.
«أعوذ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیطَانِ الرَّجِیمِ»
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
وَنُوحًا إِذْ نَادَىٰ مِن قَبْلُ فَاسْتَجَبْنَا لَهُ فَنَجَّيْنَاهُ وَأَهْلَهُ مِنَ الْكَرْبِ الْعَظِيمِ
و نوح را
(به یاد آور) هنگامى که پیش از آن (زمان، پروردگار خود را) خواند. و دعاى او را مستجاب کردیم. و او و خاندانش را از اندوه بزرگ رهایى بخشیدیم.
(انبیاء/76)
***
وَنَصَرْنَاهُ مِنَ الْقَوْمِ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآيَاتِنَا ۚ إِنَّهُمْ كَانُوا قَوْمَ سَوْءٍ فَأَغْرَقْنَاهُمْ أَجْمَعِينَ
و او را در برابر گروهى که آیات ما را تکذیب کرده بودند یارى دادیم. چرا که بدگروهى بودند. از این رو همه آنها را غرق کردیم.
(انبیاء/77)https://eitaa.com/hafezanewahy
📝تفسیر سوره مبارکه انبیاء آیات ۷۶ و ۷۷
📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی
✅ نجات نوح از چنگال متعصبان لجوج
بعد از ذکر گوشه اى از داستان ابراهیم(علیه السلام) و لوط(علیه السلام)، به ذکر قسمتى از سرگذشت یکى دیگر از پیامبران بزرگ یعنى نوح پرداخته مى فرماید: به یادآور نوح را، هنگامى که قبل از آنها (قبل از ابراهیم و لوط) پروردگار خود را خواند و تقاضاى نجات از چنگال منحرفان بى ایمان کرد (وَ نُوحاً إِذْ نادى مِنْ قَبْلُ).
این نداى نوح(علیه السلام) ظاهراً اشاره به نفرینى است که در سوره نوح در قرآن مجید نقل شده، آنجا که مى گوید: رَبِّ لاتَذَرْ عَلَى الاْ َرْضِ مِنَ الْکافِرِینَ دَیّاراً * إِنَّکَ إِنْ تَذَرْهُمْ یُضِلُّوا عِبادَکَ وَ لایَلِدُوا إِلاّ فاجِراً کَفّاراً:
پروردگارا! احدى از این قوم بى ایمان را روى زمین مگذار! * چرا که اگر بمانند بندگان تو را گمراه مى کنند، و نسل آینده آنها نیز جز کافر و فاجر نخواهد بود !.
و یا اشاره به جمله اى است که در آیه ۱٠ سوره قمر آمده: فَدَعا رَبَّهُ أَنِّی مَغْلُوبٌ فَانْتَصِرْ: پروردگار خود را خواند و عرض کرد: خدایا من در برابر آنها مغلوبم مرا یارى کن .
تعبیر به نادى که معمولاً براى خواندن با صداى بلند مى آید، ممکن است اشاره به این باشد که: آن قدر این پیامبر بزرگ را ناراحت کردند که سرانجام فریاد کشید و به راستى اگر حالات نوح را که بخشى از آن در سوره نوح آمده و بخشى در سوره هود درست بررسى کنیم، مى بینیم حق داشته فریاد بزند.
آنگاه اضافه مى کند: ما دعاى او را مستجاب کردیم و او و خانواده اش را از آن غم و اندوه بزرگ رهائى بخشیدیم (فَاسْتَجَبْنا لَهُ فَنَجَّیْناهُ وَ أَهْلَهُ مِنَ الْکَرْبِ الْعَظِیمِ).
در حقیقت، جمله فَاسْتَجَبْنا اشاره اجمالى به اجابت دعاى او است، و جمله فَنَجَّیْناه وَ أَهْلَهُ مِنَ الْکَرْبِ الْعَظِیْمِ شرح و تفصیلى براى آن محسوب مى شود.
در این که منظور از کلمه اهل در اینجا کیست؟ در میان مفسران گفتگو است; زیرا اگر منظور خانواده او باشد، تنها بعضى از فرزندان نوح را شامل مى شود; چرا که مى دانیم یکى از فرزندانش با بدان بنشست و خاندان نبوتش گم شد و همسرش نیز در خط او نبود.
و اگر منظور از اهل، پیروان خاص و یاران با ایمانش باشد، بر خلاف معنى مشهورى است که اهل دارد.
اما مى توان گفت: اهل در اینجا معنى وسیعى دارد، هم بستگان مؤمن او را شامل مى شود و هم دوستان خاص او را; چرا که در مورد فرزند نااهلش مى خوانیم: إِنَّهُ لَیْسَ مِنْ أَهْلِکَ: او از خاندان تو نیست چرا که مکتبش را از تو جدا کرده .
به این ترتیب، آنها که پیوند مکتبى با نوح(علیه السلام) داشتند در حقیقت از خانواده او محسوب مى شوند.
ذکر این نکته نیز لازم است که واژه کَرْب در لغت، به معنى اندوه شدید است، و در اصل از کرب به معنى زیر و رو کردن زمین گرفته شده; زیرا اندوه شدید، دل انسان را زیر و رو مى کند، و توصیف آن به عظیم ، نهایت شدت اندوه نوح(علیه السلام) را مى رساند.
چه اندوهى از این بالاتر که طبق صریح آیات قرآن، ۹۵٠ سال به آئین حق دعوت کرد، اما طبق مشهور میان مفسران در تمام این مدت طولانى تنها هشتاد نفر! به او ایمان آوردند کار بقیه چیزى جز سخریه و استهزاء و اذیت و آزار نبود.
* * *
در آیه بعد، اضافه مى کند: ما او را در برابر قومى که آیات ما را تکذیب کردند یارى کردیم (وَ نَصَرْناهُ مِنَ الْقَوْمِ الَّذِینَ کَذَّبُوا بِآیاتِنا).
چرا که آنها قوم بدى بودند، لذا همه آنان را غرق کردیم (إِنَّهُمْ کانُوا قَوْمَ سَوْء فَأَغْرَقْناهُمْ أَجْمَعِینَ).
این جمله بار دیگر تأکیدى است بر این حقیقت که مجازات هاى الهى هرگز جنبه انتقامى ندارد، بلکه بر اساس انتخاب اصلح است، به این معنى که حق حیات و استفاده از مواهب زندگى براى گروهى است که در خط تکامل و سیر الى اللّه باشند و یا اگر روزى در خط انحراف افتادند، تجدید نظر کرده و بازگردند، اما گروهى که فاسدند و در آینده نیز هیچ گونه امیدى به اصلاحشان نیست جز مرگ و نابودى سرنوشتى ندارند.
* * *
نکته:
ذکر این نکته نیز لازم است که در سرگذشت ابراهیم (علیه السلام) و لوط (علیه السلام) که سابقاً خواندیم و همچنین ایوب و یونس که در آیات بعد خواهد آمد، همانند نوح، تکیه بر مسأله نجات و رهائى آنها از چنگال محنت ها، رنج ها و دشمنان جبار شده است.
گوئى برنامه این است: خداوند در این سوره انبیاء حمایت بى دریغش از پیامبران، و نجاتشان را از چنگال مشکلات بازگو کند، تا مایه دلدارى براى پیامبر اسلام و امیدوارى براى مؤمنان باشد، مخصوصاً با توجه به این که این سوره مکّى است و مسلمانان در آن هنگام شدیداً در ناراحتى و رنج بوده اند، اهمیت این مسأله روشن تر مى شود.
✔️ پایانhttps://eitaa.com/hafezanewahy
21.Anbiya.076-77.mp3
2.38M
🎙 تفسیر صوتی آیات ۷۶ و ۷۷ سوره مبارکه انبیاء
مفسّر : حجتالاسلاموالمسلمین قرائتیhttps://eitaa.com/hafezanewahy
.
«أعوذ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیطَانِ الرَّجِیمِ»
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
وَدَاوُودَ وَسُلَيْمَانَ إِذْ يَحْكُمَانِ فِي الْحَرْثِ إِذْ نَفَشَتْ فِيهِ غَنَمُ الْقَوْمِ وَكُنَّا لِحُكْمِهِمْ شَاهِدِينَ
و داود و سلیمان را (به خاطر بیاور) هنگامى که درباره کشتزارى که گوسفندانِ (بى شبانِ) مردم، شبانگاه در آن چریده (و آن را تباه کرده) بودند، داورى مى کردند. و ما گواه بر حکم آنان بودیم.
(انبیاء/78)
*
فَفَهَّمْنَاهَا سُلَيْمَانَ ۚ وَكُلًّا آتَيْنَا حُكْمًا وَعِلْمًا ۚ وَسَخَّرْنَا مَعَ دَاوُودَ الْجِبَالَ يُسَبِّحْنَ وَالطَّيْرَ ۚ وَكُنَّا فَاعِلِينَ
ما (حکم واقعى) آن را به سلیمان فهماندیم. و به هر یک از آنان (شایستگى) داورى، و علم فراوانى دادیم. وکوهها و پرندگان را مسخّر داود ساختیم، که با او تسبیح (خدا) مى گفتند. و ما بر این کار توانایى داشتیم.
(انبیاء/79)
*
وَعَلَّمْنَاهُ صَنْعَةَ لَبُوسٍ لَّكُمْ لِتُحْصِنَكُم مِّن بَأْسِكُمْ ۖ فَهَلْ أَنتُمْ شَاكِرُونَ
و ساختن زره را بخاطر شما به او آموختیم، تا شما را در جنگهایتان (از آسیب) حفظ کند. آیا شما شکرگزار (این نعمتهاى خدا) هستید؟!
(انبیاء/80)https://eitaa.com/hafezanewahy
📝تفسیر سوره مبارکه انبیاء آیات ۷۸ الی ۸۰
📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی
⚖ قضاوت داود و سلیمان
در تعقیب سرگذشت هاى مربوط به موسى، هارون، ابراهیم، نوح و لوط(علیهم السلام)، آیات مورد بحث، به بخشى از زندگى داود و سلیمان(علیهما السلام) اشاره مى کند، و در آغاز اشاره سربسته اى به ماجراى یک قضاوت و داورى که از ناحیه داود و سلیمان صورت گرفته دارد:
مى فرماید: و داود و سلیمان را به یاد آر، هنگامى که درباره کشتزارى قضاوت مى کردند که گوسفندان قوم، شبانه در آن چریده بودند (وَ داوُدَ وَ سُلَیْمانَ إِذْ یَحْکُمانِ فِی الْحَرْثِ إِذْ نَفَشَتْ فِیهِ غَنَمُ الْقَوْمِ).(۱)
و ما شاهد حکم آنها بودیم (وَ کُنّا لِحُکْمِهِمْ شاهِدِینَ).
گر چه قرآن ماجراى این محاکمه و دادرسى را کاملاً سربسته بیان، و به یک اشاره اجمالى اکتفا نموده، و تنها به نتیجه اخلاقى و تربیتى آن ـ که بعداً اشاره خواهیم کرد ـ قناعت کرده است، ولى در روایات اسلامى و گفتار مفسران بحث هاى زیادى پیرامون آن به چشم مى خورد.
جمعى گفته اند: داستان بدین قرار بوده: گله گوسفندى شبانه به تاکستانى وارد مى شوند، برگ ها و خوشه هاى انگور را خورده و ضایع مى کنند، صاحب باغ شکایت نزد داود(علیه السلام) مى برد، داود حکم مى دهد که در برابر این خسارت بزرگ باید تمام گوسفندان به صاحب باغ داده شود.
سلیمان(علیه السلام) که در آن زمان کودک بوده به پدر مى گوید: اى پیامبر بزرگ خدا! این حکم را تغییر ده و تعدیل کن!
پدر مى پرسد: چگونه؟
در پاسخ مى گوید: گوسفندان باید به صاحب باغ سپرده شوند، تا از منافع آنها و شیر و پشمشان استفاده کند، و باغ به دست صاحب گوسفندان، تا در اصلاح آن بکوشد و هنگامى که باغ به حال اول بازگشت، تحویل به صاحبش داده مى شود، و گوسفندان نیز به صاحبش برمى گردد (و خداوند طبق آیه بعد حکم سلیمان را تأیید کرد).
این مضمون در روایتى از امام باقر و امام صادق(علیهما السلام) نقل شده است.(۲)
ممکن است تصور شود این تفسیر با کلمه حرث که به معنى زراعت است سازگار نیست، ولى ظاهراً حرث مفهوم وسیعى دارد که هم زراعت را شامل مى شود و هم باغ را چنان که از داستان صاحبان باغ (أَصْحابُ الْجَنَّةِ) در سوره قلم از آیه ۱۷ تا ۳۲ استفاده مى شود.
چند پرسش
در اینجا چند سؤال مهم باقى مى ماند:
۱ ـ اساس و معیار این دو حکم چه بوده است؟
۲ ـ چگونه حکم داود و سلیمان با هم اختلاف داشت؟ مگر آنها بر اساس اجتهاد حکم مى کردند؟
۳ ـ آیا این مسأله به صورت مشاوره در حکم بوده است، یا دو حکم قاطع و مستقل از یکدیگر؟
در پاسخ سؤال اول مى توان گفت: معیار، جبران خسارت بوده داود نگاه مى کند و مى بیند خسارتى که به تاکستان وارد شده، معادل قیمت گوسفندان
است، لذا حکم مى کند: گوسفندان براى جبران این خسارت به صاحب باغ باید داده شود; چرا که تقصیر متوجه صاحب گوسفندان است (توجه داشته باشید در بعضى از روایات اسلامى مى خوانیم: به هنگام شب وظیفه صاحب گوسفندان است که از تجاوز گله خود، به کشت و زرع دیگران جلوگیرى کند و در روز وظیفه صاحب کشت و زرع حفاظت از زراعت خویش است).(۳)
و ضابطه حکم سلیمان این بوده که: خسارت صاحب باغ را معادل منافع یک ساله گوسفندان دیده است.
بنابراین هر دو، قضاوت به حق و عدل کرده اند، با این تفاوت که قضاوت سلیمان به طور دقیق تر اجرا مى گردید; زیرا خسارت یکجا پرداخته نمى شد بلکه به طور تدریج ادا مى گشت، به طورى که بر صاحب گوسفندان نیز سنگین نبود.
از این گذشته، تناسبى میان خسارت و جبران بود; چرا که ریشه هاى مَوْ از بین نرفته بود، تنها منافع موقت آنها از میان رفته بود، لذا عادلانه تر این بود که اصل گوسفندان به ملک صاحب باغ درنیاید بلکه منافع آن درآید.
و در پاسخ سؤال دوم مى گوئیم: بدون شک حکم پیامبران مستند به وحى الهى است، اما مفهوم این سخن آن نیست که در هر مورد خاص از موارد داورى وحى مخصوص نازل مى شود، بلکه آنها طبق ضوابط کلیه اى که از وحى دریافت داشته اند داورى مى کنند.
✍ پی نوشت:
۱ ـ نَفَشَت از ماده نَفْش (بر وزن کفش) به معنى پراکنده شدن در شب است، و از آنجا که پراکنده شدن گوسفندان در شب آن هم در یک کشتزار طبعاً توأم با چریدن آن خواهد بود، بعضى آن را به معنى چریدن در شب گفته اند، و نَفَش (بر وزن قفس) به معنى گوسفندانى است که در شب پراکنده مى شوند.
۲ ـ مجمع البیان ، ذیل آیات مورد بحث.
۳ ـ در مجمع البیان ، ذیل آیه مورد بحث چنین مى خوانیم: رُوِىَ عَنِ النَّبِىِّ(صلى الله علیه وآله): أَنَّهُ قَضى بِحِفْظِ الْمَواشِى عَلى أَرْبابِها لَیْلاً وَ قَضى بِحِفْظِ الْحَرْثِ عَلى أَرْبابِهِ نَهاراً .
همین مضمون در تفسیر صافى از کتاب کافى نقل شده است.
↩️ ادامه دارد...https://eitaa.com/hafezanewahy
21.Anbiya.078-79.mp3
3.8M
🎙 تفسیر صوتی آیات ۷۸ الی ۸۰ سوره مبارکه انبیاء
مفسّر : حجتالاسلاموالمسلمین قرائتیhttps://eitaa.com/hafezanewahy
#در_محضر_اهل_بیت
☀️ امام صادق علیه السلام:
🔹الصَّبْرُ مِنَ اَلْإِيمَانِ بِمَنْزِلَةِ اَلرَّأْسِ مِنَ اَلْجَسَدِ فَإِذَا ذَهَبَ اَلرَّأْسُ ذَهَبَ اَلْجَسَدُ كَذَلِكَ إِذَا ذَهَبَ اَلصَّبْرُ ذَهَبَ اَلْإِيمَانُ.
🔸نسبت صبر به ایمان مانند نسبت سر به بدن است. پس اگر صبر برود ایمان نیز خواهد رفت.
📚 اصول کافی (باب ایمان و کفر)
جلد ۲ صفحه ۸۷https://eitaa.com/hafezanewahy
📝تفسیر سوره مبارکه انبیاء آیات ۷۸ الی ۸۰
📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی
↩️ بنابراین مسأله اجتهاد نظرى به معنى اصطلاحیش، یعنى همان اجتهاد ظنى، در حکم آنها راه ندارد، ولى مانعى ندارد که در پیاده کردن یک ضابطه کلى دو راه وجود داشته باشد، و دو پیامبر، هر کدام یکى از دو راه را پیشنهاد کند که هر دو در واقع صحیح است، و اتفاقاً در مورد بحث ما نیز مطلب همین گونه بوده است، چنان که شرحش سابقا گذشت.
ولى همان طور که قرآن اشاره مى کند راهى را که سلیمان پیشنهاد کرد (از نظر اجرائى) نزدیک تر بود، و جمله: وَ کُلاًّ آتَیْنا حُکْماً وَ عِلْماً: ما به هر یک از این دو حکم و علم دادیم که در آیه بعد خواهد آمد گواهى بر صحت هر دو قضاوت است.
و در پاسخ سؤال سوم مى گوئیم: بعید نیست مطلب در شکل مشاوره بوده است، مشاوره اى که احتمالاً براى آزمودن سلیمان و شایستگى او در امر قضاوت صورت گرفته، تعبیر به لِحُکْمِهِم (حکم آنها) نیز گواه بر وحدت حکم نهائى است، هر چند دو پیشنهاد متفاوت در آغاز وجود داشته (دقت کنید).(۴)
در روایتى از امام باقر(علیه السلام) مى خوانیم که در تفسیر این آیه فرمود: لَمْ یَحْکُما إِنَّما کانا یَتَناظَرانِ: آنها حکم نهائى نکردند بلکه به مناظره (و مشورت) پرداختند .(۵)
از روایت دیگرى که در اصول کافى از امام صادق(علیه السلام) نقل شده نیز استفاده مى شود: این ماجرا به عنوان تعیین وصى و جانشین داود(علیه السلام) و آزمودن آنها، صورت گرفته است.(۶)
* * *
به هر حال در آیه بعد حکم سلیمان در این داستان را به این صورت تأئید مى کند: ما این داورى و حکومت را به سلیمان تفهیم کردیم و با تأئید ما او بهترین راه حل این مخاصمه را دریافت (فَفَهَّمْناها سُلَیْمانَ).
اما مفهوم این سخن آن نیست که حکم داود اشتباه و نادرست بوده، چرا که بلافاصله اضافه مى کند: ما به هر یک از این دو، آگاهى و شایستگى داورى و علم بخشیدیم (وَ کُلاًّ آتَیْنا حُکْماً وَ عِلْماً).
سپس به یکى دیگر از مواهب و افتخاراتى که خدا به داود(علیه السلام) داده اشاره کرده مى فرماید: ما کوه ها را مسخر ساختیم که همراه داود تسبیح مى گفتند و همچنین پرندگان را (وَ سَخَّرْنا مَعَ داوُدَ الْجِبالَ یُسَبِّحْنَ وَ الطَّیْرَ).
اینها در برابر قدرت ما چیز مهمى نیست ما قادر بر انجام این کار بودیم (وَ کُنّا فاعِلِینَ).
هم صدائى کوه ها و پرندگان با داود(علیه السلام)
✍ پی نوشت:
۴ ـ توضیحات و پاسخ سؤالات بر این اساس است که: داستان گله گوسفندان و دو نوع قضاوت نقل شده درست باشد، و گرنه از آیه مطلبى که قابل ایراد باشد استفاده نمى شود، آیه مى فرماید: داود وسلیمان درباره گوسفندان و مزرعه قضاوت کردند این از یکسو، از سوى دیگر، خداوند قضاوت سلیمان را تأئید کرده و داود را هم که بر اساس آیه ۲۶ سوره ص خود بر قضاوت نصب نموده است، بنابراین قضاوت هر دو صحیح است.
اما این ادعا که دو نحوه قضاوت کرده باشند که منافى یکدیگر باشند، قابل قبول نیست.
۵ ـ من لایحضره الفقیه ، طبق نقل تفسیر نور الثقلین ، جلد ۳، صفحه ۴۴۳.
۶ ـ براى توضیح بیشتر به تفسیر صافى ، ذیل آیه مورد بحث مراجعه فرمائید.
↩️ ادامه دارد...https://eitaa.com/hafezanewahy
📝تفسیر سوره مبارکه انبیاء آیات ۷۸ الی ۸۰
📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی
↩️ در این که هم صدا شدن کوه ها و پرندگان با داود(علیه السلام) به چه صورت بوده، در میان مفسران گفتگو است:
۱ ـ گاه احتمال داده مى شود: این صداى پر طنین، گیرا و جذاب داود(علیه السلام) بود که در کوه ها منعکس مى شد و پرندگان را به سوى خود جذب مى کرد.
۲ ـ گاه گفته اند: این تسبیح یک نوع تسبیح توأم با درک و شعور است که در باطن ذرات عالم وجود دارد; زیرا طبق این نظر تمامى موجودات جهان از یک نوع عقل و شعور برخوردارند، و هنگامى که صداى داود(علیه السلام) را به وقت مناجات و تسبیح مى شنیدند با او هم صدا مى شدند و غلغله تسبیح از آنها در هم مى آمیخت.
۳ ـ بعضى گفته اند: منظور همان تسبیح تکوینى است که با زبان حال در همه موجودات جهان صورت مى گیرد; چرا که هر موجودى نظامى دارد، نظامى بسیار دقیق و حساب شده، این نظام دقیق و حساب شده از خداوندى حکایت مى کند که هم پاک و منزه است، و هم داراى صفات کمال، بنابراین نظام شگفت انگیز عالم هستى در هر گوشه اى تسبیح است و حمد (تسبیح، پاک شمردن از نقائص است، و حمد ستایش در برابر صفات کمال).(۷)
و اگر گفته شود: این تسبیح تکوینى، نه مخصوص کوه ها و پرندگان است و نه مخصوص داود(علیه السلام)، بلکه همیشه و در همه جا و از همه موجودات بانگ این تسبیح برمى خیزد.
در پاسخ گفته اند: درست است که این تسبیح، عمومى است ولى همگان آن را درک نمى کنند، این روح بزرگ داود(علیه السلام) بود که در این حالت با درون و باطن عالم هستى همراز و هماهنگ مى شد، و به خوبى احساس مى کرد کوه ها و پرندگان با او هم صدا هستند و تسبیح گویان.
دلیل قاطعى براى تعیین هیچ یک از این تفاسیر نداریم، آنچه از ظاهر آیه مى فهمیم آن است که کوه ها و پرندگان با داود(علیه السلام) هم صدا مى شدند و خدا را تسبیح مى گفتند، در عین حال تضادى میان این تفسیرهاى سه گانه نیست و جمع میان آنها امکان پذیر است.
* * *
در آخرین آیه، به یکى دیگر از مواهبى که خدا به این پیامبر بزرگ داده اشاره کرده مى گوید: ما ساختن زره را به او تعلیم دادیم، تا شما را در جنگ هایتان حفظ کند آیا خدا را بر نعمت هایش شکر مى کنید ؟ (وَ عَلَّمْناهُ صَنْعَةَ لَبُوس لَکُمْ لِتُحْصِنَکُمْ مِنْ بَأْسِکُمْ فَهَلْ أَنْتُمْ شاکِرُونَ).
لَبُوس به طورى که مرحوم طبرسى در مجمع البیان مى گوید هر گونه اسلحه دفاعى و تهاجمى مانند زره، شمشیر و نیزه را شامل مى شود(۸) ولى قرائنى که در آیات قرآن است نشان مى دهد: لَبُوس در اینجا به معنى زره مى باشد که جنبه حفاظت در جنگ ها داشته است.
اما این که چگونه خداوند آهن را براى داود(علیه السلام) نرم کرد، و صنعت زره سازى را به او آموخت، شرح آن به خواست خدا ذیل آیات ۱٠ و ۱۱ سوره سبا خواهد آمد.
✍ پی نوشت:
۷ ـ براى توضیح بیشتر به جلد ۱۲ تفسیر نمونه ، ذیل آیه ۴۴ سوره اسراء مراجعه فرمائید.
۸ ـ مجمع البیان ، ذیل آیات مورد بحث.
✔️ پایانhttps://eitaa.com/hafezanewahy
📝 شرح و تفسیر خطبه ۹۹ بخش چهارم
🔸 یاد مرگ هنگام گناه
🔴 درهم کوبنده لذّات:
امام(عليه السلام) در پايان اين خطبه بليغ و فصيح و نافذ، اشاره به دونکته مى فرمايد که بحثهاى گذشته را کامل و جامع مى سازد: نخست، اشاره به مرگ است که يادآورى آن از عوامل بسيار مهم بيدارى انسانهاست. مى فرمايد: «به هوش باشيد! در آن زمان که با شتاب به سراغ اعمال قبيح مى رويد نابود کننده لذّات و برهم زننده خواسته ها و قطع کننده آروزها را به ياد آوريد! (أَلاَ فَاذْکُرُوا هَاذِمَ اللَّذَّاتِ، وَ مُنَغِّصَ(1) الشَّهَواتِ، وَ قَاطِعَ الأُمْنِيَاتِ، عِنْدَ الْمُسَاوَرَةِ(2) لِلأَعْمَالِ الْقَبِيحَةِ).
در اين جا، امام(عليه السلام) از مرگ به سه عنوان ياد کرده است: نخست «نابود کننده لذّتها;» چرا که بسيارى از مردم، يک عمر زحمت مى کشند تا وسايل زندگى و عيش و نوش و لذّت را ازهر جهت فراهم سازند و درست اين در زمانى است که نشانه هاى مرگ به صورت انواع بيماريها ظاهر شده است. اضافه بر اين، بسيار ديده شده که مجالس عيش و نوش، در يک لحظه، با يک حادثه به مجلس عزا مبدّل گشته است و عجب اينکه هيچ تضمينى درباره هيچ کس درباره اين خطرها وجود ندارد.
ديگر: «گلوگير کننده شهوات و خواستها»; چرا که مرگ - همان مرگى که تاريخ و زمان معيّنى ندارد و به هيچ وجه قابل پيش بينى نيست - در آن لحظه که انسان جرعه شهوات و کاميابى ها را سر مى کشد، گلويش را مى فشارد و به همه چيز پايان مى دهد.
سوّم: «قطع کننده آرزوها»; چرا که آروزهاى انسان به قدرى دامنه دار است که هرگز پايان نمى پذيرد; بلکه گاه با گذشت عمر - همانند سايه هايى که نزديکى غروب آفتاب گسترده تر مى شود - دامنه دارتر مى گردد و تنها چيزى که آروزها را قطع مى کند، مرگ است و مرگ!
اين تعبيرات به قدر کوبنده و هشدار دهنده است که هر انسانى را تحت تأثير قرار مى دهد و جالب اينکه مى فرمايد: «از مرگ زمانى ياد کنيد که به اعمال قبيح حمله ور مى شويد» (زيرا کلمه «مُساوره» از مادّه «سور» (بر وزن غور) به معناى پريدن و حمله کردن است) اشاره به اينکه بسيار مى شود که زشتى ها آن چنان زرق و برق دارد و هواى نفس آن را تزيين مى کند که انسان مانند جانور درنده اى که به صيد خود حمله مى کند و بر آن مى پرد به سراغ آن مى رود و در اين لحظه ياد مرگ مى تواند عامل بازدارنده اى باشد.
و در دومين نکته، همگان را توصيه مى کند که به ياد نعمت هاى خدا باشند که آن، عامل بازدارنده ديگرى است در برابر گناه; مى فرمايد: «براى اداى حقّ واجب خداوند و نعمت هاى بى شمار و احسان هاى بى پايانش، از او يارى بطلبيد!» (وَ اسْتَعِينُوا اللهَ عَلَى أَدَاءِ وَاجِبِ حَقِّهِ، وَ مَا لاَ يُحْصَى مِنْ أَعْدَادِ نِعَمِهِ وَ إِحْسَانِهِ).
شکر مُنعم (سپاسگزارى در برابر بخشنده نعمت ها) نه تنها انسان را به معرفة الله رهنمون مى شود; بلکه در اداى واجبات و ترک محرّمات نيز، عامل مؤثّرى است.
****
نکته ها:
1- دنيا آن قدر هم فريبنده نيست:
بسيارى از مردم مى گويند زرق و برق دنيا فريبنده است و در تعبيرات آيات قرآن و روايات، اشاراتى به اين معنا شده. ولى اگر خوب بينديشيم اين فريبندگى براى ساده انديشان و کودک صفتان است و اگر کمى دقّت کنيم کمتر چيزى از دنيا در نظر ما فريبنده خواهد بود و اين همان چيزى است که امام(عليه السلام) در خطبه بالا به آن اشاره کرده است، چرا که در هر گوشه و کنارى از دنيا، صدها و هزارها نشانه بيوفايى دنيا و ناپايدارى و بى محتوايى آن به چشم مى خورد.
مردگانى که مردم براى آنها اشک مى ريزند; نه تنها پيران، بلکه جوانان و کودکان نيز به دلائل گوناگون رهسپار دار آخرت مى شوند. بيمارانى که درخانه ها يا در بسترها، يا بيمارستانها خفته اند و آنها که در اطاق هاى عمل تحت سخت ترين جرّاحى ها قرار دارند.
✍پی نوشت:
1. «مُنغّص» از مادّه «نغص» (بر وزن نقص) به معناى ناگوار بودن است و نيز به معناى گلوگير شدن آب آمده است; سپس به زندگى ناگوار و ناراحت کننده و مانند آن اطلاق شده است.
2. «مُساورة» از مادّه «سور» (بر وزن غور) به معناى پريدن بر چيزى و حمله کردن است. اين واژه در مورد کسى که خشمگين مى شود نيز به کار مى رود و به کار رفتن آن در جمله بالا به خاطر آن است که افراد هواپرست، هنگامى که به سراغ کارهاى زشت مى روند، سر از پا نمى شناسند و همچون حيوان درنده اى که بر شکار خود مى پرد، به آن حمله مى کنند.
↩️ ادامه دارد... https://eitaa.com/hafezanewahy
مداحی_آنلاین_غریبی_امام_زمان_حجت.mp3
2.64M
#موعظه
🔴 غریبی امام زمان عجل الله تعالی فرج الشریف!
🎙حجت الاسلام عالی. https://eitaa.com/hafezanewahy