eitaa logo
هفت‌تپه‌ی گُمنام 🇮🇷
3.2هزار دنبال‌کننده
4.5هزار عکس
1.4هزار ویدیو
9 فایل
اینجا از لشکری خط شکن گفته میشود از دلاوران لشکر ویژه ۲۵ کربلاااا... از گمنامان چادرنشینان خاکی هفت تپه .‌‌.. 👤ارتباط با ادمین کانال . ارسال مطالب ، عکس فیلم و خاطرات و ..‌. @ahmadiatouei
مشاهده در ایتا
دانلود
💢 . ▪️حسن فدایی ؛ بچه ی فریدونکنار بود.، و در بین ، مثال‌زدنی بود. دعای همیشگی‌اش، آرزوی سلامتی برای امام و بعد، به رسیدن خودش بود. تا جایی‌که هر وقت مادرش می‌خواست قرآن بخواند، می‌گفت: «مادر جان! برایم دعا کن که شهید شوم.» . ▪️او در تاریخ ۲ اردیبهشت ۱۳۶۶، در 10، در شهد شیرین را لاجرعه نوشید. پیکرش بر اثر تهاجم دشمن، به مدت 45 روز در همان منطقه عملیاتی باقی ماند و بعد توسط همرزمانش پیکرش به عقب انتقال داده شد.شادی روحش صلوات. . 💠 @hafttapeh
شما را قسم به دیروزتان به امروزمان نگاه نکنید . 📷 ۱۳۶۶_منطقه #عملیات نصر۴ ویژه ۲۵ . 🆔 @hafttapeh
🏷 بیاد فرمانده ابراهیم یوسفی ( ۱۳۴۰ #شهادت بیت المقدس ۱۰ ۱۳۶۱) . 📝 یکی از هم‌رزمانش، آزاده سرافراز «عیسی یحیی‌زاده»، با ارسال نامه‌ای به برادر این شهید عزیز، این‌گونه صحنه شهادت را برای آن‌ها ترسیم می‌کند: «برادرتان در عملیات بیت‌المقدس، در حالی‌که دیگر راهی جز مبارزه یا تسلیم نداشت، آن‌قدر مبارزه کرد که تیرهای تفنگش تمام شد. آن‌گاه سلاح ما را گرفت و سلحشورانه جنگید؛ تا این‌که با اصابت گلوله به پیشانی‌اش به شهادت رسید.🇮🇷» . 🆔 @hafttapeh
🏷 ... ؟ 📝 دست‌نوشته شهید شعبان فکوری که مدیر مدرسه و عاشق معلمی بود؛به علت حضور در جبهه، نامه‌ای نوشت و تقاضای استعفا کرد. آن هم نه از سِمت مدیریتش، بلکه از شغلش! ✍بسمه تعالی ✨اداره محترم آموزش و پرورش منطقه قائمشهر_ احتراماً چون به فرمان امام مسئله جنگ با کفار بعثی و در حقیقت جنگ با کفر جهانی به سرکردگی آمریکا یک مسئله اصلی می باشد و از طرفی فرمان اخیر امام مبنی بر شرکت مسلمانان در این جنگ این جانب شعبان فکوری فرزند محمد ابراهیم دارنده شناسنامه شماره 22 حوزه 7 قائم شهر، مدیر مدرسه راهنمایی تحصیلی دکتر علی شریعتی جهت اعزام به جبهه از آن اداره تقاضای مجوز نمودم اما چون تقاضای اینجانب مورد موافقت آن اداره محترم قرار نگرفت ناچاراً بدین وسیله از شغل خودم در آموزش و پرورش استعفا می نمایم. 🔖این که به نیز معروف بود؛ ۱۲ تیر سال ۱۳۶۵ در کربلا یک (آزادسازی ) با تیر دشمن به رسید. . . 🆔 @hafttapeh
چیزهای خوب این دنیا بی پایان است همه کاری که باید انجام دهی این است که به خودت جرات کشف کردن آن ها را بدهی و روزت را با یک لبخند شروع کنی صبح بخیر 😊 . The good things in this world are endless All you have to do is give yourself the courage to discover them And start your day with a smile Good morning . 📷 _فاو_ ۱۳۶۴ _رزمتدگان واحد و ویژه ۲۵ . 🆔 @hafttapeh
🔆شروع هر روز در کنار شما باعث می شود که احساس زنده بودن کنیم و همه چیز حس بهتری دارد برایمان...🇮🇷 . 📷 #میمک_ گرگنی ۱۳۶۳ در این از بمب های استفاده کرد.حبیب ثنایی در حال اصلاح خود برای استفاده از هست.وی سال بعد در هشت رسید. . 🆔 @hafttapeh
. 🧣نه اهل تیپ و مد روز بودن!!! ✂️نه مدل مو و ریش آنچنانی داشتند!!! 👚نه لباس های مارک میپوشیدن!!! 💪نه اهل باشگاه بدنسازی و این چیزا بودند!!! ✨ولی توجه کردید اون جوون های پاک و مخلص در عین سادگی ، چقدر هیبت مردانه و صورت هایشان چشم نواز بود...💫آری ، این نور ایمان بود که به وجودشان به صورتشان به سیرتشان زیبایی می‌بخشید و آنها را خوشگلترین کرد...مردان خدا یادتان بخیر. . 📷 الشهدا ویژه ۲۵ از ۱۰🇮🇷 . 🆔 @hafttapeh
به شهر عشق بیا تا کَسی نپرسدمان تو از کدام دیاری من از کدام دیار. . 📷 قائم شهر_اعزام به به المقدس ( آزادسازی خرمشهر ) 📆 اردیبهشت ۱۳۶۱ . 🆔 @hafttapeh
💢 چ ناز نماز می‌خواندید. جزیره که از اول جزیره بود. شما آن را مجنون کردید ... . 📷 #هورالعظیم_ مجنون ۱۳۶۴ _ خواندن سردار قربانعلی زمانی‌ پور ؛و محسن احمد زاده.( چند ماه بعد هر دو در والفجر ۸ رسیدند) . 🆔 @hafttapeh
فضای جبهه‌ ؛ قبل از اینکه «عاشورا» باشد «عرفه» بود ... . 📷 ۱۳۶۴_قبل از والفجر ویژه ۲۵ . 🆔 @hafttapeh
. 🎙روایت زیبای ذیل از «شهید ابراهیم امیرصادقی» اعزامی از لشکر 25 کربلا، به زبان «نادر قلی زاده» است که خواندن آن خالی از لطف نیست. . ▪️با ابراهیم تصمیم گرفتیم تا یک روز قبل از رفتن به جبهه ی مهران، برای تفریح و هواخوری بیرون برویم؛ چون ابراهیم تازه دایی شده بود، اصرار کرد که به جای رفتن به مناطق تفریحی به منزل خواهرش برویم تا او قبل از رفتنش به جبهه، بتواند خواهرزاده جدیدش را ببیند.مخالفت من فایده نداشت و به اجبار به خانه ی خواهرش رفتیم. . ▪️ابراهیم همین که بچه را دید، فوراً آن را از گهواره بیرون آورد و شروع کرد به بوسیدن. رو به خواهرش کرد و گفت: - «آبجی! اسم این کوچولو را چی گذاشتی؟!» خواهرش گفت:- «!» ابراهیم بلند شد، رفت یک ماژیک قرمز پیدا کرد و برگشت. پشت پیراهن سفید نوزاد با آن ماژیک قرمز نوشت: «یا ! ما را .» همه شروع کردیم به خندیدن. به ابراهیم گفتم:- «ابراهیم! این چه جمله ای بود که نوشتی؟!» ابراهیم با حالت خاصی گفت: «از آنجایی که دوست دارم به کربلای حسین(ع) بروم و آرزو دارم که به دیدارش نائل شوم، برای همین این جمله را پشت پیراهن این طفل پاک که گناهی نکرده ۱نوشتم تا شاید خدا دعایش را زودتر اجابت کند و به آبروی این نوزاد، امام حسین(ع) مرا بطلبد...» . ⚜ ابراهیم امیر صادقی اهل و عضو لشکر ویژه ۲۵ بود که در سال ۱۳۶۵ کربلای ۱ بشهادت رسید.شادی روحش ...🌷🇮🇷 . 🆔 @hafttapeh