eitaa logo
شهیدجاوید الاثرابوالفضل.حافظی تبار
101 دنبال‌کننده
11.5هزار عکس
7.9هزار ویدیو
245 فایل
فَاخْلَعْ نَعْلَيْكَ إِنَّكَ بِالْوَادِ الْمُقَدَّسِ ♥️خوش آمدید کانال شهید جاوید الاثر ابوالفضل حافظی تبار @hafzi_1
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷 فرزند مسیح در پاییز سال۱۳۴۲ در روستای قلعه نو از توابع شهرستان کوار متولد شد. ایشان پس از گذراندن آغازین سال های زندگی وارد مدرسه ابتدایی شهید باهنر در زادگاهش شد، سپس برای ادامه تحصیل در مقطع راهنمایی به شهر کوار آمد. پس از اتمام این دوران در هنرستان شهید غفاری کوار در مشغول تحصیل شد و در همان سال بود که انقلاب اسلامی به اوج شکوه خود نزدیک شده بود‌. این شهید بزرگوار به علت علاقه خاصش به امام خمینی (ره)، در مراسم های انقلابی و راهپیمایی هایی که علیه شاه خائن انجام می شد حضور فعال داشت و اطرافیان را هم به شرکت در ترغیب می نمود. پس از چند روز از پیروزی انقلاب اسلامی مدارس گشایش یافت و شهید سرمست معصومی به ادامه تحصیل پرداخت و دیپلم گرفت. در این زمان صدام به پشتیبانی جنگ علیه انقلاب نوپای اسلامی را آغاز کرده بود. در این برهه شهید معصومی بر خود فرض دید که برای دفاع از اسلام و کیان وطن راهی جبهه های نبرد حق علیه باطل شود. در این راستا جهت عضویت در بسیج ثبت نام نمود و پس از گذراندن دوره آموزشی عازم جبهه گردید. ایشان پس از چندین دوره حضور در جبهه به امر ازدواج مبادرت نمود و پنج روز پس از مراسم ازدواج به خدمت مقدس سربازی رفت و در عملیات های مختلف شرکت جست. شهید سرمست معصومی پس از پایان دوره سربازی در در کسوت معلمی به خدمت در نظام اسلامی پرداخت و ۳ سال در روستاهای مختلف شهرستان کوار تدریس نمود. در همین حین هرگاه فرصت را مناسب می دید به می رفت. در سال ۶۵ نیز در کلاس درس حاضر شد و پس از گذشت ۳ ماه مجددا گفت که : ” من می خواهم به جبهه بروم. چون در این موقعیت نگه داری سنگر جبهه مهم تر از هر چیز دیگری است.” شهید سرمست معصومی برای آخرین بار راهی جبهه شد و در عملیات کربلای۴ حاضرگشت. در شب عملیات برای فرزندش -محسن- جشن تولد یک سالگی گرفت در حالی که سر از پا نمی شناخت. گویی می دانست فردا روزی دیگر برای تولد خود او و شتافتن به محضر حق و رضوان اوست. فردا عملیات شروع شد و او فعال و پر جنب و جوش بود. مهمات تمام شد و شهید سرمست معصومی برای بردن مهمات به سنگر رفت. در راه برگشت گلوله ای به پهلویش خورد و او که با نام مبارک زهرای پیامبر عملیات را آغاز کرده بود و سرمست از عشق خدا خاک را به سمت افلاک ترک گفت. پیکر پاک این شهید عزیز ۴ ماه از دید زمینیان مخفی ماند و در اردیبهشت سال۶۶ بر دستان پر مهر مردم لاله پرور شهرستان کوار تشییع گشت و در گلزار شهدای این شهر آرام گرفت.🌷
🔸 حق همسایه گردن همسایه 🌷 🕊 : ۱۳۶۱/۰۷/۳۰- برخوردبامین دریایی 🌱 شادی روح مطهر شهیدصلوات
✋السلام علی الحسین 🌹وعلی علی ابن الحسین 🌹وعلی اولاد الحسین 🌹وعلی اصحاب الحسین
هدایت شده از نشر احادیث معصومین.کلام امیر
فاطمةُ الزَّهراءُ عليها السلام : مَن أصعَدَ إلى اللّه ِ خالصَ عبادَتِهِ أهبَطَ اللّه ُ عزّوجلّ له أفضَلَ مَصلَحَتِهِ . فاطمه زهرا عليها السلام : هر كه عبادت خالصانه خود را به درگاه خدا فرا برد ، خداوند عز و جل بهترين چيزى را كه به صلاح اوست برايش فرو فرستد . تنبيه الخواطر : 2/108 .
هدایت شده از نشر احادیث معصومین.کلام امیر
مِن دُعائِها عليها السلام : اَلّلهُمَّ اِنّى اَسْـأَلُكَ قُـوَّةً فى عِبـادَتِكَ وَتَبَصُّرا فى كِتابِكَ وَفَهْما فى حُكْمِكَ، اَللّـهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّـدِ وَالِ مُحَمَّـدٍ وَلاتَجْعَلِ الْقُرْانَ بِنا ماحِلاً وَالصِّراطَ زائِلاً وَمُحَمَّـدا صَلَى اللّهُ عَلَيهِ وَالِهِ عَنّـا مُوَلِّيا. يكى از دعاهاى حضرت زهرا عليها السلام اين بود: بارالها: نيرومندى در بندگيت و بينش روشن در كتابت و فهم و درك احكامت را از تو خواستارم. خدايا بر محمد و آل محمد درود فرست و قران را دور از دسترس ما و پل صراط را لغزشگاه ما و محمد صلي الله عليه و آله را رويگردان از ما قرار مده. بلد الامين: 101.
هدایت شده از نشر احادیث معصومین.کلام امیر
قالَت فاطِمَةُ عليها السلام : اَبَوا هذِهِ الْأُمَّةِ مُحَمَّدٌ وَ عَلِىٌّ يُقيمانِ اَوَدَهُمْ وَيُنْقِذانِهِمْ مِنَ الْعَذابِ الدّائِمِ اِنْ اَطاعُوهُما وَيُبيحانِهِمُ النَّعيمَ الدّائِم اِنْ وافَقُوهُما. حضرت زهرا عليها السلام فرمود: پدران اين امّت حضرت محمد صلي الله عليه و آله ـ پيامبر خدا ـ و حضرت على عليه السلام ـ ولى خدا ـ است. اگر از آن دو اطاعت كنند، كژى هاى آنان را اصلاح مى كنند و از عذاب دردناكشان نجات مى بخشند و همراهى با آن دو نعمت جاودان ـ بهشت ـ را ارزانيشان مى دارد. تفسير منسوب به امام حسن عسكرى عليه السلام 330.
💢اینها چه کسانی هستند؟ ✅امام محمد باقر(ع): 🌟روز قیامت، گروهی در زیر سایه‌ی عرش مبعوث می شوند که چهره و لباس و جایگاهشان از نور است. خلایق می‌پرسند: اینها که چنین نوری دارند، پیامبرانند یا شهدا؟ ✨ندا دهنده ای از عرش پاسخ می دهد: هیچکدام! اینها کسانی هستند که بر مومنان آسان می‌گرفتند و به تنگدست مقروض، مهلت می‌دادند. 📚بحارالانوار، ج۷ ، ص ۳۰۴
🔷🔸🔷🔸🔷🔸🔷 *چرادر روز قیامت هرکس غرق در وجود خود می شود؟* 🎋شنیده بودم که بعد از مرگ، تمام انسان ها حشر می شوند این قدر انبوه مردم جمع خواهند شد که مانند دریا می ماند و هرکسی غرق در وجود خود می شود. آیا این حقیقت دارد؟ اگر پاسخ مثبت باشد دلیل آن چیست وچرا روز قیامت هر کسی فقط به خود مشغول شده و از نزدیکانش فرار می کند؟ طبیعتاً جمعیت بسیار زیادی گرد خواهند آمد؛ زیرا از زمان حضرت آدم تا روز قیامت، انسان های بسیار زیادی زندگی کرده و از دنیا رفته اند و خواهند رفت.عملاً وضعیت یک فرد در میان این همه جمعیت سرگردان و نگران مانند انسانی است که در دریایی سهمگین غرق شده و جز نجات خویش، اندیشه ای دیگر در سر ندارد. روز قیامت روز حسابرسی است. در آن روز، آن قدر بر انسان ها سخت می گذرد و افراد نگران عاقبت خود و اعمالشان هستند که از غیر خود غافل می شنود و تنها نگرانی شان سرنوشت خود است. خداوند در قرآن می فرماید:«در آن روز هر کدام از آنها وضعی دارند که او را کاملاً به خود مشغول می سازد».[2] بر خلاف زندگی دنیایی که انسان در آن کمتر به آخرت و اعمال خود توجه دارد و اهمیت می دهد، در آخرت، وضعیت به کلی تغییر یافته و تنها چیزی که برای انسان مهم خواهد بود، تعیین سرنوشت نهایی او در حسابرسی دقیق پروردگار است. ‌‌‌‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📝نماز اوسته ننه ... 🎙مداحی قدیمی و بسیار دلنشین نوجوان آذربایجانی، بسیجی شهید در جمع رزمندگان لشکر عاشورا بمناسبت هفته بسیج انصار حزب الله شهرستان شهید پرور اسکو
سلام علیکم دوستان سردارشهید دفاع مقدس، سید احمد پلارک هستم معروف هستم به شهید عطری شهید ۲۲ ساله بودم و مجرد اسم اصلی ام «منوچهر پلارک» هست که به «سید احمد پلارک»معروف هستم در 7 اردیبهشت 1344 در خانواده ای متدین ومذهبی در تهران متولدشدم چند تا خواهر داشتم و تنها پسر خانواده بودم در شش سالگی پدرم رو از دست دادم و چون تک پسر خانواده بود علاوه بر تحصیل، بار مسئولیت خانواده رو بر عهده گرفتم و شروع به کار کردم، و تونستم به خواهرانم در زندگی و ازدواج شون کمک کنم در تهران،خیابان ایران ، میدان شهدا و در محله‌ای مذهبی زندگی می‌کردم مسجد حاج آقا ضیاء آبادی "علی بن موسی الرضا علیه السلام" مأمن همیشگی‌ام بود.نماز اول وقت و.....همیشه نماز جماعت بودم ┏━━🌹🍃🌷🍃━━┓ ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎ https://eitaa.com/joinchat/3490185612Cbaff600a78 شهید جاویدالااثر ابوالفضل حافظی تبار🌷
4_6039565045787002765.mp3
3.88M
🏴 السَّلاَمُ عَلَیْکِ أَیَّتُهَا الصِّدِّیقَةُ الشَّهِیدَةُ قسمت 4⃣ فریاد مهتاب ادامه دارد...... 🍁🥀🍁🥀🍁🥀🍁 🥀
🕌رمـــــان 🕌قسمٺ قلبم از وحشت به خودش می پیچید.. و آنها از پشت هلم میدادند تا زودتر حرکت کنم.. که شلیک گلوله😭😣😖😭😭😰 پرده گوشم را پاره کرد.. و پیشانی ابوجعده را از هم شکافت...🔥 از شدت وحشت.. رمقی به قدم هایم نمانده.. و با همان ضربی که به کتفم خورده بود،.. از پله آخر روی زمین افتادم...😣😭😣 حس میکردم زمین زیر تنم میلرزد..و انگار عده ای میدویدند.. که کسی روی کمرم زد..و زیر پیکرش کرد... رگبار گلوله خانه را پُر کرده.. و دست و بازویی تلاش میکرد سر و صورتم را ،..😭🕊 تکان های قفسه سینه اش را روی شانه ام حس میکردم.. و میشنیدم با هر تکان زیر لب ناله میزند _یا حسین!🕊✨ که دلم از سوز 😭😭 آتش گرفت. گرمای بدنش روی کمرم هر لحظه بیشتر میشد.. پیراهنم از پشت خیس و داغ شده.. و دیگر ناله ای هم نمیزد که فقط خس خس نفس هایش را پشت گوشم میشنیدم... بین برزخی از مرگ و زندگی، از هیاهوی اطرافم جز داد و بیدادی مبهم و تیراندازی بی وقفه، چیزی نمیفهمیدم... که گلوله باران تمام شد...😣😭😭😭😣 صورتم در فرش اتاق فرو رفته بود،.. چیزی نمیدیدم.. و تنها بوی خون و باروت مشامم را میسوزاند.. که زمزمه مصطفی🌸 در گوشم نشست و با یک تکان، کمرم سبک شد... گردنم از شدت درد.. به سختی تکان میخورد، به زحمت سرم را چرخاندم.. و اش دلم را زیر و رو کرد.😭😭😭 🕊ابوالفضل✨🕊 روی دستان مصطفی از نفس افتاده بود،.. از تمام بدنش خون میچکید.. و پاهایش را روی زمین از شدت درد تکان میداد... تازه میفهمیدم 😱😭🕊 من بوده... که پیراهن سپیدم... ادامه دارد... https://eitaa.com/joinchat/3490185612Cbaff600a78 شهید جاویدالااثر ابوالفضل حافظی تبار🌷
بهش می‌گفتم دانیال ، حالا درسته اردوی جهادی خوبه ،ولی تو تک بچه خانواده ای مادرت تنهاست، نمیخواد همیشه هم همراه ما باشی ؛ می‌گفت : مادرم تنهاست ، ولی سقف سالم بالا سرشه ، سقف این خونه ها بریزه رو سر یک مادر ، با خودم چی بگم؟ من باید بیام، وظیفمه!!.. https://eitaa.com/joinchat/3490185612Cbaff600a78 شهید جاویدالااثر ابوالفضل حافظی تبار🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‍ نسل یواشکی‌ها بهم میگن حاجی نسل شما هم یواشکی داشتید؟ میگم: تا دلت بخواد! میگن: میشه یواشکی بهمون بگی میگم: ما یواشکی برای جبهه ثبت نام کردیم یواشکی دست تو شناسنامه مون بردیم. یواشکی بدون خدا حافظی رفتیم یواشکی آموزش دیدیم و ندیدیم یواشکی اعزام شدیم یواشکی جنگیدیم یواشکی زخمی شدیم یواشکی بستری شدیم یواشکی فرار کردیم و برگشتیم یواشکی نماز شب خون شدیم یواشکی وصیت نوشتیم یواشکی جای دیگری نگهبانی دادیم یواشکی ظرف ها رو شستیم یواشکی کفش ها را واکس زدیم یواشکی توالت ها را تمیز کردیم یواشکی دعا کردیم یواشکی گریه کردیم یواشکی ترسیدیم یواشکی دلتنگ شدیم یواشکی خندیدیم یواشکی خدا حافظی کردیم یواشکی حلالیت طلبیدیم یواشکی دوباره رفتیم یواشکی مسئولیت گرفتیم یواشکی مسئولیت را پس دادیم یواشکی خوابیدیم یواشکی بیدار ماندیم یواشکی تشنگی کشیدیم یواشکی گرسنگی کشیدیم یواشکی مهمات کش رفتیم یواشکی به سنگر تدارکات تک زدیم یواشکی بجای دیگری اسیر شدیم یواشکی به میدون مین زدیم یواشکی شلیک کردیم یواشکی رانندگی کردیم یواشکی قول شفاعت گرفتیم یواشکی قول شفاعت دادیم یواشکی خبر شهادت دادیم یواشکی خبر اسارت دادیم یواشکی خبر مجروحیت دادیم یواشکی ترک پست کردیم یواشکی اشتباه کردیم یواشکی تلفات دادیم یواشکی شهید دادیم یواشکی مجروح دادیم یواشکی خودمون را عملیات رساندیم یواشکی غرب رفتیم یواشکی جنوب رفتیم و یواشکی بعد از جنگ سکوت کردیم به حاشیه رانده شدیم نادیده گرفته شدیم انگ خوردیم دروغ شنیدیم شعار شنیدم جفا دیدیم زخم زبان خوردیم دوباره تو میدون اومدیم بوسنی رفتیم سوریه رفتیم عراق رفتیم لبنان رفتیم و...... اصلا نسل ما نسل طلایی یواشکی ها بود 🇮🇷یاعلی(ع)🇮🇷 ࿐჻ᭂ⸙🍃🌸🍃⸙჻ᭂ࿐