💕خدایا
💦تومیدانی که هدف بادها رقصاندن برگهانیست
🌴امتحان ریشه هاست
🌹ریشه دین ودیانت مارامحکم بدار
(H/K)
💦یک_داستان_یک_پند
✍در تذکرة الأولیاء آمده است، زرگری نزد شیخ دانایی رفت و گفت: میخواهم زکات مال خود را بپردازم، به چهکسی بدهم؟
🔍شیخ گفت: برو و اولین نیازمندی که در شهر دیدی زکات مال خود را به او ده.
📌زرگر آمد و پیر نابینایی در کنار خرابات دید که بر زمین نشسته بود. کیسهای از زر زکات مال خود به او داد و نابینا خوشحال شد.
🌘روز بعد رفت و دید نابینای دیگری کنار اوست که نابینای زکات بگیر به او میگوید: خدا خیر بدهد دیروز زرگری آمد و کیسهای زر به من داد و من در عشرتکده شهر رفتم و تا صبح مستی و با کنیزکان جوان عشقبازی کردم.
🌴زرگر تا این سخن شنید برآشفت و پیش شیخ آمد و گفت: من از تو خواستم راهی نشان دهی که بتوانم زکات مال خود بپردازم، این چه راهی بود که حرف تو را گوش کردم و مال را یکباره به یک عشرتگر دادم!
🪙شیخ دیناری به او داد و گفت: حال این یک دینار را ببر و به اولین فقیری که دیدی ببخش. زرگر در راه مردی دید که چهرهای شکسته داشت. دینار در کف دست او نهاد.
🌹 مرد سید علوی بود. شادمان شد و همانجا سجده شکری کرد. زرگر به دنبال آن مرد علوی افتاد، دید در خرابهای رفت و از زیر لباس خود کبوتری مرده را به خرابه انداخت.
🌴برگشت و زرگر را دید. زرگر پرسید: این چه بود؟ مرد گفت: فرزندانم سه روز است که گرسنهاند و تاب گرسنگی نداشتند، این کبوتر مرده را برای آنها میبردم تا بخورند. که خدا تو را نزد من حواله کرد و کبوتر را در خرابه انداختم. خدا را هزاران مرتبه شکرش!!!
‼️زرگر با چشمانی اشک بار نزد شیخ بازگشت و داستان را تعریف کرد. شیخ گفت: دو زکات بود و دو داستان و یک انسان!
🌹هرگز در کار خداوند تردید مکن. وقتی میخواهی بدانی مالات چقدر حلال است کافی است نگاه کنی که به دست چه کسی میرسد و در چه راهی مصرف میشود.
🌴خدایاماراازکسانی قراربده که هنگام وداع بااین دنیادچارحسرت نشویم وتقاضای بازگشت نکنیم
🍁حمیدکریمی🍁
24.76M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
*هوالعشق*
*«عشق» نخستین گام به سوی «خدا»ست، و «تسلیم» آخرین گام...!!*🕊💥
*«و این دو گام کل سفرست»*🕊💥
ᭂ✾ٖٖٖٖٓुؔ•♥️ᭂ✾ٖٖٖٖٓु
بر نهاد خود کار کن،
تا بر تو پیدا شود آنچه تو آن را جویایی.!!
هیچ طریقی نداری.
*الا آنکه ، آینه راه تویی.!!*
*کجا روی.؟ «حجاب» تویی، از که نالی..؟*
سد تویی،برکه تویی، *«آینه» تویی.!!*
*کجا نگری..؟!*
#مجموعه رسائل
خواجه عبدالله انصاری
*یاعلی مدد*
سایه«هیچ»https://eitaa.com/hafezanewahy
📝تفسیر سوره مبارکه حج آیات ۲۹ و ۳۰
📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی
به هر حال، هیچ مانعى ندارد که اطلاق این کلمه، بر خانه خدا به ملاحظه تمام این امتیازات در آن باشد، هر چند، هر یک از مفسران به بخشى از آن اشاره کرده اند و یا در روایات مختلف در هر یک به نکته اى اشاره شده است.
و اما این که: منظور از طواف در آخرین جمله آیه فوق، کدام طواف است در میان مفسران گفتگو است (مى دانیم بعد از مراسم عید قربان در منى، حجاج باید دو طواف به جا آورند که طواف اول را معمولاً طواف زیارت و طواف دوم را طواف نساء مى نامند).
بعضى از فقهاء و مفسران معتقدند چون لفظ آیه قید و شرطى ندارد، مفهوم آن عام است و شامل طواف زیارت و طواف نساء و حتى طواف عمره هم مى شود.(۷)
در حالى که بعضى دیگر عقیده دارند: منظور از آن تنها طواف زیارت است که بعد از بیرون آمدن از احرام حج واجب مى شود.(۸)
ولى در روایات متعددى که از طرق اهلبیت(علیهم السلام) به ما رسیده، تصریح شده که منظور، از آن: طواف نساء است: امام صادق(علیه السلام) در تفسیر وَ لْیُوفُوا نُذُورَهُمْ وَ لْیَطَّوَّفُوا بِالْبَیْتِ الْعَتِیقِ فرمود: منظور طواف نساء است .(۹)
همین معنى از امام على بن موسى الرضا(علیه السلام) نیز نقل شده است.(۱٠)
این همان طوافى است که اهل سنت آن را طواف وداع مى نامند.
به هر حال، تفسیر اخیر، با توجه به احادیث فوق قوى تر به نظر مى رسد به خصوص این که: ممکن است از جمله ثُمَّ لْیَقْضُوا تَفَثَهُمْ این معنى نیز استفاده شود که: علاوه بر پاک کردن بدن از چرک و موهاى زائد، براى تکمیل آن باید از بوى خوش نیز استفاده شود، و مى دانیم استفاده از بوى خوش در حج تنها بعد از طواف و سعى جائز است، و طبعاً در این حال طواف دیگرى جز طواف نساء بر ذمه او نمانده است (دقت کنید).
* * *
آیه بعد، به عنوان یک جمع بندى اشاره به بحث هاى آیات گذشته کرده مى گوید: برنامه حج و مناسک آن چنین است که گفته شد (ذلِکَ).(۱۱)
بعد براى تأکید بر اهمیت وظائفى که بیان گردید، اضافه مى کند: و هر کس برنامه هاى الهى را بزرگ بشمرد، و احترام آنها را حفظ کند براى او نزد پروردگارش بهتر است (وَ مَنْ یُعَظِّمْ حُرُماتِ اللّهِ فَهُوَ خَیْرٌ لَهُ عِنْدَ رَبِّهِ).
روشن است حرمات در اینجا اشاره به اعمال و مناسک حج است و ممکن است احترام خانه کعبه خصوصاً و حرم مکّه عموماً نیز بر آن افزوده شود.
بنابراین، تفسیر آن به خصوص محرمات یعنى آنچه از آن نهى شده به طور کلى، یا تمام واجبات، خلاف ظاهر آیات است.
ضمناً، باید توجه داشت حرمات جمع حرمة در اصل به معنى چیزى است که باید احترام آن حفظ شود و در برابر آن بى حرمتى نگردد.
پس از آن به تناسب احکام احرام، به حلال بودن چهار پایان اشاره کرده مى گوید: چهار پایان (همچون شتر، گاو و گوسفند) بر شما حلال شده است، مگر آنچه بر شما خوانده مى شود و دستور منعش صادر خواهد گشت (وَ أُحِلَّتْ لَکُمُ الأَنْعامُ إِلاّ ما یُتْلى عَلَیْکُمْ).
جمله إِلاّ ما یُتْلى عَلَیْکُمْ ممکن است اشاره به تحریم صید بر مُحرِم، بوده باشد که در آیه ۹۵ سوره مائده که بعداً نازل گردیده، به آن اشاره شده است: یا أَیُّهَا الَّذِیْنَ آمَنُوا لاْ تَقْتُلُوا الصَّیْدَ وَ أَنْتُمْ حُرُمٌ: اى کسانى که ایمان آورده اید در حال احرام کشتار صید نکنید .
و نیز ممکن است اشاره به جمله اى باشد که در ذیل آیه مورد بحث، راجع به تحریم قربانیانى که براى بت ها ذبح مى کردند، آمده است; زیرا مى دانیم: حلال بودن حیوان تنها در صورتى است که به هنگام ذبح آنها نام خدا گفته شود، نه نام بت ها و نه هیچ نام دیگر.
✍ پی نوشت:
۷ ـ کنز العرفان ، جلد ۱، صفحه ۲۷۱.
۸ ـ مجمع البیان ، جلد ۷، صفحه ۸۲، این تفسیر را ذیل آیه مورد بحث از بعضى از مفسران ـ بى آن که نام ببرد ـ نقل کرده است.
۹ و ۱٠ ـ وسائل الشیعه ، جلد ۹، صفحه ۳۹٠، ابواب الطواف، باب ۲ (جلد ۱۲، صفحه ۴۶۵، چاپ آل البیت).
۱۱ ـ این کلمه جمله محذوفى دارد و در تقدیر چنین است: کذلک امر الحج و المناسک .
↩️ ادامه دارد...https://eitaa.com/hafezanewahy
📝 شرح و تفسیر حکمت ۴۱۰
✅ تقوا، سرآمد اخلاق
رئيس صفات پسنديده:
در خطبه 230 امام(عليه السلام) اين مطلب را به شكل ديگرى بيان كرده، مى فرمايد: «فَإِنَّ تَقْوَى اللَّهِ مِفْتَاحُ سَدَاد، وَ ذَخِيرَةُ مَعَاد، وَ عِتْقٌ مِنْ كُلِّ مَلَكَة، وَ نَجَاةٌ مِنْ كُلِّ هَلَكَة. بِهَا ينْجَحُ الطَّالِبُ، وَ ينْجُو الْهَارِبُ، وَ تُنَالُ الرَّغائِبُ; به يقين تقوا و پرهيزكارى كليد درهاى راستى است و ذخيره روز قيامت و سبب آزادى از هرگونه گناهى است كه بر انسان چيره مى شود و موجب نجات انسان از هرگونه هلاكت است. به وسيله تقوا جويندگان به مقصود خود مى رسند و فرار كنندگان (از كيفر الهى) رهايى مى يابند و با تقوا به هر هدف و خواسته رفيع و بلندى مى توان رسيد». چنانچه «تقى» را جمع بدانيم، با توجه به اين كه «اخلاق» نيز جمع است و هر دو شاخه هاى مختلفى دارند ممكن است كلام امام(عليه السلام) اشاره به اين باشد كه هر شاخه اى از تقوا شاخه اى از اخلاق را سرپرستى مى كند. تقواى مالى جلوى بخل را مى گيرد، تقواى زبانى جلوى تهمت و غيبت را مى گيرد و به همين طريق.
اين بحث را با حديثى از امام صادق(عليه السلام) پايان مى دهيم. فرمود: «إِنَّ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ خَصَّ الاَْنْبِياءَ بِمَكَارِمِ الاَْخْلاَقِ فَمَنْ كَانَتْ فِيهِ فَلْيحْمَدِ اللَّهَ عَلَى ذَلِكَ وَمَنْ لَمْ تَكُنْ فِيهِ فَلْيتَضَرَّعْ إِلَى اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ وَلْيسْأَلْهُ إِياهَا قَالَ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ وَ مَا هُنَّ قَالَ هُنَّ الْوَرَعُ وَالْقَنَاعَةُ وَالصَّبْرُ وَ الشُّكْرُ وَ الْحِلْمُ وَ الْحَياءُ وَ السَّخَاءُ وَ الشَّجَاعَةُ وَالْغَيرَةُ وَ الْبِرُّ وَ صِدْقُ الْحَدِيثِ وَأَدَاءُ الاَْمَانَةِ; خداوند متعال پيامبران را به فضايل اخلاقى آراست. كسى كه اين فضايل در او باشد خدا را بر آن سپاس گويد و كسى كه نداشته باشد به درگاه خداوند متعال تضرع كند و آن ها را از او بخواهد. راوى مى گويد: عرض كردم: فدايت شوم، اين مكارم اخلاق كه فرموديد چيست؟ فرمود: ورع، قناعت، صبر، شكر، حلم، حيا، سخاوت، شجاعت، غيرت، نيكوكارى، راستگويى و اداى امانت است».[4]
آرى كسى كه اين اوصاف دوازده گانه را داشته باشد به يقين انسان كامل و برجسته و در خط انبيا و اولياست.[5]
*
✍ پی نوشت:
[4]. كافى، ج 2، ص 56، ح 3.
[5]. سند گفتار حكيمانه: در كتاب مصادر در ذيل اين گفتار حكيمانه نيز اشاره شده كه ميدانى آن را در مجمع الامثال نقل كرده است. (مصادر نهج البلاغه، ج 4، ص 291). اضافه مى كنيم كه زمخشرى آن را در ربيع الأبرار و ابن طلحه شافعى در مطالب السؤول از اميرمؤمنان(عليه السلام) آورده اند. (ربيع الابرار، ج 2، ص 238، ح 180; مطالب السؤول، ص 203)
✔️ پایانhttps://eitaa.com/hafezanewahy
#در_محضر_اهل_بیت
🏷 از کسی پروا ندارد!
☀️ امام هادی علیه السلام
«هر كه از آفريدگار فرمان بَرد، از خشم آفريدگان پروا ندارد».
🔹«مَن أطاعَ الخالِقَ لَم يُبالِ سَخَطَ المَخلوقِينَ»
📚 گزیده تحف العقول ص ٦٥https://eitaa.com/hafezanewahy
🔰 #تدبر
🔻#قسمت_سوم
🔻 سوره #فجر
🔻جوان بزرگسال
🌹 باعرض سلام و خدا قوت و عرض پوزش از تاخیر در ارائه مطالب ادامه تدبر سوره مبارکه فجر را از سر میگیریم:
بحث ما در:↙️
2⃣ سیاق دوم آیات 6 تا 26 بود و رسیدیم به:
«وَ أَمَّا إِذا مَا ابْتَلاهُ فَقَدَرَ عَلَیهِ رِزْقَهُ فَیقُولُ رَبِّی أَهانَنِ» اما هرگاه خداوند رزق این انسان دنیاگرا را از باب امتحان براو تنگ بگیرد،می گوید که خدایم مرا خوارکرده است. واین سلب نعمت راسلب ارزش و اهانت به خودمی پندارد. (فهم سباقی)
✔️ دلیل تقدم #امتحان_بر_نعمت (درآیه15) بر #امتحان_با_فقر (درآیه16) اهمیت وسخت تر بودن اولی است.
چنین انسان خود محوری که همیشه «من من» می کند؛ (ربی،اکرمن)؛(ربی، اهانن) علی رغم ایمانش(چون ربی می گوید ایمان دارد) ازابتلاء وآزمایش بودن نعمت ها و قدرت پروردگار بر باز پس گرفتن این نعمت ها #غافل است و با توهمِ اکرام و اهانت، دچار طغیان و فساد می شود در صورتی که دادن و گرفتن نعمت آزمایش و امتحان است.
💡«إِذا مَا ابْتَلاهُ» نه اکرام و اهانت واین که صبر درهنگام فقر و شکر درهنگام ثروت هر دوجلوه ی ایمان و پیروزی در امتحانات الهی است(فهم سیاقی- مجموعی).
👇پس در آیه ی بعد با واژه ی «کلّا» این دیدگاه غلط را رد می کند و با حرف «بل» به رفتارهایی اشاره می کند که انجام آن ها باعث نقش بستن این تفکر دنیاگرایانه در ذهن آن ها شده است.
«کلاَّ بَلْ لا تُکرِمُونَ الْیتیمَ» (یکی این که با داشتن مال) یتیم را اکرام نمی کنند.
با توجه به اشتراک لفظی در دو واژه «اکرمن» آیه 15 و «لا تکرمون» آیه 17 فهمیده می شود که #راه دستیابی به #کرامت و #گران_قدری در پیشگاه خداوند #اکرام_یتیمان است نه برخورداری از رفاه و ثروت.
«وَ لا تَحَاضُّونَ عَلی طَعامِ الْمِسْکینِ» (دیگر این که)یکدیگر رابر اطعام مسکین تشویق نمی کنند.
«وَتَأْکلُونَ التُّراثَ أَکلاً لَمًّا» نه تنها یتیم رااکرام نمی کنند که میراث آنان راچپاول می کنند وحلال وحرام را یکجا می خورند.
« وَتُحِبُّونَ الْمالَ حُبًّا جَمًّا» #ریشه وعامل اصلی این نوع تفکر ورفتار، #حبّ_شدید_مال است که امری قلبی است(فهم سباقی).
💯بنابراین تعلق خاطر بمال دنیا وحبّ شدید آن نه تنها مانع ترحم به یتیم و مسکین و باعث گشودن دست چپاول بر میراث ایتام است، بلکه واقعیتی است که آن پندار باطل رادر انسان ایجاد کرده، همان پنداری که نعمت دادن را اکرام و تنگ شدن روزی راخواری به حساب می آورد(فهم سیاقی).
🤔از تغییر ضمایرمفرد درآیات 15و16 (ابتلاه، فاکرمه، رزقه، ربه) به ضمیر جمع در آیات (لاتکرمون، لاتحاضون، تأکلون و...)می فهمیم که #منشأانحرافات و دنیاگرایی #جمع است.
به طوری که ممکن است درابتدا انسان نپسندد اما #فضای_جامعه اورا به آن سمت سوق دهد.
♻️پس دراین آیات #دنیاگرایی_اجتماعی مطرح است(فهم مقایسه ای).
«کلاَّ إِذا دُکتِ الْأَرْضُ دَکا دَکا»چنین نیست؛آن گاه که زمین به سختی کوبیده ونرم می گردد(فهم سباقی)
📛آیه ی 21 آغازگر تهدیدی است برای اقوام طغیانگرفاسد(عاد، ثمود، فرعون) که درآغاز سوره به آن ها اشاره شد،نه انسانی که خداوند رابه عنوان ربّ قبول داشته است.
«کَلّا»ی ابتدای آیه بیان می کند چنین نیست که طغیانگران فقط دچارعذاب دنیوی شوند،بلکه عذاب اخروی آنان نیزبسیار شدیدمی باشد؛
❕زیرا همان طور که ازنظرقدرت و صنعت بی نظیر بودند وبراثر آن طغیان و فسادفراوان کردند عذابشان هم بی نظیر است(فهم مجموعی- مقایسه ای)
⚠️ #طلیعه ی سخن درباره ی عذاب، تهدید است با بیان وقایع قیامت.
آن گاه که زمین به سختی کوبیده و نرم می گردد «وَجاءَ رَبُّک وَ الْمَلَک صَفًّا صَفًّا» و پروردگارت وفرشتگان صف به صف برای اجرای فرامین الهی فرا می رسند.ث
«وَجی ءَ یوْمَئِذٍ بِجَهَنَّمَ» ودوزخ درآن روز آورده شده آشکار می شود، «یوْمَئِذٍ یتَذَکرُ الْإِنْسانُ» بعد از این وقایع درآن روز انسان متذکر ومتوجه می شود که دنیاگرایی و طغیان نه تنها هیچ ثمری برای او نداشته که باعث ورود او به جهنم نیزشده است (فهم سیاقی- مجموعی)
😔«وَأَنَّی لَهُ الذِّکری» امااین تذکرو بیداری درلحظه ی پراضطراب معاد برای او هیچ سودی ندارد؛«یقُولُ یا لَیتَنی قَدَّمْتُ لِحَیاتی» درآن هنگام که قیامتی سخت درپیش دارد ودستش ازتوشه تهی است با حسرت وافسوس می گوید: ای کاش برای زندگی آخرتم که حیات واقعی من است قدمی برداشته بودم😞
تعبیر«لحیاتی» حیات رابه آخرت اختصاص داده، گویا حیات اودردنیا، حیات به حساب نیامده است
آیات25و26 بازگوکننده ی این است که عذاب های الهی درآخرت بی نظیر وغیر قابل تشبیه باعذاب های دیگران است.
«فَیوْمَئِذٍ لا یعَذِّبُ عَذابَهُ أَحَدٌ» پس درآن روزهیچ کس مانندپروردگار،انسان طاغی راعذاب نمی کند،«وَ لا یوثِقُ وَثاقَهُ أَحَدٌ»و قادرنیست احدی ماننداوآن طاغی رادر بندکشد (فهم سیاقی)
↪️قسمت فبل قسمت دومhttps://eitaa.com/hafezanewahy