eitaa logo
فعالیتی انجام نمیشود.
181 دنبال‌کننده
13.3هزار عکس
26هزار ویدیو
371 فایل
@haaf zanvahy351
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. «أعوذ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیطَانِ الرَّجِیمِ» بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ لِّكُلِّ أُمَّةٍ جَعَلْنَا مَنسَكًا هُمْ نَاسِكُوهُ ۖ فَلَا يُنَازِعُنَّكَ فِي الْأَمْرِ ۚ وَادْعُ إِلَىٰ رَبِّكَ ۖ إِنَّكَ لَعَلَىٰ هُدًى مُّسْتَقِيمٍ براى هر امّتى عبادتى قرار دادیم، تا آن عبادت را (در پیشگاه خدا) انجام دهند. پس نباید در این امر با تو به نزاع برخیزند! به سوى پروردگارت دعوت کن، که تو بر هدایت مستقیم قرار دارى (و راه راست همین است). (حج/67) *** وَإِن جَادَلُوكَ فَقُلِ اللَّهُ أَعْلَمُ بِمَا تَعْمَلُونَ و اگر آنان با تو به جدال برخیزند، بگو: «خدا از کارهایى که انجام مى دهید آگاهتر است. (حج/68) * اللَّهُ يَحْكُمُ بَيْنَكُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ فِيمَا كُنتُمْ فِيهِ تَخْتَلِفُونَ و خداوند در روز قیامت، میان شما در آنچه اختلاف مى کردید، داورى مى کند.» (حج/69) * أَلَمْ تَعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ يَعْلَمُ مَا فِي السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ ۗ إِنَّ ذَٰلِكَ فِي كِتَابٍ ۚ إِنَّ ذَٰلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسِيرٌ آیا نمى دانستى خداوند آنچه را در آسمان و زمین است مى داند؟! همه اینها در کتابى ثبت است (همان کتابِ علمِ بى پایانِ پروردگار). و این بر خداوند آسان است. (حج/70)https://eitaa.com/hafezanewahy
📝تفسیر سوره مبارکه حج آیات ۶۷ الی ۷۰ 📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی 🤲 هر امتى عبادتى دارد در بحث هاى گذشته، گفتگوهائى پیرامون مشرکان داشتیم، از آنجا که مشرکان به طور خصوص، و مخالفان اسلام به طور عموم، جر و بحث هائى با پیامبر(صلى الله علیه وآله) پیرامون مسائل و احکام تازه اسلام داشتند و نسخ و دگرگونى قسمتهائى از احکام شرایع پیشین را نقطه ضعفى براى شریعت اسلام مى پنداشتند، در حالى که این دگرگونى ها نه تنها ضعف نبود، که یکى از برنامه هاى تکامل ادیان محسوب مى شد، در نخستین آیه مورد بحث، مى فرماید: براى هر امتى عبادتى قرار دادیم تا خدا را با آن پرستش کنند (لِکُلِّ أُمَّة جَعَلْنا مَنْسَکاً هُمْ ناسِکُوهُ).(۱) مناسک ـ چنان که قبلاً هم گفته ایم ـ جمع منسک به معنى مطلق عبادت است، و در اینجا ممکن است تمام برنامه هاى دینى و الهى را شامل شود. بنابراین، آیه گویاى این حقیقت است که امت هاى پیشین هر کدام برنامه اى مخصوص به خود داشتند که در آن شرائط خاص از نظر زمان و مکان و جهات دیگر کاملترین برنامه بوده است، ولى مسلماً با دگرگون شدن آن شرائط، لازم بود احکام تازه ترى جانشین آنها شود. لذا، به دنبال این سخن، اضافه مى کند: بنابراین نباید آنها در این امر با تو به نزاع برخیزند (فَلا یُنازِعُنَّکَ فِی الأَمْرِ). و تو به سوى پروردگارت دعوت کن که راه راست همین است که تو مى پوئى (وَ ادْعُ إِلى رَبِّکَ إِنَّکَ لَعَلى هُدىً مُسْتَقِیم). هرگز گفتگوها و ایرادهاى بى پایه آنان در روحیه تو کمترین اثرى نگذارد که دعوتت به سوى خدا است، و مسیر تو هدایت، و راهت مستقیم است! توصیف هدى به مستقیم بودن یا جنبه تأکید دارد، و یا اشاره به این است که هدایت به سوى مقصد ممکن است از طرق مختلفى صورت گیرد راه هاى نزدیک و دور، مستقیم و کج، ولى هدایت الهى، نزدیک ترین و مستقیم ترین راه است. * * * اما اگر باز به مجادله و منازعه ادامه دهند و سخنان تو در دل آنها اثر نگذارد در پاسخ آنها بگو، خدا از اعمالى که شما انجام مى دهید آگاهتر است (وَ إِنْ جادَلُوکَ فَقُلِ اللّهُ أَعْلَمُ بِما تَعْمَلُونَ). * * * خداوند در میان شما در آنچه اختلاف داشتید داورى مى کند و در صحنه قیامت که صحنه بازگشت به توحید و یکپارچگى و بر طرف شدن اختلافات است حقایق را براى همه شما آشکار مى سازد (اللّهُ یَحْکُمُ بَیْنَکُمْ یَوْمَ الْقِیامَةِ فِیما کُنْتُمْ فِیهِ تَخْتَلِفُونَ).(۲) * * * و از آنجا که قضاوت و داورى در قیامت نسبت به اختلافات و اعمال بندگان نیاز به علم و آگاهى وسیعى به همه آنها دارد، در آخرین آیه مورد بحث، اشاره به علم بى پایان خدا کرده، چنین مى گوید: آیا نمى دانى که خداوند آنچه را که در آسمان ها و زمین است مى داند ؟ (أَ لَمْ تَعْلَمْ أَنَّ اللّهَ یَعْلَمُ ما فِی السَّماءِ وَ الأَرْضِ). آرى همه اینها در کتابى ثبت است (إِنَّ ذلِکَ فِی کِتاب). کتاب علم بى پایان خداوند، کتاب عالم هستى و جهان علت و معلول، جهانى که چیزى در آن گم نمى شود و نابود نمى گردد، بلکه همواره تغییر صورت مى دهد حتى امواج صداى ضعیفى که از حلقوم انسانى در هزاران سال، قبل بر خاسته به کلى نابود نشده است، و همواره در این فضا وجود دارد این یک کتاب بسیار دقیق و جامع است که همه چیز در آن ضبط شده است. و به تعبیر دیگر، همه اینها در لوح محفوظ ، لوح علم الهى ثبت است، و همه این موجودات با تمام خصوصیات و جزئیات نزد او حاضرند. و لذا در آخرین جمله مى فرماید: این بر خداوند آسان است چرا که همگى موجودات با تمام خصوصیاتشان نزد او حضور دارند (إِنَّ ذلِکَ عَلَى اللّهِ یَسِیرٌ). * * * ✍ پی نوشت: ۱ ـ جمعى از مفسران، این آیات را اشاره به پاسخ ایرادى دانسته اند که: از ناحیه مشرکان مطرح مى شد که مى گفتند: چگونه گوشت حیواناتى را که ذبح شده است مى خورید اما گوشت میته (مردار) را نمى خورید؟ در حالى که اولى را شما کشته اید و دومى را خدا!. این آیات، نازل شده و به آنها پاسخ گفت، ولى، بسیار بعید به نظر مى رسد که: آیات فوق اشاره به چنین مطلبى باشد; زیرا خوردن گوشت مردار که گوشت فاسد و زیانبارى است ظاهراً در هیچ شریعتى مجاز و مباح نبوده است، تا قرآن بر آن صحه بگذارد و بگوید: هر شریعتى براى خود برنامه اى داشته است. ۲ ـ خطاب در این آیه ممکن است متوجه خصوص مخالفان اسلام و پیامبر(صلى الله علیه وآله) باشد، بنابراین، جمله اللّهُ یَحْکُمُ بَیْنَکُمْ... مقول قول پیامبر(صلى الله علیه وآله) است. و نیز ممکن است مخاطب هم مسلمانان باشند و هم مخالفان، و بنابراین، این آیه، بیان مستقلى است از ناحیه خداوند نسبت به همگان. ✔️ پایانhttps://eitaa.com/hafezanewahy
📝تفسیر سوره مبارکه حج آیات ۶۷ الی ۷۰ 📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی 🤲 هر امتى عبادتى دارد در بحث هاى گذشته، گفتگوهائى پیرامون مشرکان داشتیم، از آنجا که مشرکان به طور خصوص، و مخالفان اسلام به طور عموم، جر و بحث هائى با پیامبر(صلى الله علیه وآله) پیرامون مسائل و احکام تازه اسلام داشتند و نسخ و دگرگونى قسمتهائى از احکام شرایع پیشین را نقطه ضعفى براى شریعت اسلام مى پنداشتند، در حالى که این دگرگونى ها نه تنها ضعف نبود، که یکى از برنامه هاى تکامل ادیان محسوب مى شد، در نخستین آیه مورد بحث، مى فرماید: براى هر امتى عبادتى قرار دادیم تا خدا را با آن پرستش کنند (لِکُلِّ أُمَّة جَعَلْنا مَنْسَکاً هُمْ ناسِکُوهُ).(۱) مناسک ـ چنان که قبلاً هم گفته ایم ـ جمع منسک به معنى مطلق عبادت است، و در اینجا ممکن است تمام برنامه هاى دینى و الهى را شامل شود. بنابراین، آیه گویاى این حقیقت است که امت هاى پیشین هر کدام برنامه اى مخصوص به خود داشتند که در آن شرائط خاص از نظر زمان و مکان و جهات دیگر کاملترین برنامه بوده است، ولى مسلماً با دگرگون شدن آن شرائط، لازم بود احکام تازه ترى جانشین آنها شود. لذا، به دنبال این سخن، اضافه مى کند: بنابراین نباید آنها در این امر با تو به نزاع برخیزند (فَلا یُنازِعُنَّکَ فِی الأَمْرِ). و تو به سوى پروردگارت دعوت کن که راه راست همین است که تو مى پوئى (وَ ادْعُ إِلى رَبِّکَ إِنَّکَ لَعَلى هُدىً مُسْتَقِیم). هرگز گفتگوها و ایرادهاى بى پایه آنان در روحیه تو کمترین اثرى نگذارد که دعوتت به سوى خدا است، و مسیر تو هدایت، و راهت مستقیم است! توصیف هدى به مستقیم بودن یا جنبه تأکید دارد، و یا اشاره به این است که هدایت به سوى مقصد ممکن است از طرق مختلفى صورت گیرد راه هاى نزدیک و دور، مستقیم و کج، ولى هدایت الهى، نزدیک ترین و مستقیم ترین راه است. * * * اما اگر باز به مجادله و منازعه ادامه دهند و سخنان تو در دل آنها اثر نگذارد در پاسخ آنها بگو، خدا از اعمالى که شما انجام مى دهید آگاهتر است (وَ إِنْ جادَلُوکَ فَقُلِ اللّهُ أَعْلَمُ بِما تَعْمَلُونَ). * * * خداوند در میان شما در آنچه اختلاف داشتید داورى مى کند و در صحنه قیامت که صحنه بازگشت به توحید و یکپارچگى و بر طرف شدن اختلافات است حقایق را براى همه شما آشکار مى سازد (اللّهُ یَحْکُمُ بَیْنَکُمْ یَوْمَ الْقِیامَةِ فِیما کُنْتُمْ فِیهِ تَخْتَلِفُونَ).(۲) * * * و از آنجا که قضاوت و داورى در قیامت نسبت به اختلافات و اعمال بندگان نیاز به علم و آگاهى وسیعى به همه آنها دارد، در آخرین آیه مورد بحث، اشاره به علم بى پایان خدا کرده، چنین مى گوید: آیا نمى دانى که خداوند آنچه را که در آسمان ها و زمین است مى داند ؟ (أَ لَمْ تَعْلَمْ أَنَّ اللّهَ یَعْلَمُ ما فِی السَّماءِ وَ الأَرْضِ). آرى همه اینها در کتابى ثبت است (إِنَّ ذلِکَ فِی کِتاب). کتاب علم بى پایان خداوند، کتاب عالم هستى و جهان علت و معلول، جهانى که چیزى در آن گم نمى شود و نابود نمى گردد، بلکه همواره تغییر صورت مى دهد حتى امواج صداى ضعیفى که از حلقوم انسانى در هزاران سال، قبل بر خاسته به کلى نابود نشده است، و همواره در این فضا وجود دارد این یک کتاب بسیار دقیق و جامع است که همه چیز در آن ضبط شده است. و به تعبیر دیگر، همه اینها در لوح محفوظ ، لوح علم الهى ثبت است، و همه این موجودات با تمام خصوصیات و جزئیات نزد او حاضرند. و لذا در آخرین جمله مى فرماید: این بر خداوند آسان است چرا که همگى موجودات با تمام خصوصیاتشان نزد او حضور دارند (إِنَّ ذلِکَ عَلَى اللّهِ یَسِیرٌ). * * * ✍ پی نوشت: ۱ ـ جمعى از مفسران، این آیات را اشاره به پاسخ ایرادى دانسته اند که: از ناحیه مشرکان مطرح مى شد که مى گفتند: چگونه گوشت حیواناتى را که ذبح شده است مى خورید اما گوشت میته (مردار) را نمى خورید؟ در حالى که اولى را شما کشته اید و دومى را خدا!. این آیات، نازل شده و به آنها پاسخ گفت، ولى، بسیار بعید به نظر مى رسد که: آیات فوق اشاره به چنین مطلبى باشد; زیرا خوردن گوشت مردار که گوشت فاسد و زیانبارى است ظاهراً در هیچ شریعتى مجاز و مباح نبوده است، تا قرآن بر آن صحه بگذارد و بگوید: هر شریعتى براى خود برنامه اى داشته است. ۲ ـ خطاب در این آیه ممکن است متوجه خصوص مخالفان اسلام و پیامبر(صلى الله علیه وآله) باشد، بنابراین، جمله اللّهُ یَحْکُمُ بَیْنَکُمْ... مقول قول پیامبر(صلى الله علیه وآله) است. و نیز ممکن است مخاطب هم مسلمانان باشند و هم مخالفان، و بنابراین، این آیه، بیان مستقلى است از ناحیه خداوند نسبت به همگان. ✔️ پایانhttps://eitaa.com/hafezanewahy
📝تفسیر سوره مبارکه حج آیات ۶۷ الی ۷۰ 📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی 🤲 هر امتى عبادتى دارد در بحث هاى گذشته، گفتگوهائى پیرامون مشرکان داشتیم، از آنجا که مشرکان به طور خصوص، و مخالفان اسلام به طور عموم، جر و بحث هائى با پیامبر(صلى الله علیه وآله) پیرامون مسائل و احکام تازه اسلام داشتند و نسخ و دگرگونى قسمتهائى از احکام شرایع پیشین را نقطه ضعفى براى شریعت اسلام مى پنداشتند، در حالى که این دگرگونى ها نه تنها ضعف نبود، که یکى از برنامه هاى تکامل ادیان محسوب مى شد، در نخستین آیه مورد بحث، مى فرماید: براى هر امتى عبادتى قرار دادیم تا خدا را با آن پرستش کنند (لِکُلِّ أُمَّة جَعَلْنا مَنْسَکاً هُمْ ناسِکُوهُ).(۱) مناسک ـ چنان که قبلاً هم گفته ایم ـ جمع منسک به معنى مطلق عبادت است، و در اینجا ممکن است تمام برنامه هاى دینى و الهى را شامل شود. بنابراین، آیه گویاى این حقیقت است که امت هاى پیشین هر کدام برنامه اى مخصوص به خود داشتند که در آن شرائط خاص از نظر زمان و مکان و جهات دیگر کاملترین برنامه بوده است، ولى مسلماً با دگرگون شدن آن شرائط، لازم بود احکام تازه ترى جانشین آنها شود. لذا، به دنبال این سخن، اضافه مى کند: بنابراین نباید آنها در این امر با تو به نزاع برخیزند (فَلا یُنازِعُنَّکَ فِی الأَمْرِ). و تو به سوى پروردگارت دعوت کن که راه راست همین است که تو مى پوئى (وَ ادْعُ إِلى رَبِّکَ إِنَّکَ لَعَلى هُدىً مُسْتَقِیم). هرگز گفتگوها و ایرادهاى بى پایه آنان در روحیه تو کمترین اثرى نگذارد که دعوتت به سوى خدا است، و مسیر تو هدایت، و راهت مستقیم است! توصیف هدى به مستقیم بودن یا جنبه تأکید دارد، و یا اشاره به این است که هدایت به سوى مقصد ممکن است از طرق مختلفى صورت گیرد راه هاى نزدیک و دور، مستقیم و کج، ولى هدایت الهى، نزدیک ترین و مستقیم ترین راه است. * * * اما اگر باز به مجادله و منازعه ادامه دهند و سخنان تو در دل آنها اثر نگذارد در پاسخ آنها بگو، خدا از اعمالى که شما انجام مى دهید آگاهتر است (وَ إِنْ جادَلُوکَ فَقُلِ اللّهُ أَعْلَمُ بِما تَعْمَلُونَ). * * * خداوند در میان شما در آنچه اختلاف داشتید داورى مى کند و در صحنه قیامت که صحنه بازگشت به توحید و یکپارچگى و بر طرف شدن اختلافات است حقایق را براى همه شما آشکار مى سازد (اللّهُ یَحْکُمُ بَیْنَکُمْ یَوْمَ الْقِیامَةِ فِیما کُنْتُمْ فِیهِ تَخْتَلِفُونَ).(۲) * * * و از آنجا که قضاوت و داورى در قیامت نسبت به اختلافات و اعمال بندگان نیاز به علم و آگاهى وسیعى به همه آنها دارد، در آخرین آیه مورد بحث، اشاره به علم بى پایان خدا کرده، چنین مى گوید: آیا نمى دانى که خداوند آنچه را که در آسمان ها و زمین است مى داند ؟ (أَ لَمْ تَعْلَمْ أَنَّ اللّهَ یَعْلَمُ ما فِی السَّماءِ وَ الأَرْضِ). آرى همه اینها در کتابى ثبت است (إِنَّ ذلِکَ فِی کِتاب). کتاب علم بى پایان خداوند، کتاب عالم هستى و جهان علت و معلول، جهانى که چیزى در آن گم نمى شود و نابود نمى گردد، بلکه همواره تغییر صورت مى دهد حتى امواج صداى ضعیفى که از حلقوم انسانى در هزاران سال، قبل بر خاسته به کلى نابود نشده است، و همواره در این فضا وجود دارد این یک کتاب بسیار دقیق و جامع است که همه چیز در آن ضبط شده است. و به تعبیر دیگر، همه اینها در لوح محفوظ ، لوح علم الهى ثبت است، و همه این موجودات با تمام خصوصیات و جزئیات نزد او حاضرند. و لذا در آخرین جمله مى فرماید: این بر خداوند آسان است چرا که همگى موجودات با تمام خصوصیاتشان نزد او حضور دارند (إِنَّ ذلِکَ عَلَى اللّهِ یَسِیرٌ). * * * ✍ پی نوشت: ۱ ـ جمعى از مفسران، این آیات را اشاره به پاسخ ایرادى دانسته اند که: از ناحیه مشرکان مطرح مى شد که مى گفتند: چگونه گوشت حیواناتى را که ذبح شده است مى خورید اما گوشت میته (مردار) را نمى خورید؟ در حالى که اولى را شما کشته اید و دومى را خدا!. این آیات، نازل شده و به آنها پاسخ گفت، ولى، بسیار بعید به نظر مى رسد که: آیات فوق اشاره به چنین مطلبى باشد; زیرا خوردن گوشت مردار که گوشت فاسد و زیانبارى است ظاهراً در هیچ شریعتى مجاز و مباح نبوده است، تا قرآن بر آن صحه بگذارد و بگوید: هر شریعتى براى خود برنامه اى داشته است. ۲ ـ خطاب در این آیه ممکن است متوجه خصوص مخالفان اسلام و پیامبر(صلى الله علیه وآله) باشد، بنابراین، جمله اللّهُ یَحْکُمُ بَیْنَکُمْ... مقول قول پیامبر(صلى الله علیه وآله) است. و نیز ممکن است مخاطب هم مسلمانان باشند و هم مخالفان، و بنابراین، این آیه، بیان مستقلى است از ناحیه خداوند نسبت به همگان. ✔️ پایانhttps://eitaa.com/hafezanewahy
22.Hajj.66-69.mp3
2.98M
🎙 تفسیر صوتی آیات ۶۶ الی ۶۹ سوره مبارکه حج 📝 مفسّر : حجت‌الاسلام‌والمسلمین قرائتی
📝 شرح و تفسیر خطبه ۱۰۵ بخش دوم 🔶 سرانجام بنی امیه 🔸 از شما انتظار نداشتم! اين بخش از خطبه - که به نظر مى رسد با بخش اوّل فاصله اى داشته که مرحوم «سيّد رضى» آن قسمت را نقل نکرده; چون بناى آن بزرگوار، بر گزينش بخش هاى خاصّى از خطبه ها و گلچينى از عبارات مولا(عليه السلام) بوده است - به گفته بسيارى از شارحان نهج البلاغه، خطاب به بنى اميّه است و شاهد آن اينکه در اواخر اين بخش، نام بنى اميّه به صراحت آمده است; در حالى که جمعى ديگر از شارحان نهج البلاغه معتقدند مخاطب در قسمت اوّل اين بخش، باقى مانده صحابه پيامبر(صلى الله عليه وآله) و تابعين هستند و ذيل آن خطاب به بنى اميّه است و تعبيراتى که در آغاز اين بخش است، معناى دوّم را تأييد مى کند; زيرا تعبيرات نشان مى دهد که امام(عليه السلام) کسانى را مورد سرزنش قرار داده که انحراف از جادّه حقّ درباره آنها غير منتظره بوده است و مى دانيم بنى اميّه در طول تاريخ گروهى ستم پيشه، مخالف اسلام و منحرف بودند.به هر حال، امام(عليه السلام) در اين بخش مى فرمايد: «شما (اى مسلمانان ضعيف الايمان) زمانى از لذّت و زرق و برق دنيا بهره برديد، و از پستان آن شير نوشيديد، که افسارش رها، و تنگ جهازش گشوده بود!». (فَمَا احْلَوْلَتْ(1) لَکُمُ الدُّنْيَا فِي لَذَّتِهَا، وَ لاَ تَمَکَّنْتُمْ مِنْ رَضَاعِ أَخْلاَفِهَا(2) إِلاَّ مِنْ بَعْدِ مَا صَادَفْتُمُوهَا جَائِلا(3) خِطَامُهَا(4)، قَلِقاً(5) وَ ضِينُهَا)(6). اشاره به اينکه در زمان حکومت عثمان و بعد از فتوحات اسلامى و ريخت و پاش در بيت المال، شما به لذّات دنيا و زرق و برق آن دست يافتيد و همين امر، شما را از خدا دور ساخت; حاکمان مشغول ثروت اندوزى بودند و توده هاى مردم مشغول عيش و نوش. لذا در ادامه سخن مى افزايد: «(کار به جايى رسيد که) حرام دنيا در نظر گروهى همچون درخت سدر بى خار بود و حلالش دور دست و غير موجود!». (قَدْ صَارَ حَرَامُهَا عِنْدَ أَقْوَام بِمَنْزِلَةِ السِّدْرِ الْمَخْضُودِ، وَ حَلاَلُهَا بَعِيداً غَيْرَ مَوْجُود). گروهى بر بيت المال افتاده بودند و با کمک دستياران خود آن را غارت مى کردند و اين اموال حرام در ميان مردم گسترده مى شد. تعبير به «أَلسِّدْرِ الْمَخْضُودِ» (درخت سدر بى خار) اشاره به اين است که نهى پروردگار و تحريم او همچون خارهايى است، در برابر لذّات نامشروع دنيا; ولى افراد بى تقوا و لاابالى نواهى الهى را ناديده مى گيرند و حرام نزد آنها همچون سدر بى خار است. ارباب لغت مى گويند: درخت سدر انواعى دارد بعضى از آنها ميوه بسيار شيرين و معطّرى دارد که دست و لباس کسى که آن را مى خورد، آغشته به عطر آن مى شود.(7) ✍پی نوشت: 1. «احلولت» يعنى شيرين شد; از مادّه «حلو» به معناى شيرينى گرفته شده است. 2. «اخلاف» جمع «خِلف» (بر وزن جلف) به معناى نوک پستان شتر است. 3. «جائل» از مادّه «جولان» در اصل به معناى زائل شدن چيزى از مکانش مى باشد. اين تعبير در مورد حيوانى که مهارش را رها مى کنند و به هر سو مى رود، اطلاق مى شود. 4. «خطام» به معناى مهار و افسار است. 5. «قلق» از مادّه «قلق» (بر وزن ضرب) به معناى اضطراب و حرکت دادن چيزى است. 6. «وضين» نوار پهنى است که دو طرف آن را از زير شکم حيوان به جهاز شتر مى بندند، تا سقوط نکند و در فارسى به آن تنگ (بر وزن سنگ) مى گويند. 7. لسان العرب، مادّه «سدر». ↩️ ادامه دارد...https://eitaa.com/hafezanewahy
☀️ مام صادق (علیه السلام) : 💠 قم کوفه ی کوچک ماست برای بهشت هشت درب است که سه درب آن به سوی قم است. 🔸 زنی در قم وفات می کند که از اولاد من و نامش فاطمه است در روز قیامت با شفاعت او تمام شیعیان من وارد بهشت می شوند. 📨 أَلَا وَ إِنَّ قمَّ الْکوفةُ الصغِیرَةُ أَلَا إِن لِلْجنَّةِ ثَمَانِیةَ أَبْوَابٍ ثلَاثَةٌ منْهَا إِلَی قُمَّ تُقْبَضُ فِیهَا امْرَأَةٌ مِنْ وُلْدِی اسْمُهَا فَاطِمَةُ بِنْتُ مُوسَی وَ تُدْخَلُ بِشَفَاعَتِهَا شِیعَتِی الْجَنَّةَ بِأَجْمَعِهِمْ. .https://eitaa.com/hafezanewahy
💠 بزرگترین منقبت قرآنی امیرالمؤمنین(علیه السلام) روزی مأمون به امام رضا(ع) گفت: بزرگترین امتیاز امیرالمؤمنین(علیه السلام) که از قرآن برداشت شود را برایم بگو. امام رضا(ع) به او گفت: برتری ایشان در مباهله است*️⃣؛ خدای بزرگ و پُرشکوه فرمود: ﴿فَمَنْ حَاجَّكَ فِيهِ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَكُمْ وَنِسَاءَنَا وَنِسَاءَكُمْ وَأَنْفُسَنَا وَأَنْفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَةَ اللَّهِ عَلَى الْكَاذِبِينَ﴾[آل عمران 61] «پس هرکه در اینباره (دربارۀ چگونگی آفرینش مسیح بدون پدر و اینکه همچون سایر انسانها آفریده و بندۀ خداست با تمام غرایز بشری، نه فرزند خدا) با تو بگومگو کرد پس از آنکه علم و دانش این موضوع [با وحی] نزدت آمد [و شاهد این نزول وحی و علم بودند]، بگو: بیایید پسرانمان و پسرانتان، و زنانمان و زنانتان، و خودمان و خودتان را فرابخوانیم، سپس یکدیگر را نفرین کنیم و خدا را علیه یکدیگر بخوانیم و لعنت خدا و دوری از رحمتش را بر دروغگویان قرار دهیم»، و رسول الله(صلّى الله عليه وآله)، حسن و حسین(عليهما السلام) را فراخواند پس این دو «إبن» اویند، و فاطمه(عليها السلام) را فراخواند [نه هیچیک از همسرانش را] پس او در اینجا [مصداق] «نساءِ» وی [و مورد نظر در آیه] است، و امیرالمؤمنین(عليه السلام) را فراخواند پس بنا به حکم خدای شکست ناپذیر و بلندمرتبه، وی «نفس» پیامبر است. و از آنجا که هیچیک از مردم و آفریده‌های خدای والا و منزه، بلندمرتبه‌تر و برتر از رسول الله(صلّى الله عليه وآله) نیست پس لازم است که در حکم خدای شکست ناپذیر و بلندمرتبه، هیچ کس برتر از «نفس» رسول الله(صلّى الله عليه وآله) نباشد. مأمون اینگونه ایراد گرفت که: مگر نه اینست که خدا بصورت جمع گفت «أبناء» و رسول الله(صلّى الله عليه وآله) تنها و تنها دو پسرش را فراخواند، و بصورت جمع گفت «نساء» و رسول الله(صلّى الله عليه وآله) تنها و تنها دخترش را فراخواند؛ پس چرا درست نباشد که [«أنفس» را نیز که جمع است برای مفرد بکار برده باشد و] فراخواندن را برای کسی بگوید که خودش «نفس» خود است و مراد حقیقی تنها خود او [شخص متکلم] باشد بدون شخص دیگری؟! و در اینصورت آن فضیلتی که برای امیرالمؤمنین(عليه السلام) گفتی دیگر وجود نخواهد داشت! امام رضا(ع) پاسخ داد: آنچه گفتی درست نیست ای امیرالمؤمنین؛ وعلتش اینست که دعوت کننده و فراخواننده بودن تنها در صورتی معنا دارد که فراخوانندۀ دیگران باشد همانجور که امرکننده و فرمان‌دهنده اینگونه است که فرمان‌دهنده به دیگران است، و معنا ندارد که در مراد حقیقی فراخوانندۀ خود باشد همانجور که هیچگاه اینگونه نیست که در واقع فرمان‌دهنده به خود باشد. و زمانیکه رسول الله(صلّى الله عليه وآله) هیچ مردی را در مباهله فرانخواند جز امیرالمؤمنین(عليه السلام) را، پس بی تردید ثابت میشود که وی همان «نفس» پیامبر است که خدای بلندمرتبه در کتابش او را مورد عنایت قرار داده و این حکمِ نفس پیامبر بودنش را در قرآنش تثبیت نموده. مأمون گفت: جواب که آمد سؤال واژگون میشود. 📚 موسوعة التاريخ الإسلامي 8: 135. ــــــــــــــــــــ *️⃣ تاريخ مباهله: صبح روز 24/ذح/9ه‍.
⭕️ اگر ماجرای بوسنی را نفهمی، غزه را نخواهی فهمید؛ نخست بوسنی را بفهمید تا غزه و آنچه در آن می‌گذرد را بفهمید و شگفت‌زده نشوید!  نسل‌کشی‌ای را که صرب‌ها علیه مسلمانان بوسنی به راه انداختند، در آن ۳۰۰هزار مسلمان به شهادت رسیدند و ۶۰ هزار زن و دختر مورد تجاوز قرار گرفتند و یک و نیم میلیون نفر آواره شدند. آیا آن‌را به یاد داریم؟  یا فراموشش کرده‌ایم؟  یا اصلاً چیزی در موردش نمی‌دانید؟! مجری «سی. ان ان» در مورد سالگرد کشتارهای بوسنی صحبت می‌کند و از کریستیان امانپور خبرنگار معروف می‌پرسد:   آیا تاریخ تکرار می‌شود؟   کریستیان ماریا هایده امانپور از شبکه "سی.ان.ان" در مورد سالگرد کشتارهای بوسنی اظهارنظر می‌کند:   این جنگ، یک جنگ قرون وسطایی، کشتار، محاصره و در گرسنگی و قحطی قرار دادن مسلمانان بود و اروپا حاضر به مداخله نشد و گفت:   این یک جنگ داخلی است!  این ادعا، یاوه‌ای بیش نبود.  هولوکاست حدود چهار سال به طول انجامید و در طی آن صرب ها بیش از ۸۰۰ مسجد را که قدمت برخی از آنها به قرن شانزدهم میلادی بازمی گشت، تخریب کردند و کتابخانه‌ی تاریخی سارایوو را به آتش کشیدند.  سازمان ملل مداخله کرد و دروازه‌هایی را در ورودی شهرهای اسلامی مانند: گراژده، سربرنیتسا و زپا قرار داد، اما زیر محاصره و آتش بودند، بنابراین حفاظت سودی نداشت.   صرب‌ها هزاران مسلمان را در اردوگاه‌های کار اجباری قرار دادند، آنها را شکنجه کردند و گرسنه نگه داشتند تا اینکه مبدل به اسکلت شدند.  وقتی از یکی فرماندهان صرب پرسیدند، چرا؟ ...  گفت: این‌ها گوشت خوک نمی‌خورند!  در روزگار قتل عام بوسنی، "گاردین" یک نقشه تمام صفحه منتشر کرد که موقعیت کمپ‌های تجاوز جنسی بر زنان مسلمان را نشان می‌داد؛ هفده اردوگاه بزرگ، که برخی از آن‌ها در داخل خود صربستان قرار داشت!   صرب‌ها به کودکان تجاوز کردند [حتی] به دختربچه‌ی چهار ساله!  گاردین گزارشی از آن حادثه‌ای هولناک تحت عنوان:"دختربچه‌ی که گناهش مسلمان بودن بود" به دست نشر سپرد.  راتکو ملادیچ قصاب، رهبر مسلمانان "زپا" را به جلسه دعوت کرد، سیگاری به او داد، کمی با او خندید، سپس به او حمله کرده و او را ذبح کرد. در حق «زپا» و ساکنین آن جنایات زیادی را مرتکب شدند.  اما معروف‌ترین جنایت، محاصره سربرنیتسا بود. سربازان بین‌المللی (صلیبی‌ها) تا دیروقت با صرب‌ها شب‌نشینی می‌کردند و می‌رقصیدند و عده‌ای از آن‌ها در ازای دریافت لقمه‌ای غذا با زن مسلمان در مورد شرف و عزت‌اش چانه‌زنی می‌کردند!  صربها به مدت دو سال سربرنیتسا را در محاصره داشتند. حملات توپخانه‌ای و بمباران یک لحظه هم متوقف نبود. صرب‌ها بخش بزرگی از کمک‌هایی را که به شهر می‌رسید به خود می‌گرفتند، سپس غرب تصمیم گرفت آن را به گرگ‌ها بسپارد؛ گردان هلندیی که از سربرنیتسا محافظت می‌کرد با صرب‌ها توطئه کرد و مسلمانان را تحت فشار قرار داد تا در ازای امنیت [جان شان] سلاح‌های خود را تحویل دهند!   مسلمانان پس از خستگی و عذاب، تسلیم شدند و پس از این‌که صرب‌ها  اطمینان حاصل کردند، به سربرنیتسا حمله کردند، مردهای آن را از زنانش جدا کردند، دوازده‌هزار ذکور، اعم از مردان و کودکان را جمع کردند و همه را ذبح و مثله کردند.   از نمونه‌های مثله‌ای که انجام می‌دادند: شخص صربی بالای مرد مسلمان می‌ایستاد و تصویری از صلیب ارتدوکس را در حالی‌که [مرد مسلمان] زنده بود بر روی او حک کرد (برگرفته از گزارش نیوزویک یا مجله تایم).   عده‌ای از مسلمانان از شدت دردی که می‌کشیدند، صرب را التماس می‌کردند که کار شان  را هرچه زودتر تمام کند! مادر دست صرب را می‌گرفت و از او التماس می‌کرد که تکه جگرش را ذبح نکند، [اما صرب] دستش را قطع می‌کرد، سپس گلوی فرزندش را جلوی چشمش می‌برید!  قتل عام در حال وقوع بود...  اما ما می‌دیدیم، می‌شنیدیم، می‌خوردیم، خوش می‌گذراندیم و بازی می‌کردیم!  پس از کشتار سربرنیتسا، قصاب، رادوان کاراجیچ فاتحانه وارد شهر شد و اعلام کرد:   سربرنیتسا همواره شهر صربی بود و اکنون به آغوش صرب‌ها بازگشت.  صرب‌ها به زنان مسلمان تجاوز می‌کردند و ایشان را مدت نُه ماه زندانی می‌کردند تا این‌که او زایمان کند.چرا؟  یک صرب به یک روزنامه غربی گفت:   ما از زنان مسلمان می‌خواهیم که نوزادان صرب به دنیا بیاورند.   ما بوسنی، سارایوو، بانیالوکا و سربرنیتسا را به یاد می‌آوریم می‌گوییم و تکرار می‌کنیم:  ما بالکان را فراموش نخواهیم کرد.  ما هرگز غرناطه را فراموش نخواهیم کرد. ما هرگز فلسطین را فراموش نمی‌کنیم . 🔴 در سی‌امین سالگرد جنایت اروپا و صرب‌ها در بوسنی می‌گوییم: فراموش نمی‌کنیم، نمی‌بخشیم و هرگز شعارهای مدارا، همزیستی و حقوق بشر را باور نمی‌کنیم.  برگرفته از کانال تاملات حقوقی فیروز اصلانی استاد حقوق دانشگاه تهران 🔻هر کس به دشمن اعتماد کند، نابود است. مثلاً دکتر حشمت در نهضت جنگل اسلحه را تحویل داد بعد اعدامش کردند.
٢٥/ذح: ﴿ويُطعمون الطعامَ على حُبِّهِ مسكيناً ويتيماً وأَسيراً﴾(انسان ٨) ♦️ اطعام مسکین ویتیم واسیر در یک روز بود، نه سه روز نقلی که میگوید اهل بیت(علیهم السلام) سه روز پیاپی غذای خود را به فقیر ویتیم واسیر دادند وتمام این مدت گرسنه ماندند، وحتی در برخی کتب بنا به نقلی منسوب به جابر بن عبدالله انصاری گفته شده که حسنین(علیهما السلام) از شدت گرسنگی می‌لرزیدند!، منشأ این نقل از منابع اهل سنت است نه از امامان ما (علیهم السلام). روایت امام صادق(علیه السلام) از آن واقعه بنا بر آنچه در تفسیر قمی ودر تفسیر مجمع البیان به نقل از تفسیر قمی آمده، اینست که: «نزد حضرت فاطمه(علیها السلام) مقداری جو بود. با آن «عَصیدة» (کاچی، نوعی حلوا) درست کردند. هنگامی که آماده شد وآنرا پیش رویشان گذاشتند مسکینی آمد وگفت: مسکینم، رحمت خدا بر شما باد. امیرالمؤمنین(علیه السلام) برخاست ویک سوم آنرا به او داد. طولی نکشید که یتیمی آمد وگفت: یتیمم، رحمت خدا بر شما باد. امیرالمؤمنین(علیه السلام) برخاست ویک سومِ دوم را به او داد. سپس اسیری آمد وگفت: اسیرم، رحمت خدا بر شما باد. امیرالمؤمنین(علیه السلام) یک سوم باقیمانده را به او داد. بدین ترتیب خودشان آنرا نچشیدند. وخدای سبحان این آیات را در شأنشان نازل کرد.» همانطور که مشاهده میشود در روایت امام صادق(علیه السلام) تمام ماجرا در یک روز بوده نه سه روز. شیخ مفید نیز در کتاب «مسار الشيعة»، تاریخ این ماجرا را در شب بیست وپنجم ذي الحجة، یعنی مجموعاً در یک شب، ونزول سورۀ انسان را در فردای آن، روز بیست وپنجم گفته است. نکتۀ دیگر راجع به روزه بودن اهل بیت(علیهم السلام) در آن روز ونیز علت روزه، در این روایت حرفی از نذر وروزه وافطار نیامده ومیماند تعبیر آیۀ شریفه که میفرماید ﴿يُوفُونَ بِالنَّذْر﴾(انسان: ٧) واز آن فهمیده میشود که این اطعام در پی وفای به یک نذر بوده. شیخ مفید در کتاب «مسار الشیعة» سخن از روزه آورده وبر اساس سخن ایشان این نذر، نذر روزه واین اطعام بهنگام افطار بوده. اما اینکه سبب این نذر چه بوده؟ آیا حسنین(علیهما السلام) مریض بودند واین روزه به نیت شفای ایشان بوده؟ وآیا این نذر پیش یا پس از بکار بستن راههای طبیعی درمان بوده؟ گرچه همۀ اینها محتمل است اما نقل معتبری در این خصوص نیست ونمیتوان بطور حتم نسبت داد. اما راجع به روزه بودن حسنین(علیهم السلام)، شیخ مفید گرچه نزول آیه را در حق امیرالمؤمنین، حضرت فاطمه، امام حسن وامام حسین(علیهم السلام) بیان کرده اما تصدق وروزه بودن را تنها به امیرالمؤمنین وحضرت فاطمه(علیهما السلام) نسبت داده وحرفی از روزه بودن حسنین(علیهما السلام) نیاورده. دربارۀ ذکر فضائل اهل بیت(علیهم السلام) والگوگیری از آن بزرگواران، مرحوم شیخ صدوق حدیثی از امام رضا(علیه السلام) نقل می‌کند به این مضمون که مناقب وفضائل ما اهل بیت را از خودمان بگیرید واز مخالفانمان نقل نکنید؛ زیرا مخالفان ما دربارۀ فضائل ومناقب ما اخباری را جعل کرده‌اند!؛ «إنّ مخالفينا وَضَعُوا أخباراً في فضائلنا!»1️⃣ ای کاش به مفاد این فرمایش امام رضا(علیه السلام) عمل میشد.. اگر فرضاً هیچ ملاکی برای ترجیح روایت امام صادق(علیه السلام) بر خبرِ منقول از دیگران نمیبود همین غیرطبیعی بودنِ سه روزِ پیاپی گرسنگی کشیدن واکتفا به آب، وعدم اهتمامِ سرپرست خانواده به تهیۀ غذایی دیگر در هر روز پس از هر انفاق، خصوصاً با آن وصفِ منقول نسبت به حسنین(علیهما السلام) که می‌لرزیدند وبا آن شدت ضعفی که نسبت به حضرت زهرا(علیها السلام) نقل میشود، ونیز با ترسیم چنین تصویری از پیامبر رحمت(صلّی الله علیه وآله) که سه روز پیاپی از اهل بیتش بی‌خبر باشد!، اینها قرائنِ استبعادی ونشانه‌های غیرواقعی بودن آن خبر است. وبا معلوم شدن این حقیقت که آنچه در واقعۀ ایثار واز خودگذشتگی در اطعام به مسکین ویتیم واسیر روی داد در یک شب بوده است نه در سه شب، دیگر جایی برای طرح چنین اشکالی نمیماند که چرا امیرالمؤمنین(علیه السلام) به مفاد سفارش پیامبر(صلّی الله علیه وآله) مبنی بر «لا صدقةَ وذو رَحِمٍ محتاج»2️⃣ عمل نکرده باشد وکودکان خردسال وبشدت نیازمند خود را بر دیگران مقدم نکرده باشد. وجهت اطلاع اینکه طرح این اشکال از سوی بنیانگذاران سلفی‌گری، إبن تیمیّه وشاگردش إبن قیّم جوزیّه، وبعنوان دلیلی برای انکار شأن نزول آیات مربوطه در فضیلت اهل بیت(علیهم السلام) بوده است، که اساس آن مبتنی بر نقلی است بی‌اعتبار که ناقلش تنها خودشانند! 📚 مجموعۀ مصاحبه‌ها: ١٨٠ و٦٤٩، موسوعة التاريخ الإسلامي ٣: ١٢٢ - ١٢٥. از: تفسير القمي(علی بن ابراهیم قمی، ٣٠٧ق) ٢: ٣٩٨؛ مجمع البيان(طبرسی، ٥٤٨ ق) ١٠: ٦١١، ٦١٢. ــــــــــــــــــــ 1️⃣ عیون أخبار الرضا(علیه السلام) ١: ٢٧٢. 2️⃣ من لا یحضره الفقیه(صدوق، ٣٨١ق) ٢: ٦٨، ح١٧٤٠؛ همان ٤: ٣٦٩، ح٥٧٦٢؛ همان ٤: ٣٨١، ح٥٨٢٨؛ الإختصاص(مفید، ٤١٣ق): ٢١٩.