eitaa logo
شهیدجاوید الاثرابوالفضل.حافظی تبار
101 دنبال‌کننده
12.1هزار عکس
8.4هزار ویدیو
250 فایل
فَاخْلَعْ نَعْلَيْكَ إِنَّكَ بِالْوَادِ الْمُقَدَّسِ ♥️خوش آمدید کانال شهید جاوید الاثر ابوالفضل حافظی تبار @hafzi_1
مشاهده در ایتا
دانلود
📿🚶‍♂️ روش خواندن نماز مستحبی در حرکت 🚶‍♂️📿 سوال: خواندن نماز مستحبی در حال حرکت چگونه است؟ پاسخ: ✅در حال حرکت، به نیت وارد شدن به نماز، تکبیرة‌الاحرام گفته می شود و پس از قرائت حمد و سوره، [1] ذکر رکوع به نیت رکوع و ذکر سجده به نیت سجده انجام می گردد. همچنین می توان به نیت رکوع کمی سر را خم کرد و برای سجده نیز مقداری بیش از رکوع سر را خم نمود. البته لازم نیست خم کردن سر، زیاد باشد؛ بلکه همین مقدار که تفاوتی بین رکوع و سجود باشد، کافی است. [2] ------------------- پی نوشت: [1]. در نماز مستحبی می تواند سوره را نخواند. [2]. توضیح المسائل ده مرجع، با استفاده از م 781؛ خامنه ای، سایت، استفتائات جدید. >>> برگرفته از کتاب «رساله مصور»، ج2، ص 116. ✧✧✧✧✧🍃🌺🍃✧✧✧✧✧ 🌷🍃اَلٰا بِـذِڪْرِٱݪلّٰـهِ تَـطْـمَـئِـنُّ ٱلْـقُـلُـوب
🌷 "به نام خداوند بخشنده ی مهربان" 🌷آنها که در راه خدا کشته میشوند نپندارید که مردگانند ، بلکه زندگانی هستند که از خدا روزی میگیرند و من یکی از آن شهیدانی هستم که در راه خدا کشته شدم و من یکی از یاران امام حسین (ع) هستم که در کربلای ایران شهید شدم . 🌷منهم سرباز شهید خدابخش نظری ، شکر به آن خداوند بزرگ که به من جان داد تا در راه اسلام فدا کنم و به من خون داد که در کربلای ایران بریزم. 🌷به گفته ی امام علی (ع) :اگر تمام دنیا به من پشت کند من به دشمن پشت نخواهم کرد و به گفته ی رهبر امام :شهید شدن در راه اسلام یک افتخار است و هرکس نمیتواند در راه خدا شهید شود . 🌷سخنی هم برای پدر و مادر و برادرانم و خواهرانم دارم ، شما را به خدا برای من گریه نکنید چون راهی که رفتم خودم انتخاب کردم و راه خوبی است . 🌷اما مادر نازنینم امشب لباسهایم را دسته دسته کن و پاره ها را وصله کن و در ساک پاره ام بگذار ، مادرم سفری دراز در پیش دارم  ••• ترسم امشب خواب بر من چیره گردد پس مادر نازنینم مواظب باش زیرا فرزندت مسافر است . مادر نازنینم از تو میخواهم که دلتنگ نشوی . 🌷مرگ در راه وطن حجله ی دامادی ماست مادرم حجله به آذین ببندو دامادم کن آن جامه که نشود غرق خون در راه وطن بهتر آن جامه که تنگ تن و کمتر از کفن است سخت سوزد به جهان آنکه تورا گریان کرد دانه های اشک تو سوزاند سراپای مرا مادر 🌷در پایان از برادرانم و دوستانم میخواهم که راه مرا ادامه دهند . ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ https://eitaa.com/joinchat/3490185612Cbaff600a78 شهدای جاویدالااثر
باید به خودمان بقبولانیم که در این زمان به دنیا آمده ایم و شیعه هم به دنیا آمده ایم که مؤثر در تحقق ظهور مولا باشیم و این همراه با تحمل مشکلات، مصائب، سختی ها، غربت ها و دوری هاست و جز با فداشدن محقق نمی شود حقیقتاً. نمی‌خواهم حرف‌های آرمان‌گرایانه بزنم و یا غیر واقعی صحبت بکنم؛ نه! حقیقتاً در مسیر تحقق وعده بزرگ الهی قرار گرفته‌ایم؛ هم من، هم تو. بحمدالله؛ خدا را باید بخاطر این شرایط و این توفیق بزرگ شاکر باشیم. ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ "https://eitaa.com/joinchat/3490185612Cbaff600a78 شهدای جاویدالااثر
هربار مادرش تماس می‌گرفت کاملا مودبانه رفتار می‌کرد... اگر درازکش بود می‌نشست اگر نشسته بود می‌ایستاد می‌گفت: درسته که مادرم نیست و نمیبینه ولی خدا که هست... ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ "https://eitaa.com/joinchat/3490185612Cbaff600a78 شهدای جاویدالااثر
و سلام بر او که می گفت: «اگر سلاح مؤمن در جهاد اصغر تیغِ دو دَم است و تیر و تفنگ ؛ سلاحِ او در جهاد اکبر اشک و آه و ناله به درگاه خداست» ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄ https://eitaa.com/joinchat/3490185612Cbaff600a78 شهدای جاویدالااثر
🌷"بسم رب شهدا و صدیقین"🌷 سَلٰامْ بر آنانی که اَوَلْ از ســیم خاردار نَـفْسـْ گُذَشْتَنْـ و بَـعْد از سیم خار دار دشْمَنــــْ🥀 ... ✋💔 یه سلام از راه دور به حضرت عشق...❤️ به نیابت از اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ وَعَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَعَلی اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَعَلی اَصْحابِ الْحُسَیْن 📿 ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ https://eitaa.com/joinchat/3490185612Cbaff600a78 شهدای جاویدالااثر
8.79M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📌 «من با خدا یه عهدی بستم.» شهیدی که زندگی کرد... 🔹 روایت زندگی شهید آقا مهدی باکری در ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄ https://eitaa.com/joinchat/3490185612Cbaff600a78 شهدای جاویدالااثر
💖🌸💖🌸💖 🌸💖🌸💖 💖🌸💖 🌸💖 💖 چشمانم را بستم . با نوای صلوات خاصه امام رضا خودم را پای ضریح می دیدم . در بین همهمه زائران ، حرفم را دخیل بستم به ضریح : «ما از تو به غیر از تو نداریم تمنا / حلوا به کسی ده که محبت نچشیده!» همه را سپردم به امام (ع) ❤ هندزفری را گذاشتم داخل گوشم . راه می رفتم و روضه گوش می دادم . رفتم به اتاقم با هدیه هایش ور رفتم : کفن شهید گمنام ، پلاک شهید ... صدای. اذان بلند شد ، مادرم سر کشید داخل اتاق و گفت :« نخوابیدی؟! برو یه سوره قرآن بخون!» ساعت شش_شش و نیم صبح ، خاله ام با مادرم وسایل سفره عقد را جمع می کردند. نشسته بودم و بر و بر نگاهشان میکردم! به خودم می گفتم :« یعنی همه اینا داره جدی می شه؟» 😕 خاله ام غرولندی کرد که :«کمک نمی کنی حداقل پاشو لباست رو بپوش!» همه عجله داشتند که باید عقد زودتر خوانده شود تا به شلوغی امامزاده نخوریم . وقتی با کت و شلوار دیدمش ، پقی زدم زیر خنده 😂 هیچ کس باور نمی کرد این آدم ، تن به کت و شلوار بدهد .. از بس ذوق مرگ بود ، خنده ام گرفت 🤩 به شوخی بهش گفتم :« شما کت و شلوار پوشیدی یا کت و شلوار شما رو پوشیده ؟»😉😁 در همه عمرش فقط دوبار با کت و شلوار دیدمش : یک بار برای مراسم عقد ، یک بار هم برای عروسی درو همسایه و دوست و آشنا باتعجب می پرسیدند :« حالا چرا امامزاده؟!» نداشتیم بین فک و فامیل کسی این قدر ساده دخترش را بفرستند خانه بخت☺️ ✨ ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ "https://eitaa.com/joinchat/3490185612Cbaff600a78 شهدای جاویدالااثر
💖🌸💖🌸💖 🌸💖🌸💖 💖🌸💖 🌸💖 💖 حالا در این هیر و ویر پیله کرده بود که برای شهادتش دعا کنم 😑 می گفت :«اینجا جاییه که دعا مستجاب می شه!» هرچه می خواستم بهش بفهمانم که ول کن این قدر روی این مطلب پافشاری نکن ، راه نمی داد . هی می گفت :« تو سبب شهادت منی ، من این رو با ارباب عهد بستم ، مطمئنم که شهید می شم !» 🙃 فامیل که در ابتدای امر ، کلا گیج شده بودند . آن را ریخت و قیافه داماد این هم از مکان خطبه عقد 😕😅 آن هم آدمی با این همه ریش ، جزء در لباس روحانیت ندیده بودند . بعضی ها که فکر می کردند طلبه است . با تو جه به اوضاع مالی پدرم ، خواستگار های پولداری داشتم که همه را دست به سر کرده بودم . حالا برای همه سؤال شده بود که مرجان به چه چیزاین آدم دل خوش کرده که بله گفته است 😐 عده‌ای هم با مکان ازدواجمان کنار می آمدند ، ولی می گفتند :«مهریه ش رو کجای دلمون بزاریم ، چهارده تا سکه شد مهریه!!!!!!!!!» همیشه در فضای مراسم عقد ، کف زدن و کل کشیدن و این ها دیده بودم . رفقای محمد حسین زیارت عاشورا خواندند ، و مراسم وصل به هیئت و روضه شد ... البته خدا درو‌تخته را جور‌ می کند☺️ آن ها هم بعد از روضه ، مسخره بازی شان سرجایش بود شروع کردند به خواندن شعر «رفتند یاران ، چابک سواران .....»🤣 چشمش برق زد . گفت :«تو همونی که دلم می خواست. کاش منم همونی شم که تو دلت می خواد!» ✨ ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ https://eitaa.com/joinchat/3490185612Cbaff600a78 شهدای جاویدالااثر
در زمان غیبت الله تعالی فرجه الشریف چشـم و گوشتـان بہ " " باشد، تا ببینید از ڪانون فرماندهے چــہ دســتورے صــادر میشـود. ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ https://eitaa.com/joinchat/3490185612Cbaff600a78 شهدای جاویدالااثر
روزی برای تحویل امانتی به شهر "تبنین" رفته بودیم در راه برگشت صدای اذان آمد احمد گفت "کجا نگه می داری تا نماز بخوانیم؟" گفتم "۲۰دقیقه ی دیگر به شهر می رسیم وهمانجا نماز می خوانیم" از حرفم خوشش نیامد و نگاه معنا داری به من کرد و گفت "من مطمئن نیستم تا ۲۰ دقیقه ی دیگر زنده باشم! و نمی خواهم خدا را در حالی ملاقات کنم که نماز قضا دارم دوست دارم نمازم با نمازامام_زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف)  در همان وقت به سوی خدا برود"️ ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ https://eitaa.com/joinchat/3490185612Cbaff600a78 شهدای جاویدالااثر