eitaa logo
شهیدجاوید الاثرابوالفضل.حافظی تبار
101 دنبال‌کننده
11.6هزار عکس
8هزار ویدیو
245 فایل
فَاخْلَعْ نَعْلَيْكَ إِنَّكَ بِالْوَادِ الْمُقَدَّسِ ♥️خوش آمدید کانال شهید جاوید الاثر ابوالفضل حافظی تبار @hafzi_1
مشاهده در ایتا
دانلود
🇮🇷🇵🇸 ﷽ 📝 بیش از ۶۰ درصد ایرانیان تفاوتی بین ترامپ و هریس نمی‌بینند 🍃🌹🍃 🔸براساس آخرین نظرسنجیِ مؤسسهٔ افکارسنجیِ ملت که در شهریور امسال انجام‌شده، نظر عموم مردم این است که هرکس در انتخابات آمریکا پیروز شود، فرقی به حال منافع ایران نمی‌کند. 🔹در این نظرسنجی پرسیده شده که «به نظر شما پیروزیِ کدام نامزد در انتخابات آمریکا به نفع منافع کشورمان است؟» و پاسخ ۶۰.۸ درصد شرکت‌کنندگان این بوده که «برای منافع ایران فرقی نمی‌کند کدام نامزد رئیس‌جمهور شود»؛ ۲۲.۵ درصد گفته‌اند که انتخاب کامالا هریس به‌نفع منافع کشورمان است و ۹.۲ درصد هم ترامپ را انتخاب کرده‌اند. |
🔺۱۷هزار شکایت از «سرای ایرانی» مدیرکل بازرسی قم گفت: 🔹ابر شرکت تجاری «سرای ایرانی» سال گذشته حدود ۱۷ هزار پرونده برای دستگاه قضایی قم تولید کرد؛ عدم تطبیق قیمت‌ها، دریافت سود زیاد در قبال فروش کالا، تحویل با تاخیر و عدم تحویل کالای مدنظر خریدار از جمله شکایات است. 📝اخبار معیشتی و خدماتی 🇮🇷@yeksansazi
هدایت شده از کانال حضرت مادرجانم زهرای اطهر
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 پاشو بابا...بیسکوئیتی که دوست داری برات خریدم😭
هدایت شده از حُبُّ الحُـــــ♡ــــسینِ علیه السلام 💚💚
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💥 بلا در لباس نعمت و نعمت در شكل بلا💥 ✨ أَيُّهَا النَّاسُ لِيَرَكُمُ اللَّهُ مِنَ النِّعْمَةِ وَجِلِينَ كَمَا يَرَاكُمْ مِنَ النِّقْمَةِ فَرِقِينَ إِنَّهُ مَنْ وُسِّعَ عَلَيْهِ فِي ذَاتِ يَدِهِ فَلَمْ يَرَ ذَلِكَ اسْتِدْرَاجاً فَقَدْ أَمِنَ مَخُوفاً وَ مَنْ ضُيِّقَ عَلَيْهِ فِي ذَاتِ يَدِهِ فَلَمْ يَرَ ذَلِكَ اخْتِبَاراً فَقَدْ ضَيَّعَ مَأْمُولًا 👈ای مردم، باید خدا شما را به هنگام نعمت همانند هنگامه كیفر، ترسان بنگرد، زیرا كسی كه رفاه و گشایش را زمینه گرفتار شدن خویش نداند، پس خود را از حوادث ترسناك ایمن می پندارد و آن كس كه تنگدستی را آزمایش الهی نداند پاداش امیدبخش را از دست خواهد داد. 📚 نهج البلاغه ،حکمت ۳۵۸ 🍃 ذڪر نٻڪ❤️
خانه ای که برایمان گرفته بود کنار سپاه بود . یک خانه ی دو اتاقه که مهدی هیچ وقت فرصت نکرد شب آن جا بخوابد . به من گفت که " خودت برو آن جا . مجید را می فرستم بیاید سر اسباب کشی کمکت کند . " مجید آمد و وسایلمان را جا به جا کرد . موقع رفتن گفت " من دارم می روم منطقه . با آقا مهدی کاری ندارید ؟ " گفتم " سلام برسان . " گفت " سلام لیلا را هم برسانم ؟ " گفتم " سلام لیلا را هم برسان . " مجید موقع رفتن واقعاً قیافه اش نورانی شده بود . اول که به آن خانه رفتم ، خانم باکری قرار بود دو - سه ساعت بعدش برود ارومیه ، خانم همت ، را از قبل ، از اردوی تحکیم می شناختم . ولی ژیلایی که الآن می دیم با آن دختر پر شر و شور سابق خیلی فرق داشت . شکسته شده بود . با خانم باکری هم کم کم آشنا شدم . سعی می کردم جلوی آن ها جوری رفتار کنم انگار که من هم شوهر ندارم . فکر می کردم زندگی آن ها بعد از رفتن آدم هایی که دوستشان داشته اند چه قدر سخت است . فکر کردم خُب ، اگر برای من هم پیش بیاید چه ؟ اگر دیگر مهدی را نبینم …. فکر می کردم حالا من پدرو مادرم توی قم هستند آن ها چه ؟ ولی روحیه ی سرزنده و شوخشان را که می دیدم ، می فهمیدم توانسته اند خودشان را نگه دارند . بعضی وقت ها هم آن قدر به سر نوشت خانم همت و باکری فکر می کردم که یادم می رفت من هم شاید روزی مثل آن ها بشوم . بین راه هوا بارانی بوده و دیدشان محدود . مجبور بودند یواش یواش بروند . که به کمین ضدّ انقلاب بر می خورند . آن ها آرپی جی می زنند که می خورد به در ماشین و مجید همان جا پشت فرمان شهید می شود . آقا مهدی از ماشین پایین می آید تا از خودش دفاع کند یک شب گفتند " حالا ببینیم قمی ها چطور غذا درست می کنند . " من هم خواستم که برایشان نرگسی درست کنم . داشتم غذا درست می کردم که یک خانمی آمد در زد و یک چیزی به آن هاگفت . به خودم گفتم " خب ، به من چه ؟ " شام که آماده شد هیچ کدام لب به غذا نزدند . گفتند " اشتها نداریم " سیم تلویزیون را هم در آورند . 🌸پايان قسمت چهاردهم داستان زندگي 🌸 ‌‎‎@hafzi_1 شهید جاوید الاثرابوالفضل حافظی تبار💫
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از شهید
˼ بِسۡـم‌ِرَب‌ِالْحُ‌ـسِی‍ـنۡ...˹♥️ ...✋🏻 ‌ ˼ بِسۡـم‌ِرَب‌ِالْحُ‌ـسِی‍ـنۡ...˹♥️ ‌ «اَلسَّلامُ‌عَلَیْکَ‌یـااَباعَبْـدِاللَّهِ‌وَعَلَـی‌الاَْرْواحِ‌ الَّتـی‌حَلَّتْ‌بِفِنائِکَ‌عَلَیْکَ‌مِنّی‌سَلامُ‌اللَّهِ‌اَبَـداً مابَقیتُ‌وَبَقِیَ‌اللَّیْلُ‌وَالنَّهارُوَلاجَعَلَهُ‌اللَّهُ‌آخِرَ الْعَهْدِمِنّی‌لِزِیارَتِکُمْ‌اَلسَّلامُ‌عَلَـی‌الْحُـسَیْـنِ‌وَ عَلی‌عَلِیِّ‌بْنِ‌الْحُسَیْنِ‌وَعَلی‌اَوْلادِالْحُـسَیْـنِ‌وَ عَلـی‌اَصْحابِ‌الْحُسَیْـنِ♥️🖐🏻» 🌷🌿❤🌾🌷🌿❤🌾 یه‌سلامم‌بدیم‌خدمت‌آقاجانمون؛ اَلسَلام‌ُعَلَیك‌یاصاحِب‌اَلعَصروَالزَمان..(:💚 السَّلامُ‌علیک‌یابقیَّةَ‌اللّٰہ یااباصالحَ‌المَهدی‌یاخلیفةَالرَّحمن ویاشریکَ‌القرآن ایُّهاالاِمامَ‌الاِنسُ‌والجّانّ‌سیِّدی ومَولایالاَمان‌الاَمان . . . 🌱 ‌ ‌‎‌    ‌‌•┈••✾🌾🖤🌾✾••┈•
هدایت شده از شهید
⸾🌻💛⸾ ‌‌‌‌وخـداگفــت : شـب‌راآفریــدم تاازبیقرارےهایت برایـم‌بگویے ..! :) مراقب‌مهربونیاتون‌باشید!−😌🌱 فردا‌باڪلی‌انرژ؁برمیگردیمـ🌸💕 شب‌خوش✨🌙 💔🫀 ‌‌ ‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌    ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌•┈••✾🌾🖤🌾✾••┈•
هدایت شده از شهید
❤️✨السلام‌علیك‌ یااباعبدالله 🌼✨از ازل تابیده برجان من انوارالحسین ❤️✨باسلام از دور هستم جزء زوارالحسین 🌼✨اینڪہ بین سینہ مےڪوبد براے ڪربلا ❤️✨نام آن قلبسٺ نام دیگرش دارالحسین ❤️السلام علےالحسین 🌼آقا همیشہ درقلب منے ❤️اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْن ِ❤️وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْن ِ❤️وَ عَلى اَولادِ الْحُسَیْن ❤️وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْن ‌‌ ‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌    ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌•┈••✾🌾🖤🌾✾••┈•
آرام کردن افراد عصبانی و پرخاشگر جهت افراد عصبی در خانه حالا پدر و مادر یا همسر یا برادر یا خواهر فرقی نمیکنه فقط مرتب تکرار کنین (( خَضَعَ وذَلََّ كُلِ جَبارٍ عَنيد وشيطانٍ مُريد بِكَلَمات اللهُ اكبر اللهُ اكبر اللهُ اكبر)) و یا این رو بخونین (يامن تَلٌجَمَ المُتَكَبِرين بِلِجامٍ مِنَ العَظَمَة ياحفيظ سَلِّم سَلِّم سَلِّم) ❗️کلمه سلِّم را با تشدید لام وکسره بخونین @hafzi_1 شهید جاوید الاثرابوالفضل حافظی تبار💫
نجات از مخمصه ✍ برای نجات از مهلکه‌ها و دفع ضرر 《 حَسبِیَ الله 》 را ۱۴۰ مرتبه بخواند بسیار نافع است این مطلب را بعضی از بزرگان بیان کرده‌اند🔺 📚 خلاصة الاذکار @hafzi_1 شهید جاوید الاثرابوالفضل حافظی تبار💫
🌷 🌷امروز بعد از ظهر در محاصره دشمن گیر کردیم، هر چه مهمات داشتیم خرج بعثی ها کرده بودیم، آتش دشمن بسیار سنگین بود. در نزدیکی محل سنگرم، راکتی خورد، حفره ی بزرگی ایجاد کرد. به قصد رفتن به حفره (که حالا بعد از اصابت راکت محل امنی به نظر می رسید) خیز برداشتم، برای لحظه ای صدای انفجار و سپس دود مانع از این شد که بفهمم چه شده است .... 🌷 .... چند لحظه بعد به خودم آمدم، گوشهایم سوت می کشید، خواستم تکان بخورم، دیدم بدنم با من همراهی نمی کند، به سختی سرم را بالا آوردم، تقریبا ترکش ها به تمام بدنم خورده بود. پای راستم هم از زانو دیده نمی شد، دردی جانگاه از ناحیه ی گردن احساس می کردم، تعجب می کردم که چرا دردی از ناحیه پا احساس نمی کنم، اطرافم را به زحمت نگاه کردم، تمام بچه ها مورد آماج و اصابت ترکش های راکت های دشمن قرار گرفته بودند. 🌷عده ای شهید شده بودند، عده ای ناله می کردند، صدای برادر غلامی را شناختم، مداح گردان بود، داشت روضه ی حضرت ابوالفضل را زمزمه می کرد. زبانم از تشنگی خشک شده بود، شهادتین را در دل خواندم، لحظاتی نگذشته بود که نیروهای عراقی به بالای سرمان رسیدند .... 🌷هر که زخمی بود یا ناله می کرد با تیر خلاص می زدند، در دل دوباره اشهدم را خواندم، منتظر بودم به بالای سرم بیایند و تیر خلاصی هم به من بزنند، بی رمق با چشمانی نیمه باز به آسمان آبی می نگریستم. یعنی می شد تا لحظه ای دیگر در کهکشان ستاره های این آسمان جای بگیرم؟! 🌷فرمانده ی بعثی با کلاه قرمز تکاوری بالای سرم آمد، می توانستم چهره برافروخته اش را ببینم، در دل از خدا طلب مغفرت کردم، هفت تیرش را به سمت سرم نشانه گرفت، چشمانم را آهسته بستم، ظاهراً تا شهادت چیزی باقی نمانده بود، اما .... 🌷 ..... صدای داد و بیداد و بحث تندی به زبان عربی باعث شد تا چشمانم را دوباره باز کنم، یک سرباز عراقی مانع تیراندازی شده بود، شاید به خاطر وضعیت بسیار بدِ بدن خون آلودم و پای از دست رفته ام یا کلاً تیرهای ناجوانمردانه خلاص، این درگیری لفظی ایجاد شده بود. 🌷فرمانده عراقی اسلحه را بالا آورد و به سر سرباز شلیک کرد، بعد به طرف سر من هم شلیک کرد، اما خواست خدا بود که این کار را با بی دقتی انجام دهد، تنها زخمی نه چندان عمیق بر بالای سرم ایجاد کرد، حالا سرم یکپارچه درد شده بود، دیگر دردها را از یاد برده بودم، لحظه ای بعد از هوش رفتم. 🌷رزمندگان ایرانی ساعاتی بعد در یک پاتک دشمن را به عقب راندند، و من را به پشت جبهه منتقل کردند، حالا یک پای مصنوعی جایگزین پای راستم شده است، لیاقت شهادت نداشتم، اما امیدوارم به خاطر پای از دست داده ام، پایم به بهشت باز شود. راوى: رزمنده جانباز رضا افشار @hafzi_1 شهید جاوید الاثرابوالفضل حافظی تبار💫
📌 دنبال اسم و رسم باشیم باختیم! 🔹 وقتی حسین به خانه آمد، از درجه و این حرف‌ها پرسیدم. گفت: «درجه‌ی خوب و ممتاز رو گرفتن. ◇ من و امثال من باید تلاش کنیم تا به درجه‌ی اونا که یه درجه‌ی برسیم. ◇ اگه بخوایم برای خودمون اسم‌ و رسم درست کنیم که باختیم!» 📚 برگرفته از کتاب خداحافظ سالار خاطرات پروانه چراغ نوروزی؛ همسر سرلشکر پاسدار 📖 ص ۲۶۰ @hafzi_1 شهید جاوید الاثرابوالفضل حافظی تبار💫
🔹️ محل استقرار بهداری و درمانگاه لشکر در سمت راست ورودی پادگان، نزدیک چادر فرماندهی بود. در چادر بودم که آقا مهدی درجلو چادر تدارکات بهداری مرا صدا کرد. یک گونی را با یک دست گرفته بود و تکه نانی از داخل آن برداشت، تا آخر قضیه را خواندم. سلام کردم، جواب سلامم را داد و تکه نانی را ا به من نشان داد و گفت: برادر رحمان! این نان را می شود خورد؟! گفتم: بله، آقا مهدی می شود. دوباره تکه نان دیگری را از داخل گونی بیرون آورد و گفت: این را چطور؟ آیا این را هم می شود استفاده کرد؟ من سرم را پایین انداختم. چه جوابی می توانستم بدهم؟ آقا مهدی ادامه داد و گفت: الله بنده سی... پس چرا کفران نعمت می کنید؟ آیا هیچ می دانید که این نانها با چه مصیبتی از پشت جبهه به اینجا می رسد؟ هیچ می دانید که هزینه رسیدن هر نان از پشت جبهه به اینجا حداقل ده تومان است؟ چه جوابی دارید که به خدا بدهید؟ بدون آنکه چیز دیگری بگوید سرش را به زیر انداخت و از چادر تدارکات دور شد و مرا با وجدان بیدار شده ام تنها گذاشت. ◇منبع: کتاب «خداحافظ سردار» @hafzi_1 شهید جاوید الاثرابوالفضل حافظی تبار💫
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از شهید
🌷شهيد محمد علي پرهام وند در 1341/9/14 در استان فارس و در شهرستان شيراز در خانواده اي متوسط ديده به جهان گشود . شهيد دوران کودکي خود را در محله گودعربان شيراز گذراند . شهيد فردي بسيار بود و يکي از پيروان شهيد محراب آيت الله دستغيب بودند و هميشه با ايشان براي نماز خواندن به مسجد مي رفتند . شهيد دوران تحصيل خود را تا مقطع ديپلم سپري کردند . سپس به خدمت ارتش در آمدند و در سال 1358 براي درگيري با به کردستان اعزام شدند که در اين مبارزه ايشان يک بار مجروح شدند . در زمان جنگ تحميلي عليه ايران ايشان در سال 1362 به جبهه نقده و اشنويه اعزام شدند . سپس در 1362/2/17  در اثر اصابت ترکش خمپاره به گردن ايشان به درجه رفيع شهادت نائل شدند پيکر پاک اين شهيد به شيراز منتقل و در گلزار شهدا به خاک سپرده شد .🌷   .   ❤️ ❤️ @hafzi_1 شهید جاوید الاثرابوالفضل حافظی تبار💫
هدایت شده از شهید
  ( )   🌷الَّذينَ آمَنوا وَهاجَروا وَجاهَدوا في سَبيلِ اللَّهِ بِأَموالِهِم وَأَنفُسِهِم أَعظَمُ دَرَجَةً عِندَ اللَّهِ ۚ وَأُولٰئِكَ هُمُ الفائِزونَ  سوره توبه آيه 20   «آنانكه ايمان آوردند و از وطن هجرت گزيدند و در راه خدا با مال و جانشان جهاد گردند آنها را نزد خدا مقام بلندى است و آنان و » با سلام و درود بر حضرت مهدى امام زمان (عج) نايب برحقش امام خمينى و با سلام و درود به شهداى اسلام از صدر اسلام تاكنون بالخصوص شهداى كربلاى خونين و با سلام و درود به خانواده‌هاى شهدا و اسرا و معلولين و با سلام و درود به تمامى رزمندگان اسلام و اسيرهايى كه در زندانهاى عراق و كردستان هستند و با سلام و درود به ملت شهيدپرور ايران و شهرستان زنجان. اى ملت شهيدپرور زنجان خدا نكند در بميريد كه امام حسين (ع) در شهيد شد. اى مردم خدا نكند در ذلت بميريد كه (ع) در(محراب عبادت) شهيد شد. اى مردم شهيدپرور استان زنجان سنگرها را  خالى نكنيد و مسجد هم سنگر است پشت جبهه هم سنگر است برادران جبهه‌هاى حق عليه باطل را هيچگونه خالى نكنيد. راه شهيدان را حتما ادامه دهيد. برادران! آنقدر به جبهه مى‌روم و آنقدر مى‌جنگم تا اين صداميان را بكشم يا خودم شهيد شوم ! پدر و مادر عزيزم و برادرم و خواهرم در تشييع جنازه من هيچگونه گريه نكنيد.🌷 ❤️ ❤️ @hafzi_1 شهید جاوید الاثرابوالفضل حافظی تبار💫
هدایت شده از حُبُّ الحُـــــ♡ــــسینِ علیه السلام 💚💚
فواید نگاه کردن به قران ❁‌‌❥‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌༺◍⃟჻ᭂ࿐❁❥༅••┅┄‌‎‎‌‎‎‎‌‎‌‎‎‌‎‎‎‌ با نشر در ثواب آن شریک هستید.
ما مشتری ثابت درگاه رضاییم از ضامن آهو بخری ناز ، قشنگ است:)
وَارحَمنَا وَ اَنتَ خَیرُ الرّاحِمِینَ خدایا... هوامونُ داشتہ باش هیچڪس جز تو نمیتونہ هوامونُ داشتہ باشہ🤍
مرد میدان نسیم رضوی
دلتنگے ها گاه از جنس اشڪ اند، گاه از جنس بغض؛ گاه سڪوت مےشوند و خاموش مےمانند؛ گاه هق هق مےشوند; دلتنگے من براے تو اما، جنس غریبے دارد ...
إِلٰهِى وَرَبِّى مَنْ لِى غَیْرُکَ، أَسْأَلُهُ کَشْفَ ضُرِّى، وَالنَّظَرَ فِى أَمْرِى خدایا، پروردگارا، جز تو ڪہ را دارم؟ تا برطرف شدن ناراحتے و نظر لطف درڪارم را از او درخواست ڪنم🌱
وَقتـۍدآری گُـنـٰاه‌میـکنۍ؛ بـه‌ایـن‌‌ فَکرکُـن‌ کــہ‌اگه تـو‌هَـمـون‌ حـالـت‌ِگُـنـٰاه‌کـردن مُھـلَتـت‌‌تَـمـومـ‌شه‌ و‌‌بِـری‌پیـش‌‌ِخُـدآ... روت‌‌مـیشه‌ نـگاش‌کـنۍ...؟