💛✨🍁 ﷽ 🍁✨💛
💛✨🍁✨💛✨🍁✨💛
✨🍁✨💛✨🍁✨💛
🍁✨💛✨🍁✨💛
✨💛✨🍁✨💛
💛✨🍁✨💛
✨🍁✨💛
🍁✨💛
1- خدایا ما را به راه راست هدایت فرما.
2- خدايا ما را از ضلالت و انحراف حفظ فرما .
3- خدايا ما را در دينمان و ايمانمان ثابت قدم نگهدار .
4- خدايا آني و لحظه اي ما را به حال خودمان وامگذار .
5- خدايا آنچه خير و صلاح ماست به ما عطا بفرما
6- خدايا ما را از شرّ شيطان و نفس اَمّاره حفظ فرما .
7- خدايا توفيق طاعت و بندگي و عبادت خالصانه به همه ما عطا بفرما .
8- خدايا درک و شعور و فهم و عقل و معرفت ما را زياد بفرما .
9- خدايا در دنيا و آخرت ما را عزيز و سربلند بفرما
10- خدايا ما را نزد خلايق خصوصا نزد انبياء و چهارده معصوم (عليهم السلام) در دنيا و آخرت رسوا مفرما
💛🍁التماس دعای خیرشما🍁💛
🍁✨💛
✨🍁✨💛
💛✨🍁✨💛
✨💛✨🍁✨💛
🍁✨💛✨🍁✨💛
✨🍁✨💛✨🍁✨💛
💛✨🍁✨💛✨🍁✨💛
۱۸ آذر ۱۴۰۳
هدایت شده از بسم الله بنیامین
5.81M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📌مادر شهید یمینی اینچنین به استقبال شهید گمنامی آمده که در انارستان تشییع شد؛
او به شهید میگوید:
«دست همه را بگیر، قربان سرت بگردم».
#شهید_گمنام
@hafzi_1
شهید جاوید الاثرابوالفضل حافظی تبار💫
۱۸ آذر ۱۴۰۳
هدایت شده از بسم الله بنیامین
💔
طلبه بود!
قبل از انقلاب همسایه بودیم. خوب میشناختمش....
عاشقِ حضرت زَهرا سلام الله علیها بود.
به عنوان بسیجی راهی جبهه شد.
تو جبهه هم کنارش بودم. یه مدتی بود دلم شور میزد نگران شده بودم.
اومد پیشم، دست انداخت گردنم و گفت:
" تو دیگه چرا غصّه میخوری؟
کسی که مادرش حضرت زهراست
که نباید دیگه غصّه بخوره !
هر جا احساس کردی درمونده شدی
بگو : "یــا فاطــمــه سلام الله علیها"
#شهید_سیدباقر_علمی
#فاطمیه
#شهید_طلبه
@hafzi_1
شهید جاوید الاثرابوالفضل حافظی تبار💫
۱۸ آذر ۱۴۰۳
هدایت شده از بسم الله بنیامین
. 🕊 تلاوت آیات #قرآن_ڪریم ؛
💠 ۩ بــِہ نـیّـت
#شهید_احمد_کشوری
#صفــ۱۱۲ـفحه 📚
🍀|شبتون شهدایی
@hafzi_1
شهید جاوید الاثرابوالفضل حافظی تبار💫
۱۸ آذر ۱۴۰۳
هدایت شده از بسم الله بنیامین
56.38M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎞#کلیپخوبببینیم|شهدا اینطوری بودن:)❤️
🔹گفتوگو با خانواده و نزدیکان جوان ترین شهید مدافع حرم ایرانی شهید سیّد مصطفی موسوی
#شهیدانه
@hafzi_1
شهید جاوید الاثرابوالفضل حافظی تبار💫
۱۸ آذر ۱۴۰۳
هدایت شده از بسم الله بنیامین
🌷 #هر_روز_با_شهدا
#خدا_ولی_را_قبول_کرد!!
🌷ولیالله هر وقت میخواست از شهادت حرف بزند، طفره میرفتم و حرف را عوض میکردم. اما او کار خودش را میکرد. هر بار که تشییع شهیدی را میدید، میگفت: تهمینه! حتماً توی مراسمش شرکت کن. شاید یک روزی هم بیاید که ولیِ تو را هم روی دست ببرند. میگفت: میخواهم فاطمه را هم بیاوری تو مراسمم. جلوی جنازهام. بعد دستی به بازوهایش میزد و میگفت: اما تا اینها آب نشود، خدا ولی را قبول نمیکند. گریه میکردم و نمیخواستم معنای حرفهایش را بفهمم.
🌷وقتی خبر آوردند که در بخش آی.سی.یوی بیمارستان بستری است، حال خودم را نمیفهمیدم. با قطار خودم را رساندم تهران. وقتی دیدمش نشناختمش از بس که لاغر شده بود. وقتی پرستارها پیکر نیمه جانش را نیمخیز کرده و محکم به پشتش میزدند، دنیا روی سرم خراب میشد. داشتند ریههایش را شستشو میدادند. آنجا بود که حرفش یادم افتاد: «تهمینه! تا اینها آب نشود، خدا قبولم نمیکند.» کم کم داشت باورم میشد که خدا دارد قبولش میکند!!
🌹خاطره ای به یاد فرمانده شهید معزز ولیالله چراغچی مسجدی، قائم مقام فرمانده لشکر ۵ نصر خراسان رضوی
#فاطمیه
#وعده_صادق
#شهدا_را_ياد_كنيم_با_ذكر_صلوات
@hafzi_1
شهید جاوید الاثرابوالفضل حافظی تبار💫
۱۸ آذر ۱۴۰۳
هدایت شده از بسم الله بنیامین
زمانی که همسرم در مناطق جنگی حضور داشت مقداری از حقوقش را که پس انداز شده بود در مراجعت به ارومیه بین نیازمندان تقسیم می کرد.
همچنین وقتی از طرف تعاونی سپاه ارومیه، یخچالی که صورت اقساطی به او اختصاص یافته بود پس فرستاده و از قبول آن خودداری کرده و اظهار می دارد زمانی که همه اقشار مردم توانایی خرید یخچال را داشته باشند من نیز برای خرید آن اقدام می کنم.
به روایت از همسرِ
#شهید_بابا_ساعی
@hafzi_1
شهید جاوید الاثرابوالفضل حافظی تبار💫
۱۸ آذر ۱۴۰۳
۱۸ آذر ۱۴۰۳
۱۸ آذر ۱۴۰۳
۱۸ آذر ۱۴۰۳
هدایت شده از بسم الله بنیامین
#بسم_رب_الشهدا
#قسمت_دوازدهم
#بنده_نفس_تا_بنده_شهدا
بعداز معراج الشهدا رفتیم شلمچه
دیگه اینجا اوج خل و چل بازهاشون بودا
یه عالمه خاک 😕😕😕
بعد شیرین عقلا نشستن روی خاک گریه میکردن
تازه هی میگفتن پارسال ازشهدای شلمچه،کربلا گرفتیم
کربلا کجاست دیگه 😣😣🤔🤔
تو شلمچه یه پسر جوانی بود
های های گریه میکرد
به خودم که اومدم دیدم منم نشستم کنارش گریه میکنم
به خودم گفتم ترلان
خاک تو سرت ✋ با این خل و چلا گشتی
مثل اینا شدی
الحمدالله بهمون رحم کردن بعداز شلمچه هیچ جا نبردن
انقدر خسته بودیم که سریع خوابمون برد
تو خواب یهو دیدم وسط یه بیابان خاکیم
رو تابلویش نوشته بود شلمچه
جماعتی بودن همه لباس خاکی تنشون بود
یهو یدونه اش گفت : بچه ها آقا دارن میان آماده باشید
من متعجب اینا کین من کجام
به خودم نگاه کردم لباس مناسب تنم نبود
منظور اون جماعت از آقا امام زمان بود
آقا نزدیکم شدن با ناراحتی نگاشونو ازمن گرفتن
دوتا از همون آقایون که لباس خاکی تنشون بود نزدیکم شدن و گفتن
تو به چه حقی اومدی خونه ما 😡
کی دعوتت کرد؟😡😡
به چه حقی به مادر ما توهین کردی ؟
یهو یه مردی وارد شد که همه صداش میکردن حاج ابراهیم وارد شد و گفت : خواهرم بد کاری کردی خیلی بد کردی
تو میدونی هرشب جعمه مادرمون حضرت زهرا مهمون ماست
یهو دیدم دوتا خانم دارن منو میکشن سمت قبر
با جیغ از خواب بیدارشدم و.....
#ادامه_دارد..
@hafzi_1
شهید جاوید الاثرابوالفضل حافظی تبار💫
۱۸ آذر ۱۴۰۳
هدایت شده از بسم الله بنیامین
#بسم_رب_الشهدا
#قسمت_سیزدهم
#بنده_نفس_تا_بنده_شهدا
فقط جیغ میزدم گریه میکردم
با همون لباس رفتم پایین و با گریه میگفتم : توروخدا من ببرید شلمچه
از صدای جیغ و داد من تمامی آقایون اومدن بیرون
آقای محمدی و حسینی هم بیشون بود
محمدی: خانم معروفی بازم میخاید شهدا را مسخره کنید؟
- آقای محمدی توروخدا
تورو به همون امام زمان منو ببرید شلمچه
آقای محمدی: شلمچه دیگه تو برنامه مانیست
از شدت گریه و بی تابی هام سرم داشت گیج میرفت
بالاخره دلشون سوخت منو همراه با یه خانم و دوتا آقا بردن شلمچه
همونجا به شهدا قول دادم جوری باشم که اونا میخان
اونروز که کلا حالم بد بود
فردا صبحش ۱۵ نفرمون تو حال خودمون بودیم
روز دوم مارا بردن طلائیه خودشون میگفتن یه حاج ابراهیم همت نامی اینجا شهید شدن
یاد خوابم افتادم حاج ابراهیم
خدایا آینده من چی خواهدشد
#ادامه_دارد..
@hafzi_1
شهید جاوید الاثرابوالفضل حافظی تبار💫
۱۸ آذر ۱۴۰۳