.🌼
پیامبر اسلامﷺ:
يا بُنَىَّ لاتَغفُل عَن قِراءَةِ القُرآنِ- إذا أصبحت، و إذا أمسيت- فَاِنَّ القُرآنَ يُحيِى القَلبَ المیت وَ يَنهى عَنِ الفَحشاءِ و َالمُنكَرِ ؛
فرزندم از خواندن قرآن غافل مباش، زيرا كه قرآن دل مرده را زنده مى كند و از فحشاء و زشتى باز مى دارد.
📚البرهان فی تفسیر القرآن ج1 ،ص19
http://eitaa.com/hafezan_vahy
.🌼
تفسیر نور (حجة الاسلام قرائتی)
«186» وَ إِذا سَأَلَكَ عِبادِي عَنِّي فَإِنِّي قَرِيبٌ أُجِيبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذا دَعانِ فَلْيَسْتَجِيبُوا لِي وَ لْيُؤْمِنُوا بِي لَعَلَّهُمْ يَرْشُدُونَ
و هرگاه بندگانم از تو درباره من پرسند (بگو:) همانا من نزديكم؛ دعاى نيايشگر را آنگاه كه مرا مىخواند پاسخ مىگويم. پس بايد دعوت مرا بپذيرند و به من ايمان آورند، باشد كه به رشد رسند.
✳️نکته ها
برخى از رسول خدا صلى الله عليه و آله مىپرسيدند: خدا را چگونه بخوانيم، آيا خدا به ما نزديك است كه او را آهسته بخوانيم و يا دور است كه با فرياد بخوانيم؟! اين آيه در پاسخ آنان نازل شد.
دعا كننده، آنچنان مورد محبّت پروردگار قرار دارد كه در اين آيه، هفت مرتبه خداوند تعبير خودم را براى لطف به او بكار برده است: اگر بندگان خودم درباره خودم پرسيدند، به آنان بگو: من خودم به آنان نزديك هستم وهرگاه خودم را بخوانند، خودم دعاهاى آنان را مستجاب مىكنم، پس به خودم ايمان بياورند ودعوت خودم را اجابت كنند. اين ارتباط محبّتآميز در صورتى است كه انسان بخواهد با خداوند مناجات كند.
دعا كردن، همراه وهمرنگ شدن با كلّ هستى است. طبق آيات، تمام هستى در تسبيح و قنوتند؛ «كُلٌّ لَهُ قانِتُونَ» «1» و تمام موجودات به درگاه او اظهار نياز دارند؛ «يَسْئَلُهُ مَنْ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ» «2» پس ما نيز از او درخواست كنيم تا وصله ناهمگون هستى نباشيم.
قرآن درباره دعا سفارشاتى دارد، از آن جمله:
1. دعا و درخواست بايد خالصانه باشد. «فَادْعُوا اللَّهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ» «3»
«1». بقره، 116.
«2». الرحمن، 29.
«3». غافر، 14.
جلد 1 - صفحه 289
2. با ترس و اميد همراه باشد. «وَ ادْعُوهُ خَوْفاً وَ طَمَعاً» «1»
3. با تضرّع و در پنهانى صورت بگيرد. «ادْعُوا رَبَّكُمْ تَضَرُّعاً وَ خُفْيَةً» «2»
4. با ندا و خواندنى مخفى همراه باشد. «إِذْ نادى رَبَّهُ نِداءً خَفِيًّا» «3»
در اصول كافى، جلد دوم، صدها حديث در اهميّت، نقش وآداب دعا، توجّه واصرار وذكر حاجتها هنگام دعا ودعاى دسته جمعى وايمان به استجابت آن آمده است.
سؤال: چرا گاهى دعاى ما مستجاب نمىشود؟
پاسخ: عدم استجابت دعاى ما به خاطر شرك يا جهل ماست. در تفسير الميزان مىخوانيم كه خداوند در اين آيه مىفرمايد: «أُجِيبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذا دَعانِ» خودم اجابت مىكنم دعا كنندهاى را كه فقط مرا بخواند و با اخلاص تمام، از من طلب خير كند. پس اگر دعا مستجاب نشد، يا به جهت آن است كه ما از خداوند خير نخواستهايم، و در واقع براى ما شرّ بوده و يا اگر واقعاً خير بوده، خالصانه و صادقانه از خداوند درخواست نكردهايم و همراه با استمداد از غير بوده است. و يا اينكه استجابت درخواست ما، به مصلحت ما نباشد كه به فرموده روايات، در اين صورت به جاى آن بلايى از ما دور مىشود ويا براى آينده ما يا نسل ما ذخيره مىشود ويا در آخرت جبران مىگردد.
در اصول كافى مىخوانيم: كسى كه غذاى حرام بخورد، يا امر به معروف ونهى از منكر نكند ويا از سر غفلت وبىاعتنايى دعا كند، دعايش مستجاب نمىگردد.
معناى دعا، ترك كسب وكار نيست، بلكه توكّل به خداوند همراه با تلاش است. لذا در حديث مىخوانيم: دعاى بيكار مستجاب نمىشود.
شايد قرار گرفتن آيهى دعا در ميان آيات روزه به خاطر تناسب بيشترى است كه ماه خدا با دعا دارد.
سؤال: با اينكه كارهاى خداوند قانونمند و براساس عوامل و سنّتهاى ثابت است، پس دعاچه نقشى دارد؟
پاسخ: همانگونه كه انسان در سفر، حكم نماز و روزهاش غير از انسان در وطن است، انسان
«1». اعراف، 56.
«2». اعراف، 55.
«3». مريم، 3.
جلد 1 - صفحه 290
دعا كننده با انسان غافل از خدا متفاوت هستند و سنّت خداوند لطف به اوّلى است، نه دوّمى. آرى، دعا و گفتگو با خداوند، ظرفيّت انسان را براى دريافت الطاف الهى بيشتر مىكند. همانگونه كه توسل و زيارت اولياى خدا، شرايط انسان را عوض مىكند. چنانكه اگر كودكى همراه پدر به مهمانى رود، دريافت محبّتش بيش از آن خواهد بود كه تنها برود.
بنابراين دعا، زيارت و توسل، سبب تغيير شرايط است، نه برهمزدن سنّتهاى قطعى الهى.
درباره نزديكى خدا به انسان، فيض كاشانى قدس سره مىگويد:
گفتم كه روى خوبت، از ما چرا نهان است
گفتا تو خود حجابى ورنه رخم عيان است
گفتم فراق تا كى، گفتا كه تا تو هستى
گفتم نفس همين است، گفتا سخن همان است
✅پیام ها
1- دعا در هرجا ودر هر وقت كه باشد، مفيد است. چون خداوند مىفرمايد: من نزديك هستم. «فَإِنِّي قَرِيبٌ» آنچه از اوقات مخصوصه، يا اماكن مقدّسه براى دعا مطرح شده براى فضيلت است.
2- خداوند به ما نزديك است، ولى ما چطور؟ اگر گاهى قهر او دامن ما رامىگيرد، به خاطر دورى ما از خداوند است كه در اثر گناهان مىباشد. «فَإِنِّي قَرِيبٌ»
3- استجابت خداوند دائمى است، نه موسمى. «اجيب» نشانهى دوام است.
4- با آنكه خدا همه چيز را مىداند، امّا دعا كردن وظيفهى ماست. «فَلْيَسْتَجِيبُوا لِي»
5- دعا آنگاه به اجابت مىرسد كه همراه با ايمان باشد. «وَ لْيُؤْمِنُوا بِي»
6- دعا، وسيلهى رشد و هدايت است. «لَعَلَّهُمْ يَرْشُدُونَ»
http://eitaa.com/hafezan_vahy
🛑توجه اسلام به نیاز طبیعی
تفسیر نور (حجة الاسلام قرائتی)
«187» أُحِلَّ لَكُمْ لَيْلَةَ الصِّيامِ الرَّفَثُ إِلى نِسائِكُمْ هُنَّ لِباسٌ لَكُمْ وَ أَنْتُمْ لِباسٌ لَهُنَّ عَلِمَ اللَّهُ أَنَّكُمْ كُنْتُمْ تَخْتانُونَ أَنْفُسَكُمْ فَتابَ عَلَيْكُمْ وَ عَفا عَنْكُمْ فَالْآنَ بَاشِرُوهُنَّ وَ ابْتَغُوا ما كَتَبَ اللَّهُ لَكُمْ وَ كُلُوا وَ اشْرَبُوا حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَكُمُ الْخَيْطُ الْأَبْيَضُ مِنَ الْخَيْطِ الْأَسْوَدِ مِنَ الْفَجْرِ ثُمَّ أَتِمُّوا الصِّيامَ إِلَى اللَّيْلِ وَ لا تُبَاشِرُوهُنَّ وَ أَنْتُمْ عاكِفُونَ فِي الْمَساجِدِ تِلْكَ حُدُودُ اللَّهِ فَلا تَقْرَبُوها كَذلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ آياتِهِ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ
در شبهاى روزه (ماه رمضان)، آميزش با همسرانتان براى شما حلال شد، آنها براى شما (همچون) لباسند و شما براى آنها (همچون) لباس. خداوند مىدانست كه شما به خود خيانت مىكرديد (وآميزش را كه ممنوع بود، بعضاً انجام مىداديد) پس توبه شما را پذيرفت و از شما درگذشت. اكنون (مىتوانيد) با آنها هم بستر شويد و آنچه را خداوند بر شما مقرّر فرموده، طلب كنيد. و بخوريد و بياشاميد تا رشته سفيد از رشته سياه (شب) براى شما آشكار گردد. سپس روزه را تا شب به اتمام رسانيد. و در حالى كه معتكف در مساجد هستيد، با زنان آميزش نكنيد. اين حدود واحكام الهى است پس (به قصد تجاوز وگناه) به آن نزديك نشويد. خداوند اين چنين آيات خود را براى مردم، روشن مىسازد، باشد كه پرهيزگار گردند.
✳️نکته ها
در آغاز اسلام، در شب و روز ماه رمضان، آميزش با همسر ممنوع بود و همچنين در ساعت معيّنى از شب مىتوانستند افطار كنند و اگر روزهدار خوابش مىگرفت بعد از بيدارى حقّ غذا خوردن نداشت. برخى مسلمانان عليرغم ممنوع بودن آميزش جنسى اين كار را انجام مىدادند، ولى برخى ديگر با وجود زحمت و سختى، از خوردن در شب بعد از بيدارى خوددارى مىكردند. يكى از ياران پيامبر به نام مطعمبن جبير هنگام افطار به علّت دير
جلد 1 - صفحه 292
حاضر شدن غذا خوابش برد، وقتى بيدار شد گفت: من ديگر حقّ غذا خوردن ندارم و فردا را بدون غذا روزه گرفت و براى كندن خندق اطراف مدينه حاضر شد. در بين كار به علّت شدّت ضعف از حال رفت و بيهوش شد. پيامبر صلى الله عليه و آله بسيار متأثّر شد و اين آيه نازل گرديد كه غذا خوردن تا طلوع فجر آزاد است و آميزش با همسران در شبهاى ماه رمضان مانع ندارد.
خداوند متعال مىداند كه شما به خويشتن خيانت مىكرديد و قدرت صبر و خوددارى نداشته و نداريد، به همين دليل تكليف را بر شما آسان و گذشتهى شما را عفو نمود.
اعتكاف، به معناى بريدن از دنيا و پناهنده شدن به خداست. پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله با گرفتارىها و مشكلاتى كه داشتند، گاهى در مسجد براى چند روز معتكف مىشدند و بدين وسيله روح خود را صفا و آرامش بيشتر مىدادند. از آنجا كه در غير حال اعتكاف نيز آميزش در مسجد ممنوع است. به نظر مىرسد مراد از كلمه «عاكفون» همان سكونت در مسجد باشد، نه اعتكاف به معناى عبادت مخصوص.
در تشبيه همسر به لباس، نكات و لطايف بسيارى نهفته است:
لباس بايد در طرح و رنگ و جنس مناسب انسان باشد، همسر نيز بايد كفو انسان و متناسب با فكر و فرهنگ و شخصيّت انسان باشد.
لباس مايهى زينت و آرامش است، همسر وفرزند نيز مايهى زينت و آرامش خانوادهاند.
لباس عيوب انسان را مىپوشاند، هريك از زن و مرد نيز بايد عيوب و نارسايىهاى يكديگر را بپوشانند.
لباس انسان را از سرما و گرما حفظ مىكند، وجود همسر نيز كانون خانواده را گرم و زندگى را از سردى مىرهاند.
دورى از لباس، مايهى رسوايى است، دورى از ازدواج و همسر نيز گاهى سبب انحراف و رسوايى انسان مىگردد.
در هواى سرد لباس ضخيم و در هواى گرم لباس نازك استفاده مىشود، هر يك از دو همسر نيز بايد اخلاق و رفتار خود را متناسب با نياز روحى طرف مقابل تنظيم كند؛ اگر مرد عصبانى است، زن با لطافت با او برخورد كند و اگر زن خسته است، مرد با او مدارا كند.
جلد 1 - صفحه 293
انسان بايد لباس خود را از آلودگى حفظ كند، هر يك از دو همسر نيز بايد ديگرى را از آلوده شدن به گناه حفظ نمايد.
✅پیام ها
1- تخفيف وآسانگيرى در احكام، از ويژگىهاى دين اسلام است. «أُحِلَّ لَكُمْ»
2- رعايت ادب در سخن، از ويژگىهاى قرآن است. «رفث» به معناى سخن گفتن پيرامون مسائل زناشويى است كه در آيه به كنايه از آميزش آمده است.
3- هر كجا خواستيد راهى را ببنديد، يك راه مشروع را باز بگذاريد. چون خداوند در روز رمضان، آميزش را ممنوع مىكند، لذا در شب آنرا مجاز مىشمرد. «1» «أُحِلَّ لَكُمْ لَيْلَةَ الصِّيامِ الرَّفَثُ»
4- عبادتِ روز و لذّت مشروع شب، نشانهى جامعيّت دين است. در يك آيه، هم احكام روزه وهم مسائل زناشويى آمده است. «أُحِلَّ لَكُمْ لَيْلَةَ الصِّيامِ الرَّفَثُ إِلى نِسائِكُمْ»
5- اسلام به نيازهاى طبيعى توجّه كامل دارد. «الرَّفَثُ إِلى نِسائِكُمْ»
6- نياز زن و مرد به يكديگر، دو طرفه است و هريك براى پوشش نيازهاى طبيعى خود به ديگرى نيازمند است. «هُنَّ لِباسٌ لَكُمْ وَ أَنْتُمْ لِباسٌ لَهُنَّ»
7- خداوند از جزئيات كارهاى انسان آگاه است. «عَلِمَ اللَّهُ أَنَّكُمْ»
8- انسان، جايزالخطا وغريزه جنسى در او قوى است. «كُنْتُمْ تَخْتانُونَ أَنْفُسَكُمْ»
9- ترك فرمان خدا، خيانت و ظلمى است به خود ما. «تَخْتانُونَ أَنْفُسَكُمْ»
10- در آميزش و فرزند خواهى، براى خداوند تكليف معيّن نكنيد كه پسر باشد يا دختر. «وَ ابْتَغُوا ما كَتَبَ اللَّهُ لَكُمْ»
11- حتّى آميزش جنسى بايد هدفدار باشد. «وَ ابْتَغُوا ما كَتَبَ اللَّهُ لَكُمْ»
«1». با اينكه آميزش جنسى، در اوّل هر ماه مكروه است، لكن در اوّل ماه رمضان مستحبّ است و شايد به خاطر اين است كه بايد به نحوى مردم را تأمين نمود، سپس از آنان تكليف خواست.
جلد 1 - صفحه 294
12- معيار احكام اسلامى، معيارهاى عمومى، طبيعى و ساده است. پيدا شدن سپيدهى صبح يا تاريكى شب را، هركس در هر كجا باشد مىتواند بفهمد.
«يَتَبَيَّنَ لَكُمُ الْخَيْطُ الْأَبْيَضُ مِنَ الْخَيْطِ الْأَسْوَدِ»
13- نقش زمانبندى را در عبادات فراموش نكنيم. «أَتِمُّوا الصِّيامَ إِلَى اللَّيْلِ»
14- اعتكاف، سكونت در مسجد است، مشروط به روزه گرفتن. «عاكِفُونَ فِي الْمَساجِدِ»
15- پيشگيرى از گناه لازم است. قرآن مىفرمايد: به گناه نزديك نشويد. چون نزديك شدن به گناه همان و افتادن در آن همان. «فَلا تَقْرَبُوها»
16- تقوا، فلسفهى احكام الهى است. روزه براى تقواست، آميزش جنسى مشروع نيز براى تقواست. «1» «لَعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ»
17- عمل به دستورات الهى، بستر رشد و تقوا مىباشد. «لَعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ»
http://eitaa.com/hafezan_vahy
🛑رشوه
تفسیر نور (حجة الاسلام قرائتی)
«188» وَ لا تَأْكُلُوا أَمْوالَكُمْ بَيْنَكُمْ بِالْباطِلِ وَ تُدْلُوا بِها إِلَى الْحُكَّامِ لِتَأْكُلُوا فَرِيقاً مِنْ أَمْوالِ النَّاسِ بِالْإِثْمِ وَ أَنْتُمْ تَعْلَمُونَ
واموال يكديگر را به باطل (و ناحقّ) در ميان خودتان نخوريد و اموال را به (عنوان رشوه، به كيسه) حاكمان وقاضىها سرازير نكنيد تا بخشى از اموال مردم را به گناه بخوريد، در حالى كه خود مىدانيد (كه خلاف مىكنيد).
✳️نکته ها
«تدلوا» به معناى سرازير كردن دَلو در چاه است كه در اين آيه، رشوه به قاضى به آن تشبيه شده است. رشوه در حكم، پرداخت كالا يا پولى به قاضى جهت تغيير نظر او مىباشد.
مراد از «أَمْوالِ النَّاسِ» هم اموال عمومى است وهم اموال خصوصى. علاوه بر آنكه رشوه براى گرفتن حقوق غيرمالىِ مردم نيز ممنوع است.
«1». اين سوره كه با جملهى «هُدىً لِلْمُتَّقِينَ» آغاز گرديده است، در آيات مختلف تقوا را به عنوان هدف دستورات الهى مطرح مىكند.
جلد 1 - صفحه 295
رشوه
رشوه، يكى از گناهان بزرگى است كه مفاسد اجتماعى متعدّدى را به دنبال دارد، از جمله:
حذف عدالت، يأس و نااميدى ضعفا، جرأت و جسارت اقويا، فساد و تباهى حاكم و قاضى، از بين رفتن اعتماد عمومى. با توجّه به اين آثار و عوارض منفى، در روايات شديداً از اين عمل انتقاد شده است؛
رسول اكرم صلى الله عليه و آله خطاب به حضرت على عليه السلام فرمود: «يا علىّ! من السُّحت ثمن الميتة والكلب والخمر و مهر الزانية والرشوة فى الحكم» «1» اى على! درآمد حاصل از فروش مردار، سگ، شراب، زنا و رشوه يكسان و حرام است.
حضرت على عليه السلام در ذيل آيه شريفهى «أَكَّالُونَ لِلسُّحْتِ» «2» فرمود: اينان كسانى هستند كه مشكل مردم را حل نموده و در برابر، هداياى آنان را مىپذيرند. «3»
امام صادق عليه السلام رشوه را در حد كفر به خدا مىداند.
رسول اكرم صلى الله عليه و آله رشوه دهنده و گيرنده و واسطه را لعنت كرد و فرمود: بوى بهشت به صاحب رشوه نمىرسد. «4»
در حديث ديگر مىخوانيم: هر حاكمى كه نسبت به گرفتارىهاى مردم بى تفاوت باشد، خداوند لطفش را نسبت به او مىپوشاند و اگر هديه قبول كند تا كار مردم را انجام دهد، در زنجير است و اگر رشوه بگيرد، مشرك مىباشد. «5»
حضرت على عليه السلام رشوه گيرنده را از حقّ ولايت محروم مىداند. «6» همچنين فرمودند: هيچ گروهى گرفتار رشوه نشدند، مگر آنكه گرفتار ترس و اضطراب و نگرانى شدند! «7»
بعضى براى توجيه خلاف خود، نامهاى مختلف بر رشوه مىگذارند، از جمله: هديه، تحفه، حقّالزحمه، چشم روشنى و .... شخصى به نام «اشعثبن قيس»، حلوائى به در خانه على عليه السلام به عنوان هديه آورد تا در محكمه شايد امام به نفع او حكم صادر كند. امام فرمود:
«1». بحار، ج 77، ص 54.
«2». مائده، 42.
«3». بحار، ج 104، ص 273.
«4». بحار، ج 104، ص 274.
«5». وسائل، ج 12، ص 63.
«6». نهجالبلاغه، خطبه 131.
«7». نهجالفصاحه، ح 2693.
جلد 1 - صفحه 296
به خدا سوگند! اگر هفت اقليم را بر من ببخشند تا پوست جوى را به ناحقّ از دهان مورچهاى بگيرم اين كار را نخواهم كرد. «1»
شخصى به رسول اكرم صلى الله عليه و آله گفت: من متصدى و مسئول كارى هستم، مردم برايم هدايايى مىآورند، چگونه است؟! حضرت در جواب فرمود: چه شده است كه عُمّال ما از هدايا سخن مىگويند! آيا اگر در خانه مىنشستند كسى به آنان هديه مىداد؟! «2»
🛑پیام ها
1- مالكيّت بايد از راه صحيح باشد. مانند: حيازت، تجارت، زراعت، صنعت، ارث، هديه، امثال آن، ولى تصرف از طريق باطل و رشوه ايجاد مالكيّت نمىكند. «لا تَأْكُلُوا اموال الناس بِالْباطِلِ»
2- جامعه در حكم يك پيكر واحد است. «بَيْنَكُمْ، أَمْوالَكُمْ»
3- رشوه، حرام است و انسان حقّ ندارد براى تصاحب اموال مردم رشوه دهد.
«تُدْلُوا بِها إِلَى الْحُكَّامِ لِتَأْكُلُوا فَرِيقاً مِنْ أَمْوالِ النَّاسِ»
4- اسلام، مردم را مالك اموالشان مىداند. «أَمْوالِ النَّاسِ»
5- لغزشهاى آگاهانه خطرناك است. «وَ أَنْتُمْ تَعْلَمُونَ»
https://eitaa.com/joinchat/3383099591Cb6726ee428
🛑تقوا، عامل رستگاری
تفسیر نور (حجة الاسلام قرائتی)
«189» يَسْئَلُونَكَ عَنِ الْأَهِلَّةِ قُلْ هِيَ مَواقِيتُ لِلنَّاسِ وَ الْحَجِّ وَ لَيْسَ الْبِرُّ بِأَنْ تَأْتُوا الْبُيُوتَ مِنْ ظُهُورِها وَ لكِنَّ الْبِرَّ مَنِ اتَّقى وَ أْتُوا الْبُيُوتَ مِنْ أَبْوابِها وَ اتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ
از (حكمت) هلالهاى ماه از تو سؤال مىكنند، بگو: براى آن است كه مردم اوقات (كارهاى خويش) و زمان حج را بشناسند. (اى پيامبر به آنان بگو:) نيكى آن نيست كه (در حال احرام حج،) از پشت خانهها وارد شويد، بلكه نيكى آن است كه تقوا پيشه كنيد و از درها وارد خانهها شويد، از خداى بترسيد، باشد كه رستگار شويد.
«1». نهجالبلاغه، خطبه 224.
«2». نهجالفصاحه، ح 539.
جلد 1 - صفحه 297
✳️نکته ها
كلمه «مواقيت» جمع «ميقات» به زمان يا مكانى معيّن گفته مىشود كه براى انجام كارى مشخّص شده باشد.
در اين آيه ضمن پاسخگويى به سؤال گروهى از مردم كه از پيامبر صلى الله عليه و آله درباره هلال ماه مىپرسيدند، به مواردى اشاره دارد كه با هم آن را بررسى مىكنيم: اى پيامبر! به آنها كه از فايدهى جلوههاى مختلف ماه مىپرسند، بگو: آن تغييراتى كه در ماه پديد مىآيد، براى مردم وسيلهى وقت شناسى و تقويم همگانى و طبيعى است. يكى از امتيازات اسلام اين است كه برنامههاى خود را با مقياسهاى طبيعى، عمومى و مجانى طرح مىكند، مثلًا براى تعيين مقدار آب كُر، وَجب را مقياس قرار مىدهد و يا براى تشخيص وقت نماز، طلوع و غروب و زوال خورشيد را مطرح مىكند. و براى آغاز و انتهاى ماه رمضان و يا ايام حج، هلال ماه را ملاك قرار داده است. اشكال مختلف ماه نيز، حكم يك نوع تقويم عمومى را دارد كه در اختيار همه است. نياز به تقويم و تاريخ، لازمهى زندگى اجتماعى است و بهترين وسيله عمومى براى اين تقويم همين است كه افراد اعمّ از باسواد و بىسواد در هر كجاى عالم با يك نگاه و در يك لحظه بتوانند روزهاى ماه را تشخيص دهند. سپس مىفرمايد:
نيكى در آن نيست كه در حال احرام، به جاى استفاده از دَر براى ورود به خانه، از پشت خانه و بيراهه وارد شويد واين عقيده، خرافهاى بيش نيست كه در حال احرام بايد از پشت خانهها وارد شد.
هر كارى راهى دارد و بايد از مجراى طبيعى و راهش وارد شد. براى انجام هركار زمان مناسب، شيوه مناسب و رهبر مناسب لازم است. همانگونه كه زمان از طرف خداوند به وسيله ماه و هلال معيّن مىشود، رهبرى نيز بايد از طرف خداوند تعيين شود. بنابراين معناى آيه چنين است: از هلال براى وقت شناسى استفاده كنيد و در روش انجام امور، به دستورات آسمانى و رهبران مراجعه كنيد و بيراهه نرويد. سعادت و خوشبختى، راهى دارد كه بايد از راهش وارد شد و در انتخاب زمان، روش و رهبر از خدا بترسيد تا شايد رستگار شويد.
امام صادق عليه السلام فرمود: مراد از آيه «وَ أْتُوا الْبُيُوتَ مِنْ أَبْوابِها» آن است كه هر كارى را از
جلد 1 - صفحه 298
راهش وارد شود. «1» و امامان معصوم عليهم السلام فرمودند: ما آلمحمّد باب خداوند هستيم.
وپيامبر صلى الله عليه و آله فرمودند: من شهر علمم و على درب آن است. «2»
در اين آيه جمله «وَ أْتُوا الْبُيُوتَ مِنْ أَبْوابِها» ميان دو «تقوى» قرار گرفته است، شايد اين رمز آن باشد كه شناخت راه كار و ورود و خروج در امور، نياز به تقواى فوقالعاده دارد و كسانى كه تقواى كمى داشته باشند بازهم بىراهه مىروند.
شايد معناى آيه چنين باشد: مردم كه درباره هلال از تو مىپرسند، جوابى درخور فهم آنان بگو كه اين هلال راهى است براى شناخت زمان و نظم امور دينى. امّا اگر مىخواهيد چگونگى تغييرات ماه را بفهميد، بايد از راهش وارد شويد و مطالعه كنيد و درس بخوانيد.
اين مطلب را قرآن در اين قالب بيان فرمود كه برّ و نيكى، بيراهه رفتن نيست، بلكه بايد هركارى را از راهش وارد شد و راه شناخت تغييرات جوّى، تحصيلات در اين باره است.
✅پیام ها
1- حركت كرات و ماه، داراى برنامه و زمانبندى دقيقى است كه مىتواند در برنامه عبادت و نظم امور زندگى مردم مؤثر باشد. «3» «قُلْ هِيَ مَواقِيتُ لِلنَّاسِ»
2- اگر جمادات وكرات آسمانى نظم دارند وبراى انتظام امور انسانها جهتگيرى شدهاند، شرط انصاف نيست كه ما موجوداتى بىنظم وبىحساب و رها باشيم. «قُلْ هِيَ مَواقِيتُ لِلنَّاسِ»
3- در پاسخ به سؤالات، جوابى دهيد كه سؤال كننده بفهمد و مورد نيازش باشد.
«قُلْ هِيَ مَواقِيتُ لِلنَّاسِ»
4- اسلام، با آداب و رسوم جاهلى و خرافى مبارزه مىكند. «لَيْسَ الْبِرُّ بِأَنْ تَأْتُوا الْبُيُوتَ مِنْ ظُهُورِها»
«1». تفسير برهان، ج 1، ص 190.
«2». تفسير مجمعالبيان، ج 2، ص 509.
«3». امام صادق عليه السلام در تفسير اين آيه فرمودند: هرگاه هلال ماه رمضان را ديديد، روزه بگيريد و در پايان، همين كه هلال ماه شوال را ديديد، عيد فطر بگيريد. تفسير نورالثقلين، ج 1، ص 176.
جلد 1 - صفحه 299
5- برّ و نيكى را نبايد از خرافات، عادات و سيره نياكان بدست آورد، بلكه راه شناخت برّ، در چارچوب فرمان وحى و رهبران معصوم عليهمالسلام و شيوههاى منطقى است. «لَيْسَ الْبِرُّ ... وَ لكِنَّ الْبِرَّ»
6- هرگاه راهى را بستيد، راه صحيحى را نشان بدهيد. «لَيْسَ الْبِرُّ ... وَ لكِنَّ الْبِرَّ»
7- ارزش مفاهيم دينى، زمانى است كه در افراد جلوه كند. بجاى اينكه بگويد:
نيكى تقواست، فرمود: نيكى، متّقى است. «وَ لكِنَّ الْبِرَّ مَنِ اتَّقى»
8- بيراهه رفتن تقوا نيست. اگر از سيره عقلا واولياى خدا سرپيچى كنيم ونام آنرا تقوا وخودسازى بگذاريم منحرف شدهايم. «أْتُوا الْبُيُوتَ مِنْ أَبْوابِها وَ اتَّقُوا اللَّهَ»
9- بكارگيرى روشهاى نادرست و غير منطقى براى انجام امور، خلاف تقواست.
«وَ أْتُوا الْبُيُوتَ مِنْ أَبْوابِها وَ اتَّقُوا اللَّهَ»
10- حفظ وقت و مراعات نظم در كارها و عبادات، يكى از مصاديق تقوا و فلاح است. «مَواقِيتُ لِلنَّاسِ ... لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ»
11- رستگارى، نهايت تكامل است. بسيارى از دستورات، براى رسيدن به تقواست، ولى در اين آيه، تقوا مقدّمهى رستگارى است. «اتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ»
https://eitaa.com/joinchat/3383099591Cb6726ee428