فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 ببینید | #ظهور امام زمان (عج) دو مرحله دارد.
@haerishirazi
12.mp3
12.16M
🎙بشنويد| صوت كامل #شرح_مناجات_شعبانیه جلسه 12
توسط آیت الله حائری شیرازی رضوان الله علیه
@haerishirazi
13.mp3
5.03M
🎙بشنويد| صوت كامل #شرح_مناجات_شعبانیه جلسه 13
توسط آیت الله حائری شیرازی رضوان الله علیه
@haerishirazi
🔹آیت الله حائری شیرازی رحمت الله علیه🔹
🔹 اعتماد به پدر در کودکی، اعتماد به خدا در بزرگسالی🔹
پدر، مجری و واسطۀ امر الهی در خانواده است و از جانب خدای متعال به کودکش نان میدهد. او از باب اینکه واسطه بین خدا و فرزندش است، باید مواظب باشد که کودک به رازق کنونیاش یعنی پدر جسور نشود؛ زیرا در صورت جسارت، این خطر در آینده بهوجود میآید که به رازق اصلیاش یعنی خدا جسور شود.
در طفولیت، پدر باید چنان با کودک رفتار کند که دوست دارد فرزندش در آینده با خدا چنین کند. روایتی نقل شده است که این مطلب را با ظرافت بیان میکند: «وقتی به بچه وعدهای دادید، به آن وفا کنید.»کافی، ج ۶، ص ۵۰
چون طفل در زمان طفولیت در حد فکر و درک خودش، بهجای خدا پدر را رازق میداند. پدر اگر بتواند اعتماد فرزند را جلب کند، فرزندش را برای اعتماد به خدا آماده کرده است.
@haerishirazi
در شب و روز جمعه و جهت عرض ارادت، نثار امام زمان علیه السلام صلواتی اهدا کنیم، فاتحهای بخوانیم و ارواح همۀ مومنین و مومنات بخصوص آیت الله حائری شیرازی را نیز در ثواب آن شریک نماییم.
14.MP3
8.57M
🎙بشنويد| صوت كامل #شرح_مناجات_شعبانیه جلسه 14
توسط آیت الله حائری شیرازی رضوان الله علیه
@haerishirazi
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
❗️این کلییپ کوتاه را از دست ندید👆
✅مرحوم آیت الله حائری شیرازی: تفاوت بهشت و جهنم در مکان نیست؛ تفاوت در وضع انسان است.
@haerishirazi
🔹 آیت الله حائری شیرازی (رضوان الله تعالی علیه)🔹
🔸در دوران ظهوریم و ورق برگشته است 🔸
آیا از دوره رحلت رسول خدا (صلیالله علیه و آله و سلم) دیدهاید که مرجع تقلیدی بشود فرمانده کل قوا؟
این از علامات ظهور است که نایب امام زمان بشود فرمانده کل قوا. این یعنی امام زمان فرمانده کل قواست.
مگر مراجع تقلید کارشان به جنگ و لشکرکشی و اردوکشی بود؟ بههیچوجه. اصلاً در این عالمها نبودند. درسی میداند، درسی میخواندند، مسجد و محراب و موعظهای داشتند.
مردم، مگر اهل اسلحه بودند؟ مگر این خانوادهها اصلاً میدانستند اسلحه یعنی چه؟ شاید تا چند نسلشان میآمدند و میرفتند و قنداقه تفنگ به دستشان لمس هم نمیشد. اینهایی که کار به دین و دیانت داشتند اصلاً سالبهسال روی اسلحه را نمیدیدند و آنهایی که دستشان به اسلحه آشنا بود اصلاً کاری به دین نداشتد.
این ورق که برمیگردد معنایش این است که یک خبرهایی است، یک برنامههای است.
شما ببینید شاگرد بزاز میشود یک فرمانده عملیات در جبهه. شاگرد نجار میشود فرمانده یک گردان. بچه یک چوپان میشود فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی. محسن رضایی خودش و پدرش هر دو چوپان بودهاند.
اینها چیست؟ این اتفاقات بوی آن بزرگوار [امام زمان] را میدهد که دارد ورق برمیگردد.
آیت الله حائری شیرازی(ره) در لباس پاسداری
#من_هم_پاسدارم
@haerishirazi
15.mp3
8.89M
🎙بشنويد| صوت كامل #شرح_مناجات_شعبانیه جلسه 15
توسط آیت الله حائری شیرازی رضوان الله علیه
@haerishirazi
9 اثر ارزشمند از آثار آیت الله حائری شیرازی رحمت الله علیه در نمایشگاه کتاب تهران:
آئینۀ تمام نما
تعلق
تفکر
تربیت دینی کودک
مربی و تربیت
نماز
تحجرگرایی
با علی در صحرا
حکومت جهانی خدا
📚 شبستان، راهرو 2/11، غرفه 10. دفتر نشر معارف.
@haerishirazi
هدایت شده از نکات و تمثیلات آیت الله حائری شیرازی
✅ آیا واقعاً کتابی بوده که با خوندنش متحول شده باشید؟!
@haerishirazi
ملاطفت های آیت الله حائری شیرازی با حیوانات
قسمت اول: #موش 🐀
🔸 غلط کرده! پشیمانه! او را به من ببخش! 🔸
🌸 اواخر دهه هشتاد بود. پدر به دعوت سپاه بندر عباس عازم این شهر بودند. تماس گرفتند و با لحن پدرانه گفتند: «در این سفر تنها هستم. راه به رفیق خوش است. با همسرت همراهم می آیی؟»
مشتاقانه پذیرفتم. بیش از ده ساعت در راه بودیم. وقتی رسیدیم ما را در مهمانسرایی خارج از شهر جای دادند. در طبقه سوم یک آپارتمان که آسانسور هم نداشت! یک واحد ما و پدر و واحد روبرو، محافظ و راننده.
آنچنان خسته و کوفته بودم که جلوی تلویزیون دراز افتادم و نای حرکت نداشتم که با جیغ و فریاد همسر چند گز پریدم هوا !!
🌸 بله؛ یک موش چند بند انگشتی سیاه و به غایت زبل که به ثانیه ای از این طرف اتاق به آن طرف می پرید، سر و کله اش پیدا شده بود. ما هم روی مبل ها در حال جیغ و فریاد و پدر هم آرام مشغول خواندن نماز بود. به زحمت با میزبان تماس گرفتم و با حال مضطرب، تقاضای چسب موش کردم. خیلی طولی نکشید که یک سرباز، یک چسب موش و تعدادی کارتن آورد. کارتن ها را خوب با چسب ها آغشته کردم و جلوی ورودی های متعدد قرار دادم.
🌸 پدر که گویا این روش صید را نمی دانست، به دقت به اعمال من نگاه می کرد. در کمتر از ده دقیقه، موش در چسب افتاد و من با خوشحالی فریاد پیروزی سردادم. پدر متوجه شد، نگاهی به موش کرد که با آن جثه کوچک چگونه جیغ می زند و در تقلای بیرون آمدن از چسب هاست. یک آن دیدم حالشان متحول شد و با اضطراب فریاد زدند «علی جان رحم کن! غلط کرده! پشیمانه! تنبیه شد. او را به من ببخش! گناه داره».
من حیرت زده شدم. خودشان کارتن چسب و موش را از من گرفتند و با پای برهنه سراسیمه سه طبقه را پایین رفتند و وارد محوطه اطراف شدند. با کاغذی سعی در جدا کردن موش از کارتن می کردند که البته کار ساده ای نبود.
🌸 در وقت برگشتن به ایشان گفتم چه شد؟ کمی با تندی گفتند: «او را زنده گرفتی. چگونه صدای جیغش را می شنیدی و بی تفاوت بودی؟! با اسیر اینگونه تا می کنند (رفتار می کنند) ؟
(خاطره ی دکتر علی حائری شیرازی از پدر)
@haerishirazi