهْدُ شَرِبْتُ شَرْبَةَ سَوِيقٍ قَالَ فَأَمَرَتْ بِالطَّعَامِ وَ الْأَسْوِقَةِ فَأَكَلَتْ وَ شَرِبَتْ وَ أَطْعَمَتْ وَ سَقَتْ وَ قَالَتْ: «إِنَّمَا نُرِيدُ بِذَلِكِ أَنْ نَتَقَوَّى عَلَى الْبُكَاءِ عَلَى الْحُسَيْنِ ع.»» قَالَ: «وَ أُهْدِيَ إِلَى الْكَلْبِيَّةِ جُوناً لِتَسْتَعِينَ بِهَا عَلَى مَأْتَمِ الْحُسَيْنِ ع فَلَمَّا رَأَتِ الْجُونَ قَالَتْ: «مَا هَذِهِ؟» قَالُوا: هَدِيَّةٌ أَهْدَاهَا فُلَانٌ لِتَسْتَعِينِي عَلَى مَأْتَمِ الْحُسَيْنِ. فَقَالَتْ: «لَسْنَا فِي عُرْسٍ فَمَا نَصْنَعُ بِهَا.» ثُمَّ أَمَرَتْ بِهِنَّ فَأُخْرِجْنَ مِنَ الدَّارِ فَلَمَّا أُخْرِجْنَ مِنَ الدَّارِ لَمْ يُحَسَّ لَهَا حِسٌّ كَأَنَّمَا طِرْنَ بَيْنَ السَّمَاءِ وَ الْأَرْضِ وَ لَمْ يُرَ لَهُنَّ بِهَا بَعْدَ خُرُوجِهِنَّ مِنَ الدَّارِ أَثَرٌ.» 📚الكافي، ج۱، ص۴۶۶ 🔶از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است: 🔸«زمانی که امام حسین (علیه‌السلام) به شهادت رسیدند، آن همسر ایشان که از قبیله بنو کلب بود،1⃣ مجلس عزایی برگزار کرد. خودش می‌گریست و زنان و خدمت‌کاران گریه می‌کردند. [آن‌قدر گریه کردند] تا این‌که اشک‌هاشان خشک شد. 🔹در آن میان، کنیزی از کنیزانش بود که همچنان گریه می‌کرد و اشک‌هایش به‌شدت جاری بود. 🔸همسر امام (رباب)، او را صدا کرد و به او گفت: «چه کرده‌ای که از میان ما فقط اشک‌های تو با این شدت جاری است؟!» 🔹کنیز عرض کرد: وقتی گریه کردن سخت شد، شربت سَویق نوشیدم. 🔸همسر امام دستور داد غذا و شربت سویق آوردند. خودش غذا خورد و شربت نوشید. (به زنان دیگر هم) غذا و شربت داد و گفت: «قصدمان از این خوردن و آشامیدن، فقط همین است که قدرت یابیم بر امام حسین (علیه‌السلام) گریه کنیم.»» 🔶امام صادق (علیه‌السلام) همچنین فرموده‌اند: 🔸«برای این همسر امام حسین، یک ″جون″ (پرنده‌ای آوازخوان که شکم و بال‌هایی سیاه دارد) هدیه آوردند تا برای مجلس عزای امام حسین (علیه‌السلام) از آن کمک بگیرد. 🔸وقتی ایشان (رباب) این پرنده را دید، فرمود: «این چیست؟» گفتند: هدیه‌ای است که فلانی آورده تا با آن برای مجلس عزای امام حسین کمک بگیرید. رباب فرمود: «ما که در عروسی نیستیم. پس از آن استفاده نخواهیم کرد.» بعد، به آن زنان (که پرنده را هدیه آورده بودند) دستور داد از خانه بیرون روند. وقتی از خانه خارج شدند، دیگر دیده نشدند. گویا به آسمان پر کشیدند و بعد از خروجشان از خانه، هیچ اثری از آن‌ها دیده نشد.»2⃣ 📝پاورقیـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 1⃣مرحوم علامه مجلسی گوید: این زن، رباب، دختر امرء‌القيس كلبى و مادر سكينه و عبدالله (طفل شیرخوار امام حسین که در آغوش ایشان به شهادت رسید و امروزه به علی اصغر معروف شده) بوده است. از شیخ مفید نقل شده است: امام حسین (علیه‌السلام) شش فرزند داشتند: (۱) «علی اکبر» که کنیه‌شان ابومحمد بوده و نام مادرشان شه‌زنان دختر کسری یزدگرد بوده است. [مقصود امام سجاد است.] (۲) «علی اصغر» که همراه امام در کربلا به شهادت رسیده‌اند و مادرشان لیلی دختر ابی‌مرة ثقفیه بوده است. [ما به ایشان علی اکبر می‌گوییم.] (۳) «جعفر» که در زمان حیات امام از دنیا رفته‌اند و از ایشان نسلی باقی نمانده و مادرشان از قبیله قضاعه بوده است. (۴) «عبدالله» که در سن کم، همراه پدرشان به شهادت رسید. [ما به ایشان علی اصغر می‌گوییم.] (۵) «سکینة» که مادرشاه رباب دختر امرءالقیس بن عدی کلبی بوده است. رباب، مادر عبدالله (علی اصغر) نیز بوده است. (۶) «فاطمة» که مادرشان ام‌اسحاق دختر طلحة بن عبدالله تمیمی بوده است. (مرآةالعقول، ج۵، ص۳۷۲) 2⃣در مورد این‌که آن زنان که بودند و چرا آن پرنده را آورده بودند، احتمال می‌رود: از فرشتگان یا جنّیان یا ارواحی بوده‌اند که تجسّم یافته بودند و آن پرنده را آورده بودند تا زنان عزادار حاضر در مجلس را مشغول کند و از غم بسیار شدیدی که بر اثر آن مصیبت داشتند بکاهد. 💠 کـانـال «حـدیـثـنـا»: 💠 @hadithona 💠 @hadithona
😭توصیف غربت سیدالشهداء در روزهای تاسوعا و عاشورا 🔷از عبدالملک بن حکیم خثعمی نقل شده است: 🔹از امام صادق (علیه‌السلام) درباره روزه گرفتن در روز تاسوعا و عاشورای ماه محرم سؤال کردم.1️⃣ ◼️حضرت فرمودند: ◾️«روز تاسوعا، روزی است که در آن، امام حسین (علیه‌السلام) و یارانش (رضی‌الله‌عنهم) در کربلا محاصره شدند. لشگر سواره‌ی شام جمع شدند و اطرافش اتراق کردند. ابن مرجانه (عبیدالله بن زیاد) از انبوه و فراوانی این سواره‌نظام شادمان شدند. ◾️امام حسین (صلوات‌الله‌علیه) و یارانش (رضی‌الله‌عنهم) در این روز (تاسوعا) ناتوان شدند و یقین یافتند که یاری‌گری نزد امام حسین (علیه‌السلام) نخواهد آمد و اهل عراق به‌کمک نخواهند رسید. پدرم به‌فدای آن ناتوان‌شده‌ی غریب!»😭 ◼️سپس امام صادق (علیه‌السلام) فرمودند: ◾️«اما روز عاشورا، روزی است که در آن، امام حسین (علیه‌السلام) دچار مصیبت شد و میان یارانش بر زمین افتاد، درحالی‌که یارانش (پیش‌تر) عریان، در اطرافش نقش بر زمین بودند.😭 ◾️پس آیا برای چنین روزی، روزه (توصیه شده) است؟! هرگز! قسم به پروردگارِ بیت‌الحرام، این روز، روزِ روزه گرفتن نیست؛2️⃣ 👈این روز، فقط روز غم و روز مصیبتی است که بر اهل آسمان و اهل زمین و تمام مؤمنین وارد شده است. 👈این روز، روز شادی ابن مرجانه و آل زیاد و اهالی شام است. خداوند بر آنان و بر نسلشان خشم گیرد!🤲 👈این روز، روزی است که تمام سرزمین‌ها به‌جز سرزمین شام، بر امام حسین (علیه‌السلام) گریه کردند. ◾️پس هرکس در این روز روزه بگیرد یا (به‌عنوان روزی مبارک) تبرّک جوید، خداوند او را با آل زیاد محشور می‌کند، درحالی‌که قلبش مسخ‌شده است و مورد خشمِ (خداوند) است. ◾️و هرکس در این روز (به‌عنوان تبرّک) در خانه‌اش چیزی (غذایی) ذخیره کند، خداوند او را عقوبت خواهد کرد؛ با نفاقی که در دلش خواهد افتاد، تا روزی که (در قیامت) خداوند را ملاقات می‌کند. همچنین خداوند برکت را از او و اهل خانه‌اش و فرزندانش می‌گیرد و شیطان را در همه آن‌ها با او شریک می‌سازد.»3️⃣ 📚الكافي، ج۴، ص۱۴۷ 📝پاورقیـــــــــــــــــــــــــــــــــ 1️⃣دستگاه سلطنت اموی، به ابتکار عبیدالله بن زیاد، این سنت سیئه را در میان مردم پایه نهاد که روز عاشورا (سال‌روز شهادت امام حسین علیه‌السلام) را روز مبارکی بدانند، جشن برپا کنند، روزه بگیرند و غذای سالشان را در این روز بخرند و ذخیره کنند تا برکت یابد. این سنت شوم، به‌مرور پا گرفت، روایاتی در تأییدش ساخته شد و - به‌ویژه در میان اهل‌سنت - تبدیل به یک مستحب مؤکّد شد. 2️⃣هرچند روزه گرفتن در روز عاشورا به‌شدت نهی شده است، اما امساک (پرهیز از غذا خوردن و اکتفای به خوراکی مختصر) توصیه شده است. 3️⃣خرید و ذخیره کردن غذا در این روز فقط با نیت تبرّک جستن، حرام است و عقوبت دارد. بنابراین انجام خریدهای روزمره برای منزل اشکالی ندارد. 💠 جرعه‌ای از احادیث کمترشنیده‌شده اهل‌بیت ﴿علیهم‌السلام﴾ در «حـدیـثـنـا»: 💠 @hadithona 💠 @hadithona
📜متن عربی حدیث: ◼️…عَنْ أَبَانٍ عَنْ عَبْدِ الْمَلِكِ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنْ صَوْمِ تَاسُوعَاءَ وَ عَاشُورَاءَ مِنْ شَهْرِ الْمُحَرَّمِ فَقَالَ: «تَاسُوعَاءُ يَوْمٌ حُوصِرَ فِيهِ الْحُسَيْنُ ع وَ أَصْحَابُهُ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ بِكَرْبَلَاءَ وَ اجْتَمَعَ عَلَيْهِ خَيْلُ أَهْلِ الشَّامِ وَ أَنَاخُوا عَلَيْهِ وَ فَرِحَ ابْنُ مَرْجَانَةَ وَ عُمَرُ بْنُ سَعْدٍ بِتَوَافُرِ الْخَيْلِ وَ كَثْرَتِهَا وَ اسْتَضْعَفُوا فِيهِ الْحُسَيْنَ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهِ وَ أَصْحَابَهُ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَ أَيْقَنُوا أَنْ لَا يَأْتِيَ الْحُسَيْنَ ع نَاصِرٌ وَ لَا يُمِدَّهُ أَهْلُ الْعِرَاقِ بِأَبِي الْمُسْتَضْعَفُ الْغَرِيبُ.» ثُمَّ قَالَ: «وَ أَمَّا يَوْمُ عَاشُورَاءَ فَيَوْمٌ أُصِيبَ فِيهِ الْحُسَيْنُ ع صَرِيعاً بَيْنَ أَصْحَابِهِ وَ أَصْحَابُهُ صَرْعَى حَوْلَهُ عُرَاةً أَ فَصَوْمٌ يَكُونُ فِي ذَلِكَ الْيَوْمِ كَلَّا وَ رَبِّ الْبَيْتِ الْحَرَامِ مَا هُوَ يَوْمَ صَوْمٍ وَ مَا هُوَ إِلَّا يَوْمُ حُزْنٍ وَ مُصِيبَةٍ دَخَلَتْ عَلَى أَهْلِ السَّمَاءِ وَ أَهْلِ الْأَرْضِ وَ جَمِيعِ الْمُؤْمِنِينَ وَ يَوْمُ فَرَحٍ وَ سُرُورٍ لِابْنِ مَرْجَانَةَ وَ آلِ زِيَادٍ وَ أَهْلِ الشَّامِ غَضِبَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ وَ عَلَى ذُرِّيَّاتِهِمْ وَ ذَلِكَ يَوْمٌ بَكَتْ عَلَيْهِ جَمِيعُ بِقَاعِ الْأَرْضِ خَلَا بُقْعَةِ الشَّامِ فَمَنْ صَامَهُ أَوْ تَبَرَّكَ بِهِ حَشَرَهُ اللَّهُ مَعَ آلِ زِيَادٍ مَمْسُوخُ الْقَلْبِ مَسْخُوطٌ عَلَيْهِ وَ مَنِ ادَّخَرَ إِلَى مَنْزِلِهِ ذَخِيرَةً أَعْقَبَهُ اللَّهُ تَعَالَى نِفَاقاً فِي قَلْبِهِ إِلَى يَوْمِ يَلْقَاهُ وَ انْتَزَعَ الْبَرَكَةَ عَنْهُ وَ عَنْ أَهْلِ بَيْتِهِ وَ وُلْدِهِ وَ شَارَكَهُ الشَّيْطَانُ فِي جَمِيعِ ذَلِكَ.» 📚الكافي، ج۴، ص۱۴۷ 💠 کـانـال «حـدیـثـنـا»: 💠 @hadithona 💠 @hadithona
😭خداوند در مصیبت سیدالشهداء، چه‌گونه به فرشتگان دل‌داری داد؟ 🌿…عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ حُمْرَانَ قَالَ: قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع: 🍃«لَمَّا كَانَ مِنْ أَمْرِ الْحُسَيْنِ ع مَا كَانَ ضَجَّتِ الْمَلَائِكَةُ إِلَى اللَّهِ بِالْبُكَاءِ وَ قَالَتْ: «يُفْعَلُ هَذَا بِالْحُسَيْنِ صَفِيِّكَ وَ ابْنِ نَبِيِّكَ!»» قَالَ: «فَأَقَامَ اللَّهُ لَهُمْ ظِلَّ الْقَائِمِ ع وَ قَالَ: «بِهَذَا أَنْتَقِمُ لِهَذَا.»» 📚الكافي، ج۱، ص۴۶۵ ◼️از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است: ◾️«زمانی که کار امام حسین (علیه‌السلام) چنان شد [و حضرت غریبانه شهید شدند،] فرشتگان با گریه به درگاه خداوند فریاد کشیدند و عرض کردند: «با حسین، برگزیده‌ات و پسر پیامبرت، چنین کردند!» ◾️آن‌گاه خداوند سایه حضرت قائم (عجل‌الله‌فرجه) را برافراشت و (به فرشتگان) فرمود: «به‌وسیله این، انتقام آن را می‌گیرم.»» 💠 جرعه‌ای از احادیث کمترشنیده‌شده اهل‌بیت ﴿علیهم‌السلام﴾ در «حـدیـثـنـا»: 💠 @hadithona 💠 @hadithona
💠چه‌قدر به خدا امید داشته باشیم و چه‌قدر از او بترسیم؟ 🌿…عَنْ أَبِي حَمْزَةَ اَلثُّمَالِيِّ قَالَ: قَالَ اَلصَّادِقُ جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ: 🍃«اُرْجُ اَللَّهَ رَجَاءً لاَ يُجَرِّئُكَ عَلَى مَعَاصِيهِ وَ خَفِ اَللَّهَ خَوْفاً لاَ يُؤْيِسُكَ مِنْ رَحْمَتِهِ.» 📚الأمالی(للصدوق)، ج۱، ص۱۴ 🔶از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است: 🔸«به خداوند آن‌طور امید داشته باش که این امید، به تو جرئت ندهد نافرمانی‌اش کنی 🔸و از خداوند آن‌طور بترس که این ترس، تو را از رحمت او نااُمید نکند.» 💠 جرعه‌ای از احادیث کمترشنیده‌شده اهل‌بیت ﴿علیهم‌السلام﴾ در «حـدیـثـنـا»: 💠 @hadithona 💠 @hadithona
😴کراهت خوابیدن در بین‌الطلوعین ♦️به فاصله زمانی میان «طلوع فجر» (هنگام اذان صبح، بامداد، سپیده‌دم) تا «طلوع خورشید» (هنگام قضا شدن نماز صبح)، «بین‌الطلوعین» گفته می‌شود. 🔺در مورد خوابیدن در این فاصله زمانی (که معمولاً برای کسانی که شب‌ها دیر می‌خوابند، بسی شیرین است!)، هشدارهایی داده شده است که به مواردی اشاره می‌گردد… 🌿…عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَحَدِهِمَا ع قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ النَّوْمِ بَعْدَ الْغَدَاةِ فَقَالَ: «إِنَّ الرِّزْقَ يُبْسَطُ تِلْكَ السَّاعَةَ فَأَنَا أَكْرَهُ أَنْ يَنَامَ الرَّجُلُ تِلْكَ السَّاعَةَ.» 📚من‌لايحضره‌الفقيه، ج۱، ص۵۰۱ 🔷از محمد بن مسلم نقل شده است: 🔹از امام باقر یا امام صادق (علیهماالسلام) در مورد خوابِ بعد از بامداد (هنگام اذان صبح) سؤال کردم. 🔶حضرت فرمودند: 🔸«به‌راستی که روزی، در این ساعت گسترده می‌شود. بنابراین من خوشم نمی‌آید که مرد (انسان) در این ساعت بخوابد.» •┈┈••✾•🌿🌺🌿🌺🌿•✾••┈┈• 🌿قَالَ الصَّادِقُ ع: «نَوْمَةُ الْغَدَاةِ مَشُومَةٌ تَطْرُدُ الرِّزْقَ وَ تُصَفِّرُ اللَّوْنَ وَ تُقَبِّحُهُ وَ تُغَيِّرُهُ وَ هُوَ نَوْمُ كُلِّ مَشْئُومٍ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى يَقْسِمُ الْأَرْزَاقَ مَا بَيْنَ طُلُوعِ الْفَجْرِ إِلَى طُلُوعِ الشَّمْسِ فَإِيَّاكُمْ وَ تِلْكَ النَّوْمَةَ.» 📚من‌لايحضره‌الفقيه، ج۱، ص۵۰۲ 🔶از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است: 🔸«خوابِ بامداد (بین‌الطلوعین)، شوم و نامبارک است؛ روزی(ای که رو آورده) را پس می‌راند و چهره را زرد می‌کند و آن را زشت و دگرگون می‌سازد. 🔸این خواب، خواب همه انسان‌های شوم و نامبارک است. 🔸به‌راستی که خداوند (تبارک‌وتعالی) روزی‌ها را بین طلوع فجر (اذان صبح) تا طلوع خورشید تقسیم می‌کند؛ 👈پس بپرهیزید از این خواب!» •┈┈••✾•🌿🌺🌿🌺🌿•✾••┈┈• 🌿قَالَ الرِّضَا ع فِي قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ: «فَالْمُقَسِّماتِ أَمْراً» قَالَ: «الْمَلَائِكَةُ تُقَسِّمُ أَرْزَاقَ بَنِي آدَمَ مَا بَيْنَ طُلُوعِ الْفَجْرِ إِلَى طُلُوعِ الشَّمْسِ فَمَنْ يَنَامُ فِيمَا بَيْنَهُمَا يَنَامُ عَنْ رِزْقِهِ.» 📚من‌لايحضره‌الفقيه، ج۱، ص۵۰۴ 🔶از امام رضا (علیه‌السلام) نقل شده است که در مورد آیه شریفه «فَالْمُقَسِّماتِ أَمْراً»[ذاريات:۴]؛ «قسم به فرشتگانی که کارها را تقسیم می‌کنند»، فرمودند: 🔸«فرشتگان روزی‌های فرزندان آدم (علیه‌السلام) را در میان طلوع فجر (اذان صبح) تا طلوع خورشید تقسیم می‌کنند؛ پس هرکس در فاصله‌ی بین این دو زمان بخوابد، از روزی‌اش خواب می‌ماند (محروم می‌شود.)» 💠 جرعه‌ای از احادیث کمترشنیده‌شده اهل‌بیت ﴿علیهم‌السلام﴾ در «حـدیـثـنـا»: 💠 @hadithona 💠 @hadithona
💠برنامه روزانه امام رضا، بعد از اقامه نماز صبح 🔶از رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) نقل شده است: 🔸«مَنْ جَلَسَ فِي مُصَلَّاهُ مِنْ صَلَاةِ الْفَجْرِ إِلَى طُلُوعِ الشَّمْسِ سَتَرَهُ اللَّهُ مِنَ النَّارِ.» 📚من‌لايحضره‌الفقيه، ج۱، ص۵۰۴ 🔸«هرکس بعد از نماز صبح تا زمان طلوع خورشید، در مصلای خود (جایگاه نمازش) بنشیند، خداوند او را از آتشِ [جهنم] می‌پوشاند (حفظ می‌کند.]» ♦️سیره اهل‌بیت نیز چنان بوده که رسول خدا (صلوات‌الله‌علیهم) سفارش فرموده‌اند. 🔺به‌عنوان مثال… 🔷رَوَى مُعَمَّرُ بْنُ خَلَّادٍ عَنْ أَبِي الْحَسَنِ الرِّضَا ع قَالَ: كَانَ وَ هُوَ بِخُرَاسَانَ إِذَا صَلَّى الْفَجْرَ جَلَسَ فِي مُصَلَّاهُ إِلَى أَنْ تَطْلُعَ الشَّمْسُ ثُمَّ يُؤْتَى بِخَرِيطَةٍ فِيهَا مَسَاوِيكُ فَيَسْتَاكُ بِهَا وَاحِداً بَعْدَ وَاحِدٍ ثُمَّ يُؤْتَى بِكُنْدُرٍ فَيَمْضَغُهُ ثُمَّ يَدَعُ ذَلِكَ فَيُؤْتَى بِالْمُصْحَفِ فَيَقْرَأُ فِيهِ. 📚من‌لايحضره‌الفقيه، ج۱، ص۵۰۴ 🔷از مُعمّر بن خلّاد نقل شده است: 🔹زمانی که امام رضا (علیه‌السلام) در خراسان بودند، وقتی نماز صبح را می‌خواندند، تا طلوع خورشید در مصلای خود (محلی که نمازشان را می‌خواندند) می‌نشستند. 🔹بعد، کیسه‌ای که مسواک‌هایشان در آن بود را برایشان می‌آوردند تا با آن‌ها، یکی پس از دیگری، مسواک بزنند. 🔹بعد، برایشان کُندر می‌آوردند تا آن را بجوند. 🔹بعد کندر را کنار می‌گذاشتند و برایشان قرآن می‌آوردند تا از روی آن قرائت کنند. 💠 جرعه‌ای از احادیث کمترشنیده‌شده اهل‌بیت ﴿علیهم‌السلام﴾ در «حـدیـثـنـا»: 💠 @hadithona 💠 @hadithona
هدایت شده از خبرگزاری فارس
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 معاون پیگیری‌های ویژۀ دفتر رئیس‌جمهور: شهید رئیسی از تقسیم‌بندی اصلاح‌طلب و اصولگرا عبور کرده بود 🔹در یکی از جلسات ماه رمضان هم خودشان این را گفتند که از نظر من تقسیم‌بندی‌های سیاسی ما به ۲ گروه یاس‌آفرینان و امیدآفرینان تقسیم می‌شوند. @Farsna
. 👌 مرحوم به نکته‌ی دقیقی رسیده بودند؛ تقابلِ: و و 👈در همین رابطه، این دو مطلب پیشین را ملاحظه بفرمایید: 1️⃣«در ستایش امید و امیدآفرینی» 📌https://dastvar.blog.ir/1401/02/28 2️⃣«در دوره غلبه دشمنان، شیاطینْ ناامیدی تزریق می‌کنند و فرشتگانْ امید» 📌https://dastvar.blog.ir/1401/02/10 و و و 👈پس از مطالعه این مطالب، تأملی هم در سوره مبارکه ناس داشته باشید: أعوذ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیطَانِ الرَّجِیمِ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ النَّاسِ ﴿١﴾ مَلِكِ النَّاسِ ﴿٢﴾ إِلَٰهِ النَّاسِ ﴿٣﴾ مِنْ شَرِّ الْوَسْوَاسِ الْخَنَّاسِ ﴿٤﴾ الَّذِي يُوَسْوِسُ فِي صُدُورِ النَّاسِ ﴿٥﴾ مِنَ الْجِنَّةِ وَالنَّاسِ ﴿٦﴾ .
⚠️در این دو زمان، مراقب شرّ شیاطین، نسبت به خود و کودکانتان باشید 🌿رَوَى جَابِرٌ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: «إِنَّ إِبْلِيسَ إِنَّمَا يَبُثُّ جُنُودَ اللَّيْلِ مِنْ حِينِ تَغِيبُ الشَّمْسُ إِلَى مَغِيبِ الشَّفَقِ وَ يَبُثُّ جُنُودَ النَّهَارِ مِنْ حِينِ يَطْلُعُ الْفَجْرُ إِلَى مَطْلَعِ الشَّمْسِ.» وَ ذَكَرَ أَنَّ نَبِيَّ اللَّهِ ع كَانَ يَقُولُ: «أَكْثِرُوا ذِكْرَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فِي هَاتَيْنِ السَّاعَتَيْنِ وَ تَعَوَّذُوا بِاللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مِنْ شَرِّ إِبْلِيسَ وَ جُنُودِهِ وَ عَوِّذُوا صِغَارَكُمْ فِي هَاتَيْنِ السَّاعَتَيْنِ فَإِنَّهُمَا سَاعَتَا غَفْلَةٍ.» 📚من‌لايحضره‌الفقيه، ج۱، ص۵۰۱ 🌿از جابر بن یزید جُعفی نقل شده است: 🔶امام باقر (علیه‌السلام) فرمودند: 🔸«به‌راستی که ابلیس از هنگام غروب خورشید تا هنگام ناپدید شدن شفق1️⃣، لشگریان شب را، و از هنگام طلوع فجر2️⃣ تا هنگام طلوع خورشید، لشگریان روز را [در میان آدمیان] پراکنده می‌کند.»3️⃣ 🔶همچنین امام باقر ذکر کردند که پیامبر خدا (صلوات‌الله‌علیهما) می‌فرمودند: 🔸«در این دو ساعت4️⃣، خداوند (عزّوجلّ) را بسیار "ذکر" (یاد) کنید و از شر ابلیس و لشگریانش به خداوند (عزّوجلّ) پناه ببرید 🔸و در این دو ساعت، برای کودکان خردسال خود تعویذ5️⃣ کنید؛ چراکه این دو ساعت، ساعات "غفلت" هستند.» 📝پاورقیـــــــــــــــــــــــــــــــــ 1️⃣«شفق» یا «حُمره‌ی مغربیه»، همان سرخی‌ای است که پس از غروب آفتاب در افق غربیِ آسمان منتشر می‌شود و به‌مرور کم می‌شود تا کاملاً از بین می‌رود. زمانِ از میان رفتن شفق، آغاز فضیلت نماز عشا یا اذان عشا است. 2️⃣«طلوع فجر» یا «صبح صادق»، هنگامی است که نوری سفید در افق شرقیِ آسمان پراکنده می‌شود. این زمان، آغاز وقت اقامه نماز صبح یا اذان صبح است. 3️⃣این دو زمان در شبانه‌روز زمان‌های مهم و بافضیلتی است که بسیار توصیه شده انسان مشغول «ذکرِ» خداوند باشد. شیاطین که کارشان «غفلتِ» بندگان است برای این دو زمان تدارکِ تمام‌عیاری می‌بینند. 4️⃣مقصود، همان دو فاصله‌ی زمانی میان «طلوع فجر تا طلوع خورشید» و «غروب خورشید تا غروب شفق» است. فاصله زمانی نخست را «بین‌الطلوعین» و فاصله زمانی دوم را «غَسَق» گویند. 5️⃣تعویذ، یعنی پناه بردن از شرّی به خداوند، به‌وسیله‌ی ذکر؛ دعا و قرآن و… دو سوره «ناس» و «فلق» که با «قل أعوذ» آغاز می‌شوند را «معوّذتین» گویند که قرائت آن‌ها در این مواقع و برای پناه بردن از شر شیاطین و وسوسه‌هایشان توصیه شده است. 🔰مطلب مرتبط پیشین: 📌«علت خواندن ۵۱ رکعت نماز در روز چیست؟» 📌https://dastvar.blog.ir/1396/10/30-2 💠 جرعه‌ای از احادیث کمترشنیده‌شده اهل‌بیت ﴿علیهم‌السلام﴾ در «حـدیـثـنـا»: 💠 @hadithona 💠 @hadithona
😴آثار خوابیدن در چهار زمان 🌿قَالَ الْبَاقِرُ ع: 🍃«النَّوْمُ أَوَّلَ النَّهَارِ خُرْقٌ وَ الْقَائِلَةُ نِعْمَةٌ وَ النَّوْمُ بَعْدَ الْعَصْرِ حُمْقٌ وَ النَّوْمُ بَيْنَ الْعِشَاءَيْنِ يَحْرِمُ الرِّزْقَ.» 📚من‌لايحضره‌الفقيه، ج۱، ص۵۰۲ 🔶از امام باقر (علیه‌السلام) نقل شده است: 🔸«خوابِ اول روز1️⃣ بی‌عقلی است، 🔸خوابِ قیلوله2️⃣ نعمت است، 🔸خوابِ بعد از عصر3️⃣ حماقت است 🔸و خوابِ میان دو عشاء4️⃣ از روزی محروم می‌سازد.» 📝پاورقیـــــــــــــــــــــــــــــــــ 1️⃣مقصود، خواب بین‌الطلوعین است؛ از طلوع فجر (هنگام اذان صبح) تا طلوع خورشید. 2️⃣قیلوله، خوابِ هنگام ظهر است. در مورد این‌که زمانِ این خوابِ مفید و توصیه‌شده، قبل از نماز ظهر است یا بعد از نماز ظهر، اختلاف است. اما احتمال بیش‌تر این است که زمان آن، بعد از نماز ظهر تا اذان عصر است. 3️⃣مقصود از عصر، آغاز وقت فضیلت نماز عصر یا اذان عصر است. این زمان به‌طور میانگین حدود سه ساعت و ربع بعد از اذان ظهر است (که البته در طول فصول سال متغیر است.) 4️⃣مقصود، فاصله‌زمانی میان اول وقت نماز مغرب (اذان مغرب) تا اول وقت فضیلت نماز عشا (اذان عشاء) است. 💠 جرعه‌ای از احادیث کمترشنیده‌شده اهل‌بیت ﴿علیهم‌السلام﴾ در «حـدیـثـنـا»: 💠 @hadithona 💠 @hadithona
🧠تأثیر خواب قیلوله بر حافظه ♦️در مطلب پیشین عرض شد که: «قیلوله» خوابِ هنگام ظهر است. احتمال قوی‌تر این است که زمان آن، بعد از نماز ظهر تا اذان عصر است. 🔺در این مطلب به یکی از فواید خوابیدن در این زمان اشاره شده است… 🌿قَالَ الصَّادِقُ ع: 🍃«أَتَى أَعْرَابِيٌّ إِلَى النَّبِيِّ ص فَقَالَ: يَا رَسُولَ اللَّهِ إِنِّي كُنْتُ ذَكُوراً وَ إِنِّي صِرْتُ نَسِيّاً فَقَالَ: «أَ كُنْتَ تَقِيلُ؟» قَالَ: نَعَمْ. قَالَ: «وَ تَرَكْتَ ذَاكَ؟» قَالَ: نَعَمْ. قَالَ: «عُدْ فَعَادَ فَرَجَعَ إِلَيْهِ ذِهْنُهُ.»» 📚من‌لايحضره‌الفقيه، ج۱، ص۵۰۳ 🌿از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است: 🔷«یک اعرابی (بادیه‌نشین) نزد پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) آمد و عرض کرد: 🔹ای رسول خدا! من قبلاً خوش‌حافظه بودم، اما حالا فراموش‌کار گشته‌ام. 🔶پیامبر فرمودند: 🔸«آیا قبلاً خواب قیلوله می‌کردی؟ 🔷عرض کرد: 🔹بله. 🔶فرمودند: 🔸«و قیلوله را ترک کرده‌ای؟» 🔷عرض کرد: 🔹بله. 🔶فرمودند: 🔸«(به همان روش) بازگرد!» 👈آن مرد به روش قبلی‌اش بازگشت و حافظه‌اش نیز به او برگشت.» 💠 جرعه‌ای از احادیث کمترشنیده‌شده اهل‌بیت ﴿علیهم‌السلام﴾ در «حـدیـثـنـا»: 💠 @hadithona 💠 @hadithona
💠نفوذ زبان فارسی، همراه با فن‌آوری روز ایرانی، به سرزمین‌های عربی🇮🇷 🌿از ابراهیم بن مهزیار (برادر علی بن مهزیار) نقل شده است: 🔸امام هادی (علیه‌السلام) به «علی بن مهزیار»1️⃣ نامه‌ای نوشتند و به او دستور دادند که تعدادی ساعت برای ایشان بسازد. 🔹(وقتی ساعت‌ها ساخته شد،) در سال (دویست و) بیست و هشت2️⃣ ساعت‌ها را به‌سویشان حمل کردیم.3️⃣ وقتی به «سیاله»4️⃣ رسیدیم، علی بن مهزیار به امام نامه‌ای نوشتند و خواستند که به او بفرمایند چه زمانی وارد شهر شود و از ایشان خواست اجازه دهند خدمتشان برسد و این‌که ایشان بفرمایند چه زمانی نزد ایشان برود و نیز برای (شرفیاب شدنِ خودم؛) ابراهیم (بن مهزیار) نیز اجازه خواست.5️⃣ 🔸جواب رسید و اجازه دادند. ما بعد از ظهر به‌سمت ایشان راه افتادیم. همگی در یک روز تابستانی بسیار گرم حرکت کردیم. «مسرور»، غلامِ علی بن مهزیار نیز همراهمان بود. 🔹زمانی که به کاخ ایشان نزدیک شدیم، دیدیم بِلال، غلام امام هادی (علیه‌السلام)، منتظرمان ایستاده است. بلال گفت: وارد شوید. وارد اتاقی شدیم، درحالی‌که به‌شدت تشنه بودیم. اندکی ننشسته بودیم که یکی از غلامان به‌همراه کوزه‌ای بزرگ با آبی بسیار خنک نزدمان آمد و ما آب نوشیدیم. 🔸سپس امام هادی (علیه‌السلام) علی بن مهزیار را (به اتاقشان) دعوت کردند. او تا بعد از (نمازِ) عصر نزد ایشان ماندند. سپس مرا دعوت کردند. من به ایشان سلام کردم و از ایشان اجازه خواستم که دستشان را بدهند. امام (علیه‌السلام) دستشان را دراز کردند و من دستشان را بوسیدم. آن‌گاه مرا دعوت کردند (که بنشینم.) نشستم. 🔹بعد از مدتی، بلند شدم و با ایشان خداحافظی کردم. وقتی از درِ اتاق خارج شدم، مرا صدا زدند و فرمودند: «ای ابراهیم!» عرض کردم: لبّیک، آقای من! فرمودند: «نرو!» من نشستم. غلاممان «مسرور» هم همراهمان بود. امام دستور دادند که (مسرور) ساعت را نصب (راه‌اندازی) کند.6⃣ 🔸سپس خارج شدند و یک صندلی برایشان گذاشتند. ایشان روی صندلی نشستند. یک صندلی هم برای علی بن مهزیار، در سمت چپ ایشان گذاشتند. او نیز نشست. من کنار ساعت ایستاده بودم. 🔹سنگ‌ریزه‌ای افتاد.7⃣ مسرور [به زبان فارسی] گفت: "هشت".8⃣ امام فرمودند: «"هشت"(در فارسی)؛ یعنی هشت.» عرض کردیم: بله، آقای ما! 🔸ما تا شب نزد ایشان ماندیم. بعد، (از محضرشان) خارج شدیم. (هنگام خروج) امام به (برادرم) علی فرمودند: «مسرور را صبح زود نزد من بازفرست!» 🔹(صبح روز بعد) علی بن مهزیار مسرور را نزد امام فرستاد. وقتی مسرور وارد شد، امام به زبان فارسی به او فرمودند: «بار خدایا چون (یعنی: حالت چه‌طور است؟)» من عرض کردم: «نیک (به فارسی؛ یعنی: خوب)، آقای من!» 🔸«نصر» (از عُمّال بنی‌عباس، از آن‌جا) عبور کرد. حضرت (به فارسی) به مسرور فرمودند: «در ببند! در ببند!» (یعنی فوراً در را ببند تا او تو را این‌جا نبیند.) مسرور در را بست. سپس ردا (عبای) خود را بر روی من انداختند تا مرا از نصر مخفی کنند. بعد، در مورد موضوعاتی که می‌خواستند از من سؤال کردند. 🔹بعد از مدتی، علی بن مهزیار نزد امام آمد. امام به او فرمودند: «همه این‌کارها از ترس نصر است.» (برادرم علی نیز) گفت: ای اباالحسن! ترس من از نصر، مانند ترسم از «عَمرو بن قرح» است. 📚بصائرالدرجات، ج۱، ص۳۳۷ 👈👈👈پاورقی و پانوشت در مطلب بعدی👈👈👈 💠 کـانـال «حـدیـثـنـا»: 💠 @hadithona 💠 @hadithona
📝پاورقیـــــــــــــــــــــــــــــــــ 1️⃣«علی بن مهزیار اهوازی» از اصحاب بزرگ امام جواد و امام هادی (علیهماالسلام) و وکیل (نماینده‌ی) ایشان در منطقه اهواز بوده است. پدرش «مهزیار»، مسیحی و اهل هند بوده، اما پس از آن‌که در اهواز ساکن می‌شود، در سنین نوجوانی مسلمان می‌شود. 2️⃣امام هادی (علیه‌السلام) در سال ۲۱۲ هجری قمری، در اطراف مدینه متولد شده‌اند، اما بعدتر همراه پدرشان به بغداد می‌روند. پدرشان امام جواد، وقتی که امام هادی (علیهماالسلام) خردسال بودند، به حج می‌روند و ایشان را (احتمالاً برای دور کردن از خطر، به‌همراه مادرشان) در مدینه ساکن می‌کنند. امام جواد پس از شهادت پدر در سال ۲۲۰، در سن ۸ سالگی به امامت می‌رسند و تا سال ۲۳۳ (سن ۲۱ سالگی) در مدینه ساکن بوده‌اند. در آن سال، توسط متوکل عباسی به سامرا احضار می‌شوند و در سال ۲۵۴ (در سن ۴۲ سالگی) به شهادت می‌رسند. در زمان رخ دادن این واقعه (سال ۲۲۸)، امام ۱۶ سال سن داشته‌اند، ۸ سال از آغاز امامتشان می‌گذشته و در شهر مدینه ساکن بوده‌اند. 3️⃣گویا ساعت‌هایی که در آن زمان ساخته می‌شدند، دستگاه‌های بزرگی بوده‌اند. 4️⃣آخرین توقف‌گاه بین‌راهی نرسیده به شهر مدینه. 5️⃣با توجه به شرایط خفقان آن دوران و محدودیت‌های امنیتی‌ای که برای ائمه متأخر (علیهم‌السلام) وجود داشته، این تمهیدات ضروری بوده است. 6️⃣مسرور، غلامی که علی بن مهزیار همراه خود به مدینه برده بوده، احتمالاً استادکار یا کارگر ماهرِ ساخت و راه‌اندازی دستگاه ساعت و به‌نوعی فن‌آور (تکنسینِ) این دستگاه بوده است. 7️⃣گویا این ساعت، بر اساس تعداد سنگ‌ریزه‌هایی که می‌افتاده زمان را نشان می‌داده. 8️⃣همان‌طور که وقتی یک فن‌آوری (تکنولوژی) از کشوری وارد کشور دیگری می‌شود، زبان کشور مبدأ نیز به‌همراهش (و به بهانه ذکر نام و معرفی آن محصول) وارد کشور مقصد می‌شود، در این ماجرا نیز ملاحظه می‌کنید که اصطلاحات حول ساعت و زمان، به‌همراه این دستگاه وارد سرزمین‌های عربی می‌شود. به همین دلیل است که بسیاری واژه‌های مربوط به زندگی متمدنانه، از ایران (که دارای تمدنی کهن و ریشه‌دار بوده) به زبان عربی نفوذ یافته است؛ چنان‌که در قرون اخیر واژگان غربی بسیاری وارد زبان‌های فارسی و عربی شده است. 📝پانوشتـــــــــــــــــــــــــــــــــ ♦️در این روایت تاریخی، نمونه‌ای از روند نفوذ یک زبان به زبان دیگر، به‌واسطه‌ی صدور فن‌آوری را ملاحظه فرمودید. 🔺این‌جاست که توصیه مؤکّد و مکرّرِ رهبر حکیم انقلاب، مبنی بر ایجاد «مرجعیت زبان فارسی» با «تولید و صدور علم» بیش‌تر معنا می‌یابد. 👈برای مطالعه چند نمونه از تأکیدات ایشان، مراجعه کنید به: 📌«فیش‌های مرجعیت زبان فارسی»: 📌https://farsi.khamenei.ir/newspart-index?tid=2635 💠 کـانـال «حـدیـثـنـا»: 💠 @hadithona 💠 @hadithona
📜متن عربی حدیث: 🌿…عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ مَهْزِيَارَ قَالَ: كَانَ أَبُو اَلْحَسَنِ كَتَبَ إِلَى عَلِيِّ بْنِ مَهْزِيَارَ يَأْمُرُهُ أَنْ يَعْمَلَ لَهُ مِقْدَارَ اَلسَّاعَاتِ فَحَمَلْنَاهُ إِلَيْهِ فِي سَنَةِ ثَمَانٍ وَ عِشْرِينَ فَلَمَّا صِرْنَا بِسَيَالَةَ كَتَبَ يُعْلِمُهُ قُدُومَهُ وَ يَسْتَأْذِنُهُ فِي اَلْمَصِيرِ إِلَيْهِ وَ عَنِ اَلْوَقْتِ اَلَّذِي نَسِيرُ إِلَيْهِ فِيهِ وَ اِسْتَأْذَنَ لِإِبْرَاهِيمَ فَوَرَدَ اَلْجَوَابُ بِالْإِذْنِ إِنَّا نَصِيرُ إِلَيْهِ بَعْدَ اَلظُّهْرِ فَخَرَجْنَا جَمِيعاً إِلَى أَنْ صِرْنَا فِي يَوْمٍ صَائِفٍ شَدِيدِ اَلْحَرِّ وَ مَعَنَا مَسْرُورٌ غُلاَمُ عَلِيِّ بْنِ مَهْزِيَارَ فَلَمَّا أَنْ دَنَوْا مِنْ قَصْرِهِ إِذَا بِلاَلٌ قَائِمٌ يَنْتَظِرُنَا وَ كَانَ بِلاَلٌ غُلاَمَ أَبِي اَلْحَسَنِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ فَقَالَ: اُدْخُلُوا فَدَخَلْنَا حُجْرَةً وَ قَدْ نَالَنَا مِنَ اَلْعَطَشِ أَمْرٌ عَظِيمٌ فَمَا قَعَدْنَا حِيناً حَتَّى خَرَجَ إِلَيْنَا بَعْضُ اَلْخَدَمِ وَ مَعَهُ قِلاَلٌ مِنْ مَاءٍ أَبْرَدَ مَا يَكُونُ فَشَرِبْنَا ثُمَّ دَعَا بِعَلِيِّ بْنِ مَهْزِيَارَ فَلَبِثَ عِنْدَهُ إِلَى بَعْدَ اَلْعَصْرِ ثُمَّ دَعَانِي فَسَلَّمْتُ عَلَيْهِ وَ اِسْتَأْذَنْتُهُ أَنْ يُنَاوِلَنِي يَدَهُ فَأُقَبِّلَهَا فَمَدَّ يَدَهُ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ فَقَبَّلْتُهَا وَ دَعَانِي وَ قَعَدْتُ ثُمَّ قُمْتُ فَوَدَّعْتُهُ فَلَمَّا خَرَجْتُ مِنْ بَابِ اَلْبَيْتِ نَادَانِي فَقَالَ: «يَا إِبْرَاهِيمُ!» فَقُلْتُ: لَبَّيْكَ يَا سَيِّدِي! فَقَالَ: «لاَ تَبْرَحْ!» فَلَمْ نزل[أَزَلْ]جَالِساً وَ مَسْرُورٌ غُلاَمُنَا مَعَنَا فَأَمَرَ أَنْ يُنْصَبَ اَلْمِقْدَارُ ثُمَّ خَرَجَ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ فَأُلْقِيَ لَهُ كُرْسِيٌّ فَجَلَسَ عَلَيْهِ وَ أُلْقِيَ لِعَلِيِّ بْنِ مَهْزِيَارَ كُرْسِيٌّ عَنْ يَسَارِهِ فَجَلَسَ وَ كُنْتُ أَنَا بِجَنْبِ اَلْمِقْدَارِ فَسَقَطَتْ حَصَاةٌ فَقَالَ مَسْرُورٌ هشت فَقَالَ: «هشت؛ ثَمَانِيَةٌ.» فَقُلْنَا: نَعَمْ يَا سَيِّدَنَا! فَلَبِثْنَا عِنْدَهُ إِلَى اَلْمَسَاءِ ثُمَّ خَرَجْنَا فَقَالَ لِعَلِيٍّ: «رُدَّ إِلَيَّ مَسْرُوراً بِالْغَدَاةِ.» فَوَجَّهَهُ إِلَيْهِ فَلَمَّا أَنْ دَخَلَ قَالَ لَهُ بِالْفَارِسِيَّةِ: «بار خدايا چون» فَقُلْتُ لَهُ: نيك يَا سَيِّدِي! فمن[فَمَرَّ] نَصْرٌ فَقَالَ لِمَسْرُورٍ: «در ببند! در ببند!» فَأَغْلَقَ اَلْبَابَ ثُمَّ أَلْقَى رِدَاهُ عَلَيَّ يُخْفِينِي مِنْ نَصْرٍ حَتَّى سَأَلَنِي عَمَّا أَرَادَ فَلَقِيَهُ عَلِيُّ بْنُ مَهْزِيَارَ فَقَالَ لَهُ: «كُلُّ هَذَا حرفا [خَوْفاً] مِنْ نَصْرٍ» فَقَالَ: يَا أَبَا اَلْحَسَنِ يَكَادُ [خَوْفِي مِنْهُ] خَوْفِي مِنْ عَمْرِو بْنِ قَرْحٍ. 📚بصائرالدرجات، ج۱، ص۳۳۷ 💠 کـانـال «حـدیـثـنـا»: 💠 @hadithona 💠 @hadithona
💠شیوه هم‌نشینی با افراد، بر اساس عقل و اخلاقشان 🌿…عَنْ عَمَّارِ بْنِ مُوسَى عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع: 🍃«لَا عَلَيْكَ أَنْ تَصْحَبَ ذَا الْعَقْلِ وَ إِنْ لَمْ تَحْمَدْ كَرَمَهُ وَ لَكِنِ انْتَفِعْ بِعَقْلِهِ وَ احْتَرِسْ مِنْ سَيِّئِ أَخْلَاقِهِ وَ لَا تَدَعَنَّ صُحْبَةَ الْكَرِيمِ وَ إِنْ لَمْ تَنْتَفِعْ بِعَقْلِهِ وَ لَكِنِ انْتَفِعْ بِكَرَمِهِ بِعَقْلِكَ وَ افْرِرْ كُلَّ الْفِرَارِ مِنَ اللَّئِيمِ الْأَحْمَقِ.» 📚الكافي، ج۲، ص۶۳۸ 🔶از امام صادق، از امیرالمؤمنین (علیهماالسلام) نقل شده است: 🔸«اشکالی ندارد که با فردی صاحب عقل هم‌نشین شوی، هرچند کرامت (اخلاقی)اش را ستایش نمی‌کنی 👈اما (توجه داشته باش) از عقلش بهره ببر و مراقب خُلق بدش باش. 🔸همچنین هم‌نشینی با کسی که کرامتِ (اخلاقی) دارد را کنار مگذار، هرچند از عقلش بهره‌ای نبری 👈اما (توجه داشته باش) با بهره‌گیری از کرامتش، به عقلت بهره برسان. 🔸ولی از انسان پَستِ احمق (که نه کرامت دارد و نه عقل) با سرعت فرار کن!» 💠 جرعه‌ای از احادیث کمترشنیده‌شده اهل‌بیت ﴿علیهم‌السلام﴾ در «حـدیـثـنـا»: 💠 @hadithona 💠 @hadithona
💠دوستان دل‌سوزی که زبانشان به تلخیِ حقیقت است! 🌿…عَنْ أَبِي الْعُدَيْسِ قَالَ قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ ع: 🍃«يَا صَالِحُ اتَّبِعْ مَنْ يُبْكِيكَ وَ هُوَ لَكَ نَاصِحٌ وَ لَا تَتَّبِعْ مَنْ يُضْحِكُكَ وَ هُوَ لَكَ غَاشٌّ وَ سَتَرِدُونَ عَلَى اللَّهِ جَمِيعاً فَتَعْلَمُونَ.» 📚الكافي، ج۲، ص۶۳۸ 🔶از امام باقر (علیه‌السلام) نقل شده است که به ابو عُدَیس فرمودند: 🔸«ای صالح! 👈از کسی پیروی کن که تو را به گریه می‌اندازد، ولی خیرخواه توست 👈و از کسی پیروی کسی نکن که تو را می‌خنداند، ولی فریبت می‌دهد. 🔸شما، همه‌تان (در قیامت) بر خداوند وارد خواهید شد و [حقیقت را] خواهید دانست.» 💠 جرعه‌ای از احادیث کمترشنیده‌شده اهل‌بیت ﴿علیهم‌السلام﴾ در «حـدیـثـنـا»: 💠 @hadithona 💠 @hadithona