هدایت شده از بسم الله الرحمن الرحیم بنیامین
🌷"بسم رب شهدا و صدیقین"🌷
سَلٰامْ بر آنانی که اَوَلْ
از ســیم خاردار نَـفْسـْ گُذَشْتَنْـ
و بَـعْد از سیم خار دار دشْمَنــــْ🥀
#سلامبـــَرشُهَـدآ... ✋💔
یه سلام از راه دور به حضرت عشق...❤️
به نیابت از شهید #محمد_امین_صمدی
اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ
وَعَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ
وَعَلی اَوْلادِ الْحُسَیْنِ
وَعَلی اَصْحابِ الْحُسَیْن
#صبحتون_شهدایی📿
✨❤️✨@hafzi_1✨❤️
,لینک کانال شهید جاوید الاثرابوالفضل حافظی تبار🌹🌹
هدایت شده از بسم الله الرحمن الرحیم بنیامین
🌷"بسم رب شهدا و صدیقین"🌷
سَلٰامْ بر آنانی که اَوَلْ
از ســیم خاردار نَـفْسـْ گُذَشْتَنْـ
و بَـعْد از سیم خار دار دشْمَنــــْ🥀
#سلامبـــَرشُهَـدآ... ✋💔
یه سلام از راه دور به حضرت عشق...❤️
به نیابت از شهید #حسین_محمدی
اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ
وَعَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ
وَعَلی اَوْلادِ الْحُسَیْنِ
وَعَلی اَصْحابِ الْحُسَیْن
#صبحتون_شهدایی📿
❤️@hafzi_1❤️
کانال شهید جاوید الاثرابوالفضل حافظی تبار🌹🌹
هدایت شده از بسم الله الرحمن الرحیم بنیامین
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
√ من از خدا بیشتر می ترسم تا اینکه رفیق باشم!
#استاد_شجاعی
┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈
هدایت شده از بسم الله الرحمن الرحیم بنیامین
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#عنایت_شهید_هادی
کمک شهید ابراهیم هادی به یک زیر حکمی(محکوم به اعدام)
#شهید_ابراهیم_هادی
❤️@hafzi_1❤️
کانال شهید جاوید الاثرابوالفضل حافظی تبار🌹🌹
هدایت شده از بسم الله الرحمن الرحیم بنیامین
💢 #تنها_میان_داعش
🌹 #قسمت_اول
💠 وسعت سرسبز باغ در گرمای دلچسب غروب، تماشاخانهای بود که هر چشمی را نوازش میداد. خورشید پس از یک روز آتشبازی در این روزهای گرم آخر #بهار، رخساره در بستر آسمان کشیده و خستگی یک روز بلند بهاری را خمیازه میکشید.
دست خودم نبود که این روزها در قاب این صحنه سِحرانگیز، تنها صورت زیبای او را میدیدم! حتی بادی که از میان برگ سبز درختان و شاخه های نخل ها رد میشد، عطر #عشق او را در هوا رها میکرد و همین عطر، هر غروب دلتنگم میکرد!
💠 دلتنگ لحن گرمش، نگاه عاشقش، صدای مهربان و خنده های شیرینش! چقدر این لحظات تنگ غروب سخت میگذشت تا شب شود و او برگردد و انگار همین باد، نغمه دلتنگیام را به گوشش رسانده بود که زنگ موبایلم به صدا درآمد.
همانطور که روی حصیر کف ایوان نشسته بودم، دست دراز کردم و گوشی را از گوشه حصیر برداشتم. بعد از یک دنیا عاشقی، دیگر میدانستم اوست که خانه قلبم را دقّالباب میکند و بیآنکه شماره را ببینم، دلبرانه پاسخ دادم :«بله؟»
💠 با نگاهم همچنان در پهنه سبز و زیبای باغ میچرخیدم و در برابر چشمانم، چشمانش را تجسم میکردم تا پاسخم را بدهد که صدایی خشن، خماری عشق را از سرم پراند :«الو...»
هر آنچه در خانه خیالم ساخته بودم، شکست. نگاهم به نقطهای خیره ماند، خودم را جمع کردم و این بار با صدایی محکم پرسیدم :«بله؟»
💠 تا فرصتی که بخواهد پاسخ بدهد، به سرعت گوشی را از کنار صورتم پایین آورده و شماره را چک کردم، ناشناس بود. دوباره گوشی را کنار گوشم بردم و شنیدم با همان صدای زمخت و لحن خشن تکرار میکند :«الو... الو...»
از حالت تهاجمی صدایش، کمی ترسیدم و خواستم پاسخی بدهم که خودش با عصبانیت پرسید :«منو میشناسی؟؟؟»
💠 ذهنم را متمرکز کردم، اما واقعاً صدایش برایم آشنا نبود که مردّد پاسخ دادم :«نه!» و او بلافاصه و با صدایی بلندتر پرسید :«مگه تو نرجس نیستی؟؟؟»
از اینکه اسمم را میدانست، حدس زدم از آشنایان است اما چرا انقدر عصبانی بود که دوباره با حالتی معصومانه پاسخ دادم :«بله، من نرجسم، اما شما رو نمی شناسم!» که صدایش از آسمان خراش خشونت به زیر آمد و با خندهای نمکین نجوا کرد :«ولی من که تو رو خیلی خوب میشناسم عزیزم!» و دوباره همان خندههای شیرینش گوشم را پُر کرد.
💠 دوباره مثل روزهای اول مَحرم شدنمان دلم لرزید که او در لرزاندن دل من بهشدت مهارت داشت.
چشمانم را نمیدید، اما از همین پشت تلفن برایش پشت چشم نازک کردم و با لحنی غرق ناز پاسخ دادم :«از همون اول که گوشی زنگ خورد، فهمیدم تویی!» با شیطنت به میان حرفم آمد و گفت :«اما بعد گول خوردی!» و فرصت نداد از رکب #عاشقانهای که خورده بودم دفاع کنم و دوباره با خنده سر به سرم گذاشت :«من همیشه تو رو گول میزنم! همون روز اولم گولت زدم که عاشقم شدی!» و همین حال و هوای عاشقیمان در گرمای #عراق، مثل شربت بود؛ شیرین و خنک!
💠 خبر داد سر کوچه رسیده و تا لحظاتی دیگر به خانه می آید که با دستپاچگی گوشی را قطع کردم تا برای دیدارش مهیا شوم.
از همان روی ایوان وارد اتاق شدم و او دستبردار نبود که دوباره پیامگیر گوشی به صدا درآمد. در لحظات نزدیک مغرب نور چندانی به داخل نمی تابید و در همان تاریکی، قفل گوشی را باز کردم که دیدم باز هم شماره غریبه است.
💠 دیگر فریب شیطنتش را نمیخوردم که با خندهای که صورتم را پُر کرده بود پیامش را باز کردم و دیدم نوشته است :«من هنوز دوستت دارم، فقط کافیه بهم بگی تو هم دوستم داری! اونوقت اگه عمو و پسرعموت تو آسمونا هم قایمت کنن، میام و با خودم میبرمت! ـ عَدنان ـ »
برای لحظاتی احساس کردم در خلائی در حال خفگی هستم که حالا من شوهر داشتم و نمیدانستم عدنان از جانم چه می خواهد؟...
ادامه دارد ...
✍️نویسنده فاطمه ولی نژاد
❤️@hafzi_1❤️
کانال شهید جاوید الاثرابوالفضل حافظی تبار🌹🌹
✨🌺✨🌺✨🌺✨
السلام علیک یا بقیه الله
السَّلامُ عَلَيْكَ يا اَبا عَبْدِاللهِ وَعَلَى الاَْرْواحِ الَّتي حَلَّتْ بِفِنائِكَ عَلَيْكَ مِنّي سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقيتُ وَبَقِيَ اللَّيْلُ وَالنَّهارُ وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّي لِزِيارَتِكُمْ، اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَعَلى عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَيْن
السلام علیک یا امام الرئوف
ﺍﻟﻠَّﻬُﻢَّ ﺻَﻞِّ ﻋَﻠَﻰ ﻋَﻠِﻲِّ ﺑْﻦِ ﻣُﻮﺳَﻰ ﺍﻟﺮِّﺿَﺎ ﺍﻟْﻤُﺮْﺗَﻀَﻰ ﺍﻟْﺈِﻣَﺎﻡِ ﺍﻟﺘَّﻘِﻲِّ ﺍﻟﻨَّﻘِﻲِّ ﻭَ ﺣُﺠَّﺘِﻚَ ﻋَﻠَﻰ ﻣَﻦْ ﻓَﻮْﻕَ ﺍﻟْﺄَﺭْﺽِ ﻭَ ﻣَﻦْ ﺗَﺤْﺖَ ﺍﻟﺜَّﺮَﻯ ﺍﻟﺼِّﺪِّﻳﻖِ ﺍﻟﺸَّﻬِﻴﺪِ ﺻَﻠَﺎﺓً ﻛَﺜِﻴﺮَﺓً ﺗَﺎﻣَّﺔً ﺯَﺍﻛِﻴَﺔً ﻣُﺘَﻮَﺍﺻِﻠَﺔً ﻣُﺘَﻮَﺍﺗِﺮَﺓً ﻣُﺘَﺮَﺍﺩِﻓَﺔً ﻛَﺄَﻓْﻀَﻞِ ﻣَﺎ ﺻَﻠَّﻴْﺖَ ﻋَﻠَﻰ ﺃَﺣَﺪٍ ﻣِﻦْ ﺃَﻭْﻟِﻴَﺎﺋِﻚَ
❤️ ألـلَّـهُـمَــ عَـجِّـلْ لِـوَلـیِـکْ ألْـفَـرَج❤️
🌷
شفاعتت میکنه اون شھیدیۍ که موقع گنـاه مےتونستۍ گناه کنۍ ولۍ به حرمت رفاقت باهاش کنـار گذاشتۍ ..!
#شهدا_شر_منده_ایم 😭😭😭
دوستیاتویجبھهطوریبودکه
همدیگهروازمیونگلولههابیرونمیکشیدن؛
سعیکنیمرفاقتاییداشتهباشیم
کههمدیگهروازگناهنجاتبدیم :)🌱!'
#شهـیدانہ🕊✨
#اللّٰھُمَعَجِلْلِّوَلیِڪَالفَࢪَج 🦋•
برایمنمیدانانقلابتھران،
شلمچهیادمشقفرقینمیکند،
هرجاحرفانقلابهست،ماهستیم...!🌱
شھیدمدافعحرممحمودرضابیضائی
#شهیدانہ💔🕊
#اللّٰھُمَعَجِلْلِّوَلیِڪَالفَࢪَج🦋•
«در بزرگواری حضرت زینب(س) همین
نکته بس که زمانی که در عصر روز
عاشورا دو پسرش را شهید کردند
از خیمه پای بیرون نگذاشت
در حالی که هنگام شهادت سایر شهدا
از خیمه بیرون می آمد و امام حسین(ع)
را دلداری می داد ولی اینجا برای این که
برادرش حسین(ع) خجالت نکشد
از خیمه بیرون نیامد»
• شهید مرتضی مطهری🕊•
روحمانازبینرفته...،
سرگرمبازیچهدنیاییم..!
خدایاتوهوشیارمانکن...،
تومرابیدارکن🌱'!
شھیدمدافعحرمعباسدانشگر
#شهـیدانہ💔🥀
برایپیوندعبدبامعبودقابلیتلازماست
لازمهشھادتخدایۍشدناست.🌱'!
شھیدحمیدسربۍ
#شهیدانہ🕊•
#اللّٰھُمَعَجِلْلِّوَلیِڪَالفَࢪَج🦋•
هدایت شده از بسم الله الرحمن الرحیم بنیامین
18.2M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#حدیث_کساء
با نواي سماواتي
┄═🌼🌷💠🦋💠🌸🌼═┄
🌷🍃 أَلَا بِذِڪْرِ اللَّهِ تَطْمَئِـنُّ الْقُلُــوبُ
هدایت شده از بسم الله الرحمن الرحیم بنیامین
18.71M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🏴زیارت عاشورا «نگارش آسان» -
🎙صوت: مهدی سماواتی
┅═✾🍂 ⃟ ⃟🥀 ⃟ ⃟🍂✾═┅
اَلٰا بِـذِڪْرِٱݪلّٰـهِ تَـطْـمَـئِـنُّ ٱلْـقُـلُـوبُ🚩
هدایت شده از بسم الله الرحمن الرحیم بنیامین
دعایعلقمه۩علیفانی.mp3
8.03M
🏝 دعای علقمه
دعای بعد از زیارت عاشورا
🎙 با نوای علی فانی
64BitR📀7MB⏰Time=14:54
┄═🌼🌷💠🦋💠🌸🌼═┄
🌷🍃 أَلَا بِذِڪْرِ اللَّهِ تَطْمَئِـنُّ الْقُلُــوبُ
فرزندانِخمینیکبیر
ازهیچچیزترسنداشتناِلاخدا🌱!'
#شهیدانہ🦋•
هدایت شده از بسم الله الرحمن الرحیم بنیامین
دعای حزین۩سیدولیدالمزیدی.mp3
1.31M
🤲 دعای #حزین دعای بعد از نماز شب
#دعای_بعد_از_نماز_شب
🎙 با نوای سید ولید المزیدی
🍂💠🍂💠🍂💠🍂💠
📖👈 متن و ترجمه دعا 👉
🍂💠🍂💠🍂💠🍂💠
32BitR📀1MB
⏰Time=5:41
«#اَلَّلهُمعجِّللِوَلیِڪَالفرَج»
┈┄┅═✾🍃🌸🍃✾═┅┄┈
اَلٰا بِـذِڪْرِٱݪلّٰـهِ تَـطْـمَـئِـنُّ ٱلْـقُـلُـوبُ
هدایت شده از بسم الله الرحمن الرحیم بنیامین
اگر گلوله هایمان تمام شد و شمشیرهایمان شکست، مشت هایمام که سالم است، سینه هامان که ستبر است، قلب هایمان که پر خون است، آنقدر خون می دهیم تا خصم کافر در خون ما غرق شود...
#شهید_جعفر_نجفی_آشتیانی
❤️@hafzi_1❤️
کانال شهید جاوید الاثرابوالفضل حافظی تبار🌹🌹
هدایت شده از بسم الله الرحمن الرحیم بنیامین
1_9358182750.mp3
7.35M
#مداحی←🖤
•| یک سال و نیم بعد تو سالار تشنه لب
🎤 [ حاج محمود کریمی ]
#پیشنهاد_ویژه_دانلود
شهادت حضرت زینب کبری سلام الله علیها تسلیت🖤
❤️@hafzi_1❤️
کانال شهید جاوید الاثرابوالفضل حافظی تبار🌹🌹
هدایت شده از بسم الله الرحمن الرحیم بنیامین
#مثل_شهید ❤️
حاج عباس همیشه دائم الوضو بود و روزهای دوشنبه و چهارشنبه را حتما روزه میگرفت. نماز شبش به خصوص در سالهای آخر حیاتش ترک نمیشد و همواره با گریه و تضرع همراه بود.
می گفت: چقدر باید سر خود را به دیواره این دنیا بکوبم تا از این زندان خلاص شوم و به جایگاه ابدی خود بپیوندم؟ واقعا زندگی برایم مشکل شده، فقط یک آرزو در وجودم موج میزند و آن عشق به شهادت است.
#شهید_حاج_عباس_ورامینی
#دائم_الوضو
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ❤️@hafzi_1❤️
کانال شهید جاوید الاثرابوالفضل حافظی تبار🌹🌹
هدایت شده از بسم الله الرحمن الرحیم بنیامین
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷سر دو راهی گناه وثواب به حب شهادت فکر کن به نگاه امام زمانت فکر کن ببین میتونی ازگناه بگذری؟! ازگناه که گذشتی از جونت هم میگذری...
#شهید_محمود_رضا_بیضایی
❤️@hafzi_1❤️
کانال شهید جاوید الاثرابوالفضل حافظی تبار🌹🌹
هدایت شده از بسم الله الرحمن الرحیم بنیامین
💢 #تنها_میان_داعش
🌹 #قسمت_دوم
💠 در تاریکی و تنهایی اتاق، خشکم زده و خیره به نام عدنان، هرآنچه از او در خاطرم مانده بود، روی سرم خراب شد.
حدود یک ماه پیش، در همین باغ، در همین خانه برای نخستین بار بود که او را میدیدم.
💠 وقتی از همین اتاق قدم به ایوان گذاشتم تا برای میهمان عمو چای ببرم که نگاه خیره و ناپاکش چشمانم را پُر کرد، طوری که نگاهم از #خجالت پشت پلکهایم پنهان شد. کنار عمو ایستاده و پول پیش خرید بار انگور را حساب میکرد.
عمو همیشه از روستاهای اطراف #آمرلی مشتری داشت و مرتب در باغ رفت و آمد میکردند اما این جوان را تا آن روز ندیده بودم.
💠 مردی لاغر و قدبلند، با صورتی بهشدت سبزه که زیر خط باریکی از ریش و سبیل، تیرهتر به نظر میرسید. چشمان گودرفتهاش مثل دو تیلّه کوچک سیاه برق میزد و احساس میکردم با همین نگاه شرّش برایم چشمک میزند.
از #شرمی که همه وجودم را پوشانده بود، چند قدمی عقبتر ایستادم و سینی را جلو بردم تا عمو از دستم بگیرد. سرم همچنان پایین بود، اما سنگینی حضورش آزارم میداد که هنوز عمو سینی را از دستم نگرفته، از تله نگاه تیزش گریختم.
💠 از چهارسالگی که پدر و مادرم به جرم #تشیع و به اتهام شرکت در تظاهراتی علیه #صدام اعدام شدند، من و برادرم عباس در این خانه بزرگ شده و عمو و زنعمو برایمان عین پدر و مادر بودند. روی همین حساب بود که تا به اتاق برگشتم، زنعمو مادرانه نگاهم کرد و حرف دلم را خواند :«چیه نور چشمم؟ چرا رنگت پریده؟»
رنگ صورتم را نمیدیدم اما از پنجه چشمانی که لحظاتی پیش پرده صورتم را پاره کرده بود، خوب میفهمیدم حالم به هم ریخته است. زن عمو همچنان منتظر پاسخی نگاهم میکرد که چند قدمی جلوتر رفتم. کنارش نشستم و با صدایی گرفته اعتراض کردم :«این کیه امروز اومده؟»
💠 زنعمو همانطورکه به پشتی تکیه زده بود، گردن کشید تا از پنجرههای قدی اتاق، داخل حیاط را ببیند و همزمان پاسخ داد :«پسر ابوسیفِ، مث اینکه باباش مریض شده این میاد واسه حساب کتاب.» و فهمید علت حال خرابم در همین پاسخ پنهان شده که با هوشمندی پیشنهاد داد :«نهار رو خودم براشون میبرم عزیزم!»
خجالت میکشیدم اعتراف کنم که در سکوتم فرو رفتم اما خوب میدانستم زیبایی این دختر #ترکمن شیعه، افسار چشمانش را آن هم مقابل عمویم، اینچنین پاره کرده است.
💠 تلخی نگاه تندش تا شب با من بود تا چند روز بعد که دوباره به سراغم آمد. صبح زود برای جمع کردن لباسها به حیاط پشتی رفتم، در وزش شدید باد و گرد و خاکی که تقریباً چشمم را بسته بود، لباسها را در بغلم گرفتم و بهسرعت به سمت ساختمان برگشتم که مقابلم ظاهر شد.
لب پله ایوان به ظاهر به انتظار عمو نشسته بود و تا مرا دید با نگاهی که نمیتوانست کنترلش کند، بلند شد. شال کوچکم سر و صورتم را به درستی نمیپوشاند که من اصلاً انتظار دیدن #نامحرمی را در این صبح زود در حیاطمان نداشتم.
💠 دستانی که پر از لباس بود، بادی که شالم را بیشتر به هم میزد و چشمان هیزی که فرصت تماشایم را لحظه ای از دست نمیداد.
با لبخندی زشت سلام کرد و من فقط به دنبال حفظ #حیا و #حجابم بودم که با یک دست تلاش میکردم خودم را پشت لباسهای در آغوشم پنهان کنم و با دست دیگر شالم را از هر طرف میکشیدم تا سر و صورتم را بیشتر بپوشاند.
💠 آشکارا مقابل پله ایوان ایستاده بود تا راهم را سد کرده و معطلم کند و بیپروا براندازم میکرد. در خانه خودمان اسیر هرزگی این مرد #اجنبی شده بودم، نه میتوانستم کنارش بزنم نه رویش را داشتم که صدایم را بلند کنم.
دیگر چارهای نداشتم، به سرعت چرخیدم و با قدمهایی که از هم پیشی میگرفتند تا حیاط پشتی تقریباً دویدم و باورم نمیشد دنبالم بیاید!
💠 دسته لباسها را روی طناب ریختم و همانطور که پشتم به صورت نحسش بود، خودم را با بند رخت و لباسها مشغول کردم بلکه دست از سرم بردارد، اما دستبردار نبود که صدای چندشآورش را شنیدم :«من عدنان هستم، پسر ابوسیف. تو دختر ابوعلی هستی؟»
دلم میخواست با همین دستانم که از عصبانیت گُر گرفته بود، آتشش بزنم و نمیتوانستم که همه خشمم را با مچاله کردن لباسهای روی طناب خالی میکردم و او همچنان زبان میریخت :«امروز که داشتم میومدم اینجا، همش تو فکرت بودم! آخه دیشب خوابت رو می دیدم!»
💠 شدت طپش قلبم را دیگر نه در قفسه سینه که در همه بدنم احساس میکردم و این کابوس تمامی نداشت که با نجاستی که از چاه دهانش بیرون میریخت، حالم را به هم زد :«دیشب تو خوابم خیلی قشنگ بودی، اما امروز که دوباره دیدمت، از تو خوابم قشنگتری!»
نزدیک شدنش را از پشت سر بهوضوح حس میکردم که نفسم در سینه بند آمد...
ادامه دارد ...
✍️نویسنده فاطمه ولی نژاد
❤️@hafzi_1❤️
کانال شهید جاوید الاثرابوالفضل حافظی تبار🌹🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷امشبم را به نام تو متبرک میکنم 🌷
میهمان امشب گروه 👇👇
🌷شهید والا مقام محسن فلاح پور 🌷
🌷حمد و توحید و ۱۴ صلوات 🌷
گزارش نویدشاهدگیلان؛ شهيد محسن فلاحپور در سال 1340 در روستاي پائين محله سياهگوراب از توابع شهرستان لاهيجان چشم به جهان گشود وي پس از طي دوران ابتدائي و راهنمائي براي ادامه تحصيل به يکي از دبيرستانهاي لاهيجان راه يافت و يکي از شاگردان زرنگ باهوش و مهربان کلاسش بود و موفق به اخذ ديپلم شد با شروع انقلاب اسلامي با اوج فعاليت هاي سياسي روبرو شد.
و در روستاي خود با ايجاد کتابخانه توانستند ذهن جوانان روستا را بطرف انقلاب و مسائل مذهبي سوق دهند و شبانه روز به فعاليت ميپرداختند و روستائيان را از جنايات رژیم ستم شاهي مطلع ساخته و آنان را دعوت و با يک صفوف بسيار فشرده به تظاهرات عليه رژيم ميپرداختند بعد از پيروزي انقلاب اسلامي جهت حفظ و دستاورد هاي انقلاب و پاسداري از ثره هاي خون شهدا بعضويت بسيج در آمد و باتفاق دو نفر از دوستان روستا از طرف بسيج لاهيجان به جبهه هاي اسلام عليه کفر شتافتند و هر دو نفرشان مفقودالاثر گرديدند شهيد بعد از شهادت دوستانش در جبهه ماند وي پس از مدتي ازدواج نمود بعد از چهار روز از ازدواج او نگذشته بود که دوباره به جبهه رفت.
سر انجام در تاريخ7 اسفند 1362 در عمليات والفجر 6 در مصاف با مزدوران آمريکائي صدام در منطقه دهلران -چيلات به درجه رفيع شهادت نائل آمد.
🕊
▪️🥀🕯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#مولایِمن🌸 #بیاآرامِدلها
#العجلمولای_غریبم
🍃🌺🍃 قرارهرشب 🍃🌺🍃
إِلَهِی عَظُمَ الْبَلاءُ وَ بَرِحَ الْخَفَاءُ وَ انْکَشَفَ الْغِطَاءُ وَ انْقَطَعَ الرَّجَاءُ وَ ضَاقَتِ الْأَرْضُ وَ مُنِعَتِ السَّمَاءُ وَ أَنْتَ الْمُسْتَعَانُ وَ إِلَیْکَ الْمُشْتَکَى وَ عَلَیْکَ الْمُعَوَّلُ فِی الشِّدَّهِ وَ الرَّخَاءِ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ أُولِی الْأَمْرِ الَّذِینَ فَرَضْتَ عَلَیْنَا طَاعَتَهُمْ وَ عَرَّفْتَنَا بِذَلِکَ مَنْزِلَتَهُمْ فَفَرِّجْ عَنَّا بِحَقِّهِمْ فَرَجا عَاجِلا قَرِیبا کَلَمْحِ الْبَصَرِ أَوْ هُوَ أَقْرَبُ یَا مُحَمَّدُ یَا عَلِیُّ یَا عَلِیُّ یَا مُحَمَّدُ اکْفِیَانِی فَإِنَّکُمَا کَافِیَانِ وَ انْصُرَانِی فَإِنَّکُمَا نَاصِرَانِ یَا مَوْلانَا یَا صَاحِبَ الزَّمَانِ الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ أَدْرِکْنِی أَدْرِکْنِی أَدْرِکْنِی السَّاعَهَ السَّاعَهَ السَّاعَهَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِین
۞اللّهُمَّ اغفِر لِیَ الذُّنوبَ الَّتی تَحبِسُ الدُّعا۞
تعجیل در فرج مولایمان صلوات
شبتون مهدوی
ــــــــــــــــــ☫﷽☫ــــــــــــــــــ
🦋 ذڪرِ روزانه 🦋
📗تفسیر 📖 هـرروز انس با قرآن مجید
🌸 ✾࿐༅✧🍃🌺🍃✧ ༅࿐✾🌸
❀ موضوع ❀
🗒️ﺷﺮﻁ ﺩﺳﺘﻴﺎﺑﻲ ﺑﻪ ﺑﻬﺸﺖ، ﺍﻳﻤﺎﻥ ﻭ ﻋﻤﻞ ﺻﺎﻟﺢ ﺍﺳﺖ
📖❀سوره العنكبوت/آیہ(۵۸)
اَعُوذُ بِٱݪلّٰهِ مِنَ ٱݪشَیْطٰان ٱݪرَّجیٖمْ
بِسْمِ ٱݪلّٰهِ ٱݪرَّحْمٰنِ ٱݪرَّحیٖمِ
🔺«٥٨» ﻭَﺍﻟَّﺬِﻳﻦَ ﺁﻣَﻨُﻮﺍْ ﻭَﻋَﻤِﻠُﻮﺍْ ﺍﻟﺼَّﺎﻟِﺤَﺎﺕِ ﻟَﻨُﺒَﻮِّﺋَﻨَّﻬُﻢ ﻣّﻦَ ﺍﻟْﺠَﻨَّﺔِ ﻏُﺮَﻓﺎً ﺗَﺠْﺮِﻱ ﻣِﻦ ﺗَﺤْﺘِﻬَﺎ ﺍﻟْﺄَﻧْﻬَﺎﺭُ ﺧَﺎﻟِﺪِﻳﻦَ ﻓِﻴﻬَﺎ ﻧِﻌْﻢَ ﺃَﺟْﺮُ ﺍﻟْﻌَﺎﻣِﻠِﻴﻦَ
🔻ﻭ ﻛﺴﺎﻧﻲ ﻛﻪ ﺍﻳﻤﺎﻥ ﺁﻭﺭﺩﻩ ﻭ ﻛﺎﺭﻫﺎﻱ ﺷﺎﻳﺴﺘﻪ ﺍﻧﺠﺎم ﺩﺍﺩﻧﺪ، ﻗﻄﻌﺎً ﺁﻧﺎﻥ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻏﺮﻓﻪ ﻫﺎﻳﻲ ﺍﺯ ﺑﻬﺸﺖ ﺟﺎﻱ ﻣﻲ ﺩﻫﻴﻢ ﻛﻪ ﻧﻬﺮﻫﺎ ﺍﺯ ﺯﻳﺮ ﺁﻧﻬﺎ ﺟﺎﺭﻱ ﺍﺳﺖ؛ ﻫﻤﻴﺸﻪ ﺩﺭ ﺁﻧﺠﺎ ﺧﻮﺍﻫﻨﺪ ﺑﻮﺩ؛ ﭼﻪ ﺧﻮﺏ ﺍﺳﺖ ﭘﺎﺩﺍﺵ ﻋﻤﻞ ﻛﻨﻨﺪﮔﺎﻥ.
🌸 ✾࿐༅✧🍃🌺🍃✧ ༅࿐✾🌸
🔍❀ تفسیرنور❀📚
🔹✍🏻ﻧﻜﺘﻪ ﻫﺎ🔹
ﺷﺎﻳﺪ ﺍﻳﻦ ﺁﻳﻪ ﺑﻪ ﺁﻳﻪ ﻱ ٥٦ ﺍﺷﺎﺭﻩ ﺩﺍﺭﺩ ﻛﻪ ﻫﺠﺮﺕ ﺭﺍ ﻳﻚ ﻧﻤﻮﻧﻪ ﻱ ﺭﻭﺷﻦ ﺍﺯ ﻋﻤﻞ ﺻﺎﻟﺢ ﻣﻲ ﺷﻤﺮﺩ؛ ﻳﻌﻨﻲ ﻛﺴﺎﻧﻲ ﻛﻪ ﺍﺯ ﻣﺴﻜﻦ ﺧﻮﺩ ﺩﺭ ﺩﻧﻴﺎ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺍﻫﺪﺍﻑ ﻣﻘﺪّﺱ ﻫﺠﺮﺕ ﻛﻨﻨﺪ، ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﻣﺴﻜﻦ ﺁﺧﺮﺕ ﺁﻧﺎﻥ ﺭﺍ ﺗﺄﻣﻴﻦ ﻣﻲ ﻛﻨﺪ.
ﻛﻠﻤﻪ ﻱ «ﺗَﺒَﻮّء» ﺑﻪ ﻣﻌﻨﺎﻱ ﺩﺍﺩﻥ ﻣﺴﻜﻦ ﺩﺍﺋﻤﻲ ﺍﺳﺖ ﻭ «ﻏﺮﻓﻪ» ﺑﻪ ﻣﺤﻞّ ﺑﻠﻨﺪﻱ ﮔﻔﺘﻪ ﻣﻲ ﺷﻮﺩ ﻛﻪ ﺑﺮ ﺍﻃﺮﺍﻑ، ﺍِﺷﺮﺍﻑ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ.«ﺍﻟﺼﺎﻟﺤﺎﺕ»، ﺟﻤﻌﻲ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺑﺎ ﺍﻟﻒ ﻭ ﻟﺎم ﺁﻣﺪﻩ، ﻳﻌﻨﻲ ﻫﻤﻪ ﮔﻮﻧﻪ ﻛﺎﺭﻫﺎﻱ ﻧﻴﻚ ﺍﻧﺠﺎم ﺩﻫﺪ.
📌ﭘﻴﺎم ﻫﺎ:
١- ﻛﺎﺭﻫﺎﻱ ﺷﺎﻳﺴﺘﻪ، ﺩﺭ ﻛﻨﺎﺭ ﺍﻳﻤﺎﻥ ﺍﺭﺯﺷﻤﻨﺪ ﺍﺳﺖ. «ﺁﻣﻨﻮﺍ ﻭ ﻋﻤﻠﻮﺍ ﺍﻟﺼﺎﻟﺤﺎﺕ»
٢- ﺷﺮﻁ ﺩﺳﺘﻴﺎﺑﻲ ﺑﻪ ﺑﻬﺸﺖ، ﺍﻳﻤﺎﻥ ﻭ ﻋﻤﻞ ﺻﺎﻟﺢ ﺍﺳﺖ. «ﺁﻣﻨﻮﺍ ﻭ ﻋﻤﻠﻮﺍ ﺍﻟﺼﺎﻟﺤﺎﺕ ﻟﻨﺒﻮّﺋﻨﻬﻢ ﻣﻦ ﺍﻟﺠﻨّﺔ»
٣- ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ، ﺑﻬﺸﺖ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﻱ ﻣﺆﻣﻨﺎﻥ ﺿﻤﺎﻧﺖ ﻛﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ. («ﻟﻨﺒﻮّﺋﻨﻬﻢ» ﺑﺎ ﻟﺎم ﻭ ﻧﻮﻥ ﺗﺄﻛﻴﺪ ﺁﻣﺪﻩ ﻛﻪ ﻧﺸﺎﻥِ ﻗﻄﻌﻲ ﺑﻮﺩﻥ ﺍﺳﺖ.)
٤- ﻏﺮﻓﻪ ﻫﺎﻱ ﺑﻬﺸﺖ، ﺑﺴﻴﺎﺭ ﻋﺎﻟﻲ ﺍﺳﺖ. («ﻏﺮﻓﺎً» ﻧﻜﺮﻩ ﻭ ﻫﻤﺮﺍﻩ ﺑﺎ ﺗﻨﻮﻳﻦ، ﻧﺸﺎﻧﻪ ﻱ ﻋﻈﻤﺖ ﻭ ﺑﺰﺭﮔﻲ ﺍﺳﺖ)
٥ - ﻧﻬﺮﻫﺎﻱ ﺑﻬﺸﺘﻲ ﺩﺍﺋﻤﺎً ﺩﺭ ﺟﺮﻳﺎﻥ ﺍﺳﺖ. («ﺗﺠﺮﻱ» ﻓﻌﻞ ﻣﻀﺎﺭﻉ، ﻧﺸﺎﻧﻪ ﻱ ﺩﻭﺍم ﻭ ﺍﺳﺘﻤﺮﺍﺭ ﺍﺳﺖ)
٦- ﺍﺳﺎﺱ ﺩﺳﺘﻴﺎﺑﻲ ﺑﻪ ﺑﻬﺸﺖ ﻭ ﻧﻌﻤﺖ ﻫﺎﻱ ﺑﻬﺸﺘﻲ، ﻋﻤﻞ ﺍﺳﺖ. «ﻧﻌﻢ ﺍﺟﺮ ﺍﻟﻌﺎﻣﻠﻴﻦ»
🌸 ✾࿐༅✧🍃🌺🍃 ༅࿐🌸
🔹❀ حدیث روز 🔹❀
🕋 پيامبر صلي الله عليه و آله :
🔺اَلدُّعاءُ مِفْتاحُ الرَّحْمَةِ، وَ الْوُضوءُ مِفْتاحُ الصَّلاةِ، وَ الصَّلاةُ مِفْتاحُ الْجَنَّةِ؛
🔻دعا كليد رحمت، وضو كليد نماز و نماز كليد بهشت است.
📚✍🏻نهج الفصاحه، ح 1588
🌸 ✾࿐༅✧🍃🌺🍃 ༅࿐✾🌸
🗓️ امروز:یکشنبہ
☀️۰٨/بهمن/١٤٠٢/۱۱
🌙 ۱٦/رجب/١٤٤۵/۰٧
2024/01/Jan/28🌲
🌸 ✾࿐༅✧🍃🌺🍃✧ ༅࿐✾🌸
💠 ذڪـرِ روز
📿یا ذالجلال والاکرام(۱۰۰ مرتبه)
ای صاحب جلال و بزرگواری
ذکرخاص روز یکشنبه
💠 ایاک نعبد وایاک نستعین( ۱۰۰۰ مرتبه)
🔷🔸ذکر روز یک شنبه موجب فتح و نصرت می شود. ذکر روز یکشنبه به اسم
🌹امیرالمومنین(عليهالسلام) و
🌹حضرت زهرا (سلامالله علیها) است. روایت شده که در این روز زیارت حضرت امیرالمؤمنین (عليهالسلام) و زیارت حضرت زهرا (سلامالله علیها) خوانده شود.
💫✨💫✨💫✨💫✨💫✨
🤲اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی فاطِمَة وَ اَبیها وَ بَعْلِها وَ بَنیها وَ السِرِّ الْمُسْتَوْدَعِ فیها بِعَدَدِ ما اَحَاطَ بِهِ عِلْمُکَ
💫✨💫✨💫✨💫✨💫✨
✋🏻 سـلام میدهیم به ارباب بی کفن:🚩
🚩اَلسَّلامُ عَلَیْڪَ یا اَبا عَبْدِ اللَّهِ وَ عَلَى الْاَرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِنائڪَ عَلَیْڪَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَالنَّهارُ وَ لا جَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِڪُمْ
🚩 اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَعلے اولاد الحسين وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ
🌸 ✾࿐༅✧🍃🌺🍃✧ ༅࿐✾🌸
🌷🍃 أَلَا بِذِڪْرِ اللَّهِ تَطْمَئِـنُّ الْقُلُــوبُ
هدایت شده از بسم الله الرحمن الرحیم بنیامین
15.55M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌸﷽🌸
🕌دعای عهد با صدای فرهمند
•┈••✾💠🌸🦋🌸💠✾••┈•
اَلٰا بِـذِڪْرِٱݪلّٰـهِ تَـطْـمَـئِـنُّ ٱلْـقُـلُـوبُ