📝 تفسیر سوره مبارکه نحل آیات ۷۳ و ۷۴
📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی
❌براى خدا شبیه قرار ندهید
در تعقیب بحثهاى توحیدى گذشته، آیات مورد بحث، به مسأله شرک پرداخته و با لحنى پر از سرزنش، ملامت و توبیخ مى گوید: آنها غیر از خدا موجوداتى را پرستش مى کنند که مالک روزى آنها از آسمان و زمین نیست، و کمترین نقشى در این زمینه ندارد (وَ یَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللّهِ ما لایَمْلِکُ لَهُمْ رِزْقاً مِنَ السَّماواتِ وَ الأَرْضِ شَیْئاً).
نه تنها مالک چیزى در این زمینه نیستند، بلکه توانائى بر خلق و ایجاد و دسترسى به آنها نیز ندارند (وَ لایَسْتَطِیعُونَ).
اشاره به این که: مشرکان به این گمان به دنبال پرستش بتها مى رفتند که آنها را در سر نوشت و سود و زیان خود، مؤثر مى پنداشتند، در حالى که مى دانیم: یکى از مهمترین مسائل زندگى انسان رزق و روزى او است، اعم از ارزاقى که از آسمان نازل مى شود (همچون قطرات حیات بخش باران و اشعه زنده کننده آفتاب و مانند آن) و یا آنها که از زمین مى روید و استخراج مى گردد، هیچ یک از اینها در اختیار بتها نیست، آنها موجودات بى ارزشى هستند که هیچ اراده اى از خود ندارند، و تنها خرافات و تعصبهاى مملو از جهل است که به آنان نقشى داده است.
در حقیقت جمله لایَسْتَطِیعُونَ دلیلى است براى جمله لایَمْلِکُ یعنى آنها مالک چیزى از روزیها نیستند به دلیل این که: کمترین قدرتى براى خلقت یا حفظ آنها ندارند.
* * *
آیه بعد، به عنوان یک نتیجه گیرى مى گوید: اکنون که چنین است شما براى خدا امثال و شبیه و نظیر قائل نشوید (فَلاتَضْرِبُوا لِلّهِ الأَمْثالَ).
چرا که خدا مى داند و شما نمى دانید (إِنَّ اللّهَ یَعْلَمُ وَ أَنْتُمْ لاتَعْلَمُونَ).
بعضى از مفسران گفته اند: جمله فَلاتَضْرِبُوا لِلّهِ الأَمْثالَ اشاره به منطقى است که مشرکان عصر جاهلى داشته اند (و شبیه آن، در میان بعضى از مشرکان عصر ما نیز دیده مى شود).
آنها مى گفتند: ما اگر به سراغ بتها مى رویم به خاطر این است که ما شایسته پرستش خدا نیستیم باید به سراغ بتها برویم که آنها مقربان درگاه او هستند! خداوند همانند یک پادشاه بزرگ است که وزراء و خاصان او به سراغ او مى روند، و توده مردم که دسترسى به او ندارند به سراغ حواشى و خاصان و مقربانش خواهند رفت.
این گونه منطقهاى زشت و غلط که: گاهى در لباس یک مَثَل انحرافى مجسم مى گردد یکى از خطرناکترین منطق ها است.
قرآن در پاسخ آنها مى گوید: براى خداوند مثال نزنید یعنى مثالى که متناسب با افکار محدود و موجودات ممکن و مملوّ از نقائص است.
شما اگر توجه به احاطه وجودى خداوند نسبت به همه موجودات و لطف و مرحمت بى انتهاى او و نزدیکیش به خودتان مى داشتید، تا آنجا که از شما به شما نزدیکتر است، هرگز براى توجه به خدا به وسائط متوجه نمى شدید.
خدائى که شما را دعوت به نیایش و سخن گفتن مستقیم با خودش کرده، و درهاى خانه اش را شب و روز به روى شما باز گذارده، این خدا را نباید به پادشاهِ جبارِ مستکبرى تشبیه کرد که، درون قصرش خزیده و جز عده معدودى، راه به درون خانه او ندارند فَلاتَضْرِبُوا لِلّهِ الأَمْثالَ .
در بحثهاى صفات خدا مخصوصاً این نکته را متذکر شده ایم: از خطرناکترین پرتگاههائى که در راه شناخت صفات او وجود دارد، پرتگاه تشبیه است، یعنى صفات او را با بندگان مقایسه کردن و شبیه دانستن، چرا که خدا وجودى است بى نهایت از هر نظر و دیگران وجودهائى هستند محدود از هر جهت و هر گونه تشبیه و تمثیل در اینجا مایه بُعد و دورى از شناخت او مى شود.
حتى در آنجائى که ناچار مى شویم ذات مقدس او را به نور و مانند آن تشبیه کنیم باید توجه داشته باشیم که این گونه تشبیهات، به هر حال ناقص و نارسا است، و تنها از یک جنبه، قابل قبول است نه از تمام جهات! (دقت کنید).
در حالى که بسیارى از مردم توجه به این واقعیت ندارند، غالباً در دره تشبیه و قیاس سقوط مى کنند، و از حقیقت توحید به دور مى افتند و لذا قرآن کراراً هشدار مى دهد: گاهى با جمله: وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ کُفُواً أَحَدٌ: چیزى شبیه او نمى باشد .
و گاهى، با جمله لَیْسَ کَمِثْلِهِ شَیْءٌ: هیچ چیز مانند او نیست .
و گاهى با جمله فَلاتَضْرِبُوا لِلّهِ الأَمْثالَ که در آیات فوق آمده است، مردم را به این واقعیت توجه مى دهد.
و شاید جمله إِنَّ اللّهَ یَعْلَمُ وَ أَنْتُمْ لاتَعْلَمُونَ (خداوند مى داند و شما نمى دانید) که در ذیل آیات فوق آمده نیز بیانگر همین موضوع باشد که مردم غالباً از اسرار صفات خدا بى خبرند.
✔️ پایان
http://eitaa.com/hafezan_vahy
.
«أعوذ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیطَانِ الرَّجِیمِ»
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
۞ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا عَبْدًا مَّمْلُوكًا لَّا يَقْدِرُ عَلَىٰ شَيْءٍ وَمَن رَّزَقْنَاهُ مِنَّا رِزْقًا حَسَنًا فَهُوَ يُنفِقُ مِنْهُ سِرًّا وَجَهْرًا ۖ هَلْ يَسْتَوُونَ ۚ الْحَمْدُ لِلَّهِ ۚ بَلْ أَكْثَرُهُمْ لَا يَعْلَمُونَ
خداوند مثالى زده: برده
مملوکى را که قادر بر هیچ چیز نیست. و شخص (آزاد و با ایمانى) را که از جانب خود، رزقى نیکو به او بخشیده ایم، و او
پنهان و آشکار از آن، انفاق مى کند. آیا آنها یکسانند؟! ستایش مخصوص خداست. ولى اکثر آنها نمى دانند.
(نحل/۷۵)
*
وَضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا رَّجُلَيْنِ أَحَدُهُمَا أَبْكَمُ لَا يَقْدِرُ عَلَىٰ شَيْءٍ وَهُوَ كَلٌّ عَلَىٰ مَوْلَاهُ أَيْنَمَا يُوَجِّههُّ لَا يَأْتِ بِخَيْرٍ ۖ هَلْ يَسْتَوِي هُوَ وَمَن يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ ۙ وَهُوَ عَلَىٰ صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ
خداوند
مثالى (دیگر) زده است: دو نفر را، که یکى از آن دو، گنگ مادر زاد است. و قادر بر هیچ کارى نیست. و سربار صاحبش
مى باشد. او را در پى هر چیز مى فرستد، کارى از پیش نمى برد. آیا او، با کسى که امر به عدل و داد مى کند، و بر
راهى راست قرار دارد، برابر است؟!
(نحل/۷۶)
*
وَلِلَّهِ غَيْبُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ ۚ وَمَا أَمْرُ السَّاعَةِ إِلَّا كَلَمْحِ الْبَصَرِ أَوْ هُوَ أَقْرَبُ ۚ إِنَّ اللَّهَ عَلَىٰ كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ
غیب آسمانها و زمین، مخصوص خداست (و او همه را مى داند). و امرقیامت
(به قدرى نزدیک
و آسان است) درست همانند چشم برهم زدن، و یا از آن هم نزدیکتر. چرا که خدا بر هر چیزى تواناست.
(نحل/۷۷)
http://eitaa.com/hafezan_vahy
📝تفسیر سوره مبارکه نحل آیات ۷۵ الی ۷۷
📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی
🔹دو مثال زنده براى مؤمن و کافر!
در تعقیب آیات گذشته که از ایمان و کفر و مؤمنان و مشرکان سخن مى گفت در آیات مورد بحث، با ذکر دو مثال زنده و روشن، حال این دو گروه را مشخص مى کند.
در نخستین مثال، مشرکان را به برده مملوکى که توانائى هیچ چیز را ندارد ، و مؤمنان را به انسان غنى و بى نیازى که از امکانات خود همگان را بهره مند مى سازد تشبیه مى کند، و مى گوید: خداوند برده مملوکى را به عنوان مثال ذکر مى کند که قادر بر هیچ چیز نیست ! (ضَرَبَ اللّهُ مَثَلاً عَبْداً مَمْلُوکاً لایَقْدِرُ عَلى شَیْء).
نه قدرت تکوینى چندانى دارد، زیرا در چنگال مولایش همیشه اسیر است، و از هر نظر محدود، و نه قدرت تشریعى، زیرا حق تصرف در اموال خود (اگر اموالى داشته باشد) و همچنین سایر قرار دادهاى مربوط به خویش را ندارد.
آرى، بنده بندگان خدا بودن، نتیجه اى جز اسارت و محدودیت از هر نظر نخواهد داشت.
و در مقابل آن انسان با ایمانى که به او رزق حسن و انواع روزى ها و مواهب پاکیزه بخشیده است (وَ مَنْ رَزَقْناهُ مِنّا رِزْقاً حَسَناً).
این انسان آزاده با داشتن امکانات فراوان پنهان و آشکار از آنچه در اختیار دارد انفاق مى کند (فَهُوَ یُنْفِقُ مِنْهُ سِرّاً وَ جَهْراً).
آیا این دو نفر یکسانند ؟! (هَلْ یَسْتَوُونَ).
مسلماً نه، بنابراین همه حمد و ستایش مخصوص خداست (الْحَمْدُ لِلّهِ).
خداوندى که بنده اش آزاده، پر قدرت و پر بخشش است، نه از آن بتها که بندگانشان آن چنان ناتوان و محدود و بى قدرت و اسیرند!
ولى اکثر آنها (مشرکان) نمى دانند (بَلْ أَکْثَرُهُمْ لایَعْلَمُونَ).
* * *
دگر بار مثال گویاى دیگرى براى بندگان بت، و مؤمنان راستین مى زند و آنها را به ترتیب به گنگ مادرزادى که در عین حال برده و ناتوان است، و یک انسان آزاده گویا که دائماً به عدل و داد دعوت مى کند و بر صراط مستقیم قرار دارد تشبیه مى نماید، مى فرماید:
خداوند دو مرد را مثل زده است، که یکى از آنها گنگ مادر زاد است و قادر بر هیچ کارى نیست (وَ ضَرَبَ اللّهُ مَثَلاً رَجُلَیْنِ أَحَدُهُما أَبْکَمُ لایَقْدِرُ عَلى شَیْء).
او در عین برده بودن سربارى است براى مولا و صاحبش (وَ هُوَ کَلٌّ عَلى مَوْلاهُ).
به همین دلیل، او را به دنبال هر برنامه اى بفرستد توانائى بر انجام کار خوبى ندارد (أَیْنَما یُوَجِّهْهُ لایَأْتِ بِخَیْر).
به این ترتیب، او داراى چهار صفت کاملاً منفى است: گنگ مادر زاد بودن ناتوانى مطلق، سربار صاحبش بودن، و هنگامى که به دنبال کارى فرستاده شود، هیچ گام مثبتى بر نخواهد داشت.
این صفات چهارگانه که در عین حال علت و معلول یکدیگرند، ترسیمى از یک انسان، صددرصد منفى است، که وجودش، منشأ هیچ خیر و برکتى نمى باشد، و سربار جامعه و یا خانواده خویش است.
آیا چنین کسى با آن کس که زبان گویا و فصیح دارد، و مرتباً به عدل و داد دعوت مى کند، و بر جاده صاف، و راه راست قرار دارد، مساوى است ؟! (هَلْ یَسْتَوِی هُوَ وَ مَنْ یَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَ هُوَ عَلى صِراط مُسْتَقِیم).
گرچه در اینجا بیش از دو صفت بیان نشده: دعوت مستمر به عدل و داد و داشتن روش مستقیم و برنامه صحیح و خالى از هرگونه انحراف ، ولى، این دو صفت خود بیانگر صفات دیگرى است.
آیا کسى که دائماً دعوت به عدل و داد مى کند، ممکن است شخصى گنگ یا ترسو و بى شخصیت بوده باشد؟ نه، هرگز، چنین کسى زبانى گویا، و منطقى محکم و اراده اى نیرومند و شجاعت و شهامت کافى دارد.
آیا کسى که، همواره بر صراط مستقیم گام مى زند، انسان بى دست و پا و ناتوان و بى هوش و کم عقل است؟ هرگز، مسلماً شخصى است کنجکاو، باهوش، پر تدبیر و با استقامت.
مقایسه این دو فرد با هم، بیانگر فاصله زیادى است که در میان طرز فکر بت پرستى و خدا پرستى وجود دارد و روشن کننده تفاوت این دو برنامه و پرورش یافتگان این دو مکتب است.
↩️ ادامه دارد...
http://eitaa.com/hafezan_vahy
📝تفسیر سوره مبارکه نحل آیات ۷۵ الی ۷۷
📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی
از آنجا که، غالباً دیده ایم قرآن، بحثهاى مربوط به توحید و مبارزه با شرک را با مسائل مربوط به معاد و دادگاه بزرگ قیامت، مى آمیزد، در اینجا نیز بعد از گفتارى که در آیات قبل در زمینه شرک و توحید گذشت، به سراغ معاد مى رود، و به پاسخ قسمتى از ایرادات مشرکان پرداخته، نخست مى گوید: خداوند غیب آسمانها و زمین را مى داند (وَ لِلّهِ غَیْبُ السَّماواتِ وَ الأَرْضِ).
گویا این پاسخ به ایرادى است که منکران معاد جسمانى داشته، مى گفتند: هنگامى که ما مُردیم و ذرات خاک ما در هر گوشه اى پراکنده شد، چه کسى از آنها آگاهى دارد که جمع آوریشان کند؟
به علاوه، به فرض که ذرات آنها جمع آورى شود، و به حیات باز گردند چه کسى است که از اعمال آنها که به دست فراموشى سپرده شده است آگاه باشد و پرونده آنها را مورد رسیدگى قرار دهد؟!
آیه فوق در یک جمله، این سؤال را در همه ابعادش پاسخ مى گوید که خدا غیب همه آسمانها و زمین را مى داند، او همه جا همیشه حاضر است.
بنابراین، اصولاً غیب و پنهانى براى او مفهوم ندارد، همه چیز براى او شهود است و این تعبیرات مختلف با مقایسه با وجود ما و هماهنگ با منطق ما است.
سپس، اضافه مى کند: امر قیامت به قدرى آسان است درست همانند یک چشم بر هم زدن و یا از آن هم نزدیکتر ! (وَ ما أَمْرُ السّاعَةِ إِلاّ کَلَمْحِ الْبَصَرِ أَوْ هُوَ أَقْرَبُ).(۳)
و این در واقع، اشاره به ایراد دیگرى از منکران معاد است که مى گفتند: چه کسى توانائى بر این کار دارد، این کار، کارِ فوق العاده مشکلى است، قرآن در پاسخ آنها مى گوید: براى شما که قدرت ناچیزى دارید این برنامه مشکل به نظر مى رسد، اما براى خداوندى که قدرتش بى پایان است آن قدر ساده است همانند یک چشم بر هم زدن که هم سریع است و هم بسیار آسان!
جالب این که: بعد از بیان تشبیه قیام قیامت به یک نگاه سریع یا چشم بر هم زدن، جمله أَوْ هُوَ أَقْرَبُ (یا از این نزدیکتر) را بیان مى کند، یعنى حتى تشبیه به نگاه سریع به خاطر تنگى بیان است، به گونه اى سریع است که اصلاً زمان براى آن مطرح نیست، و اگر تعبیر به کَلَمْحِ الْبَصَرِ شده به خاطر آن است که کوتاهترین زمان در منطق شما این است.
به هر حال، این دو جمله، اشاره اى است زنده و گویا به قدرت بى انتهاى خداوند ـ مخصوصاً در زمینه مسأله معاد و رستاخیز انسانها ـ لذا در پایان آیه مى فرماید: چون خدا بر هر چیزى تواناست (إِنَّ اللّهَ عَلى کُلِّ شَیْء قَدِیرٌ).
* * *
نکته ها:
۱ ـ انسانهاى آزاده و اسیر!
بر خلاف آنچه بعضى مى پندارند مسأله توحید و شرک، یک مسأله صرفاً اعتقادى و ذهنى نیست، بلکه در تمام زندگى انسان اثر مى گذارد، و همه را به رنگ خود در مى آورد، توحید در هر قلبى جوانه زند موجب حیات آن قلب، و عامل رشد و شکوفائى آن است، چرا که توحید افق دید انسان را آن چنان گسترده مى کند که به بى نهایت پیوندش مى زند.
اما به عکس، شرک انسان را در جهانى فوق العاده محدود، جهان بتهاى سنگى و چوبى و یا بشرهاى ضعیف بت گونه فرو مى برد، و دید و درک و همت و توانائى و تلاش انسان را به همین رنگ و در همین ابعاد قرار مى دهد.
در آیات فوق، این واقعیت در لباس مثال چنان زیبا بیان شده که رساتر از آن ممکن نیست.
مشرک أَبْکَم است، گنگ است، گنگ مادر زاد، که عملش از ضعف فکر و نداشتن منطق عقلى حکایت مى کند، و به خاطر اسارت در چنگال شرک توانائى بر هیچ کار مثبتى ندارد (لایَقْدِرُ عَلى شَىْء).
او یک انسان آزاده نیست بلکه اسیر چنگال خرافات و موهومات است.
و به خاطر همین صفات، سربار جامعه، محسوب مى شود، چرا که مقدرات خود را به دست بتها و یا انسانهاى استعمارگر مى پردازد.
او همیشه وابسته است، و تا طعم توحید که آئین آزادگى و استقلال است بچشد از این وابستگى بیرون نمى آید (وَ هُوَ کَلٌّ عَلى مَوْلاهُ).
او با این طرز تفکر در هر مسیرى گام بگذارد، ناکام خواهد بود، و به هر سو روى آورد خیرى نصیبش نخواهد شد (أَیْنَما یُوَجِّهْهُ لایَأْتِ بِخَیْر).
چقدر میان یک چنین انسان کوتاه فکر، خرافى، اسیر، ناتوان و فاقد برنامه، با انسان آزاده شجاعى که نه تنها خود اصول دادگرى را به کار مى بندد، بلکه دائماً در جامعه خود منادى عدل و داد است، فاصله وجود دارد؟!
علاوه بر این، او به خاطر داشتن تفکر منطقى و هماهنگى با نظام توحیدى آفرینش، دائماً بر جاده مستقیم که نزدیکترین جاده ها است گام بر مى دارد، به سرعت به مقصود مى رسد، و سرمایه هاى وجودى خویش را در راههاى کج و انحرافى نابود نمى کند.
↩️ ادامه دارد...
http://eitaa.com/hafezan_vahy
فرهنگی دین و اندیشه
کد خبر: ۸۶۰۶۰۶
۱۷:۳۶ - ۱۸ تير ۱۳۹۹
پاسخ حجتالاسلام رفیعی به دلیل اجباری بودن حجاب
حجتالاسلام ناصر رفیعی استاد حوزه و دانشگاه در اولین گفتوگوی دوستانه خود با جمعی از جوانان برای پاسخگویی به سؤالات و شبهات آنان به موضوعات مختلف پرداخت که یکی از آنها پاسخ به سوالی در خصوص دلیل اجباری بودن حجاب بود.
به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، حجتالاسلام ناصر رفیعی استاد حوزه و دانشگاه در اولین گفتوگوی دوستانه خود با جمعی از جوانان برای پاسخگویی به سؤالات و شبهات آنان به موضوعات مختلف پرداخت که یکی از آنها پاسخ به سوالی در خصوص دلیل اجباری بودن حجاب بود. وی اظهار داشت: خداوند ما را آفریده است و رها نیستم، اما «لا إِکْراهَ فِی الدِّینِ» به معنای این نیست که نماز نخوانید یا حجاب نداشته باشید؛ بلکه پذیرش دین اجباری نیست. دلیل این هم به دلیل شفافیت دین است که نیازی به اجبار برای پذیرش ندارد.
وی با طرح مثالی افزود: فرض کنید من شما را به کنار دریا ببرم و بعد به شما بگویم این آب است، اجباری هم نیست، خودت امتحان کن. شما برای اینکه ثابت کنید آفتاب وجود دارد، از زور استفاده نمیکنید، لذا خدا نیز میگوید اگر کسی چند دقیقه فکر کند، میپذیرد عالم چگونه درست شده است و خدا را میپذیرد.
رفیعی با بیان اینکه در دین اصل پذیرش خدا و پیامبر دارای باید و نبایدهایی است، تصریح کرد: یکی از این بایدها رعایت حجاب و خواندن نماز است و دیگری نخوردن شراب. زمانی فردی میگوید من در این دانشگاه ثبتنام نمیکنم، خب مشکلی ندارد، اما اگر در رشته کارشناسی یک دانشگاه ثبتنام کرد، باید ۱۳۰ واحد بگذراند، نمره معدلش زیر ۱۴ نشود والا مشروط میشود و یا اگر سه جلسه غیبت کند، حذف میشود. برای ثبت نام در دانشگاه اجباری نبود، اما حال که وارد شد باید شرایط را بپذیرد.
این سخنران مذهبی گفت: حجاب در کشور هماکنون قانون است، لذا بیحجابی مشکل دارد. من زمانی در هواپیما بودم دو خانم حضور پیدا کردند و بلافاصله حجاب خود را برداشتند. من به آنها گفتم مهماندار همانطور که گفت کمربند را ببندید، رعایت حجاب را هم الزامی اعلام کرد، لذا بیقانونی نکنید.
وی در پاسخ به این سوال که چرا حجاب اجباری است، اما نماز و روزه اجباری نیست، تصریح کرد: اگر فردی در طول روز نماز نخواند، شاید دیگران باخبر نشوند، اما حجاب شرایط متفاوتی دارد و به دلیل حضور در جامعه و اینکه عملی اجتماعی است، تفاوت دارد. نماز عملی فردی است و فرد باید پاسخگوی آن باشد، اما حجاب عملی اجتماعی است. البته در خصوص حجاب در جلسهای مفصل صحبت خواهیم کرد. http://eitaa.com/hafezan_vahy
🌸 بگوئید ظهور نزدیک است،تا فرج نزدیک شود!
امام کاظم علیهالسلام فرمودند:
اگر به ما بگویند این امر ظهور تحقق نمیپذیرد،مگر بعد از دویست یا سیصد سال و آن را دیر ببینیم، دلها دچار سختی و قساوت گردد.
بگوئید چه زود است، چه نزديک است، و بدينگونه دلهای مردم اُنس ميگيرد و آرامش میيابد و فرج نزديک میشود!.
«فَلَوْ قِيلَ لَنَا إِنَّ هَذَا اَلْأَمْرَ لاَ يَكُونُ إِلاَّ إِلَى مِائَتَيْ سَنَةٍ أَوْ ثَلاَثِمِائَةِ سَنَةٍ لَقَسَتِ اَلْقُلُوبُ وَ لَرَجَعَ عَامَّةُ اَلنَّاسِ عَنِ اَلْإِسْلاَمِ وَ لَكِنْ قَالُوا مَا أَسْرَعَهُ وَ مَا أَقْرَبَهُ تَأَلُّفاً لِقُلُوبِ اَلنَّاسِ وَ تَقْرِيباً لِلْفَرَجِ»
📗الکافي ج ۱، ص ۳۶۹
📗الغيبة ،للطوسی، ج ۱،ص ۳۴۱
#فاخته_477
#ثامن_مدیا_شهرستان_ابیک💦
یَا الله یَا رَحْمَانُ یَا رَحیمُ یَا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ ثَبِّتْ قَلْبِی عَلَى دِینِکَ 💦
🤲 اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج http://eitaa.com/hafezan_vahy
1_5369974880.mp3
27.88M
شناخت امام زمان عجhttp://eitaa.com/hafezan_vahy
7.57M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌹سالروز ازدواج (حضرت علی علیه السلام و حضرت زهرا سلام الله علیها ) ارغوانی ترین پیوند آسمانی و زمینی مبارک باد....
🔰http://eitaa.com/hafezan_vahy
6.71M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 حاج آقا نمیشه یه کم بی خیال مسئله #حجاب و #خانواده و #فرزندآوری بشید؟!
http://eitaa.com/hafezan_vahy