eitaa logo
نکات‌ناب‌وحکمت‌های‌ آیت‌الله‌حائری‌شیرازی
73.7هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
324 ویدیو
620 فایل
دفتر حفظ و نشر آثار آیت‌الله حائری‌شیرازی (ره) [لطفا تقاضای ارسال فایل نفرمایید] نظرات، پیشنهادات و انتقادات: @haeri1395 ادمین فروش کتاب: @Ketab_haershirazi شماره تماس: 09195194676 کانال صوتی: @haerishirazi_mp3
مشاهده در ایتا
دانلود
پرسش: دربرابر امتحانات گوناگونی که در این عالم ازما گرفته می‌شود، چگونه تسلیم و راضی به رضای خداوند باشیم؟! پاسخ: باید مواظب بود رضای خدا را بعنوان اینکه ما اشتباه نکرده ایم، تلقی نکنیم. اول در کارمان دقت کنیم، اگر هیچ اشتباهی نکرده‌ایم، به رضای خداوند راضی باشیم. اما اگر در یکی از هزار عامل اشتباه داشتیم و تقصیری از جانب ما بود، باید از کار خودمان ناراضی باشیم و به کاری که کردیم معترض باشیم. اینکه ما همه کارهای اشتباه را انجام بدهیم و همه خرابی‌ها بر سرمان آوار شود بعد بگوییم «رضی بقضاء الله و تسلیما لامره» راضی هستیم به رضای خداوند، این درست نیست. @haerishirazi
🔹شما پرسیده اید: اینکه ما باید مأموم امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف باشیم، یعنی از ایشان پیروی کنیم و توقعی هم درمقابل نداشته باشیم؟ 🔹پاسخ آیت الله حائری شیرازی: نه اینگونه نیست. راهی را که ایشان معین کرده‌اند باید برویم. توقع ما باید این باشد که ما را به حال خودمان رها نکند. «إلهی لا تَکِلنی إلی نَفسی طَرفَة عَینٍ أبداً». خداوندا؛ مرا به اندازه یک چشم برهم زدن، به خودم وا مگذار. این بزرگترین مزدی است که به ما می‌دهند. @haerishirazi
🔹شما پرسیده اید: چگونه تسلیم محض و بی چون و چرای اهل بیت علیهم السلام باشیم؟ 🔹پاسخ آیت الله حائری شیرازی: اول باید مطیع محض عقل باشیم بعد مطیع اهل بیت علیهم السلام. چون ما دو حجت داریم. حجت درونی که عقل است و حجت بیرونی که انبیاء و اهل بیت علیهم السلام هستند. حجت درونی یا همان عقل، از حجت بیرونی ‌به ما نزدیکتر است. انسان اگر با حجت درونی که عقل است خوب کار کند، عادت می‌کند با حجت بیرونی که امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف است خوب کار کند و مطیعش باشد. آنهایی که عقلشان را تعطیل می‌کنند و خیال می‌کنند که مطیع امام زمان عجل الله هستند،‌ اشتباه می‌کنند. @haerishirazi
اگر پنبه کنار آهنربا باشد، آهنربا کششی نسبت به پنبه ندارد، اما اگر براده آهن را درون پنبه بگذارید، در این حالت پنبه به سمت آهنربا کشیده میشود. در اینجا خود پنبه جذب نمیشود، بلکه برادههای آهن به سمت آن کشیده میشوند. معصیتها مثل آهنربا، نان حرام مانند آهن و انسان مثل پنبه است. وقتی که انسان گوشتش از نان حرام روییده باشد، نمیتواند از کنار معصیتها بگذرد. وقتی از کنار معصیت رد می‌شود، مجذوب آن میشود. این خاصیت درونی لقمه حرام است. اما اگر لقمه صددرصد حلال باشد، از کنار عبادات که میگذرد، عبادات او را جذب میکنند، از کنار امام‌زاده که میگذرد به زیارت ایشان میل پیدا میکند. @haerishirazi
یکی از پیامبران به عزرائیل گفته بود: هر وقت خواستی سراغ من بیایی، از قبل خبر بده. وقتش که شد عزرائیل آمد. آن پیامبر به او گفت: مگر بنا نبود از پیش خبرم کنی؟ گفت: خبر کردم. گفت: کی؟ عزرائیل پاسخ داد: این موی سرت که سپید شد من بودم که با تو حرف میزدم، چین و چروک صورتت من بودم. خیلی از چیزهایی که میبینیم، مثل همین قصه، پیغام‌اند، درس‌اند، منتها باید خودمان حواسمان باشد. مثلا فرزند برای انسان درس بزرگی است. اگر بچه شما کاری کند که در شأن او نباشد، ناراحت میشوید؛ پس قبول کنید که اگر خود ما هم عملی انجام دهیم که در شأنمان نباشد، خدا خوشش نمیآید. شما با همه محبتی که به فرزندتان دارید، او را تنبیه میکنید و اگر از تنبیه نتیجه نگرفتید، رنج میکشید و ممکن است بهتدریج از او نفرت پیدا کنید. انسان هم با اینکه مخلوق خداست، اگر آن طور که خدا میپسندد نباشد، ممکن است به جایی برسد که پیش خدا منفور بشود. وقتی بچّه به شما اعتماد نمیکند بدتان میآید، امّا وقتی بچّه شما، باور دارد که شما دوستش دارید، خرسند میشوید؛ اگر ما به خداوند خوش گمان باشیم، دلمان به وعدههای او آرام باشد و به او اعتماد کنیم، خدا ما را به خود نزدیک میکند. @haerishirazi
گاهی دوایی را که تلخ است به بچّه میخورانید، یا دکتر میخواهد به او آمپول بزند؛ و میدانید که اگر این آمپول تزریق نشود یا آن دوا را نخورد، مرضش شدّت پیدا میکند. از طرف دیگر بچّه ناراحت است، از دوا بدش میآید ولی برایش لازم است؛ این مثالی برای مصیبتهاست که دوای انسان است. بچّه گاهی آبنبات دوست دارد، آدامس و شکلات دوست دارد، اما مضر است یا زیادش ضرر دارد. از دست بچّه میگیرید و او بهانه میگیرد اما بهخاطر خودش به او نمیدهید. ما غیبت میکنیم، این غیبت در دهان ما شیرین است ولی برای ما سمّ است، بچه ممکن است نقل و نفتالین را با هم اشتباه بگیرد، چقدر خطرناک است که کنار دست بچّه باشد! خوب بچّه میخواهد موسیقی حرام گوش کند، چطور اگر نفتالین را بهجای قند میخواست بخورد، از او میگرفتید، اگر نفت را بهجای آب میخواست بخورد، فورا دور از دستش میگذاشتید، اما به سم روحی چنین حساسیتی نشان نمیدهید. اگر بچه داروی سمی مصرف کند شما بلافاصله میبرید و معدهاش را شستشو میدهید تا آثار آن سمّ از بین برود. استغفار شستشوی معده از روح انسان است. وقتی که بچّهای نفت میخورد و بیهوش میشود، اگر خوابش ببرد، خطرناک است. اگر تریاک خورده، خوابش ببرد، خطرناک است، همینطور وقتی انسان گناه میکند، اگر مست شود، غافل شود و غفلتش ادامه پیدا کند؛ خطر ناک است و هلاک میشود؛ باید او را بیدار نگهداشت، شما برای بچه خودتان به دکتر نیازمندید، خدا هم برای ما انبیاء را فرستاده که طبیب ما باشند و به ما بگویند، چه چیزی برای ما حکم نفتالین دارد و چه چیزی حکم قند؟ و همه گناهانی که از آن ریشه میگیرند، همان نفتالینهایی هستند که انسان میپندارد قند است. @haerishirazi
شخصی پیش من آمده بود و از تعبیری که جایی درباره او به زبان رانده بودند، ناراحت بود. به او گفتم حرفی درباره تو زدهاند که دلت از آن حرف آتش گرفته است. اما آیا برای ظلمی است که به خودت شده، یا بیشتر از آن میسوزی که ظلمی به آنها شده، آن هم از طرف خود آنها؟ گفتم، فرض کن تو در بلندی نشستهای و طرف دستش به تو نمیرسد، هرچه میکند، چیزی گیر نمیآورد زیر پا بگذارد تا دستش به تو برسد. بچهی شیرخواره خودش را که در آن نزدیکی است، برمیدارد و زیر پایش میگذارد تا قدّش بالا بیاید یعنی بهاندازهی شصت هفتاد کیلوبار روی بچهی ششماهه فشار میآورد تا سه تا مشت به تو بزند. تو در آن حالت که بچهی او زیر پایش دارد جان میدهد، در بند این هستی که مشت میخوری یا دلت برای آن بچه میسوزد؟ گفت: قطعا بچهی او که زیر پایش دارد جان میدهد. برای من بینهایت رنجآور است. پرسیدم: بچه آدم پیشش عزیزتر است یا ایمانش؟ برو ببین آن که به تو ناروا نسبت داده، آیا در قلبش لذت مناجات با خدا مانده؟ دیگر از اشک شب چیزی مانده؟ سپس توصیه کردم که: اگر میخواهی از خودت دفاع کنی، مبادا پا روی ارتباط خودت با خدا بگذاری و چیزی به طرفت بگویی که شرع اجازه نداده است. قرآن میفرماید: «وَلا یجرِمَنّکم شنئان قومٍ عَلی اَلاّ تَعدِ لُوا اِعدِلُو هُوَ اَقرَبُ لِلتّقوی». بغض کسان دیگر شما را بر آن ندارد که از عدالت خارج شوید؛ عدالت را حفظ کنید، برای تقوای شما عدالت بهتر است: «اِعدِلُوا هُوَ اَقرَبُ لِلّتَقوی». در وقت دفاع از خود، چیزی نگویید که به آن یقین ندارید والاّ شیطان کلاه سرتان گذاشته و ایمان شما زیر پا رفته و له شده است. اگر بخواهید توی کوچه، خیابان با کسی دست به یقه شوید، بچه به بغل دعوا نمیکنید، چون بچه وسط دعوا له میشود، مواظب باشید ایمانتان وسط این دشمنیها له نشود که از بچه مهمتر است. @haerishirazi
دو جادهی وسیع را در نظر بگیرید که یک مقصد دارند و هر دو به یک رودخانه منتهی میشوند، منتها از این دو جاده، تنها یکی به پل متصل میشود و دیگر پلی روی رودخانه ندارد. آن دو جاده دو نوع زندگی در این دنیاست، برای کافر و مؤمن تا آن که به لبه رودخانه برسند. مرگ به منزله ورودی پل است. آدم با تقوا ماشین خود را از قبل در جادهای که به پل منتهی میشود، انداخته است. قرآن هم میفرماید: «وَ العاقِبَة لِلمُتَقین». اما جادهی سمت چپ پل ندارد تا به آن طرف وصل شود، ابتر و بیعاقبت است. انبیاء و اولیاء آمدهاند تا به کسانی که دارند در آن جاده دست چپ میافتند، بگویند: اینجا پل فرو ریخته است، یک قدری سرعت را کم کنید و به اطراف نگاه کنید و ماشین را در جادهی سمت راست بیندازید. کار شیطان هموار کردن جادهی دست چپی و رو به راه کردن وسایل سریعالسیری است که انسانها را به رودخانه میاندازد، و از آن طرف سنگ انداختن در اینجادهای که آخرش رودخانه دارد. نان حلالی میخواهی بخوری، شیطان جادهاش را سنگ و کلوخ میکند. نان حرام بخواهی بخوری، جادهاش را شیطان آسفالت میکند. اگر بخواهی راست بگویی و درست باشی و کاسبی کنی، از حرامخوارها عقب میافتی و باید مقداری کسادی را تحمل کنی. جاده تقوی، آخر دارد؛ پل دارد؛ اما راهش بسیار صعبالعبور است. آن جاده، اتوبان است، آسفالتش درجه یک است. اما وقتی به رودخانه میرسد، پل ندارد و همین عیب برایش کافی است. این دو تا جاده به موازات هم کشیده شدهاند و تا یکمتر مانده به پل، خدا راه پیچیدن را بازگذاشته است: تا لحظاتی که مرگ انسان نرسیده و دو چرخ اول در رودخانه نیفتاده، میتوانی دور بزنی بیایی در جاده دست راست. ساحرانی را که فرعون برای رقابت با موسی استخدام کرده بود، رزق خدا را میخوردند اما عبادت فرعون میکردند. یک عمر برای عزّت و پیروزی فرعون، هر تلاشی کرده بودند. موسی(ع) گفت: شما اول شروع کنید. وقتی برنامهشان را اجرا کردند، موسی(ع) عصایش را انداخت و ناگهان تمام ریسمانهای مارنمای آنها را بلعید و چیزی در میدان باقی نگذاشت. یک صحرا تجهیزات جادو را جاروب کرد. فهمیدند که این دیگر سحر نیست. شهادت به حقانیت موسی دادند: در قدمهای آخر جاده بودند و نزدیک بود در رودخانه پرت شوند اما مسیرشان را به سمت راست تغییر دادند و یک ساعت بعد زیر شکنجه شهید شدند. بعد از چهل سال عبادت شیطان یک ساعت آخر عمرشان، خدا را بندگی کردند. خوش به حالشان که خوشاقبالترین آدمها بودهاند و الان جزء اولیاء اللّه هستند. از آن طرف هم بودهاند کسانی که عمری در جاده دست راست میراندند اما پیش از مگر به دست چپ پیچیدند. زبیر در روز «اُحد» که حمزه(ع) شهید شد، در کنار امام علی(ع) ایستاد و با چندنفر انگشتشمار دیگر استقامت کرد. در جنگ «حنین» هم همینطور ایستادگی کرد و جزو معدود اصحابی بود که فرار نکرد. در همهی فتوحات حضور داشت اما در جنگ جمل پسرش اغوایش کرد، و رفیق نااهل در او اثر گذاشت و به این توهم افتاد که علی(ع) سوابق و زحمات او را نادیده گرفته است. عارش شد که به رضای علی راضی بشود و با او کنار بیاید و سرانجام کشته شد. @haerishirazi
خانم‌ها به شوهرشان بگویند، نانی که سر سفره میآوری، اگر کم باشد و حلال، بهتر است که حرام باشد و زیاد. رزق مختصر و حلال، همان جاده تنگی است که منتهی به پل میشود، که آخرش سلامتی است. سفره اگر رنگین باشد و حرام، آن جاده پهنی است که ماشین میتواند بهسرعت در آن بتازد، اما پل ندارد و به دره سقوط میکند. ای مرد! این را خوب دریاب که تو راننده ماشین هستی و اهل و عیال تو مسافرانت. مبادا وسوسهات کنند که «چرا در این جادهی سنگلاخ و تنگ آمدهای؟ ما یک ساعت در ماشین فلانی نشسته بودیم، چقدر کیف داشت، جادهاش صاف بود و نرم ». راه تقوی راهی است که سرازیری و سربالایی، سنگلاخ و گردنه، تنگنا و معبر دارد، اما آخرش «پل» دارد اما جادهی دنیا اتوبانی است که هرچه سریعتر بروند، زودتر به ته جاده که پلی در کار نیست می‌رسند و به دره پرت میشوند. گاهی یک عابر، لنگ لنگان میگذرد، نهتنها ماشین ندارد و پیاده است، که لنگ هم میزند، اما او در راه نجات است، با نظر حقارت در او منگر. @haerishirazi
در کشتی، بعد از درنوردیدن مسافتی کوتاه از ساحل، به هر طرف نگاه کنید، بالای سرتان یا ابر است یا آسمان. در زمانهای قدیم، از ستارهها برای شناختن راه استفاده میکردند اما به محض ابری شدن هوا، کشتی دیگر نمیداند به کدام سمت میرود. چینیها دیدند عقربه مغناطیسی به سمت خاصی میایستد و از اینجا قطبنما را اختراع کردند. با این قطبنما خواه هوا ابری باشد یا صاف، با نگاه کردن به آن عقربه میفهمند که الان در چه جهتیاند. تقوا قطبنمای انسان است. اگر شیطان، تقوا را از انسان بدزدد، انسان سرنشین کشتی میشود که وسط دریاست و بالای سرش ابر و زیر پایش آب و از هیچ طرف نشانهای نیست. سرنشینان چنین کشتی سرگردانی حاضرند همه هستیشان را در ازای یک قطبنما بدهند. خطیب جمعه باید در هر دو خطبه بگوید: «اتقوا اللّه» یعنی: «ای اهل کشتی! مبادا قطبنمای خود را گم کنید یا خرابش کنید». شیطان اگر بخواهد کشتی عقل را منحرف کند، نمیآید اموال کشتی را از انبار بدزدد، تمام همُّ و غم او این است که قطبنمای کشتی را از کار بیندازد و انسان را وسوسه میکند تا تقوا را از او بگیرد. اگر تقوا دزدیده شد، دیگر هیچ چیز، درد انسان را درمان نمیکند. @haerishirazi
قرآن میفرماید: «ففرّوا الیاللّه» به سوی خدا فرار کنید. «فراری» چه میکند؟ هرچه چیزی مثل زمین و خانه، یخچال و تلویزیون داشته باشد نقد میکند؛ سپس ریالها را به ارز تبدیل میکند. شب و روز در تدارک فرار است. حاضر است هر کاری کند تا تاریخ خروجش را یک روز حتی یکساعت جلو بیندازد. مؤمن هرچه دارد، باید همه را نقد و تبدیل به ارز آخرت کند. ارز دنیا فانی و ارز آخرت باقی است. مؤمن وقتی همهی کارهایش را کرد، اگر بگویند «امروز بیا» راحتتر است تا بگویند فردا. فراری میگوید، ممکن است از توی پروندهام چیزی در بیاید که ممنوعالخروج بشوم. مؤمن میگوید، تا الان نلغزیدهام، اما اگر اتفاقی بیفتد و سقوط کنم چه؟ بهتر است تا پاک هستم بروم. در سوره جمعه میگوید: «اگر واقعا خدا را دوست میدارید و از اولیاء اللّه هستید آرزوی مرگ کنید» اما چرا ما جرأت نداریم آرزوی مرگ کنیم؟ چون ارزمان را تبدیل نکردهایم. خانهی آنطرف را نساختهایم. اینکه خطیب جمعه میگوید، تقوا را رعایت کنید، یعنی هر که ارزهایش را تبدیل نکرده، زودتر تبدیل کند، هر که گذرنامهاش را نگرفته، زودتر بگیرد، هر که برای فرار به سوی خدا آماده نشده، زودتر آماده شود. چرا؟ چون اجل به سلیمان هم مهلت نمیدهد. حضرت سلیمان ایستاده بود و به مسجدالاقصی که ساخته میشد نظاره میکرد که عزرائیل آمد. سلیمان(ع) به عصایش تکیه داده بود. گفت: فرصتی! گفت: نه! گفت: همین؟ گفت: همین! ایستاده قبض روح شد. همینطور تکیه به عصا، ایستاده برجای ماند. تمام خدمه از آدمها و دیوها که کار میکردند همچنان ادامه دادند. مدتها گذشت و آنها میپنداشتند که این هم یکی دیگر از معجزات سلیمان(ع) است که بهطعام و غذا نیاز ندارد؛ تا آنکه موریانه به امر خدا عصا را خورد و عصا فرو ریخت و سلیمان افتاد. قانون خدا چنین است! @haerishirazi
🔹بیانات مهم آیت الله حائری شیرازی در خصوص اصولگرایان و اصلاح طلبان 1 بسم الله الرحمن الرحیم الحمد لله رب العالمین و صلّ الله علی محمد و اله الطیبین الطاهرین یکی از چیز هایی که پیش خدا بسیار مذموم است ربا است. ربا از 70 بار عمل شنیع با محارم (مادر و خواهر) در داخل کعبه، بدتر است. این عمل بسیار منفور است. ما تا زمانی که پول اسلام را احیا نکنیم از این آلودگی نجات پیدا نمیکنیم. مراد بنده این است که کار نشده خیلی داریم. جمهوری اسلامی یک چیز است، یک قدمی است که برداشته شده برای این که ولایت طاغوت را براندازد و ولایت الله را جانشین کند. شاه رفت امام امد، قرار بود زمانی که شاه میرود پسرش جانشینش شود ولی امام آمد و بعد ایشان رهبر فعلی امد. این تحول بزرگی است که برای ما پیدا شده منتها باید چیزهای دیگری خودش را به این برساند، در رهبری، اوج توفیقی است که این نظام پیدا کرده، و حالا باید باقی دستگاهها هم با این دستگاه بخواند و خود این امر زمان میبرد. این انتخاباتی را که شما میبینید، باید به جایی برسیم که بعد از انتخابات به جای عداوت رفاقت حاکم باشد. توجه فرمایید که این اصولگرا و اصلاح طلب، مشاهده میکنید چگونه در روزنامهها با بگو مگو با یکدیگر صحبت میکنند. بسیاری نماز شب میخوانند و برای رضای خدا به طرف مقابل نیش میزنند و طرف مقابل هم همین طور است. اسلام این است که «وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَميعاً وَ لا تَفَرَّقُوا» و همگى به ريسمان خدا [قرآن و اسلام، و هر گونه وسيله وحدت]، چنگ زنيد، و پراكنده نشويد! یعنی اینها [اصلاح طلب و اصول گرا] بشوند دندانههای زیپ! مثلاً 30 تا نماینده الان رأی آوردهاند در مجلس (منظور نمایندگان تهران است) و 30 تا قبلاً رأی آوردهاند و یا 30 تا در رقابت انتخاباتی حذف شدهاند. اسلام این است «وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَميعاً» اقای حداد عادل که بیشترین رأی را در بین کسانی که موفق نشدهاند آورده و آقای عارف که بیشترین رای را اورده، مصداق ایه شریفه بشوند و مانند 2 تا دندانه زیب داخل در هم دیگر بشوند و همین طور نفر دوم با نفر دوم و نفر سوم با نفر سوم و به همین گونه 30 نفر در این طرف و 30 نفر در مقابل دندانههای زیپ را تشکیل بدهند که وقتی زیپ کشیده میشود، اسلام را تشکیل بدهند. هر وقت دیدید که اینها با هم عقد اخوت بستند، این یعنی اسلام. سوال: چگونه اصولگرا و اصلاح طلب باهم عقد اخوت ببندند؟ مگر شما با قطع نظر از اصولگرا و اصلاح طلب نگفتید که این اشخاص باید التزام عملی به ولایت فقیه داشته باشند؟ چه اقای عارف و چه اقای حداد عادل. شما راست گفتید و یا دروغ گفتید؟ اگر به شورای نگهبان اعتماد دارید به اینکه ایشان ملتزم به ولایت فقیهاند (یعنی ملتزم عملی)، میگویید شورای نگهبان راست گفته. اگر به شورای نگهبان حسن ظنّ دارید، کسانی که التزام عملی به ولایت فقیه دارند یعنی باید باهم عقد اخوت ببندند. زیرا مقام ولایت مانند خانه زیپ میشود که مختلط وارد میشوند و در هم ادغام شده خارج میشوند. در ذهنتان یک لباس زیپ دار را تصور کنید. این که زیپ را بالا میکشند و دندانهها را در هم قفل میکنند اسمش را چه قرار دادهاید؟ (حاضرین: ماشین زیپ میگوییم). حبل الله یعنی همین «وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَميعاً وَ لا تَفَرَّقُوا». فرض کنید زیپی 30 دندانه در طرفی دارد و 30 تا دندانه هم در طرفی دیگر، اگر این زیپ را تا آخر بالا کشیدید میشود «وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ». اگر نماینده پیروز و شکست خورده، در هم قفل شدند، با هم عقد اخوت بستند مصداق «وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ»است. وقتی 2 نفر با هم کشتی میگیرند، بعد با هم دعوا میکنند؟ خیر، زیرا این کشتی گرفتن علامت رفاقت است. مگر ندیدید که به کشتیگیر ایرانی گفتند با کشتیگیر اسرائیلی کشتی بگیر؟ گفت اگر من را از مسابقات بیرون کنند با اینان کشتی نمیگیرم. در کشتی گرفتن دوست با دوست کشتی میگیرد، رقابت یک کشتی است یک کشتی دوستانه است. دشمن این دوستی را تبدیل به عداوت میکند. باید در این راستا سخنان من را به گوش مردم برسانید. بنده حرفم این است که اقای حداد و عارف اگر این حرف به گوششان برسد و اجرایی نکنند فردای قیامت باید پاسخ گو باشند. شورای نگهبان که میگوید ایشان التزام عملی به ولایت فقیه دارند، و اینها عقد اخوت نبندند از چه کسی توقع میرود؟ @haerishirazi
🔹بیانات مهم آیت الله حائری شیرازی در خصوص اصولگرایان و اصلاح طلبان 2 رقابت در اسلام مانند، رقابت در حزب جمهوری خواه و دموکرات آمریکا نمیباشد؛ زیرا در آنجا که بحث خدا وجود ندارد، در امریکا انسان منهای خدا است. زمانی که کسی قدرت پیدا میکند یاقی میشود پس باید قدرت را بدهند به 2 تا حذب تا هر یک از این 2، دیگری را مهار کند. دزدیهای همدیگر را افشا کنند، تا مملکت بچرخد. چون نظارت خدا در میان نمیباشد. برنامههای آنان این است. اگر میخواهند فحش بدهند، بدهند. به ما چه که این فحش دادنها را یاد بگیریم. این رسم انتخابات اسلام نمیباشد. امام صادق (علیه السلام) میفرمایند: اگر 2 تن از دوستان من با هم قهر کنند من هر دوی آنان را لعن میکنم و هر دوی آنان را لعن میکنم. پیشکار امام میگوید: از این 2 نفر که قهر کردهاند یکی تقصیر کار و یکی هم بی تقصیر است، شما چرا هر دو نفر را لعن میکنید؟ حضرت فرمودند: از آنکه که بی تقصیر است توقع دارم برود نزد مقصر و بگوید که من مقصر هستم، تا آشتی کنند، یعنی در هم قفل بشوند تا بر من وارد شوند، یعنی تا این دو نفردر هم قفل نشوند نمیتوانند وارد خانه زیپ شوند. میفرماید که من همان خانه زیپ هستم، اگر در هم داخل نشوند نمیتوانند وارد (خانه زیپ) شوند. دندانههای زیپ تا در هم قفل نشوند نمیتوانند وارد این دستگاه شنود. حضرت هم میفرمایند تا 2 تا دوست من آشتی نکنند، وارد خانه من نمیتوانند بشوند. این حلقه زیپ را امام صادق (علیه السلام) فرض کنید و دندانه و دانههای زیپ را نیز مومنین فرض کنید، یعنی امام اول نگاه میکنند اگر هم قفل بودند سپس راهشان میدهد و اگر دلهایشان با هم نبود راهشان نمیدهد. نه که دستهایشان در هم باشد نه که هم دیگر را در آغوش بگیرند نه که هم دیگر را ببوسند، این کارها کفایت نمیکند بلکه باید با دلشان هم دیگر را قبول کنند تا بتوانند وارد خانه اینها بشوند، پس ببینید ما چه قدر تا این جا فاصله داریم. همه این بد اخلاقیها که پیدا میشود به خاطر همین بد گوییها و دشمنیها است. دشمنیها بد اخلاقی میاورد. درخت دوستی بنشان که کام دل به بار آرد نهال دشمنی برکن که رنج بی‌شمار آرد شیطان در مدیریتش شیاطین را به جان هم میاندازد و از همه استفاده میکند. ولی خدا دوستانش را با هم یکی میکند واختلافاتشان را حل میکند بعد انها را میپزیرد، مجموع ای پذیرفته میشود که دلهایشان با هم صاف باشد. @haerishirazi
🔹چرا دوره غیبت استمرار پیدا کرده است؟ 🔸امام زمان عج الله، وقتی مالک امت می‌شود که امت تابع حجت درونی‌اش (عقل) بشود. این حجت درونی، حلقه واسطه بین انسان و حجت بیرونی (انبیاء و امامان معصوم علیهم السلام) است. آنهایی که با حجت بیرونی درگیر می‌شوند و سنگ به آن میزنند، قبلاً به حجت درونیشان سنگ پرانی کردهاند. کسانی که با علی و فاطمه علیهم السلام، آن طور رفتار کردند، قبلاً با حجت درونیشان این رفتار را کردهاند. قبلاً به حجت درونی خود بند انداخته و آن را به اطاعت از هوی و هوس وادارش کردهاند. قبلاً در، به پهلوی حجت درونی خود زدهاند. برای شروع کار، باید با حجت درونی خود تجدید بیعت کنید. بگردید و آن حجت درونی را در خود پیدا کنید و آن همان عقلی است که به شما دادهاند. @haerishirazi
🔹زمین، روشنی و بهار را از خورشید میگیرد و تاریکی و زمستاناش، از سایه خودش است. تغییر زاویه تابش خورشید به زمین، زمستان را به بهار تبدیل میکند. وقتی زاویه نور الهی به انسان مایل شد و در معرض نور او قرار گرفت، بهار انسان است. «مَّا أَصَابَک مِنْ حَسَنَةٍ فَمِنَ اللّهِ وَمَا أَصَابَک مِن سَیئَةٍ فَمِن نَّفْسِک» هر خوبی از شما سربزند از شما نیست مربوط به خدا است و هر بدی که از شما سربزند مربوط به خدا نیست، مربوط به خودت است. نساء:79 @haerishirazi
🔹هیچ کرسی با دو پایه نمیایستد پایه سوم میخواهد. دنیا و آخرت دو پایه هستند. پایه سوم، تفریح است. فکر نکنید تفریح هرچه کمتر بهتر. تفریح جزء ارکان زندگی است. لِلْمُؤْمِنِ ثَلاَثُ سَاعَات: فَسَاعَةٌ يُنَاجِي فِيهَا رَبَّهُ، وَسَاعَةٌ يَرُمُّ مَعَاشَهُ، وَسَاعَةٌ يُخَلِّي بَيْنَ نَفْسِهِ وَ بَيْنَ لَذَّتِها فِيَما يَحِلُّ وَ يَجْمُلُ. انسان با ايمان ساعات شبانه‌روز خود را به سه بخش تقسيم مى‌كند: قسمتى را صرف مناجات با پروردگارش، قسمتی براى ترميم معاش و كسب و كار زندگى و قسمت سوم را براى بهره‌گيرى از لذات حلال و دلپسند مى‌گذارد. حکمت 390 نهج البلاغه دور هم بنشینید و کباب درست کنید و بخورید. اما به لغو و لهو ولعب نگذرانیدش. به نفست بگو؛ به کبابی که بهت میدهم نگاه کن، وقتی نماز میخوانی هی نگو خسته شدم. کباب را بگیر یک چیزی پس بده. یک خواب خوبی بکن در عوضش یک فکر خوبی هم بکن. تفریح خوبی بکن در عوضش دَرست را هم خوب بخوان. @haerishirazi