eitaa logo
معرفی شاگردان علامه حافظیان
906 دنبال‌کننده
61 عکس
8 ویدیو
0 فایل
این کانال به معرفی شاگردان علامه حافظیان خواهد پرداخت ؛اگر اطلاعاتی در مورد شاگردان علامه حافظیان دارید ، میتوانید به ادمین کانال پیام دهید. @mohseni1113 ⛔️کپی بدون ذکر منبع ، مطالب این کانال ،حرام است...
مشاهده در ایتا
دانلود
معرفی آقای محمدرضا حکیمی شهر : قسمت اول : 🔻 آقای محمدرضا حکیمی ، از شاگردان مرحوم علامه سید ابوالحسن حافظیان می باشند؛ ایشان همچنین از شاگردان شیخ علی اکبر الهیان نیز هستند. 📝مختصری از زندگینامه ایشان محمّدرضا حكیمی فرزند حاج عبدالوهاب در سال 1314 در مشهد مقدس زاده شد. پدرش عبدالوهاب، که از یزد به مشهد مهاجرت کرده بود، از معتمدین و محترمین بازار مشهد بود. مادرش، دختر آقا شیخ حسن مقدس ـ از عالمان صاحب کرامت ـ بود. وی پس از گذراندن دوران دبستان، وارد حوزه شد ؛ ایشان در حوزه از محضر عالمانی همچون ادیب نیشابوری، آیت‌الله حاج سید محمّدهادی میلانی، شیخ هاشم و شیخ مجتبی قزوینی، حاج میرزا احمد مدرّس، شیخ غلامحسین محامی بادكوبه‌ای و... كسب علم كرد و با بزرگانی همچون علّامه امینی، مأنوس شد. حکیمى در سى سالگى هنگامى که شیخ آقا بزرگ تهرانى (متوفى 1348 ش) به مشهد مقدس مشرف شده بود، موفق به اجازه شفاهى نقل روایات و احادیث اهل بیت(علیهم السلام) از ایشان گردید. و سپس شیخ آقا بزرگ از نجف اشرف در ماه رجب سال 1383، اجازه اى کتبى براى آقاى حکیمى نوشتند و فرستادند.با صدور این اجازه کتبى و ذکر لقب «الاستاذ المحقّق» از سوى آقا بزرگ تهرانى(ره) و پس از آن، لقب «العلامة الجلیل» از طرف علاّمه امینى(ره) به وی داده شد... 🔻وی علوم غریبه، رمل و اوفاق را نزد ابوالحسن حافظیان و شیخ مجتبی قزوینی آموخت. محمد رضا حکیمی از اندیشمندان مکتب خراسان، مشهور به مکتب تفکیک است. این مکتب معتقد به جدایی دین از اندیشه‌های فلسفی و عرفانی ست. میرزا مهدی اصفهانی، میرزا جواد تهرانی، حسنعلی مروارید، هاشم قزوینی، مجتبی قزوینی و محمدرضا حکیمی از اندیشمندان این مکتب شناخته می‌شوند... اقای حکیمی به دور از قیل و قال زن و فرزند، در خانه اى کوچک و استیجارى ولى آکنده از کتاب، در تهران زندگى مى کند و در این سال هاى اخیر، به علّت کهولت سن و سستى بنیه و خستگى سنگین اعصاب و منع پزشکى، روزانه بین 2 تا 4 ساعت (پس از شبانه روزى 12 تا 16 ساعت کار)، کار مى کند. 🍁مار و چوب خشک شیخ عبدالرزاق الهیان فرزند شیخ محمد باقر الهیان از عموی خویش حکایت می کند که : عالم بزرگوار سید میر ابوطالبی برایم نقل کرد که روزی با محمد رضا حکیمی از شاگردان شیخ علی اکبر الهیان و نویسنده کتاب مکتب تفکیک به روستای سردسیر جنت رودبار رفته بودیم. در کوه ماری سمی را یافتیم که از وجود ما بیمناک شده بود. محمد رضا حکیمی پیش رفت و زمزمه ای کرد و دستی بر بالای مار کشید و مار چون چوب خشکی شد. آن را برداشت و از پس گردن در پیراهن خویش کرد و بیرون کشید. چند بار این کار را کرد که گویی می خواهد با چوب خشکی پشتش را بخاراند. با آن چون چوب خشکی بازی کرد. سپس وردی بر آن چوب خشک خواند و آن را برزمین نهاد. مار دوباره جان گرفت و به آرامی راه خویش را در پیش گرفت و رفت . یادم آمد که خداوند به موسی می فرماید: ما هی بیمینک یا موسی قال هی عصای اتوکوا الیها؛ در دست تو چیست ای موسی! گفت: این عصای من است که بدان تکیه می کنم. 🔹 نشاني صفحات و شبكه های رسمی آقای محمدرضا حکیمی در فضاي مجازي ⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️ 📌تلگرام دوستداران ثقلین : t.me/mohamadrezahakimi 📌اینستاگرام : instagram.com/ostadhakimi @hafeziyan110
معرفی آقای محمدرضا حکیمی شهر : قسمت دوم : 💠توسل به امام زمان عج اقای حکیمى نقل مى کند که: «من در میان حاجاتى که داشته ام دو حاجت برایم پیش آمده است که به محض توجه و توسل به آن حضرت، بطور آنى برآورده شده است، نخست آن که با مسئله اى علمى روبرو شدم و مى خواستم مطلب برایم بسط پیدا کند و گسترده شود. هر چه مى اندیشیدم، فکرم به جایى نمى رسید، ناگاه به ذهنم آمد که به حضرت ولى عصر(عج) متوسل شوم. پس به همان جایى رفتم که غالباً در آنجا نماز مى خواندم. رو به قبله ایستادم و عرض کردم: آقا! موضوعى که الان در آن گیر کرده ام و برایم منبسط و منشرح نمى شود و اگر به طور مشروح هم در ذهنم نیاید، نمى توانم درباره اش چیزى بنویسم مربوط به خود شما و مکتب اجداد شماست. بنابراین اگر مى شود، کمک کنید تا من این بخش را بنویسم که ستون فقرات بحثم محسوب مى شود. این جملات را که گفتم به محل کارم آمدم و نشستم. لحظه اى نگذشت که گویى کسى در گوشم چیزى مى گوید، و من شروع به نوشتن کردم، با آنکه بنده تنها طالب حدود سى شعبه از مسائل، مورد نظر بودم تا برایم تشریح شود، تقریباً بعد از یکى دو روز که مطالب را جمع آورى کردم، دیدم از هزار مسأله نیز تجاوز کرده است. مورد دیگر این که، در زمانى که خاص فشار روحى سنگینى بر من وارد شده بود و حدود یک سال و نیم بدان مبتلا بودم و گر چه گاهى هم توسّلات عادى داشتم، ولى نتیجه اى نمى داد. تا این که یک روز خیلى فشار بر من سنگین شد، با خود فکر کردم اگر کسى قادر باشد مشکل مرا حل کند، آن کس تنها حضرت حجت(عج) خواهد بود. پس رو به قبله ایستادم و توجه به آن حضرت کرده با لحن عامیانه اى گفتم: آقا! اگر شما مشکل مرا حل نکنید چینن کارى از کس دیگرى بر نمى آید. پس من سراغ چه کسى باید بروم تا مرا از این گرفتارى نجات دهد؟ همین را گفتم و نشستم. در اثناء نشستن، هنوز به زمین نرسیده و ننشسته بودم که گویا آبى بر آتش ریخته شد و مسئله برایم حل گردید.» منابع : portal.anhar.ir/node/26154/?ref=sbttl#gsc.tab=0 mahmoodamjad.blogfa.com nbo.ir عکس ایشان👇🏻 @hafeziyan110
از راست ، اقای محمد رضا حکیمی و آیت الله امجد ( از شاگردان ایت الله بها الدینی و علامه طباطبایی ) @hafeziyan110
از راست ، مرحوم دکتر داریوش شایگان ( نویسنده و پژوهشگر و از شاگردان عرفانی علامه طباطبایی ) اقای محمد رضا حکیمی @hafeziyan110
عکس مرحوم علامه طباطبایی ، در دیوار منزل اقای محمد رضا حکیمی... @hafeziyan110
عکس مرحوم علامه طباطبایی ، در دیوار منزل اقای محمد رضا حکیمی... @hafeziyan110
معرفی شاگردان علامه حافظیان
◾️انالله و انا الیه راجعون◾️ روح ملکوتی شیخ یونس اشکوری گیلانی ، به ملکوت اعلی پیوست.... @hafeziy
📚کتاب طبیب اشکور ؛ مجموعه مباحث طبی مرحوم حاج شیخ یونس شریفی اشکوری ( رحمه الله علیه) ناشر: قاف اندیشه مولف : مرتضی کرامتی مشکینی 🔻برای تهیه ی این کتاب میتوانید به پیج قاف اندیشه مراجعه فرمایید : instagram.com/ghafeandishe @hafeziyan110
معرفی شاگردان علامه حافظیان
معرفی اقای دکتر فتوت نصیری سوادکوهی #استان مازندران ، شهر #سواد_کوه : 🔻ایشان از شاگردان مرحوم علامه
◾️انالله و انا الیه راجعون◾️ دکتر فتوت نصیری سوادکوهی ، دار فانی را وداع گفت. گفتنیست ایشان از شاگردان ، علامه حافظیان بودند. @shia12
علامه سید ابوالحسن حافظیان @hafeziyan110
معرفی حاج اقای تقی پور ، شهر : 💠 حاج اقای تقی پور ، از شاگردان مرحوم علامه سید ابوالحسن حافظیان می باشند؛ ایشان همچنین از مراودین شیخ جعفر مجتهدی و از دوستان نزدیک مرحوم سید جواد عطر فروش بودند. 🔻حاج اقای تقی پور نقل می کنند : دوران نوجوانی در حرم امام رضا ع ، شبی از پایین پای حضرت وارد حرم میشدم که برق چشمان یک نفر من را گرفت ، نگاهی از سر محبت به من کرد و من مجذوب چهره اش شدم . دوستی ما از حرم امام رضا ع شروع شد ، در کربلا و نجف چندین سال ماندگار شدم ، شیخ جعفر کفاشی میکرد و عصرها در نجف و کربلا باهم به حرم مشرف میشدیم. امدم مشهد شهر ابا و اجدادی خودم در صحن آقا امام رضا ع که اون موقع ها هنوز طرح توسعه حرم نبود ، مغازه کتاب فروشی داشتم. شیخ جعفر هر روز در مغازه ام حضور داشت و اولین نفر بود موقع اذان در صحن آقا سجاده پهن میکرد برای نماز و عاشقانه گریه میکرد. باهم می رفتیم تهران پیش حاج مرشد چلویی ناهار و چه روزهای بود ، چقدر عاشق حضرت زهرا س بود. روزی ایت الله کشمیری به من گفت شیخ جعفر باب الرضا است و واقعا که اینگونه بود ، چه شبها تا صبح در هجر آقا امام زمان عج می سوخت و شبی نبود برای امام حسین ع گریه نکند. شیخ جعفر مجتهدی گمنام بود ، بعدها معروف شد .میرفتم نزد ایت الله میلانی و از حالات شیخ میگفتم و آقای میلانی غرق در تحیر میشد. اخلاق شیخ جعفر بسیار عالی بود ، الحق مودب بودند دست پخت شیخ جعفر خیلی عالی بود. روزی یک آواز خوان زنجانی آمد نزد شیخ جعفر و ایشان عبایش را به اون شخص هدیه داد و باعث شد از مریدان شیخ بشود ، باهم به زنجان و تبریز می رفتیم و حواله های حضرت رو ایشون اجرا میکرد ، حتی بیاد دارم رهبری ، پشت خانه پدری قرار بود خانه ای به شیخ جعفر بدهند ، ولی شیخ از همه چیز گذشته بود ، با مرحوم بو ترابی که بستنی فروش بود تو فلکه حضرتی خیلی رفیق بود. دوستی ما با شیخ از دهه سی تا آخر عمرش ادامه داشت... برگرفته از پیج اینستاگرامی امیر بزازی 🔻صحبت های حاج اقای تقی پور در مورد مرحوم سید جواد عطر فروش : یک روز که همراه سید جواد به حرم مطهر رضوی مشرف شده بودیم، سید در صحن جمهوری در حال زاری و تضرع بود، اتفاقا در همان لحظه شیخ جعفر مجتهدی از داخل صحن می گذشت و پس از دیدن حالت تضرع مرحوم سیدجواد منقلب شده و از من پرسیدند ایشان که هستند و می خواستند در خصوص حالات معنوی سیدجواد با ایشان صحبت کنند. حاج اقای تقی پور می افزاید: در ابتدای جوانی تضرع مرحوم سید جواد عطر فروش به ائمه ادامه پیدا کرد و از یک زمان به بعد وضع تغییر کرد و سیدجواد آدم دیگری شد و همه بازار او را بانی خیر و مایه برکت معرفی می کردند. سیره مرحوم سید جواد این بود که هفتاد سال هر روز به حرم امام رضا(ع) مشرف می شد و حضوری خدمت آقا عرض ادب می کردند؛ در کار خیر پیشتاز بود، اخلاق نیکو داشت، در انجام واجبات مصمم و در انجام مستحبات تاکید داشت.حقیقتا اهل دروغ، ریا و نیرنگ نبود . در طول 50 سالی که با سید جواد رفاقت داشتم هیچ گاه به خاطر ندارم که یک نفر از حضور او دست خالی رفته باشد، به همه نوع افراد کمک می کرد، یکی ازدواج، یکی قرض داشت و به سراغ سید جواد می آمدند و ایشان به ان ها کمک می کردند؛ حتی در مقاطعی که خودش و فرزندانش مشکل دار می شدند باز هم اولویت زندگی اش دستگیری از مردم بود. عکس ایشان👇🏻 @hafeziyan110
حاج اقای تقی پور @hafeziyan110