‼️ به وقت اخلاق(۶)
بعضی افراد هم که خودشان اهل دروغ، غیبت، تهمت و بدگویی نیستند، وقتی به همدیگر میرسند، بجای یادخدا، از هم میپرسند: چه خبر؟
دیگری نیز در پاسخ، اهانتها، دروغها و اتهاماتی که در رسانهها، سایتها و روزنامهها دیده و هیچ مدرکی ندارد را بازگو میکند. بعد هم توجیه میکند که ما باید سیاست بدانیم و باید دیگران را از اخبار سیاسی آگاه کنیم.
▪️یعنی غیبت، تهمت و شایعهپراکنی را بعنوان فعالیّتسیاسی، بر خودش واجب میداند. بیش از ۹٠درصد این حرفها که بین مردم ردّ بدل میشود نیز غیبت نیست، تهمت است. وقتی بررسی کنیم میبینیم که واقعیّت ندارد، یک کلاغ، ۴۰کلاغ است، امّا برخی بدون توجه به اثرات مخرّب آن، با یک جمله، ناگهان آبروی اشخاص موجّه یا حتی آبروی یک طائفه را میبرند.
▪️متأسفانه در بین طلبهها نیز این گناهان، بعنوان سیاست، رایج شده و کسی توجه به خطرات بزرگ آن ندارد.
این قبیل گناهها دست عنایت خداوند و نظر لطف امام زمان«ارواحنافداه» را از جامعه میبرد. افراد مبتلا به این گناهان نیز خواهناخواه گمراه و منحرف میشوند. خیال هم نکنید که خداوند یا اهلبیت(س) آنها را گمراه میکنند، نخیر، همین مقدار که دست هدایت و عنایت خداوند از سر آنها برداشته شود، گمراه خواهند شد. چند آیه از قرآن کریم با عباراتی مشابه، میفرماید: «فَإِنَّ اللَّهَ یُضِلُ مَنْ یَشاءُ وَ یَهْدی مَنْ یَشاءُ»؛ خداوند متعال هرکه را بخواهد گمراه میگذارد و هرکه را بخواهد، هدایت میکند.
مرحوم طبرسی(ره)، صاحب مجمعالبیان میگوید: معنای این قبیل آیات، این نیست که خداوند به اجبار بعضی افراد را گمراه میسازد، بلکه دست عنایتش را برمیدارد و آن اشخاص رها میشوند و چارهای جز گمراهی ندارند. ایشان در این زمینه یک مثال میزند و میفرماید: اگر کسی یک سنگ را در بالای کوه گرفته باشد، برای سقوط آن لازم نیست حرکتی انجام دهد یا سنگ را به سمت پایین کوه پرتاب نماید، بلکه اگر آن سنگ را رها کند، خودبخود بسوی پایین پرتاب شده و ذره ذره میگردد.
زمینۀ این رهاسازی که منجر به انحراف میشود را خود انسان فراهم میکند.
▪️گاهی انسان با بیان یک جمله که حاوی توهین یا آبروریزی است، شخصیّت دیگران را میکوبد. تحقیر و کوبیدن شخصیّت دیگران، «ذنب لایغفر- گناه نابخشودنی» است.
🔻یعنی توفیق توبه را از انسان سلب میکند و خطرناک است. مخصوصاً طلبهها، اساتید و افراد تأثیرگذار باید مراقب گفتارشان باشند. اگر در ضمن سخنرانی مطلبی توهینآمیز بیان شود و آبروی شخص یا اشخاصی را لکهدار کند، اصلاح و جبران آن بسیار مشکل و در سر حدّ محال است و رشتۀ ولایت یا رشتۀ ارتباط او را با خداوند و اهلبیت(س) قطع میکند.
▪️کیفر دیگری که این قبیل گناهان در دنیا دارد، این است که حال معنوی و نشاط روحی را از انسان میگیرد.
▪️توفیق دعا و مناجات با خداوند را از وی سلب میکند و باصطلاح، حالت قبض به انسان میدهد.
🔻گاهی انسان میبیند که توفیق نمازشب یا توفیق خدمت به خلقخدا را ندارد. گویا در زمین میخکوب شده و کاری از دستش برنمیآید. عرفا به این حالت، «حالت قبض» میگویند.
در مقابل، گاهی انسان نشاط روحی و معنوی دارد، حال دعا و حال نیایش دارد و توفیقهای والایی بدست میآورد. اهل دل به این حالت، «حالت بسط» میگویند.
این حالات را خداوند به انسان میدهد، امّا مثل هدایت و گمراهی، مقدّمات و زمینهسازی آن بدست خود انسان است. مداومت بر نمازشب، حال معنوی و بخصوص حضور قلب در نماز را خدا باید بدهد، امّا زمینهسازی و مقدمهاش این است که انسان از گناه اجتناب ورزد، به کسی توهین نکند و دل کسی را نشکند.
مردی آمد خدمت امامعلی(ع) و عرض کرد: ای امیرمؤمنان، من از نمازشب محروم شدهام. امام(ع) به او فرمودند: «أَنْتَ رَجُلٌ قَدْ قَیَّدَتْکَ ذُنُوبُکَ»؛ تو مردی هستی که گناهانت تو را به بند کشیدهاست.
بزرگان اخلاق و عرفان همواره تأکید کردهاند که اگر کسی بخواهد در معنویّت به مقامی برسد، با جسارتکردن و اهانت، نمیشود. حتی مدعی هستند که ما سراغ نداریم کسی زبانش تحت کنترل نباشد و مبتلا به گناهان زبانی باشد، امّا اهل نمازشب و اهلذکر و اهلدل و اهل سوزوگداز و اهل حضورقلب هم باشد. این ۲ باهم جمع نمیشود. زبان انسان باید کنترل شود تا خداوند توفیق درک حالات معنوی را به او بدهد. کسی که زبانش رها شده و دست خودش نیست، کسی که غیبت میکند، تهمت میزند و شایعهپراکنی میکند و از توهین و بدگویی، خودداری نمیکند، چنین کسی قطعا نمیتواند توفیق نمازشب، توفیق حضورقلب، توفیق مناجات و نیایش و توفیق خدمت خالصانه به خلق خدا را بدست بیاورد. البته ممکناست بظاهر موفق بهخواندن نمازشب شود، امّا آن نمازشب روح ندارد، حال ندارد، سوزوگداز ندارد و بالأخره ارتباط عاطفی باخدا ندارد. این نمازکجا و آنکه یک اللهاکبرش حجابهای نورانی را بشکافد، کجا؟
🔴حقالناس
@hagholnas
‼️به وقت اخلاق (۷)
«رَبِّ اشْرَحْ لی صَدْری وَ یَسِّرْ لی أَمْری وَ احْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِسانی یَفْقَهُوا قَوْلی»
بحث ما دربارۀ شرح روایت «قرب نوافل» بود. در جلسۀ گذشته بیان شد دلیل اینکه این حدیث به «قرب نوافل» مشهور شده، این است که در بخشی از آن میفرمایند: نوافل یا مستحبات، انسان را به مقام قرب الهی میرساند. این روایت، از روایات عجیب است، برای اینکه هم سندش خیلی خوب است، هم مرحوم کلینی«ره» آن را در اصول کافی نقل کرده و هم مورد تایید بزرگان از علما واقع شده است.
همچنین بیان شد که این حدیث، حدیث قدسی است و در منابع حدیثی شیعه و سنّی نقل شده است و چنان مشهور است که برخی آن را متواتر میدانند.
ابانبن تغلب از امام باقر(س) نقل میکند که فرمود: در معراج، پیامبر اکرم(ص) از خداوند سؤال کرد: پروردگارا! منزلت مؤمن در نزد تو چگونه است؟ خداوند متعال در پاسخ فرمود: «یَا مُحَمَّدُ مَنْ أَهَانَ لِی وَلِیّاً فَقَدْ بَارَزَنِی بِالْمُحَارَبَةِ وَ أَنَا أَسْرَعُ شَیْءٍ إِلَی نُصْرَةِ أَوْلِیَائِی وَ مَا تَرَدَّدْتُ عَنْ شَیْءٍ أَنَا فَاعِلُهُ کَتَرَدُّدِی عَنْ وَفَاةِ الْمُؤْمِنِ یَکْرَهُ الْمَوْتَ وَ أَکْرَهُ مَسَاءَتَهُ وَ إِنَّ مِنْ عِبَادِیَ الْمُؤْمِنِینَ مَنْ لَا یُصْلِحُهُ إِلَّا الْغِنَی وَ لَوْ صَرَفْتُهُ إِلَی غَیْرِ ذَلِکَ لَهَلَکَ وَ إِنَّ مِنْ عِبَادِیَ الْمُؤْمِنِینَ مَنْ لَا یُصْلِحُهُ إِلَّا الْفَقْرُ وَ لَوْ صَرَفْتُهُ إِلَی غَیْرِ ذَلِکَ لَهَلَکَ وَ مَا یَتَقَرَّبُ إِلَیَّ عَبْدٌ مِنْ عِبَادِی بِشَیْءٍ أَحَبَّ إِلَیَّ مِمَّا افْتَرَضْتُ عَلَیْهِ وَ إِنَّهُ لَیَتَقَرَّبُ إِلَیَّ بِالنَّافِلَةِ حَتَّی أُحِبَّهُ فَإِذَا أَحْبَبْتُهُ کُنْتُ إِذاً سَمْعَهُ الَّذِی یَسْمَعُ بِهِ وَ بَصَرَهُ الَّذِی یُبْصِرُ بِهِ وَ لِسَانَهُ الَّذِی یَنْطِقُ بِهِ وَ یَدَهُ الَّتِی یَبْطِشُ بِهَا إِنْ دَعَانِی أَجَبْتُهُ وَ إِنْ سَأَلَنِی أَعْطَیْتُهُ»
♦️هرکه به #دوستی از من #اهانت کند، #آشکارا_به_جنگ_من_آمده و من به یاری دوستانم از هر چیز شتابانترم. من در هر کاری که انجام دهم، آن اندازه تردید ندارم که دربارۀ وفات مؤمن تردید دارم، او از مرگ بدش آید و من ناراحت کردن او را خوش ندارم و به راستی برخی از بندگان مؤمن هستند که جز توانگری، آنان را اصلاح نکند (و حالشان را نیکو نسازد) و اگر بحال دیگری او را درآورم نابود و هلاک میشود و برخی از بندگان مؤمن هستند که جز نداری و فقر، آنان را اصلاح نکند و اگر او را بحال دیگری برگردانم هر آینه هلاک میشود. و هیچیک از بندگانم به من تقرّب نجوید با عملی که نزد من محبوبتر باشد از
آنچه بر او واجب کردهام، و بدرستی که بوسیلۀ مستحبّات به من تقرّب جوید تا آنجا که من دوستش دارم
✔️ و چون دوستش دارم آنگاه ریالگوش او شوم که بدان بشنود، و #چشمش شوم که بدان ببیند، و #زبانش گردم که بدان بگوید، و #دستش شوم که بدان برگیرد،
♦️اگر من را بخواند، اجابتش کنم
♦️و اگر خواهشی از من کند به او بدهم.
در جلسۀ گذشته، مطالبی راجع به فراز اوّل یا جملۀ اوّل روایت بیان شد. در آن فراز خداوند تعالی میفرماید: «مَنْ أَهَانَ لِی وَلِیّاً فَقَدْ بَارَزَنِی بِالْمُحَارَبَةِ وَ أَنَا أَسْرَعُ شَیْءٍ إِلَی نُصْرَةِ أَوْلِیَائِی»؛ در این خصوص فهمیدیم که طبق این حدیث، اهانت به مؤمن، دشمنی و جنگ با خداست و خداوند تعالی میفرماید: «من از کسی که به او اهانت شده، دفاع و او را یاری میکنم.»
همچنین معلوم شد که منظور از «ولی» در این روایت، ائمۀ طاهرین(س) یا اولیاءالله یا حتی شیعیان متقی و مؤمنان واقعی نیستند، بلکه منظور کسی است که #از_نظر_عقیده، #شیعه باشد. یعنی اگر کسی یکی از شیعیان عادی را بیازارد یا او را ذلیل کند یا به وی اهانتی بکند، گناهش به اندازهای بزرگ است که گویا مهیّای جنگ با خداوند شده است. خداوند هم میفرماید: من با چنین کسی میجنگم.
...ادامه دارد
🔴کانال حقالناس
@hagholnas
‼️به وقت اخلاق (۸)
در این جلسه، مقداری راجع به فراز دوّم روایت صحبت میکنیم. میفرماید: «مَا تَرَدَّدْتُ عَنْ شَیْءٍ أَنَا فَاعِلُهُ کَتَرَدُّدِی عَنْ وَفَاةِ الْمُؤْمِنِ یَکْرَهُ الْمَوْتَ وَ أَکْرَهُ مَسَاءَتَهُ وَ إِنَّ مِنْ عِبَادِیَ الْمُؤْمِنِینَ مَنْ لَا یُصْلِحُهُ إِلَّا الْغِنَی وَ لَوْ صَرَفْتُهُ إِلَی غَیْرِ ذَلِکَ لَهَلَکَ وَ إِنَّ مِنْ عِبَادِیَ الْمُؤْمِنِینَ مَنْ لَا یُصْلِحُهُ إِلَّا الْفَقْرُ وَ لَوْ صَرَفْتُهُ إِلَی غَیْرِ ذَلِکَ لَهَلَکَ»؛ «من در هر کاری که انجام دهم، آن اندازه تردید ندارم که دربارۀ وفات مؤمن تردید دارم، او از مرگ بدش آید و من ناراحت کردن او را خوش ندارم و براستی برخی از بندگان مؤمن هستند که جز توانگری، آنان را اصلاح نکند (و حالشان را نیکو نسازد) و اگر بحال دیگری او را درآورم نابود و هلاک میشود و برخی از بندگان مؤمن هستند که جز نداری و فقر، آنان را اصلاح نکند و اگر او را به حال دیگری برگردانم، حتماً هلاک میشود».
این فراز از روایت نیز برای شیعه افتخار است و مربوط به شیعیان معمولی است و فقط مربوط به اولیاءالله نیست. میفرماید:
1⃣ شیعه، گاهی ناراحت میشود، اما صلاحش در این است که این ناراحتی را داشته باشد.
2⃣ من میخواهم جانش را بگیرم، اما نمیخواهد جان بسپارد و خیال میکند که ماندن در این دنیا برایش خوب است.
3⃣ گاهی فقر به او میدهم، اما نمیخواهد، برایش سخت است و مقام تسلیم و رضا ندارد.
4⃣ گاهی دچار مصیبت میشود، جزع و فزع میکند و نمیتواند صبر کند و قدرت استقامت ندارد، چون مقام رضا و تسلیم ندارد.
خداوند سبحان در این حدیث قدسی میفرماید: هیچ تردیدی برای من بیش از این نیست یا در هیچ کاری به این اندازه تردید ندارم که مؤمن را ناراحت کنم.
✔️ معنای این جمله این است که هیچ کاری برای من سختتر از ناراحت کردن مؤمن نیست.
خداوند که بین وجود و عدم، مردّد نمیشود، پس معنایش همین است که برای خدا خیلی مشکل است که بندهاش را ناراحت کند. اما صلاح بنده در این است که ناراحت شود. چون صلاح است، خداوند سبحان که باید طبق مصالح و مفاسد عمل کند، کار خودش را انجام میدهد.
میفرماید: موقع مرگ مؤمن است، دوست ندارد بمیرد، امّا جانش را میگیرم و چون او ناراحت میشود، برای من سخت است. نظیر وقتی که مصلحت کسی در فقر اوست، فقر به او میدهم، یا صلاحش در بیماری است، دچار مریضی میشود، یا مصلحت در مرگ فرزند اوست، فرزندش را میبرم؛ او مرتب جزع و فزع میکند و میگوید: خدایا! چرا فقیرم؟ خدایا! چرا بچهام را از من گرفتی؟ چرا دیگران وضعشان خوب است و وضع من بد است؟ خدایا! چرا همیشه من مریضم؟
پروردگار عالم میفرماید: این جزع و فزعها فایدهای ندارد، چون من باید طبق مصالح نفسالامری عمل کنم، اما برایم خیلی سخت است که بندهام از کار من ناراحت میشود.
قبل از هر چیز باید توجه شود که بلاها و مصائبی که به انسان میرسد، سه قسم است؛
🔹قسم اوّل، مصائب اکتسابی است. یعنی بلایای انسان، در اثر عملکرد خود اوست. قرآن کریم میفرماید: «وَ مَا أَصَابَکُمْ مِنْ مُصِیبَةٍ فَبِمَا کَسَبَتْ أَیْدِیکُمْ وَ یَعْفُو عَنْ کَثِیر»[۳]
مثلاً افراد گناهکار، در اثر گناه و نافرمانی، معمولاً زندگی پریشان و ناآرامی دارند و این مصیبت را خود بهوجود آوردهاند. سپس میفرماید: خداوند متعال از خیلی از گناهان و اشتباهات شما میگذرد، وگرنه مصائب شما شدیدتر بود.
🔹قسم دوّم، بلاهایی است که از سوی جامعه به انسان تحمیل میشود. نظیر موانعی که جبر جامعه برای ازدواج و اشتغال جوانان پدید میآورد. این مشکلات نیز ارتباطی به خداوند ندارد و تقصیر جامعه است. قرآن کریم میفرماید: «ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً قَرْیَةً کانَتْ آمِنَةً مُطْمَئِنَّةً یَأْتیها رِزْقُها رَغَداً مِنْ کُلِّ مَکانٍ فَکَفَرَتْ بِأَنْعُمِ اللَّهِ فَأَذاقَهَا اللَّهُ لِباسَ الْجُوعِ وَ الْخَوْفِ بِما کانُوا یَصْنَعُونَ»
.... ادامه دارد
🔴کانال حق الناس
@hagholnas
‼️به وقت اخلاق (۹)
🔹قِسم سوّم از بلاها که موضوع بحث ماست، مصائبی هستند که انسان در وقوع آن دخالت و تقصیری ندارد و در واقع، آن بلا یا مصیبت، از جانب خداوند متعال است.
🔺اهل دل مصائب خدادادی را از #الطاف_خفیّۀ خداوند متعال میدانند. گاهی الطاف پروردگار متعال، آشکارا به انسان میرسد که به آن #الطاف_جلیّه گفته میشود. نعمتهای ظاهری نظیر؛
🔸زندگی خوب
🔸خانوادۀ صالح
🔸و بدن سالم، از الطاف جلیّه محسوب میشوند.
گاهی لطف و مرحمت خداوند، پنهانی و در قالب یک بلا یا مصیبت به وی میرسد و به آن الطاف خفیّه میگویند.
آنچه در این روایت آمده، راجع به مصائب خدادادی یا الطاف خفیّۀ خداوند متعال است. گاهی یک مصائب بزرگی برای بندگان پدید میآید و باید بداند که صلاح و مصلحت او در تحمّل آن مصائب است. #بای_صبور_باشد و #استقامت_بورزد تا بتواند موفق شود.
🔻حتی در اینگونه موارد دعای مؤمن برای رفع بلا نیز مستجاب نمیشود، برای اینکه صلاحش در استجابت آن دعا و رفع آن بلا نیست. البته دعا که نمیشود مستجاب نشود، قرآن کریم میفرماید: «ادْعُونی أَسْتَجِبْ لَکُمْ»[۵]، دعا حتماً مستجاب است، بعبارت دیگر، دعا حتماً نتیجه دارد.
⬅️امّا گاهی #بنده_توجه_ندارد و برای خود شرّ میخواهد، تصوّر میکند خیرش در آن دعاست، امّا شرّ اوست، لذا به او نمیدهند. به قول قرآن کریم: «وَ عَسی أَنْ تَکْرَهُوا شَیْئاً وَ هُوَ خَیْرٌ لَکُمْ وَ عَسی أَنْ تُحِبُّوا شَیْئاً وَ هُوَ شَرٌّ لَکُمْ وَ اللَّهُ یَعْلَمُ وَ أَنْتُمْ لا تَعْلَمُون»[۶]
به هرحال، دعای او بدون نتیجه نمیماند و #بدل_استجابت_دعا را به او میدهند
▫️مثلاً بلای دیگری که بناست به او برسد، رفع میکنند
▫️یا اینکه درجه و مقام او را در معنویّت یا نزد مردم بالا میبرند، ابهت اجتماعی و احترام پیدا میکند.
▫️اگر هم در دنیا بدل استجابت دعای او صلاح نباشد، در آخرت به او پاداش میدهند.
⭕️ امام صادق(س) میفرمایند: اگر انسان حاجتمند، برای رفع گرفتاری خود دعا کند و استجابت دعای او به مصلحت نباشد، خداوند در قیامت برای او توضیح میدهد و برای هر دعایی که از او مستجاب نشده، به وی پاداشی میدهد. آن بنده به اندازهای راضی و خوشحال میشود که میگوید: ای کاش هیچ یک از دعاهایم در دنیا مستجاب نشده بود تا اکنون از پاداش بیشتری برخوردار میشدم: «فَیَتَمَنَّی الْمُؤْمِنُ أَنَّهُ لَمْ یُسْتَجَبْ لَهُ دَعْوَةٌ فِی الدُّنْیَا مِمَّا یَرَی مِنْ حُسْنِ الثَّوَابِ»[۷].
راوی میگوید: به امام صادق(س) شکایت کردم که تا کی باید دردمند باشم و چقدر باید درد و رنج ببینم؟ آن حضرت در پاسخ فرمودند:
✔️اگر مؤمن میدانست که تا چه میزان، مصیبتها و گرفتاریها، اجر و ثواب دارد، آرزو میکرد که او را با قیچی ذره ذره کنند: «لَوْ یَعْلَمُ الْمُؤْمِنُ مَا لَهُ مِنَ الْأَجْرِ فِی الْمَصَائِبِ لَتَمَنَّی أَنَّهُ قُرِضَ بِالْمَقَارِیضِ»[۸]
این اجر و ثواب و جبران خداوند متعال در قیامت، در حالی است که مصیبت بنده در دنیا، به صلاح او و طبق مصالح و مفاسد نفسالامری بوده است.
💢مثلاً اگر کسی طالب مال و ثروت بوده و خدا به او نداده، مصلحتش همین بوده است و چنانچه او را غنی میکرد
▪️همان مال و ثروت، دینش را میگرفت
▪️او را از مسجد و محراب و تقیّد به ظواهر شرع فراری میداد
▪️مبتلا به رباخواری، ظلم و حقّالنّاس میشد
▪️و عفت و غیرت، از خانۀ او رخت بر میبست.
یعنی مقدّر بنده چنین بوده است که
➖ثروتمند نباشد
➖یا رنج بیماری به سراغ او بیاید
➖یا فرزندش در جوانی از دنیا برود؛ و اگر این مقدّرات، ذرّهای کم یا زیاد شود، نظم عالم به هم میخورد.
این مقدّرات حاکی از قدرت مطلقه و حکمت مطلقۀ خداوند متعال است و آنچه برای بنده مقرّر و مقدّر فرموده، عین حق بوده، به او ظلم و بدی نکرده و اگر غیر از این اتفاق میافتاد، آن بنده، بدبخت و بیچاره میشد. این از الطاف خفیّۀ خدای سبحان است.
با این اوصاف، خداوند میفرماید: سختترین حالات برای من، وقتی است که بنده از مصائب و بلاها ناراحت میشود. بعد هم در قیامت، به او پاداش میدهد و علّت مستجاب نشدن دعاهایش را برای وی توضیح میدهد.
.... ادامه دارد
🔴کانال حق الناس
@hagholnas
‼️ به وقت اخلاق (۱٠)
✨معلوم میشود که خداوند بندههایش را خیلی دوست دارد.
به قول استاد بزرگوار ما حضرت امام(ره)، خدا حضرت موسی(ع) را زیر نظر خودش تربیت میکند. بعد چندین سال او را تحت تربیت یکی از پیامبرانش قرار میدهد، سپس او را مبعوث به رسالت میکند. امّا وقتی که میخواهد او را به نزد فرعون بفرستد، سفارش فرعون را میکند: «اذْهَبا إِلی فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغی، فَقُولا لَهُ قَوْلاً لَیِّناً لَعَلَّهُ یَتَذَکَّرُ أَوْ یَخْشی»[۹].
فرعون با قلدری در برابر خداوند طغیان کرده، اما خدا برای هدایتش سفارش او را به موسی میکند و میفرماید: با او با زبان نرم و با ملاطفت سخن بگویید، برای اینکه:
🔸دوست دارم برگردد
🔸و دوست دارم آدم شود.
♦️تقاضا دارم به الطاف خفیّۀ خداوند اهمیّت بدهید. بخصوص از #خواصجامعه، #روحانیّون و #افراد_تحصیلکرده و #سرشناس، انتظار میرود که در مصیبتها و بلاها، جزع و فزع و ناسپاسی نکنند.
♦️افرادی که رفتارشان بر جوانان و بر عموم مردم تأثیرگذار است، باید مراقب باشند با #صبر و #استقامت، در برابر مشکلات، #سرمشق خوبی برای دیگران باشند.
مرحوم آیتالله حاجآقا مصطفی خمینی(ره)، یک مرد معمولی نبود، عالم و متدیّن بود، از نظر فقهی و از نظر سیاسی، عصای پدرش بود، ولی ناگهان در نیمهشب از دنیا رفت. صبح فردا که خبر فوت ایشان را به حضرت امام(ره) دادند، فرمود:«إِنَّالِلَّهِ وَ إِنَّاإِلَیْهِ راجِعُونَ»، مرگ مصطفی یکی از الطاف خفیّۀ خداست. همه باید در اینگونه مصیبتها از حضرت امام سرمشق بگیرند و ناشکری نکنند.
♦️باید توجه شود که هرچه از طرف خدا بیاید، خیر است و حتماً مصلحت دارد. اساساً شرّ و بدی از طرف خداوند نیست؛ زیرا اگر خداوند برای بندۀ خود بد و شر بخواهد، با صفات او نظیر اینکه عالم، رحمان، رحیم، قادر، حکیم، رئوف، کریم و جواد است، سازگار نخواهد بود.
هنگام نزول مصیبت خدادادی، مانند وقتی که فرزند انسان، بدون تقصیر و دخالت پدر و مادر از دنیا میرود، از برهان لمّی استفاده میکنیم؛ به این صورت که با خود میگوییم: آیا خداوند به احوال آن پدر و مادر عالم بود یا نه؟ آیا خداوند قادر بود از مرگ آن بچه جلوگیری کند یا نه؟ آیا خدا در کارهایش حکمت دارد یا نه؟ آیا خدا نسبت به آن خانواده رئوف و مهربان بود یا نه؟
اگر گفته شود خداوند، آن صفات را ندارد که چنین خدایی، خدا نیست و ما او را نمیپرستیم. امّا اگر خداوند متعال را مستجمع جمیع صفات کمالات بدانیم و از جمله بدانیم که او عالم، رحمان، رحیم، قادر، حکیم، رئوف، کریم و جواد است، پس باید بپذیریم که مصیبتی که از جانب او نازل میشود، صددرصد مصلحت تامّۀ ملزمه و بر وفق حکمت است.
💫خداوندی که عالم به ما سوی الله است
💫قدرت مطلقه دارد
💫خدایی که در قرآنش، ۱۱۴مرتبه باآیۀ «بسماللهالرحمن الرحیم»، خود را #رحمان و #رحیم معرّفی میکند، معبود حکیمی که طبق آیات فراوانی، تمام کارهایش بر وفق حکمت است، پروردگاری که #علیم، #قدیر، و #رئوف است، هرچه برای بندگان خود بخواهد، حتماً و یقیناً به مصلحت آنها است، هرچند خود آنها مصلحت و دلیل آن را درک نکنند.
بنابراین در بلاهای خدادادی یا الطاف خفیّه، که خیلی بالاتر از الطاف جلیّۀ خداست، باید صبور باشیم،
🔻جزع و فزع نکنیم
🔻ناشکری و ناسپاسی در کلام ما باشد، گلایه و شکایت از خداوند نداشته باشیم که خطرناک است.
🔳تقاضا دارم در #مواجهه_با_مصیبت، اگر مقام تسلیم و رضا ندارید، دست کم #ساکت_بمانید و از خدا گله نکنید. گله کردن از خدا، گره روی گره میآورد و زندگی را سخت میکند. ضمن اینکه، این نحو ناسپاسی، نزد اهل دل، شرک و کفر است. بخصوص اگر ناشکری و گلایه از سوی خواص و روحانیّون و اشخاص تأثیرگذار باشد، بسیار بدتر است و بر روی عموم مردم تأثیر منفی میگذارد و باعث سستی ایمان و اعتقاد آنها خواهد شد.
ادامه دارد...
🔴کانال حق الناس
@hagholnas
‼️به وقت اخلاق (۱۱)
بحث ما دربارۀ شرح روایت «قرب نوافل» بود. حدیث قدسی که در آن ابانبن تغلب از امام باقر(س) نقل میکند که فرمود: در معراج، پیامبر اکرم(ص) از خداوند سؤال کرد:
⁉️پروردگارا! #منزلت_مؤمن در نزد تو چگونه است؟ خداوند متعال در پاسخ فرمود: «یَا مُحَمَّدُ مَنْ أَهَانَ لِی وَلِیّاً فَقَدْ بَارَزَنِی بِالْمُحَارَبَةِ وَ أَنَا أَسْرَعُ شَیْءٍ إِلَی نُصْرَةِ أَوْلِیَائِی وَ مَا تَرَدَّدْتُ عَنْ شَیْءٍ أَنَا فَاعِلُهُ کَتَرَدُّدِی عَنْ وَفَاةِ الْمُؤْمِنِ یَکْرَهُ الْمَوْتَ وَ أَکْرَهُ مَسَاءَتَهُ وَ إِنَّ مِنْ عِبَادِیَ الْمُؤْمِنِینَ مَنْ لَا یُصْلِحُهُ إِلَّا الْغِنَی وَ لَوْ صَرَفْتُهُ إِلَی غَیْرِ ذَلِکَ لَهَلَکَ وَ إِنَّ مِنْ عِبَادِیَ الْمُؤْمِنِینَ مَنْ لَا یُصْلِحُهُ إِلَّا الْفَقْرُ وَ لَوْ صَرَفْتُهُ إِلَی غَیْرِ ذَلِکَ لَهَلَکَ وَ مَا یَتَقَرَّبُ إِلَیَّ عَبْدٌ مِنْ عِبَادِی بِشَیْءٍ أَحَبَّ إِلَیَّ مِمَّا افْتَرَضْتُ عَلَیْهِ وَ إِنَّهُ لَیَتَقَرَّبُ إِلَیَّ بِالنَّافِلَةِ حَتَّی أُحِبَّهُ فَإِذَا أَحْبَبْتُهُ کُنْتُ إِذاً سَمْعَهُ الَّذِی یَسْمَعُ بِهِ وَ بَصَرَهُ الَّذِی یُبْصِرُ بِهِ وَ لِسَانَهُ الَّذِی یَنْطِقُ بِهِ وَ یَدَهُ الَّتِی یَبْطِشُ بِهَا إِنْ دَعَانِی أَجَبْتُهُ وَ إِنْ سَأَلَنِی أَعْطَیْتُهُ»
💢هرکه به دوستی از من #اهانت کند، آشکارا به جنگ من آمده و من به یاری دوستانم از هر چیز شتابانترم. من در هر کاری که انجام دهم، آن اندازه تردید ندارم که دربارۀ #وفات_مؤمن تردید دارم، او از مرگ بدش آید و من ناراحت کردن او را خوش ندارم و به راستی
▫️برخی از بندگان مؤمن هستند که جز توانگری، آنان را اصلاح نکند (و حالشان را نیکو نسازد) و اگر بحال دیگری او را درآورم نابود و هلاک میشود
▫️و برخی از بندگان مؤمن هستند که جز نداری و فقر، آنان را اصلاح نکند و اگر او را به حال دیگری برگردانم هر آینه هلاک میشود.
▫️و هیچیک از بندگانم به من تقرّب نجوید با عملی که نزد من محبوبتر باشد از آنچه بر او واجب کردهام، و به درستی که بوسیلۀ #مستحبّات به من تقرّب جوید تا آنجا که من دوستش دارم، و چون دوستش دارم آنگاه گوش او شوم که بدان بشنود، و چشمش شوم که بدان ببیند، و زبانش گردم که بدان بگوید، و دستش شوم که بدان برگیرد، اگر من را بخواند، اجابتش کنم، و اگر خواهشی از من کند به او بدهم.
در دو جلسه، راجع به بخش اوّل و بخش دوّم روایت، مطالبی بیان شد. در این جلسه در خصوص فراز آخر روایت که موضوع آن، اهمیّت به واجبات و مستحبآت است، قدری صحبت میکنیم.
میفرماید: «وَ مَا یَتَقَرَّبُ إِلَیَّ عَبْدٌ مِنْ عِبَادِی بِشَیْءٍ أَحَبَّ إِلَیَّ مِمَّا افْتَرَضْتُ عَلَیْهِ وَ إِنَّهُ لَیَتَقَرَّبُ إِلَیَّ بِالنَّافِلَةِ حَتَّی أُحِبَّهُ فَإِذَا أَحْبَبْتُهُ کُنْتُ إِذاً سَمْعَهُ الَّذِی یَسْمَعُ بِهِ وَ بَصَرَهُ الَّذِی یُبْصِرُ بِهِ وَ لِسَانَهُ الَّذِی یَنْطِقُ بِهِ وَ یَدَهُ الَّتِی یَبْطِشُ بِهَا إِنْ دَعَانِی أَجَبْتُهُ وَ إِنْ سَأَلَنِی أَعْطَیْتُهُ»[۲].
🔹بر اساس این حدیث، انسان میتواند به واسطۀ مستحبّات، به #مقام_لقاء و به #مقام_فناء برسد، از این جهت نام این روایت را «قرب نوافل» گذاردهاند. امّا در این حدیث شریف، پیش از ورود به بحث مستحبّات، میفهمیم که انسان با #انجام دقیق #واجبات و با #اجتناب_از_گناه، به مقام قرب الهی میرسد.
در واقع، #رعایت_تقوا یا تقیّد به ظواهر شرع، موجب تقرّب بندگان به درگاه الهی است.
ادامه دارد....
🔴کانال حقالناس
@hagholnas
May 11
💢 امام علی(ع)
خداوند سبحان حقوق بندگانش را مقدمهٔ رسیدن به حقوق خود قرار داده است.
🔴 کانال حقالناس
@hagholnas
💢 امام جعفر صادق (ع)
هیچ عبادتی بالاتر از ادای حق مؤمن نیست.
🔴 کانال حقالناس
@hagholnas
‼️به وقت اخلاق (۱۲)
تقیّد به ظواهر شرع، پایه است و بزرگانی نظیر مرحوم قاضی(ره) یا مرحوم محقق همدانی(ره) بسیار بر اهمیّت به آن تأکید داشته و مکرّر فرمودهاند:
🔹اگر کسی بخواهد به جایی برسد، ما راهی جز تقیّد به ظواهر شرع برای او سراغ نداریم. معنای تقیّد به ظواهر شرع نیز این است که
🔸انسان واجبات را بهجا بیاورد
🔸از محرّمات و گناهان پرهیز جدی داشته باشد
🔸و اگر گناهی از او سر زد، فوراً توبه کند
🔸و به جبران آن بپردازد.
بعد از آنکه تقیّد آدمی به ظواهر شرع درست شد، یعنی بعد از آنکه پایه درست شد، اهمیّت به مستحبّات، انسان را به مقامهای معنوی والایی میرساند.
🔹واجبات، پایه است
🔸امّا مستحبات، در عرفان و سیروسلوک، خصوصیّتی دارد که حتی واجبات از آن خصوصیّت برخوردار نیست.
✔️انسان بهواسطۀ مستحبّات، #محبوب خداوند متعال میشود: «وَ إِنَّهُ لَیَتَقَرَّبُ إِلَیَّ بِالنَّافِلَةِ حَتَّی أُحِبَّهُ». وقتی محبوب خدا شد، آنگاه گوش او گوش خداگونه میشود، چشم او خدایی میشود، گفتارش خداگونه میشود و دست او از نظر قدرت، دست خداوند سبحان خواهد شد.
در آخر کار نیز میفرماید:
✔️اگر دعا کند، دعایش را مستجاب میکنم.
✔️اگر سؤال کند، چون مستجاب الدّعوه است، هرچه بخواهد به او میدهند.
مقام لقاء یا مقام فناء، همین مقام است و در پرتو اهمیّت به مستحبّات و نوافل نصیب انسان میشود. اگر یک لامپ توسط سیم به نیروگاه برق متّصل شود، روشنایی میدهد و روشنایی آن، همان روشنایی نیروگاه است که به او وصل گردیده است. انسان هم اگر به مقام قرب الهی برسد و در واقع، به خداوند تعالی متّصل شود
🔸خدا قدرتی به او میدهد که با آن قدرت، میتواند در هرچه بخواهد تصرف نماید.
قرآن کریم در آیهای میفرماید: «وَ ما تَشاؤُنَ إِلاَّ أَنْ یَشاءَ اللَّه»؛ برای این آیه، چند معنا بیان شده است، امّا یک معنا که متناسب با بحث ماست این است که انسان میتواند به جایگاهی برسد که همانطور که خدا قدرت انجام هر کاری را دارد، او هم هرچه بخواهد، میتواند انجام دهد، زیرا به قربالهی رسیده و به قدرت خداوند سبحان متصل شده است.
ادامه دارد....
🔴کانال حق الناس
@hagholnas
‼️به وقت اخلاق (۱۳)
«جابر جعفی» یکی از اصحاب امام باقر و امام صادق(س) است که توانسته است با مراعات تقوا، در محضر اهلبیت(س) به چنین مقامی برسد.
▫️راوی میگوید
🔸جابر در کوفه گفت: آیا میخواهی نزد امام باقر بروی؟
▫️تعجّب کردم، گفتم: بله. او دستی بر چشمان من کشید در حالیکه با سرعت باد در حرکت بودم. وقتی چشمها را باز کردم، دیدم در کوچههای مدینه هستم!
‼️تعجب کردم و با خود گفتم که نکند سحر کرده باشد؟ کوفه کجا، اینجا کجا؟ خوب است که من به این دیوار میخی بکوبم و سال آینده که به حجّ میآیم، ببینم این میخ هست یا نه؟! در این اندیشه بودم که جابر میخی به من داد و گفت: بکوب.
▫️میگوید: خیلی ترسیده بودم.
🔸جابر گفت: این کار بنده به اجازۀ خداوند است. حال به نزد امام باقر میرویم. حرکت کردیم تا به منزل امام(س) رسیدیم. وقتی وارد شدم، دیدم جابر با آن حضرت خلوت کرده است و امام با او سخن میگفت. بعد بیرون آمدیم. جابر دید که خیلی درهم و گرفتهام
🔸گفت: میخواهی به کوفه بروی؟
▫️گفتم: آری.
🔸گفت: چشمانت را روی هم بگذار. پس، چشمها را باز کردم، دیدم که در کوفه هستم.
♦️خداوند متعال در حدیث قدسی میفرماید:
#اگربنده، #مرا_اطاعت_کند
#میتواند_کارهای_خدایی_بکند
«یَا ابْنَ آدَمَ أَنَا حَیٌّ لَا أَمُوتُ أَطِعْنِی فِیمَا أَمَرْتُکَ حَتَّی أَجْعَلَکَ حَیّاً لَا تَمُوتُ یَا ابْنَ آدَمَ أَنَا أَقُولُ لِلشَّیْءِ کُنْ فَیَکُونُ أَطِعْنِی فِیمَا أَمَرْتُکَ أَجْعَلْکَ تَقُولُ لِلشَّیْءِ کُنْ فَیَکُونُ»
♦️اگر کسی تقیّد به ظواهر شرع داشته باشد، یعنی همۀ #واجبات را #بهجا_آورد و از همۀ #گناهان_اجتناب_ورزد، به #مستحبّات نیز #اهمیّت_بدهد
‼️آن #اهمیّتی که به #مستحبّات میدهد، او را به #مقام_لقاء میرساند. منافات هم ندارد که تأثیر و کاربرد یک امر مستحب، بیش از یک امر واجب باشد، در حالیکه واجبات از اهمیّت بیشتری برخوردار است و مصلحت تامّۀ ملزمه دارد، ولی #کاربرد_مستحبّات بیشتر است. این مسأله، عرفی هم هست، مثلاً اگر کسی را برای انجام کاری اجیر کنند، در صورتی که مازاد بر وظیفه و بیشتر از آنچه بین آنها مقرّر شده، کار کند، آن کار اضافه، او را نزد کارفرما مقرّب میکند.
♦️خواندن ۱۷ رکعت نماز در شبانهروز #واجب است و اگر کسی نخواند، #مؤاخذه خواهد شد، امّا #تقرّب با خواندن #نمازهای_نافله محقّق میشود، مقام محمود در پرتو نمازشب نصیب آدمی خواهد شد.
💢بعبارت رساتر، همیشه انجام آن امری که مولا نخواسته و واجب نکرده، باعث تقرّب میشود.💢
علامه طباطبائی(ره) میفرمودند: در بازار نجف میرفتم، کسی دست روی شانۀ من گذاشت، برگشتم دیدم مرحوم آقای قاضی است.
فرمود:
1⃣ فرزندم دنیا میخواهی، نماز شب!
2⃣ آخرت میخواهی، نماز شب!
3⃣ دنیا و آخرت میخواهی، نماز شب!
ادامه دارد....
🔴کانال حق الناس
@hagholnas