فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 ماجرای داروغه ناتینگهام!
🔹روایت سخنگوی دولت سیزدهم از اولین جلسه هیئت دولت سیزدهم با حضور رئیسی و وزرای دولت قبل.
──┅═ঊঈ▪️ঊঈ═┅──
🌻بسم الله الرحمن الرحیم🌻
سلام، تقدیم به ساحت قدسے قطب عالم امکان حضرت صاحب الزمان(عج) ...
❤السَّلامُ علیکَ یا بقیَّةَ اللهِ
یا اباصالحَ المهدی
یا خلیفةَالرَّحمن
و یا شریکَ القران
ایُّها الاِمامَ الاِنسُ و الجّانّ
سیِّدی و مَولای
ْ الاَمان الاَمان
أللَّهُمَ عَجلْ لِوَلِیکْ ألْفَرَج بحق زینب کبری(س)
به قصد زيارت ارباب بی کفن :
❤السلام عليك يا اباعبدالله
و علي الارواح التي حلت بفنائك
عليك مني سلام الله أبدا
ما بقيت و بقي الليل و النهار
و لا جعله الله آخر العهد مني لزيارتكم
السَّلامُ عَلي الحُسٓين و
عٓلي عٓلي اِبن الحُسَين و
عَلي اولاد الحُسَين وَ
علَي اصحابِ الحُسَين.
أللهم ارزقنا زیارت الحسین (ع)
اللهم ارزقنا شفاعة الحسین (ع)
❤السلامُ عَلَیک یا امام الرئوف یا ﻋَﻠِﻲِّ ﺑْﻦِ ﻣُﻮﺳَﻰ ﺍﻟﺮِّﺿَﺎ المُرتضی
✨ﺍﻟﻠَّﻬُﻢَّ ﺻَﻞِّ ﻋَﻠَﻰ ﻋَﻠِﻲِّ ﺑْﻦِ ﻣُﻮﺳَﻰ ﺍﻟﺮِّﺿَﺎ ﺍﻟْﻤُﺮْﺗَﻀَﻰ ﺍﻟْﺈِﻣَﺎﻡِ ﺍﻟﺘَّﻘِﻲِّ ﺍﻟﻨَّﻘِﻲِّ ﻭَ ﺣُﺠَّﺘِﻚَ ﻋَﻠَﻰ ﻣَﻦْ ﻓَﻮْﻕَ ﺍﻟْﺄَﺭْﺽِ ﻭَ ﻣَﻦْ ﺗَﺤْﺖَ ﺍﻟﺜَّﺮَﻯ ﺍﻟﺼِّﺪِّﻳﻖِ ﺍﻟﺸَّﻬِﻴﺪِ ﺻَﻠَﺎﺓً ﻛَﺜِﻴﺮَﺓً ﺗَﺎﻣَّﺔً ﺯَﺍﻛِﻴَﺔً ﻣُﺘَﻮَﺍﺻِﻠَﺔً ﻣُﺘَﻮَﺍﺗِﺮَﺓً ﻣُﺘَﺮَﺍﺩِﻓَﺔً ﻛَﺄَﻓْﻀَﻞِ ﻣَﺎ ﺻَﻠَّﻴْﺖَ ﻋَﻠَﻰ ﺃَﺣَﺪٍ ﻣِﻦْ ﺃَﻭْﻟِﻴَﺎﺋِﻚَ✨
أللَّهُمَ عَجِّلْ لِوَلیِکَ ألْفَرج وَ العافیةَ وَ النَصر بِحَقِّ حضرت زینب(س)...
🔖 کپی آزاد ؛ فرج امام زمان(عج):صلوات
──┅═ঊঈ▪️ঊঈ═┅──
هدایت شده از بسم الله الرحمن الرحیم بنیامین
🕌رمـــــان #دمشـــق_شہرعشق
🕌قسمٺ #صدوسی_ودو
خدا را به همه ائمه(ع) قسم میدادم..
پای مصطفی و ابوالفضل را به این مسلخ نکشاند.😖😖😖🤲🤲🤲🤲😭😭😭😭😭😭
از فشار انگشتان درشتش...
دستم بی حس شده بود، دعا میکردم زودتر خالصم کند و پیش از آنکه ابوالفضل به خانه برسد، از اینجا بروند... تا دیگر حنجر برادرم زیر خنجرشان نیفتد...😭😭😭🤲🤲🤲
خیال میکردم میخواهند ما را از خانه بیرون ببرند..
و نمیدانستم برای #زجرکش_کردن زنان زینبیه وحشی گری را به #نهایت رسانده اند....😨😨😭😭😭
که از راه پله باریک خانه...
ما را مثل جنازهای بالا میکشیدند... مادر مصطفی مقابلم روی پله زمین خورد😱😣 و همچنان او را میکشیدند که باصورت و تمام بدنش روی هر پله کوبیده میشد...😥😰😭
و به گمانم دیگر جانی به تنش نبود..
که نفسی هم نمیزد...
ردّ خون از گوشه دهانم تا روی شال سپیدم جاری بود،..
هنوز عطر دستان مصطفی روی صورتم
مانده بود..و نمیتوانستم تصور کنم از دیدن جنازه ام چه زجری میکشد...
که این قطره اشک نه از درد و ترس که به عشق همسرم😭❤️ از گوشه چشمم چکید.
به #بام_خانه رسیده بودیم..
و تازه از آنجا دیدم زینبیه محشر شده است...😰😰😱😱
دود انفجار انتحاریِ دقایقی پیش هنوز در آسمان بالا میرفت..
و صدای تیراندازی و جیغ زنان از خانه های اطراف شنیده میشد...
چشمم روی آشوب کوچه های اطراف میچرخید و میدیدم💚حرم حضرت زینب (س)💚بین دود و آتش گرفتار شده...
که فریاد حیوان تکفیری👿🗣 گوشم را کر کرد...
مادر مصطفی را تا لب بام برده بود، پیرزن تمام تنش میلرزید..
و او نعره میکشید تا بگوید مردان این خانه کجا هستند.. 😰😰😰😰😰😰😭😭😭😭😭
و میشنیدم او به جای #جواب، #اشهدش را میخواند که قلبم از هم پاره شد...
میدانستم نباید لب از لب باز کنم..
تا نفهمند ایرانی ام و تنها با ضجه هایم التماس میکردم او را..😩😖🤲🤲😭😭😭
ادامه دارد....
🌹نام نویسنده؛ خانم فاطمه ولی نژاد
https://eitaa.com/joinchat/3490185612Cbaff600a78
شهید جاویدالااثر
ابوالفضل حافظی تبار🌷
آنقدر عاشق و واله امام حسین علیه السلام بود که گاهی می دیدند، در مجالس به طرف شخص ناشناس می رود و با او روبوسی می کند
به او می گفتند: آقای حاج هادی! مگر او را می شناسی! ای چه کاری است انجام می دهی؟ می گفت:این آقا بوی کربلا می دهد ، بویش به من رسید ، فهمیدم از کربلا برگشته است.
🕍 قم ، گلزار شهداء
#اللهم_ارزقنا_کربلا_به_حق_الحسین_
هدایت شده از شهدا ی جاویدالااثر
AUD-20220723-WA0059.aac
685.1K
🌹
*بســــــــــم اللــــــــــه الرحمــــــــــن الرحیــــــــــم*
🔶دعاے روز شنبه
🔷بانضمام زیارت حضرت رسول اڪرم صلیاللهعلیهوآله وسلم
التمــــــــــاس دعـــــــــــاے فـــــــــــرج و زیــــــــــارت حضــــــــــرت ان شــــــــــاءاللــــــــــه
⚜️⚜️⚜️⚜️⚜️⚜️⚜️⚜️⚜️
✍ #بخشی_از_وصیتنامه_شهید_فتحی
🌷«ای شهادت چقدر زیبایی! ای خداوندا، از این زیبایی نصیب ما هم بفرما. ای خداوند بزرگ؛ ما را به راه راست هدایت کن تا جانمان را در راهت هدیه کنیم. به ما قدرت و مقاومت عطا کن، تا قدرت خداییات را به همه عالم نشان دهیم. ای کاش بارها جان داشتم و #به_راهت هدیه می کردم.
#ای_امام_امت، ای ابراهیم زمان، ای روح خدا، ما سربازان جان بر کف امام زمان (عج) سوگند یاد کردهایم که قطره های خونمان را #دریا سازیم، تا درخت اسلام و تشیع سرخ علوی را آبیاری کنیم.
#برادران و #خواهران؛ راه امام را که راه امام حسین (ع) است، #زینبوار ادامه دهید. اسلام و امام را تنها نگذارید و از ولایت فقیه و روحانیت مبارز پشتیبانی و حمایت کنید و همه بدانید، این شهادت را خود با قلبی آکنده از عشق به « #الله» و امام خویش انتخاب کرده ام.
#مادر_جان؛ زینبوار استوار باشید و اگر میخواهی برایم گریه کنی، به یاد حادثه کربلای حسین (ع) گریه کن.🌷
✍ #میگفت: #هنر_شهادت_ندارم( #شهید_محمد_رضادهقان )
🌷اوایل آشنایی من و محمدرضا، وقتی دم به دم همدیگر دادیم یادم میآید که به دلیل تسلط من بر #حرفه_عکاسی زیاد در این مورد صحبت می کردیم. محمد به این رشته علاقه داشت و میگفت: به عکاسی علاقه مندم و در مقابل تو هیچ هنری ندارم.
وقتی می دیدم اینطوری #مودبانه حرف میزند و افتاده حال است به شوخی میگفتم: چقدر مودب هستی آقا جون شهید بازی در نیار. او جواب می داد: ما هنر شهادت نداریم.
هر بار این این جمله را از او می شنیدم در دلم نهیبی میزدم و نگاهی به چهره محمد میکردم و در دلم میگفتم: احساس میکنم تو هنرش را داری. به خودش هم چند بار گفتم. جوابش این بود: «من #آرزوی_شهادت دارم اما #خداوند صلاح ما را بهتر میداند.»🌷
✍ #زندگی_نامه_شهید_عباس_آسمیه
🌷عباس در سال ۱۳۶۸ به دنیا آمد. مثل همه کودکان به تحصیل علم همت گماشت و بعد از اخذ مدرک دیپلم در بخش هوا و فضای سپاه مشغول خدمت شد ایشان فارغ التحصیل #رشته_مدیریت_بازرگانی دانشگاه آزاد قزوین بودند. خیلی به هیئت و حضور در #مساجد و #ذکر_اهل_بیت(ع) علاقه داشت. او همیشه با وضو و مراقب رفتارش با دیگران به خصوص نا محرمان بود. آسمیه در جوانی به استخدام سپاه پاسداران درآمد. مدتی به عنوان #تیرانداز_نمونه انتخاب شد. به علوم اسلامی علاقه مند بود. لذا به مطالعه کتاب های حوزه روی آورد. در دی ماه سال ۱۳۹۴ #داوطلبانه برای حراست از حرم آل الله به سوریه رفت و در روز بیست و یکم دی ماه سال ۱۳۹۴ در سن ۲۶ سالگی در حلب جان به جان آفرین تسلیم کرد. پیکر پاکش هنوز به خاک وطن باز نگشته است.🌷