eitaa logo
شهیدجاوید الاثرابوالفضل.حافظی تبار
101 دنبال‌کننده
11.6هزار عکس
8هزار ویدیو
245 فایل
فَاخْلَعْ نَعْلَيْكَ إِنَّكَ بِالْوَادِ الْمُقَدَّسِ ♥️خوش آمدید کانال شهید جاوید الاثر ابوالفضل حافظی تبار @hafzi_1
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴 12 امام شیعیان و پنج تن در قرآن 🌕 بارها ثابت شده عدد 19 کلید قرآن است قرآن 114 سوره دارد، شماره یک سوره + تعداد آیاتش یک عددی میشود ➖ وقتی همه سوره ها حساب شود، در بین 114 عدد به دست آمده فقط 12 عدد هست که به 19 بخش پذیرند (عکس را ببینید) و این اشاره به 12 امام معصوم دارد 🌕 در بین این 12عدد، 6عدد زوج است و 6عدد فرد. مجموع 6عدد زوج میشود722 و مجموع 6عدد فرد نیز میشود722. خدا این نظم و ترتیب را قرار داد تا بدانید این محاسبات اتفاقی نیست 🅰114+114+114+114+114+152 =722 🅱171+133+133+95+95+95 =722 🌕 مجموع این اعداد میشود 1444 722+722 و 1444 قمری مساویست با 2022 میلادی. قبلا در قرآن کشف شده که سال فتح اسرائیل است 🔴 اشاره به پنج تن در بین این 12 عدد، پنج بار 114 تکرار شده است که اشاره به پنج تن دارد ➖ و کلا پنج عدد وجود دارد که تکرار شده اند (114-152-171-133-95) ➖ همانطور که در قرآن فقط 12 بار کلمه «امام و ائمه» آمده است (5 بارش «ائمه» است و اشاره به پنج تن دارد) ➖نام پنج تن از 19 حرف تشکیل شده: محمد علی فاطمه حسن حسین حالا آیات 30-31 سوره مدثر را بخوانید و فکر کنید
✅ فرمول اخلاص! ✍ در یکی از همین آمدوشدها با ماشین، آقا مهدی به من گفت: «می‌خوام یه فرمولی بهت بگم که ببینی کارِت برای خدا هست یا نه؟» با خودم فکر کردم حتماً چیزی از من دیده یا فهمیده که این حرف را مطرح می‌کند. یک لحظه از خودم بدم آمد. گفتم: «آقا مهدی، چطور می‌شه آدم توی جنگ بیاد، مجروح بشه، این همه درد و رنج بکشه بعد بگه آیا کارش برای خداست یا نه؟ فکر می‌کنید کار ما برای خدا نیست؟» گفت: «نه منظورم این نبود که کار شما برای خدا نیست. من می‌خوام یه فرمولی بهت بگم که در هر زمانی بتونی کار خودت رو بسنجی.» گفتم: «بفرمایین آقا مهدی.» گفت: «اگر یه زمانی تونستی از جیب خودت یه پولی رو در راه خدا انفاق کنی، اون وقته که می‌فهمی این جنگیدنت هم برای خدا هست یا نه. مصطفی، انفاق مال از ایثار جان سخت‌تره.» این حرف آقا مهدی هنوز هم در گوشم هست. راوی: مصطفی مولوی 📚 از کتاب «ف.ل.۳۱» روایت زندگی ، فرمانده لشکر ۳۱ عاشورا 📖 ص ۱۲۶ ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
⚜امام کاظم (ع): 🌹🍃هرکس پشت سر دیگری چیزی بگوید که در او هست، ولی مردم نمی دانند، 👈غیبت او را کرده است، و اگردر او نیست، 👈به او بهتان زده است. 📚اصول کافی،ج2،ص358
رفاقت 🌹شهــید حســـــݩ باقـــــرۍ: اگر از دستِ ڪسی ناراحت شدید رڪعت نماز بخوانید بگوئید: خــ♡ ــدایا این بنده تو حواسش نبود مݩ از او تو هـــم بگـــذر...! https://eitaa.com/joinchat/3490185612Cbaff600a78 شهید جاوید الاثر ابوالفضل حافظی تبار 🌷🌷
🕌رمـــــان 🕌قسمٺ و من همه احساسم را با پرسشی پنهان کردم _زحمتتون نمیشه؟ برای اولین بار حس کردم با چشمانش به رویم خندید.. و او هم میخواست این خنده را پنهان کند که نگاهش مقابل پایم زانو زد و لحنش غرق محبت شد _رحمته خواهرم! در قلبمان غوغایی شده و دیگر میترسیدیم حرفی بزنیم مبادا آهنگ احساسمان شنیده شود... که تا آمدن ابوالفضل🕊 هر دو در سکوتی ساده سر به زیر انداختیم. ابوالفضل که آمد،.. از اتاق بیرونش کشیدم و التماسش کردم _چرا میخوای من برگردم اونجا؟ دلشوره اش را به شیرینی لبخندی😊 سپرد و دیگر حال شیطنت هم برایش نمانده بود.. که با آرامشی ساختگی پاسخ داد _اونجا فعلاً برات امنتره! و خواستم دوباره اصرار کنم که هر دو دستم را گرفت و حرف آخرش را زد _چیزی نپرس عزیزم، به وقتش همه چی رو برات میگم.😊 و دیگر اجازه نداد حرفی بزنم، لباس مصطفی را تنش کرد و از بیمارستان خارج شدیم... تا رسیدن به داریا... سه بار اتومبیلش را با همکارانش عوض کرد،... کل غوطه غربی دمشق را دور زد و مسیر ١٠ دقیقه ای دمشق تا داریا را یک ساعت طول داد.. کسی دنبالمان نیاید و در اجازه داد از ماشین پیاده شوم...😟😥 حال مادرش🌷 از دیدن وضعیت مصطفی به هم خورد..😥 و ساعتی کشید تا به کمک خوش زبانی های ابوالفضل🕊 که به لهجه خودشان صحبت میکرد، آرامَش کنیم... صورت مصطفی به سفیدی ماه میزد،.. از شدت ضعف و درد، پیشانی اش خیس عرق شده بود و نمیتوانست سر پا بایستد... که تکیه به دیوار چشمانش را بست. کنار اتاقش.. ادامه دارد.... https://eitaa.com/joinchat/3490185612Cbaff600a78 شهید جاوید الاثر ابوالفضل حافظی تبار 🌷🌷
یادم هست در نیمه‌شب‌های سرد و تاریک اسفندماه، بعضی وقت‌ها که از خواب می‌پریدم، می‌دیدم حاج محمود یک پتوی سربازی را مثل عبا روی دوش خود انداخته و در راهروی ساختمان، مشغول به خواندن نماز شب و اقامه‌ی نافله است. تهجد، مهم‌ترین خصلت شخصیتی ایشان بود. https://eitaa.com/joinchat/3490185612Cbaff600a78 شهید جاوید الاثر ابوالفضل حافظی تبار 🌷🌷
37.37M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💢_ به یاد مدافع امنیت و " " از کرج 💚«خوش غیرت» (قسمت هشتم ) 🌹شادی روح پاک شهیدان صلوات الّلهُمَّ‌صَلِّ‌عَلَی‌مُحَمَّدٍوَآلِ‌مُحَمَّدٍوَعَجِّلْ‌فرَجَهُمْ https://eitaa.com/joinchat/3490185612Cbaff600a78 شهید جاوید الاثر ابوالفضل حافظی تبار 🌷🌷
♦️ ما باید قدر نعمت ولایت فقیه را بدانیم. به شفاعت شهدا امیدوار نباشید. ❌ شهید با کسی قوم و خویشی ندارد، اگر راه شهدا که همان راه اسلام است را ادامه دادید از ما هستید و گرنه خیر. من از جانب خودم و دوستانم می گویم: 🛑 از یکایک شما بازخواست می‌کنیم که با خون ما چه کردید، آیا در مقابل کفر، منکرات و فساد فاسدان ایستادید یا گذشتید و گفتید به ما چه؟ اگر بی تفاوت بودید منتظر غضب ما باشید. اگر اشکی دارید، بر مظلومیت خاندان اهل بیت (علیهم‌السلام) و سالار شهیدان بریزید». https://eitaa.com/joinchat/3490185612Cbaff600a78 شهید جاوید الاثر ابوالفضل حافظی تبار 🌷🌷
بسم الله الرحمن الرحیم السلام علیک یا حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها شهداء عزیزمون شرمنده ایم شادی ارواح طیبه شهداء ، امام شهداء و شادی روح سردار دلها شهید حاج قاسم سلیمانی عزیز فاتحه مع الصلوات اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
🕊زیارتنامه ی شهدا🕊 بسم الرب الشهدا و الصدیقین اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَصفِیَآءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ الوَلِیِّ النّاصِحِ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی عَبدِ اللهِ ، بِاَبی اَنتُم وَ اُمّی طِبتُم ، وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم ، وَفُزتُم فَوزًا عَظیمًا ،فَیا لَیتَنی کُنتُ مَعَکُم فَاَفُوزَمَعَکُم🌹🌱🌹🌱 🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊 شهید یوسف سفیدی https://eitaa.com/joinchat/3490185612Cbaff600a78 شهدای جاویدالااثر ابوالفضل حافظی تبار
عبدالحسین قصاب بود معروف بود به "جوانمرد قصاب" می‌گفتند: عبدالحسین! چه خبر از وضع کسب و کار؟ می گفت: الحمدلله ، ما از خدا راضی هستیم، او از ما راضی باشه! هیچ‌کس دو کفه ترازوی عبدالحسین را مساوی ندیده بود، سمت گوشت مشتری همیشه سنگین تر بود. اگر مشتری مَبلغ کمی گوشت می‌خواست، عبدالحسین دریغ نمی کرد. می‌گفت: برای هر مقدار پول، سنگ ترازو هست. وقتی که می‌شناخت که مشتری فقیر است، نمی گذاشت بجز سلام و احوالپرسی چیزی بگوید. مقداری گوشت می پیچید توی کاغذ و می داد دستش.‌ کسی که وضع مالی خوبی نداشت یا حدس میزد که نیازمند باشد یا عائله زیادی داشت را دو برابرِ پول مشتری، گوشت می داد. گاهی برای این که بقیه مشتری ها متوجه نشوند، وانمود می کرد که پول گرفته است. گاهی هم پول را می‌گرفت و دستش را می برد سمت دخل و دوباره همان پول را می داد دست مشتری و می گفت: بفرما مابقی پولت! عزت نفس مشتریِ نیازمند را نمی شکست! ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
💖🌺💫اللَّهُمَّ     💖🌺💫 صَلِّ         💖🌺💫 عَلَى مُحَمَّدٍ              💖🌺💫وآلِ مُحَمَّدٍ                  💖🌺💫وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ 💖🌺💫اللَّهُمَّ     💖🌺💫 صَلِّ         💖🌺💫 عَلَى مُحَمَّدٍ              💖🌺💫وآلِ مُحَمَّدٍ                  💖🌺💫وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ 💖🌺💫اللَّهُمَّ     💖🌺💫 صَلِّ         💖🌺💫 عَلَى مُحَمَّدٍ              💖🌺💫وآلِ مُحَمَّدٍ                  💖🌺💫وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ 💖🌺💫اللَّهُمَّ     💖🌺💫 صَلِّ         💖🌺💫 عَلَى مُحَمَّدٍ              💖🌺💫وآلِ مُحَمَّدٍ                  💖🌺💫وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ
ای کریمی که بخشنده عطایی، و ای حکیمی که پوشنده خطایی، و ای صمدی که از ادراک ما جدایی، و ای احدی که در ذات و صفات بی‌همتایی، و ای قادری که خدایی را سزایی، و ای خالقی که گمراهان را راهنمایی؛ جان ما را صفای خود ده، و دل ما را هوای خود ده، و چشم ما را ضیای خود ده، و ما را از فضل و کرم خود آن ده، که آن به. این بنده چه داند که چه می‌باید جُست؟ داننده تویی هر آنچه دانی، آن ده الهی! فرمودی که در دنیا بدان چشم که در توانگران می‌نگرند، به درویشان و مسکینان نگرند. الهی! تو کریمی و واولیتری که در آخرت بدان چشم که در مطیعان نگری، در عاصیان نگری. خواجه_عبدالله_انصاری ‌‎‎‌‎ ‌‎‎‌‎ 💖💢💖💢💖💢💖💢💖💢💖💢💖💢 ‌‎
razito_bellah_151743.mp3
741.1K
رَضِیتُ بِاللَّهِ رَبّا وَ بِمُحَمَّدٍ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ نَبِیّا وَ بِالْإِسْلامِ دِینا وَ بِالْقُرْآنِ کِتَابا وَ بِالْکَعْبَةِ قِبْلَةً وَ بِعَلِیٍّ وَلِیّا وَ إِمَاما وَ بِالْحَسَنِ وَ الْحُسَیْنِ وَ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ وَ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ وَ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ وَ عَلِیِّ بْنِ مُوسَى وَ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ وَ عَلِیِّ بْنِ مُحَمَّدٍ وَ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ وَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِمْ أَئِمَّةً اللَّهُمَّ إِنِّی رَضِیتُ بِهِمْ أَئِمَّةً فَارْضَنِی لَهُمْ إِنَّکَ عَلَى کُلِّ شَیْ‏ءٍ قَدِیرٌ
ali-fani-14.mp3
4.45M
دعای نور بِسْمِ اللّٰهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحِيمِ، بِسْمِ اللّٰهِ النُّورِ، بِسْمِ اللّٰهِ نُورِ النُّورِ، بِسْمِ اللّٰهِ نُورٌ عَلىٰ نُورٍ، بِسْمِ اللّٰهِ الَّذِى هُوَ مُدَبِّرُ الْأُمُورِ، بِسْمِ اللّٰهِ الَّذِى خَلَقَ النُّورَ مِنَ النُّورِ . الْحَمْدُ لِلّٰهِ الَّذِى خَلَقَ النُّورَ مِنَ النُّورِ، وَأَنْزَلَ النُّورَ عَلَى الطُّورِ، فِى كِتابٍ مَسْطُورٍ، فِى رَقٍّ مَنْشُورٍ، بِقَدَرٍ مَقْدُورٍ، عَلىٰ نَبِيٍّ مَحْبُورٍ . الْحَمْدُ لِلّٰهِ الَّذِي هُوَ بِالْعِزِّ مَذْكُورٌ، وَبِالْفَخْرِ مَشْهُورٌ، وَعَلَى السَّرَّاءِ وَالضَّرَّاءِ مَشْكُورٌ . وَصَلَّى اللّٰهُ عَلىٰ سَيِّدِنا مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الطَّاهِرِينَ ⬅️ ترجمه ⬇️ .به نام خدا که رحمتش بسیار و مهربانی‌اش همیشگی است؛ به نام خدای نور، به نام خدای نور نور، به نام خدای نور بر نور، به نام خدایی که تدبیرگر امور است، به نام خدایی که نور را از نور آفرید و سپاس خدایی را که نور را از نور آفرید و نور را در کوه طور فرو فرستاد، در کتابی بر نوشته، در ورقه‌ای گشوده، با اندازه‌ای مناسب، بر پیامبری آراسته، خدای را سپاس که به عزّت یاد شود و به عظمت مشهور است و بر شادی و بدحالی سپاسگزاری شود، درود خدا بر آقای ما محمّد و خاندان پاکش. سلمان فرموده: چون آن را از حضرت فاطمه آموختم سوگند به خدا آن را به بیش از هزار نفر از مردم مکه و مدینه که دچار تب بودند تعلیم دادم، پس همه آنان به اذن خدای‌تعالی شفا یافتند.
جوان کافری عاشق دختر عمویش شد،عمویش یکی از رؤسای قبایل عرب بود. جوان کافر رفت پیش عمو و گفت: عموجان من عاشق دخترت شده‌ام آمدم برای خواستگاری.... عموگفت:حرفی نیست ولی مهر دختر من سنگین است...! جوان کافر گفت:عموجان هرچه باشد من می‌پذیرم. عموگفت:در شهر بدی‌ها (مدینه) دشمنی دارم که باید سر او را برایم بیاوری آنوقت دختر از آن تو...!! جوان کافر گفت:عمو جان این دشمن تو اسمش چیست...؟! عمو گفت :اسم زیاد دارد؛ ولی بیشتر او را به نام علی‌بن ابیطالب می شناسند... جوان کافر فوراً اسب را زین کرد با شمشیر و نیزه و تیر و کمان و سنان راهی شهر بدی‌ها (مدینه) شد... به بالای تپّه‌ی شهر که رسید دید در نخلستان جوان عربی در حال باغبانی و بیل زدن است. به نزدیک جوان عرب رفت. گفت:ای مرد عرب تو علی را می‌شناسی ...؟! جوان عرب گفت: تو را با علی چه‌کار است...؟! جوان کافر گفت :آمده‌ام سرش را برای عمویم که رئیس و بزرگ قبیله‌مان است ببرم چون مهر دخترش کرده است...! جوان عرب گفت: تو حریف علی نمی‌شوی ...!! جوان کافر گفت :مگر علی را می‌شناسی ...؟! جوان عرب گفت :بله من هر روز با او هستم و هر روز او را می‌بینم..! جوان کافر گفت : مگر علی چه هیبتی دارد که من نتوانم سر او رااز تن جدا کنم...؟! جوان عرب گفت:قدی دارد به اندازه‌ی قد من هیکلی هم‌هیکل من...! جوان کافر گفت:خب اگر مثل تو باشد که مشکلی نیست...!! مرد عرب گفت:اول باید بتوانی من را شکست بدهی تا علی را به تو نشان بدهم...!! خب حالا چی برای شکست علی داری...؟! جوان کافر گفت:شمشیر و تیر و کمان و سنان...!! جوان عرب گفت:پس آماده باش.. جوان کافر خنده‌ای بلند کرد و گفت: تو با این بیل می‌خواهی مرا شکست دهی ...؟! پس آماده باش..شمشیر را از نیام کشید. جوان کافر گفت: اسمت چیست...؟! مرد جوان عرب جواب داد عبدالله...!! (بنده‌ی خدا) و پرسید نام تو چیست...؟! گفت:فتاح ،و با شمشیر به عبدالله حمله کرد... عبدالله در یک چشم به‌هم زدن کتف و بازوی جوان کافر را گرفت و به آسمان بلند کرد و به زمین زد وبا خنجر خود جوان کافر خواست تا او را بکشد که دید اشک از چشم‌های جوان کافر جاری شد... جوان عرب گفت: چرا گریه می‌کنی...؟! جوان کافر گفت: من عاشق دختر عمویم بودم آمده بودم تا سر علی را ببرم برای عمویم تا دخترش را به من بدهد حالا دارم به‌ دست تو کشته می‌شوم... مرد عرب جوان کافر را بلند کرد و گفت: بیا با این شمشیر سر مرا ببُر و برای عمویت ببَر...!! جوان کافر گفت :مگر تو کی هستی ...؟! جوان عرب گفت منم (( اسدالله الغالب علی‌بن ابیطالب )) که اگر بتوانم دل بنده‌ای از بندگان خدا را شاد کنم؛ حاضرم سر من مِهر دخترعمویت شود..!!! جوان کافر بلند بلند زد زیر گریه و به پای مولای دو عالم افتاد و گفت :من می‌خواهم از امروز غلام تو شوم یاعلی پس👈فتاح شد 👈قنبر غلام علی‌بن ابیطالب... ▫️یاعلی! تو که برای رسیدن جوانی کافر به آرزویش سر هدیه کردی ... ▫️یا علی! ما دوستداران تو مدتی‌است گرفتار انواع بلاها و بیماری‌ها و ...شده‌ایم ترا به حق همان غلامت قنبر دست‌های ما را هم بگیر... ◾️هر چقدر از روایت لذت بردی، ارسال کن. ✴️ بر جمال پر نور مولا امیرالمؤمنین علی (علیه السّلام )صلوات...🍃🤝 🍃 یاعلی مدد🌹🌹🌹🌹❤️ التماس دعا... ‏
➖روز نیکی‌هایمان را به محبوب‌ترین فرد زندگیمان نخواهیم داد! ➖اما مجبور می‌شویم به کسی نیکی‌هایمان را بدهیم که از او متنفر بودیم و را کردیم ! ➖گناه خصوصا ، اوج است نه ! ➖زرنگی بندگی خداست..‌‌. (رحمه‌الله علیه) کانال قران وعترت اهل بیت: ---✿❀🍃🌼🍃❀✿--- ┄✿❀🍃🌼🍃❀✿---
♦️ اعمال من است. من خیلی در اعمال خودم مراقبت می کردم، اما وقتی کتاب اعمال خودم را مشاهده کردم، به تعبیر دنیایی رنگ از چهره ام پرید. من با از کارهای مواجه شدم که اصلا فکرش را نمی کردم. من با از اعمال صحیح به برزخ آمده بودم. ♦️ مثلا یکبار به دوستم گفتم: موبایلت رو بده که با منزل تماس بگیرم. اوایل آمدن موبایل بود و هزینه تماس بالا بود. من به جای یک دقیقه، با منزل صحبت کردم! ♦️ به من گفتند: چرا به دوستت نگفتی که بیش از یک دقیقه صحبت کردی؟! باید او را به دست آوری. و هزاران مورد اینگونه دیگر...😔 📙برگرفته از . حق الناس در تجربه های نزدیک به مرگ. کانال قران وعترت اهل بیت: ---✿❀🍃🌼🍃❀✿--- ┄✿❀🍃🌼🍃❀✿---
💠چهار عمل مکروهی که رزق و روزی انسان را کم می‌کند... 🌹امام سجّاد علیه السلام: مکروهاتی که روزی را از انسان دفع و انسان را فقیر می‌کنند: ① اظهار فقر و نداری کردن در حضور مردم ② خواب دیرهنگام شب و بعد از نماز صبح ③ تحقیر و کم‌ ارزش شمردن نعمت های خدا ④ شکوِه و گلایه داشتن از خداوند متعال 📙معانی الاخبار، ص 271 کانال قران وعترت اهل بیت: ---✿❀🍃🌼🍃❀✿--- ┄✿❀🍃🌼🍃❀✿---
🕌رمـــــان 🕌قسمٺ کنار اتاقش برایش بستری آماده کردیم،.. داروهایش را ابوالفضل از داروخانه بیمارستان خریده... و هنوز کاری مانده بود و نمیخواست من دخالت کنم که رو به مادرش خبر داد _من خودم برای تعویض پانسمانش میام مادر! و بلافاصله آماده رفتن شد... همراهش از اتاق خارج شدم، پشت در حیاط دوباره دستم را گرفت که انگار دلش نمی آمد دیگر رهایم کند...😥🤝🙁 با نگاه نگرانش صورتم را در آغوش چشمانش کشید و با بیقراری تمنا کرد _زینب جان! خیلی مواظب خودت باش، من مرتب میام بهت سر میزنم! دلم میخواست دلیل این همه دلهره را برایم بگوید.. و او نه فقط نگران جانم که دلواپس احساسم بود و بی پرده حساب دلم را تسویه کرد _خیلی اینجا نمیمونی، ان‌شاءالله این دوره مأموریتم که تموم شد با خودم میبرمت تهران!😊 و ظاهراً همین توصیه را با لحنی به مصطفی هم کرده بود که روی پرده ای از سردی کشید.. . از اتاقش خارج میشد چشمانم را ببیند... و حتی پس از بهبودی و رفتن به مغازه، دیگر برایم پارچه ای تا تمام روزنه های احساسش را به روی دلم ... اگر گاهی با هم روبرو میشدیم،.. از حرارت دیدارم صورتش مثل گل سرخ میشد،..🌸 به سختی سلام میکرد و آشکارا از معرکه عشقش میگریخت... ابوالفضل هرازگاهی به داریا سر میزد.. و هر بار با وعده اتمام مأموریت و برگشتنم به تهران، تار و پود دلم را میلرزاند.. و چشمان مصطفی را در هم میشکست و هیچکدام خبر نداشتیم این قائله به این زودی ها تمام نمیشود... که گره فتنه سوریه هر روز کورتر میشد. کشتار مردم حمص و قتل عام... ادامه دارد.... 🌹نام نویسنده؛ خانم فاطمه ولی نژاد https://eitaa.com/joinchat/3490185612Cbaff600a78 شهید جاوید الاثر ابوالفضل حافظی تبار 🌷🌷
خیلی از رفقایم را می دیدم که به خاطر دوستانشان از خدا دور شده بودند و دستورات خدا رو زیر پا می گذاشتند. تفاوت ابراهیم با بقیه این بود که برای دوستانش خیلی دل می سوزاند و برای هدایت آن ها تلاش می کرد. چند نفر از دوستانش شب ها سر کوچه آتش روشن میکردند و دور آن جمع می شدند و سر و صدای آنها مردم را اذیت می کرد. ابراهیم شب های متوالی کنار آنها می‌نشست و آن ها را راهنمایی می کرد‌. و این کار کم کم باعث شد دیگر آنجا ننشینند و پایشان به مسجد باز شود. https://eitaa.com/joinchat/3490185612Cbaff600a78 شهید جاوید الاثر ابوالفضل حافظی تبار 🌷🌷
هر شهید یک فانوس است میسوزد و نور میدهد و از کنار او بودن تو هم نورانی می شوی با شهدا که رفیق شدی شهید می شوی ! https://eitaa.com/joinchat/3490185612Cbaff600a78 شهید جاوید الاثر ابوالفضل حافظی تبار🌷🌷
💞 شادی ارواح طیبه ی شهدا ، امام شهدا ، شهدای دفاع مقدس ، شهدای مدافع حرم و ... 💞   👈 علی الخصوص 👇 💠 شهید جاوید الاثر ابوالفضل حافظی تبار 💠 🌷 صلوات 🌷‌ 🌷🤲 الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ وَ احْشُرْنٰا مَعَهُمْ وَ الْعَنْ أعْداءَهُم أجْمَعِین 🤲🌷 ✨🤲🏻 التماس دعای فرج و شهادت 🤲🏻✨ ✋🏻🌠 یا علی مدد
@zekrroozane ذڪـر روزانہ - دعای دسته جمعی فرج.mp3
8.59M
اگرهمگی یکدل ویک صدابرای ظهوردعاکنیم قطعاامرشریف ظهورمحقق خواهدشدقرائت هرشب دعای فرج به نیت ظهور.... رسم وفای هرشب بخوانیم دعای سلامت وفرج حضرت 💠بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ💠 ☀️اِلـهي عَظُمَ الْبَلاءُ وَبَرِحَ الْخَفاءُ  وَانْكَشَفَ الْغِطاءُ وَانْقَطَعَ الرَّجاءُوَضاقَتِ الاْرْضُ وَمُنِعَتِ السَّماءُ واَنْتَ الْمُسْتَعانُ وَاِلَيْكَ الْمُشْتَكى وَعَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِي الشِّدَّةِ والرَّخاءِ اَللّـهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد اُولِي الاْمْرِ الَّذينَ فَرَضْتَ عَلَيْنا طاعَتَهُمْ وَعَرَّفْتَنا بِذلِكَ مَنْزِلَتَهُم فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلاً قَريباً كَلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ يا مُحَمَّدُ يا عَلِيُّ يا عَلِيُّ يا مُحَمَّدُ اِكْفِياني فَاِنَّكُما كافِيان وَانْصُراني فَاِنَّكُما ناصِرانِ؛يا مَوْلاناياصاحِبَ الزَّمانِ ؛الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ اَدْرِكْني اَدْرِكْني اَدْرِكْني السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَل يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ بِحَقِّ مُحَمَّد وَآلِهِ الطّاهِرينَ دعای سلامتی آقاامام زمان عج بسم الله الرحمن الرحیم اللَّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الحُجَةِ بنِ الحَسَن صَلَواتُکَ علَیهِ و عَلی آبائِهِ فِی هَذِهِ السَّاعَةِ وَ فِی کُلِّ سَاعَةٍ وَلِیّاً وَ حَافِظاً وَ قَائِداً وَ نَاصِراً وَ دَلِیلًا وَ عَیْناً حَتَّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَ تُمَتعَهُ فِیهَا طَوِیلا 🌹