eitaa logo
فعالیتی انجام نمیشود.
181 دنبال‌کننده
13.3هزار عکس
26هزار ویدیو
371 فایل
@haaf zanvahy351
مشاهده در ایتا
دانلود
🌺 تفسیر آیه1⃣ سوره از تفسير شریف المیزان 🔰وَ الْمُرْسلَتِ عُرْفاً1⃣ 🔸اين آيه و آيات بعدش تا شش آيه سوگندهايى است از خداى تعالى، به امورى كه از آن امور تعبير كرده به ، ، ، ، ذكرا و او نذرا. و دو تعبير اول يعنى (المرسلات عرفا) و (العاصفات عصفا) اگر از سياق صرفنظر كنيم و خود آن دو را در نظر بگيريم، خالى از مختصر ظهورى در بادهاى سخت و تند و پشت سر هم نيست, و ليكن تعبير آخر يعنى (الملقيات ذكرا عذرا او نذرا) تقريبا صريح در اين است كه مراد از آن ملائكه اى است كه حامل وحى خداى تعالى بودند و بر انبيا و رسل نازل مى شدند، و به منظور اتمام حجت و انذار و ساير غراض وحى الهى را بر آنان القا مى كردند و بقيه صفات پنجگانه هم آنطور نيست كه قابل حمل بر معنايى مناسب با اين معنا نباشند. 🔸و ما نمى توانيم تمامى صفات پنجگانه را حمل كنيم بر بادهاى تند كه دو جمله اول - به بيانى كه گذشت - ظهور در آن دارد، مگر اينكه خود را به سختى دچار زحمت نموده، سه صفت ديگر و مخصوصا صفت آخرى را باسریش حمل بر آن نماييم. 🔸اين كار را هم نمى توانيم بكنيم كه دو جمله اول را حمل كنيم بر بادهاى تند، و سه جمله بقيه را و يا تنها دو جمله آخر و يا حداقل جمله اخير را حمل بر ملائكه وحى كنيم، براى اينكه ظاهرا هيچ تناسبى ميان بادهاى متعاقب و ملائكه وحى نیست، تا در يك سياق كه سياق سوگند است بين آن دو جمع شود، و هر دو نوع سوگند در سلك واحدى قرار گيرند، و توجيهات مختلفى كه در اين باب كرده اند، معانى بعيدى است از ذهن، به طورى كه هيچ شنونده اى بدون توجه قبلى، به آن معانى منتقل نمى شود. 🔸پس وجه صحيح همان است كه از اين سخنان كه بسيار هم زياد است صرفنظر كنيم، چون به هيچ وجه تحت ضابطه در نمى آيند، و بايد بگوييم در همه صفات پنجگانه ملائكه وحى منظورند نظير ساير سوگندهايى كه در ابتداى سوره صافات آمده، مى فرمايد: (و الصافات صفا فالزاجرات زجرا فالتاليات ذكرا)، و در معناى آن است آيه شريفه زير كه مى فرمايد: (عالم الغيب فلا يظهر على غيبه احدا الا من ارتضى من رسول فانه يسلك من بين يديه و من خلفه رصدا ليعلم ان قد ابلغوا رسالات ربهم ) كه ترجمه اش در اوائل كتاب در تفسير سوره جن گذشت. 🔸پس جمله (و المرسلات عرفا) سوگندى است از خداى تعالى به مرسلات. و كلمه به ضمه عين و سكون راء - به معناى مويى است كه بر گردن اسب مى باشد(وفارسی زبان آن را یال می نامند) و هر امرى را كه به طور تعاقب و پشت سر هم واقع بشود به يال اسب تشبيه مى كنند، مثلا می گویند فلانى ها مثل يال اسب آمدند، و به عنوان استعاره گفته می شوديعنى پشت سر هم. و يا گفته مى شود: (جاوا اليه عرفا واحدا - به يك يال نزدش ‍ آمدند)، (به یک یال نزدش آمدند) یعنى زنجيروار و متصل به هم آمدند. كلمه به معناى معروف از هر كار نيز مى آيد، چه كار نيك و چه كار زشت، و اين كلمه در آيه مورد بحث اگر به معناى اول گرفته شود حال، و معنايش ‍ چنين خواهد بود: (سوگند به فرشتگان روانه شده، در حالى كه پشت سرهم مى آيند)، و اگر به معناى دوم گرفته شود مفعول له خواهد بود، و چنين معنا مى دهد: (سوگند به فرشتگان كه به خاطر كارى خير و معروف روانه شده اند)، و كلمه در مقابل كلمه است، اولى به معناى رها كردن، و دومى به معناى نگه داشتن است، و اگر مرسلها را مونث آورد، و نفرمود: (و المرسلين عرفا)، براى اين اعتبار بوده كه فرشتگان جماعتى بودند، و يا به اعتبار آن روحى است كه ملائكه نازلش مى كنند، همچنان كه در قرآن كريم فرموده: (ينزل الملائكه بالروح من امره على من يشاء من عباده )(ملائکه روح را از عالم او بر هر کس که او بخواهد نازل می کنند) 🔸نيز فرموده: (يلقى الروح من امره على من يشاء من عباده ...) 🔸و معناى جمله اين است كه سوگند مى خورم به جماعات ملائكه وحى، كه روانه مى شوند. بعضى گفته اند: مراد از اين جمله بادهاى پى در پى است. كه در سابق به ضعف اين نظريه اشاره كرديم، و نظير اين قول در ضعف ، سخن آن مفسرى است كه گفته: منظور از مرسلات انبيايند، دليل ضعف اين قول اين است كه با آيات بعد سازگار نيست _____________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 http://eitaa.com/hafezan_vahy::::::
🌺 تفسیر آیه2⃣ سوره از تفسير شریف المیزان 🔰فَالْعَصِفَتِ عَصفاً2⃣ 🔸اين جمله عطف است به جمله قبلى، و مراد از سرعت سير است، باد تند را عاصف مى گويند، و سرعت سير ملائكه در رساندن وحى را به عنوان استعاره عصف خوانده، و معنايش اين است كه سوگند مى خورم به ملائكه اى كه پشت سر هم روانه مى شوند، و ايشان با سرعت سيرى كه دارند، مانند بادهاى تند ماموريت خود را انجام مى دهند. __________________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 http://eitaa.com/hafezan_vahy::::::
🌺 تفسیر آیه 3⃣سوره از تفسير شریف المیزان 🔰وَ النَّشِرَاتِ نَشراً3⃣ 🔸اين جمله سوگندى ديگر است، و نشر صحيفه و كتاب و جامه و امثال آن، به معناى گشودن آن است، و مراد از گشودن صحف وحى است، همچنان كه آيه (كلا انها تذكره فمن شاء ذكره فى صحف مكرمه مرفوعه مطهره بايدى سفره كرام برره ) به اين معنا اشاره مى كند. و معناى آيه اين است كه: سوگند مى خورم به ملائكه اى كه صحيفه هاى آسمانى را باز مى كنند، صحيفه هايى كه وحى الهى بر آن نوشته شده، تا پيغمبر آن را تلقى كند. 🔸بعضى از مفسرين گفته اند: مراد از اين جمله بادهايى است كه خداوند قبل از نزول باران و رحمت خدا مى وزند. بعضى ديگر گفته اند: مراد بادهايى است كه ابرها را مى گسترند. 🔸بعضى ديگر گفته اند: مراد ملائكه اى است كه نامه هاى اعمال را مى گسترند. و بعضى ديگر گفته اند: ملائكه اى است كه در هنگام نزول، بال خود را مى گسترند. و بعضى ديگر حرفهاى ديگرى زده اند. ______________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 http://eitaa.com/hafezan_vahy::::::
🌺 تفسیر آیه4⃣ سوره از تفسير شریف المیزان 🔰فَالْفَرِقَتِ فَرْقاً4⃣ 🔸مراد از فرقهايى است كه بين حق و باطل، و حلال و حرام است، و فرق در اين آيه صفتى است كه بر نشر ياد شده متفرع مى شود. __________________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 http://eitaa.com/hafezan_vahy::::::
🌺 تفسیر آیه 5⃣و6⃣سوره از تفسير شریف المیزان 🔰فَالْمُلْقِيَتِ ذِكْراً5⃣ 🔰 عُذْراً أَوْ نُذْراً6⃣ 🔸مراد از است، كه او را به رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم مى خواندند. و ممكن هم هست وحى نازل بر انبيا باشد، كه بر آنان خوانده مى شد. و صفات سه گانه اى كه اخيرا ذكر شده، يعنى ، و ، سه صفت است كه مترتب بر يكديگرند، يعنى اول بايد صحف آسمانى نشر بشود، تا فرق ميان حق و باطل و حلال و حرام روشن شود، پس با نشر است كه فرق تحقق خود را آغاز مى كند، و با القاء تحققش تمام مى شود، پس فرق مرتبه اى از وجود نشر است، كه بر آن مترتب مى شود، و القاء، مرتبه ديگرى است كه بر وجود آن مترتب مى شود و وجود نشر را تمام مى كند. 🔸و در كلمه و مفعول له هستند، و اگر با حرف عطف شده اند براى افاده تنويع است. 🔸بعضى گفته اند: اين دو كلمه مصدر و به معناى اعذار و انذار است، و اعذار به معناى آوردن بهانه اى است كه به وسيله آن انسان معذور شود، و معناى آيه اين است كه: فرشتگان ذكر را تلاوت مى كنند تا عذر باشد براى بندگان مؤمن، كه به ذكر ايمان دارند، و تهديد باشد براى سايرين . 🔸بعضى ديگر گفته اند: معنايش اين است كه: فرشتگان ذكر را تلاوت مى كنند تا خداى تعالى عذرش در برابر بندگان و عقاب ايشان تمام باشد، و معلوم شود كه عقاب بندگان جز به وجه حكمت نبوده. برگشت اين معنا هم به همان اتمام حجت است، پس بنابراين، حاصل معناى آيه اين است كه فرشتگان ذكر را القاء مى كنند تا حجت بر تكذيب گران تمام شود، و تهديدى براى غير ايشان باشد، و اين معنا معناى خوبى است. __________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 http://eitaa.com/hafezan_vahy::::::
🌺 تفسیر آیه7⃣ سوره از تفسير شریف المیزان 🔰إِنَّمَا تُوعَدُونَ لَوَقِعٌ7⃣ 🔸اين جمله جواب از آن چند سوگند است، و كلمه موصوله و خطاب در به عموم بشر است، و مراد از (ما توعدون ) وعده هاى قيامت و ثواب و عقاب است، و اگر فرمود: و نفرمود: براى اين بود كه كلمه رساتر است، چون در آن شائبه اى از استقرار نيز هست. و معناى آيه اين است كه: آن چيزى كه خدا شما را به آن وعده داده، يعنى مساءله بعث و عقاب و ثواب خواه ناخواه واقع خواهد شد. __________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 http://eitaa.com/hafezan_vahy::::::
🌺 تفسیر آیه سوره از تفسير شریف المیزان 🔰سخنى درباره سوگندهاى خداى تعالى در قرآن 🔸 يكى از لطائف فن بيان در اين آيات شش گانه اين است كه علاوه بر اينكه سوگند در آن خبرى را كه در جواب است تاءكيد مى كند، متضمن حجت بر مضمون جواب نيز هست، و مى فهماند به چه دليل جزاى موعود واقع شدنى است، به اين دليل كه تدبير ربوبى كه سوگندها بدان اشاره دارد، يعنی ارسال و ، نشر صحف، فرق و جداسازى حق از باطل، و القاء مرسلات ذكر را بر پيامبر، تدبيرى است كه جز با وجود تكليف الهى تصور صحيح ندارد. و تكليف هم جز با حتمى بودن روز جزا. روزى كه مكلفين عاصى و مطيع به جزاى خود برسند تمام نمى شود. 🔸پس سوگندى كه خداى تعالى ياد كرده سوگند تدبير او است، تا هم وقوع جزاى موعود را تأكيد كند، و هم حجتى باشد بر وقوع آن جزا، گويا فرموده : من به اين حجت سوگند مى خورم كه مدلولش واقع خواهد شد. 🔸و خواننده عزيز اگر در آياتى كه خداى تعالى در آنها سوگند ياد كرده دقت بفرمايد، خواهد ديد كه خود آن سوگندها حجت و برهانى است كه بر حقانيت جواب قسم دلالت مى كند، نظير سوگندى كه در مورد رزق خورده و فرموده: (فو رب السماء و الارض انه لحق)، كه در عين اينكه سوگند خورده بر حقيت رزق، دليل آن را هم بيان كرده، و آن اين است كه خداى تعالى رب و مدبر آسمان و زمين است، و مبداء رزق مرزوقين هم همان تدبير الهى است. و سوگندى كه در مورد مستى كفار ياد كرده مى فرمايد:(لعمرك انهم لفى سكرتهم يعمهون ) ، در عين سوگند بر گمراهى و كورى آنان دليل آن را هم بيان كرده، و آن جان پيامبر است، كه جانى طاهر و به عصمت خدايى مصون از هر نقص است، و معلوم است كه مخالف چنين پيامبرى معصوم، در مستى و سرگردانى بسر مى برد، و سوگندى كه در رستگارى نفوس الهى و خسران نفوس آلوده ياد كرده، مى فرمايد: (و الشمس و ضحيها... و نفس و ما سويها فالهمها فجورها و تقويها قد افلح من زكيها و قد خاب من دساها) كه در عين اينكه سوگند ياد كرده دليلش را هم آورده، مى فرمايد: نظامى كه در خورشيد و ماه و شب و روز جريان دارد، و منتهى شده به پيدايش ‍ نفسى كه فجور و تقوايش به او الهام شده ، خود دليل است بر رستگارى كسى كه نفس را تزكيه كند و خسران كسى كه آن را آلوده سازد. 🔸اين چند آيه را به عنوان نمونه آورديم، ساير سوگندها هم كه در كلام خداى تعالى آمده همين حال را دارد، هر چند كه همه آنها به روشنى اين چند سوگند نيست، و نيازمند دقت نظر بيشترى است نظير اين سوگند كه مى فرمايد: (و التين و الزيتون و طور سينين ) كه خواننده بايد در آن تدبر كند. __________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 http://eitaa.com/hafezan_vahy::::::
🌺 تفسیر آیه8⃣تا1⃣1⃣ سوره از تفسير شریف المیزان 🔰فَإِذَا النُّجُومُ طمِست ... أُقِّتَت 8⃣تا1⃣1⃣ 🔸اين آيات بيانگر روز موعودى است كه از وقوع آن خبر داده و فرموده بود: (انما توعدون لواقع)، و جواب كلمه حذف شده، چون جملات (لاى يوم اجلت ... للمكذبين ) بر آن دلالت مى كرد. 🔸خداى سبحان روز موعود را با ذكر حوادثى كه در آن واقع مى شود، و مستلزم انقراض عالم انسانى و انقطاع نظام دنيوى است معرفى مى كند، نظير تيره شدن ستارگان، شكافتن زمين، متلاشى شدن كوهها، و تحول نظام دنيا به نظامى ديگر. و اين نشانيها در بسيارى از سوره هاى قرآنى و مخصوصا سوره هاى كوچك قرآن از قبيل سوره ، ، ، ، ، ، ، ، و غير آن مكرر آمده است، و در رواياتى هم كه در مورد مقدمات قيامت و نشانيهاى آن وارد شده اين امور ذكر شده. 🔸و اين معنا از بيانات كتاب و سنت به طور بديهى معلوم است كه نظام حيات در همه شئونش در آخرت غير نظامى است كه در دنيا دارد، چون خانه آخرت خانه ابدى است، و از ساكنين آن خانه كسانى كه اهل سعادتند، سعادتشان خالص، و آنها كه اهل شقاوتند شقاوتشان خالص ‍ است. 🔸طبقه اول آنچه را بخواهند و دوست داشته باشند در اختيار دارند، و طبقه دوم بغير از مكروه سهمى ندارند، هر چه دارند ناخوشايند است، ولى دار دنيا دار فنا و زوال است، در دنيا جز عوامل و اسباب خارجى و ظاهرى، كه آميخته اى از مرگ و حيات، و فقدان و وجدان، و كام و ناكامى، و تعب و راحت، و اندوه و مسرت است، حاكم نيست، به خلاف خانه آخرت كه دار جزا است، و در آن عملى نيست و دنيا دار عمل است، و جزايى در آن نيست، و كوتاه سخن اينكه نشئه آخرت غير نشئه دنيا است. 🔸پس اينكه خداى تعالى نشئه قيامت و جزا را به وسيله مقدمات آن تعريف مى كند، و خاطر نشان مى سازد كه نشانى آن برچيده شدن بساط دنيا و خراب شدن بنيان زمين آن، و متلاشى شدن كوههاى آن، و پاره پاره شدن آسمان آن، و محو و بى نور شدن ستارگان آن و غير اينها در حقيقت از قبيل تحديد حدود يك نشاه به سقوط نظام حاكم بر نشاه اى ديگر است: (و لقد علمتم النشاه الاولى فلو لا تذكرون ) (شما که از نشئه دنیا خبر دار شدید پس چرانسبت به تشیع آخرت متذکر نمی شوید) . 🔸پس معناى اينكه فرمود: (فاذا النجوم طمست) اين است كه در آن روز اثر ستارگان، نور و ساير آثار آن محو مى شود، چون كلمه به معناى زايل كردن اثر و محو آن است، همچنان كه در جاى ديگر اين طمس را معنا كرده فرموده: (و اذا النجوم انكدرت) (روزی که نجوم تیره می شوند) 🔸(و اذا السماء فرجت) - يعنى روزى كه آسمان پاره مى شود، چون كلمه ، فرجه به معناى پيدا شدن شكاف بين دو چيز است، و در جاى ديگر اين فرج را معنا كرده فرموده: (اذا السماء انشقت ) 🔸(و اذا الجبال نسفت) - يعنى روزى كه كوهها از ريشه كنده مى شوند و از بين مى روند، وقتى گفته مى شود: (نسفت الريح الكلاء) معنايش اين است كه باد، علف را از ريشه در آورد و از بين برد، همچنان كه در جاى ديگر فرموده: (و يسئلونك عن الجبال فقل ينسفها ربى نسفا) (از تو از کوه ها می پرسند،بگوپروردگارم به نحوی ناگفتنی آنها را از بین می برد) 🔸(و اذا الرسل اقتت ) - يعنى و روزى كه زمان حضور انبيا براى شهادت عليه امت ها معين مى شود، و يا آن زمانى كه منتظر رسيدنش هستيم تا رسولان عليه امت ها شهادت دهند فرا مى رسد. و كلمه فعل ماضى مجهول از باب تفعيل از مصدر تاقيت است، كه به معناى توقيت و تعيين وقت است، و در باره شهادت انبيا در جاى ديگر فرموده: (فلنسئلن الذين ارسل اليهم و لنسئلن المرسلين ) (به طور قطع از مردمی که رسولان به سوی ایشان گسیل شدند، واز خود رسولان سوال خواهیم کرد) و نيز فرموده: (يوم يجمع اللّه الرسل فيقول ما ذا اجبتم )(روزی که خدا رسولان را جمع می کند، واز ایشان می پرسد امت ها چه جوابی به شما دادند) __________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 http://eitaa.com/hafezan_vahy::::::
🌺 تفسیر آیه2⃣1⃣تا5⃣1⃣ سوره از تفسير شریف المیزان 🔰لاَى يَوْمٍ أُجِّلَت ... لِّلْمُكَذِّبِينَ 2⃣1⃣تا5⃣1⃣ 🔸كلمه به معناى مدتى است كه براى چيزى معين شده باشد و به معناى اجل قرار دادن براى چيزى است، كه البته در لازمه آن كه همان تأخير باشد نيز استعمال مى شود، مثلا وقتى مى گويند: (قرض موجل ) معنايش قرض مدت دار است، به خلاف (قرض حال) كه به معناى قرض فورى است، و اين معنا با آيه مناسب تر است تا معناى لغوى كلمه. و ضمير در به امور مذكور يعنى طمس نجوم، شكافتن آسمان، ريشه كن شدن كوهها، و تعيين وقت شهادت رسولان بر مى گردد. و معناى آيه اين است كه: اين امور براى چه روزى تأخير داده شده، و خلاصه چه روزى صورت مى گيرد. 🔸اين احتمال هم داده شده كه: كلمه به معناى مدت قرار دادن براى چيزى باشد، و ضمير مقدر در آن به رسل و يا به آنچه كه كلام بدان اشعار دارد، و مربوط به اخبارى است كه رسولان از احوال آخرت داده اند برگردد، و معنا چنين باشد: چند سال و يا چند قرن به رسولان مهلت داده اند تا بعد از آن مهلت براى شهادت حاضر شوند، و يا چند قرن معين كرده اند تا بعد از آن آنچه انبيا خبر داده اند واقع شود، و صحنه هول انگيز قيامت و تعذيب كفار و تنعيم مؤمنين محقق گردد. و ليكن اين احتمال خالى از خفاء نيست. 🔸اين آيه شريفه و آيه بعدش يعنى روبرهم (لاى يوم اجلت ليوم الفصل ) به صورت سؤال و جواب آمده تا عظمت و هول انگيزى آن روز را رسانيده تعجب شنونده را برانگيزد، و اصل معنا اين است كه اين امور تأخير انداخته شده براى روز فصل . 🔸و اين نوع جمله هاى استفهامى در معناى تقدير قول است، و معناى آن اين است كه: دليل بر عظمت اين روز و هول انگيزى و عجيب بودنش، اين است كه مى پرسند: براى چه روزى اين امور عظيم و هائل و عجيب تأخير انداخته شده اند، پس جواب داده مى شود براى روز فصل. 🔸و منظور از (روز فصل ) روز جزاء است كه در آن خداى تعالى بين خلائق فصل قضا مى كند، همچنان كه فرمود: (ان اللّه يفصل بينهم يوم القيمه ) (خداوند در روز قیامت بین آنان فصل قضاء می کند) . 🔸و جمله (و ما ادراك ما يوم الفصل) ( تو چه می دانی که یوم الفصل چیست) تعظيمى است از آن روز، و از وقايع آن روز. 🔸(ويل يومئذ للمكذبين ) - كلمه به معناى هلاكت است، و مراد از تكذيب گران روز فصل است، كه وعده اش را به ايشان داده اند چون سياق آيات، سياق رساندن اين معناست كه آن روز واقع شدنى است، و به همين منظور هم سوگند ياد شده. 🔸و در اين جمله نفرينى به تكذيب گران شده، و به همين نفرين اكتفا شده، ديگر جواب كلمه را نياورده، و نفرموده: (اذا النجوم طمست ) -( وقتى ستارگان تيره مى شود چه مى شود)، و تقدير كلام اين است كه وقتى چنين و چنان مى شود (آنچه وعده اش به شما داده شده واقع مى شود). و يا اين است كه وقتى چنين و چنان مى شود (روز فصل واقع گشته ) و تكذيب گران هلاك مى شوند، (كه جمله هايى كه بين گيومه است حذف شده و آن نفرين به جايش نشسته است ). __________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 http://eitaa.com/hafezan_vahy::::::
🌺 بحث روایتی از تفسير شریف المیزان 🔰بحث روایتی🌺 🔸در كتاب خصال از ابن عباس روايت آورده كه گفت: روزى ابوبكر به حضور رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم عرضه داشت: يا رسول اللّه محاسنت زود سفيد شد؟ فرمود: سوره ، ، ، و مرا پير كرد. 🔸و در الدر المنثور است كه نجارى، مسلم، نسائى و ابن مردويه از ابن مسعود روايت كرده اند كه گفت: روزى در حالى كه ما با رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم در غار منى جاى گرفته بودیم، ناگهان حالت وحی به آن جناب دست داد، و سوره (والمرسلات عرفا) نازل گرديد، رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم در همان حال آن را مى خواند و من از دهانش ‍ مى گرفتم هنوز دهان رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم از خواندن اين سوره باز نايستاده بود كه ناگهان مارى بر آن جناب حمله كرد، رسول خدا صلى اللّه عليه و آله وسلم فرمود: او را بكشيد، دويديم كه مار را بكشيم، ليكن دست ما به آن نرسيد و فرار كرد، رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم فرمود من از شر شما حفظ شده ام، همانطور كه شما از شر اين مار حفظ شديد. 🔸مؤلف: صاحب الدر المنثور اين روايت را به دو طريق ديگر نيز نقل كرده. 🔸و در تفسير قمى در ذيل جمله (والمرسلات عرفا) گفته: اين آيات تابع يكديگر و مترتب برهمند. 🔸و در مجمع در ذيل همين آيه گفته: بعضى معتقدند كه مرسلات ملائكه اى هستند كه براى ابلاغ او امر و نواهى خداى تعالى ارسال شده اند، (نقل از روايت هروى از ابن مسعود و نقل از ابى حمزه ثمالى يكى از اصحاب على عليه السلام از آن جناب). 🔸و در تفسير قمى در ذيل جمله (فاذا النجوم طمست ) گفته است: يعنى نور ستارگان از بين مى رود، و خود آنان فرو مى ريزند. 🔸و در همان كتاب در روايت ابى الجارود از امام ابى جعفر عليه السلام آمده كه در تفسير جمله مذكور، فرمود: (طمس نجوم ) از بين رفتن روشنى آنها است، و در تفسير آيه (و اذا السماء فرجت ) فرمود: يعنى آسمان منشق مى شود. (و اذا الرسل اقتت) يعنى رسولان در اوقاتى مختلف مبعوث مى شوند. 🔸و در مجمع البيان است كه امام صادق عليه السلام در معناى جمله فرمود: يعنى در اوقات مختلف مبعوث شدند. 🔸و در تفسیر قمى در ذيل جمله (لاى يوم اجلت) فرموده: يعنى تأخير انداخته شده.http://eitaa.com/hafezan_vahy:::::: __________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره.
11.16M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 پشت پرده عجیب بی حجابی‌های اخیر 🔹 نقشه‌ای شوم برای حمله به ایران 🇮🇷 کانال رسمی 👇🏻http://eitaa.com/hafezan_vahy::::::
✍️آيت اللّه‏ مرعشى نجفى 🟩آيت اللّه‏ سيد شهاب الدين نجفى مرعشى مى ‏فرمودند: روزگارى كه جوانتر بودم، روزى در اثر مشكلات فراوانى كه داشتم، از جمله مى‏خواستم دختر را شوهر دهم، ولى مال و ثروتى نداشتم كه براى دخترم جهيزيه تهيه كنم! با ناراحتى به حرم حضرت معصومه رفتم و با عتاب و خطاب در حالى كه اشك‏هايم سرازير بود، گفتم: اى سيده و مولاى من، چرا نسبت به امر زندگى من اهميتى نمى‏دهى؟ من چگونه با اين بى‏ مالى و بى‏ چيزى دخترم را شوهر دهم؟ سپس با دلى شكسته به منزل بازگشتم. در اين حال، حالت غشوه‏اى مرا فرا گرفت و در همان حال شنيدم كسى در مى‏زند. رفتم پشت در و درب را باز كردم. شخصى را ديدم كه پشت در ايستاده است. وقتى مرا ديد گفت: سيده تو را مى‏ طلبد. با عجله به حرم رفتم و چون به صحن شريف آن حضرت رسيدم، چند كنيز را ديدم كه مشغول تميز كردن ايوان طلا هستند. از سبب آن پرسيدم! گفتند: هم اكنون سيده مى‏آيد پس از اندكى حضرت معصومه عليهاالسلام آمد، در حاليكه بسيار نحيف و لاغر و رنگ پريده و در شكل و شمايل چون حضرت زهرا بود. من سه بار قبلاً حضرت زهرا را در خواب ديده بودم و مى ‏شناختم! به نزد حضرت معصومه عليهاالسلام عمه‏ ام رفتم و دست وى را بوسيدم. آنگاه به من فرمود: اى شهاب! كى ما به فكر تو نبوده ‏ايم كه ما را مورد عتاب قرار داده و از دست ما شاكى هستى؟ تو از زمانى كه به قم وارد شدى، زير نظر و مورد عنايت ما بوده ‏اى!! در اين حال از خواب بيدار شدم، چون دانستم كه نسبت به حضرتش بى ‏ادبى كرده ‏ام، فورا براى عذرخواهى به حرم شريف رفتم. پس از آن حاجتم برآورده شد و در كارم گشايشى صورت گرفت. http://eitaa.com/hafezan_vahy::::::