eitaa logo
نکات و تمثیلات آیت الله حائری شیرازی
72.9هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
328 ویدیو
659 فایل
دفتر حفظ و نشر آثار آیت‌الله حائری‌شیرازی (ره) نظرات، پیشنهادات و انتقادات: @haeri1395 ادمین فروش کتاب: @Ketab_haershirazi کانال صوتی: @haerishirazi_mp3 شماره تماس: 09195194676 [لطفا تقاضای ارسال فایل نفرمایید]
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴 آگهی جذب 🔻عزیزانی که در زمینۀ ساخت کلیپ‌های ، تسلط و تجربه دارند و مایل به همکاری (بصورت دورکاری) با دفتر مرحوم آیت الله حائری شیرازی هستند، به ادمین کانال پیام بدهند. ارسال حداقل 3 نمونه کار جهت ارزیابی، است. حق الزحمه نیز به صورت توافقی خواهد بود. با تشکر. نمونه کلیپ های مورد انتظار: eitaa.com/haerishirazi/2964 farsi.khamenei.ir/video-content?id=49729 ارتباط با ادمین: @haeri1395
🔹آیت الله حائری شیرازی🔹 🔸نقش رفقای سلوکی در سیر و سلوک🔸 در شب های شام غریبان، همه می گیرند دستشان؛ درست است؟ وقتی باد می زند و شمع یکی را خاموش می کند، او شمعش را می گیرد به شمعی که روشن است و آن را روشن می کند. این جوری‌اند. اگر یکی غفلت بکند، دیگری غفلت او را برطرف می‌کند. بعد همه‌شان با شمع روشن جلو می روند. جزء آداب سلوکی، افراد به همدیگر است. همین که مأنوس بشوند، سیر می کنند. چطور وقتی انسان به تعلقات دنیا انس بگیرد، زمین‌گیر می شود، تعلق دوستان سلوکی به همدیگر نیز آنها را جاکَن می کند. @haerishirazi
استاتوس-240.jpg
577.8K
فایل وضعیت واتساپ / استوری اینستاگرام @haerishirazi
🔹آیت الله حائری شیرازی🔹 🔸لطف فراگیر امام حسین (ع)🔸 اگر اسلام به صورت یک باشد، حسین بن علی (ع) یک است که از این قلعه سر بیرون کرده است. کسانی که قلعه را قبول ندارند، زیر سایۀ این درخت می نشینند! سایۀ این درخت، از قلعه بیرون زده است. دیوارهای قلعه، زیر آن است. بیرونی ها هم می توانند زیر سایۀ آن بنشینند. چه قدر کسانی هستند که از غیر اسلام می آیند و به این آقا پناه می برند و به او اعتقاد دارند! یک وقتی از کوچه های محلۀ کلیمی‌ها [در شیراز] عبور می کردم. خانم کلیمی ای آمد. گفت: بچۀ هجده ساله ای دارم. حال او بد است. بر روی یک پولی، حمدی بخوان که من با آن پول چیزی بخرم، نباتی بگیرم، بدهم به این برای شفا! گفتم: خانم شما کلیمی هستی. حمد مربوط به قرآن است. گفت: ما به حمد عقیده داریم! ما به امام حسین(ع) عقیده داریم! ما به حضرت عباس(ع) عقیده داریم! من هرچه گشتم، پول در جیب هایم نبود. خود او گشت و یک چیزی پیدا کرد. من بر آن حمد خواندم که او با آن برای بچه اش نبات بگیرد. این اعتقاد آنهاست. ما بعضی علما داشتیم که می رفتند در مسجد (عبادتگاه) کلیمی ها روضه می خواندند! کلیمی ها زار زار گریه می کردند! کلیمی های آنوقت و کلیمی های حالا، چه تفاوتی دارند؟ نمی دانم! در اینها هم انسان های برجسته ای هستند؛ یعنی قوم پیچیده ای هستند. اگر خوب بشوند، در خوبی کم نظیر هستند. اگر هم بد بشوند، خیلی اعجوبه هائی هستند! @haerishirazi
🔹آیت الله حائری شیرازی🔹 🔸معنای کار فرهنگی🔸 کار فرهنگی یعنی نه دادنِ آموزش‌های جدید. ، کار فرهنگی . باسواد شدن، کار فرهنگی نیست. می‌شود از راه هنر، احساس مسئولیت را احیاء کرد. شعری که همین آقای حمید سبزواری در مورد فلسطین سروده؛ یعنی «همپای جلودار»، محتوایش احیای احساس مسئولیت است. یعنی کسی که این سرود را با تأمل و با آرامش توجه کند، دلش می‌خواهد اسلحه به دوش بگیرد و برود به کمک فلسطینی‌ها! این احساس مسئولیت است. بچه‌ها وقتی برای جبهه ثبت‌نام می‌کردند، دانششان به آنها فرمان نمی‌داد، سوادشان به آنها فرمان نمی‌داد، فرهنگشان به آنها فرمان می‌داد. فرهنگ یعنی احساس مسئولیت. احساس مسئولیت می‌گفت برو جبهه. احساس مسئولیت به یک جامعه می‌گوید ، ایستادگی کن. @haerishirazi
استاتوس--229.jpg
638.9K
فایل وضعیت واتساپ / استوری اینستاگرام @haerishirazi
🔹آیت الله حائری شیرازی🔹 🔸یک روزی از همۀ دنیا به اهواز خواهند آمد برای زیارت کربلا!🔸 تاریخ سخنرانی: 5 اردیبهشت 1382 ما منتظر روزهای آینده هستیم که بین ما و عراق برای های پیاده باز شده باشد. آن وقتی هم که شیرازی ها در رحلت امام، کاروان عشق و ایثار را راه انداختند، سال اول، از شیراز تا حرم امام رفتند؛ سال بعد هم از حرم امام تا حرم امام رضا (علیه السلام) رفتند، قرار بر این شد که هر وقت راه باز شد، این کاروان دوباره اعلام موجودیت کند. مردم از و از شهرهای دیگر بروند برای زیارت کربلا. از هم دیروز پیش من آمده بودند؛ به آنها گفتم قرار ما ان شاء الله در اهواز! این مصلای اهواز را به عنوان یک منزلگاه بکنید که مردم بیایند یک شب بمانند و بعد حرکت کنند. آرزوی ما این است که ان شاء الله زمینه ای فراهم بشود که پیاده ها بتوانند از مرز عبور کنند و مشتاقانه حرکت کنند به سمت کربلا. این می شود « از کربلا می گذرد». آن وقت خواهید دید که تنها شیراز نیست. تنها اهواز و تهران و اصفهان نیست. شما خیال می کنید که حسین بن علی (ع) در بین پاکستانی ها کم عاشق دارد؟ یا بین مردم اندونزی و مالزی؟ نه، همه آنها می آیند این عشق را تجربه کنند. به هر جهت یک روز فهمیده می شود که حسین بن علی (ع) در عاشورا سنگ اول را برای اسلام واقعی نصب کرده و دیگران دارند رویش پایه گذاری می کنند. این (علیه السلام) هم از ان شاء الله آغاز می شود. @haerishirazi
فایل وضعیت واتساپ / استوری اینستاگرام @haerishirazi
🔹آیت الله حائری شیرازی🔹 🔸روش مبارزه با قمارهای حرام🔸 خدا رحمت کند مرحوم علامه سید شرف الدین را (از علمای لبنان). وقتی داشت کلنگ یک مدرسه جدید را می زد (مثل همین مدارس ابتدایی، متوسطه ای که هست، نه مدرسه طلبگی)، به ایشان ایراد گرفتند که شما می توانی یک مدرسه علمیه درست کنی، چرا از این مدارس جدید درست می کنی؟ ایشان گفت: «لا ینتشر الهدی الا من حیث انتشر الضلال». هدایت منتشر نخواهد شد مگر از همان راه که ضلالت منتشر شده! مدارس دولتی بچه ها را فاسد کرده، پس راه‌حلش هم احداث همین مدارس است. الآن ضلالت به وسیلۀ ویدئوها منتشر می شود؛ هدایت هم از همین راه منتشر خواهد شد. اگر ضلالت از طریق است، هدایت هم باید از طریق سرود باشد. اگر ضلالت از طریق آواز است، هدایت هم باید از طریق نوای دل نشینِ صحیحِ شرعی باشد. اگر ضلالت از طریق است، هدایت هم باید از طریق باشد. شما می گویید مگر ما قمار حلال هم داریم؟ بله! [مسابقه دادن به نیت] بُرد و باخت، در حلال است. شما که وزارت ارشاد هستید، مردم را با این بُرد و باخت آشنا کنید. حتی تفنگ بادی هم بُرد و باخت در آن حلال است. دَه نفر مثلاً صد تومان وسط می گذارند، چهار نفر برنده هم جایزه ببرند. هیچ پولی هم از خارج خرج نمی کنند. این را به مردم آموزش بدهید و تشویقشان کنید به این کارها. @haerishirazi
فایل وضعیت واتساپ / استوری اینستاگرام @haerishirazi
نکات و تمثیلات آیت الله حائری شیرازی
🔹 آیت الله حائری شیرازی 🔹 🔸وقتی قول دادم جبران کنم، در باز شد!🔸 👈 (خاطره ای در مورد عواقب ) ▫️خیلی سخت است کسی در مقام شهادت دادن باشد اما شهادت را انکار کند. گاهی به خاطر «یک ریال»، انسان را زمین می زنند! من آنچه برای خودم واقع شده را برای شما می گویم که سعی کنید برایتان تکرار نشود. ▫️زمانی که قم زندگی می کردم، گاهی به زیارت حضرت (سلام الله علیه) می رفتم. امامزاده ای است و علاقه داشتم به آنجا بروم. یکبار که اتوبوس سوار شده بودم، کنار دست من هم یک آقای سیدی نشسته بود. آن موقع، فاصلۀ بین حرم تا علی بن جعفر را یک ریال می گرفتند. شاگرد رانندۀ این اتوبوس آمد و پول ها را جمع کرد. سراغ آن سید آمد که بگیرد. گفت من دادم به شما! شاگرد گفت ندادی! این سید گفت که این آقا شاهد بودند که من دادم. من اگر کمی بیشتر به یاد می آوردم. منتها برای این که وقتم را صرف این مسائل نکنم، فکر کردم وارد بحث اینها نشوم. گفتم که من توجه نداشتم. مسألۀ ساده ای به نظرم رسید و از کنار آن رد شدم. ▫️آمدم در این حرم امامزاده. هر وقت آنجا می آمدم، حالت اقبال و توجه برایم محسوس بود. این دفعه در باز بود، اما در بسته بود!! وقتی آنجا نشستم، دیدم که اصلاً مثل این که داخل حرم نیستم! نه اقبالی، نه توجهی، نه حال عبادتی، هیچ چیز نداشتم. متوجه شدم که یک اشکالی در کار بوده. مسأله ای بوده. امامزاده که همان است که همیشه بود. پس من شده ام. ▫️گاهی هست که انسان به حضور امامزاده می رود اما چیزی نمی بیند. می گوید امامزاده از آن امامزاده های صحیح النسب نیست! نمی گوید حال خودش و راه آمدنش و ظهورش و حضورش درست نیست. ضعف خودش را به امامزاده نسبت می دهد و با خودش می گوید امامزاده ها فرق می کنند؛ بعضی هایشان چیزهایی دارند که به آدم بدهند ولی بعضی هایشان چیزی ندارند که به آدم بدهند!! خب اگر انسان افتاد در این دنده، مشکل می شود. همیشه خودش را توجیه می کند. ▫️من دیدم که نه! این امامزاده کسی نبوده که من بتوانم در رابطه با آن بگویم که این، دارایی ای ندارد. فکر کردم، یادم آمد که نسبت به این جریانی که در اتوبوس اتفاق افتاد، مسامحه کردم. شاید نیم ساعت من بر اساس همین مسأله به ایشان التماس می کردم و قول می دادم که من می روم و او را هر جوری هست پیدا می کنم و می کنم. بعدش ! وقتی من از روی صمیمیت قول دادم، برگشت به همان حالت های قبلی. ▫️مدتی دنبال او می گشتم تا او را پیدا کردم. گفتم آقا آن روز شما در اتوبوس من را به شهادت طلبیدی و من مقصرم در رابطه با شما. گفت: «آقا دقت کنید، این مسامحه ها گاهی مسأله ایجاد می کند». خودش این کار را حمل به عمدی بودن هم نکرد. خودش می دانست. اما به هر حال، گاهی هست که در مقام شهادت، مسامحه کردن مسأله ساز می شود. ▫️کتمان شهادت، خیلی مسأله بزرگی است. قرآن می گوید «و من اظلم ممن کتم شهاده عنده من الله». در این انتخابات گذشته، من بنا داشتم اصلاً نظری ندهم. یکی از آقایان شرکت کننده، نامه ای را آورد که آن کسی که قبل از شما بوده و در این مقام خدمت می کرده، این جور درباره من گفته. شما در رابطه با این، چه می گویید؟ در واقع استشهاد کرد. دیدم مقام، مقام شهادت است و کتمان شهادت، بد است. با اینکه دوست نداشتم در این قسمت مداخله کنم، اما دیدم مسأله، مسألۀ دیگری است. برای کتمان شهادت، چه جوابی به خدا بدهم؟ آن که در علی بن جعفر خوردم، کمک کرد که دیگر این چوب دوم خورده نشود. گاهی همین چوب ها، به انسان کمک می کند. یکی از الطافی که خدا در زندگی مؤمن به او دارد این است که او را به خود واگذار نمی کند. نگهش می دارد. @haerishirazi
فایل وضعیت واتساپ / استوری اینستاگرام @haerishirazi
نکات و تمثیلات آیت الله حائری شیرازی
🔹آیت الله حائری شیرازی🔹 🔸پس طلبه شدی برای چه؟🔸 کلام امام (ره) دل مردم را گرفت، به خاطر چه؟ به خاطر اینکه امام، قیامش «لله» بود. شما هر وقت خواستید حرفی بزنید، تذکری بدهید، یک نگاهی بکنید، یک سرکی به خودتان بکشید ببینید کجا می سوزد؟ است یا قیام نفس است؟ انگیزه تان چیست؟ اگر دیدید «لله» است، بگویید. آن وقت ببینید چقدر اثر می گذارد. خدا رحمتش کند مرحوم آقا میرزا (ره). تازه از نجف آمده بود، مُخلص بود. خودش نقل کرده که من داشتم بالای «دروازه قرآن» شیراز قدم می زدم که دیدم چند تا جوان کنار جوی آب رودخانه نشسته اند. تا من را دیدند، شیشه های مشروبشان را کردند در جوی آب. مثلاً شاید دیدند آخوند آمد، قایمش کردند! خب طبق معمول هم روحانی می‌آید و برای اینکه نخواهد با اینطور افراد روبرو بشود، نادیده می‌گیرد. ایشان گفت می خواستم بروم و متعرض اینها نشوم که اگر آخوند ببینند آنهم در آن دورۀ پهلوی، مسخره می کنند، استهزاء می کنند؛ یعنی وضع بدتر می شود. تا خواستم بروم، به خودم گفتم: ؟ عالِم شدی برای چه؟ با خودم گفتم زودتر رد شوم که مبادا اینها کنند. بعد برگشتم گفتم: خب مسخره ام بکنند، چه می شود؟ گفتم: آیا درست است من به اینها امر به معروف نکنم؟ نهی از منکر نکنم؟ برگشتم و آهسته آهسته به طرف اینها آمدم. سلام کردم. آرام آرام با اینها حرف زدم تا ؛ اشکشان جاری شد. این شیشه های شرابشان را از زیر در آوردند تا بزنند به سنگ و بشکنند! گفتم: نه، نشکنید! شیشه ها مالیّت دارد. محتوی شیشه ها را خالی کردم روی زمین. همین ها بعداً از گردانندگان کارهایش شدند. شدند رئیس جلسه، مسأله گوی جلسه، نوحه خوان جلسه. او از قماربازها، استادهای اخلاق درست می کرد. وقتی «قیام لله» باشد، آدم قمارباز را تبدیل می کند به مسأله گو. اما اگر دیدند صحبت خدا و دین نیست، همین مسأله گو ! (ره) @haerishirazi