۴ فروردین ۱۴۰۳
۴ فروردین ۱۴۰۳
من حسادت می کنم حتی به تنها بودنت
من به فرد رو به رویی، لحظه ی خندیدنت
من به بارانی که با لذت نگاهش می کنی
یا نسیمی که رها می چرخد اطراف تنت ...
من حسادت می کنم حتی به دست گرم آن،
شال خوشرنگی که می پیچد به دور گردنت
وقتی انگشتان تو در گیسوانت می دود
من به رد مانده از اینجور سامان دادنت ...
اینکه چیزی نیست ، گاهی دل حسادت کرده به
عطر پاشیده از آغوش تو بر پیراهنت
هیچکس ای کاش در دنیا به تو حسی نداشت من حسادت می کنم حتی به قلب دشمنت
کاش هرکس غیر من، ای کاش حتی آینه
پلک هایش روی هم می رفت وقت دیدنت
۶ فروردین ۱۴۰۳
تا تو نقاش دلِ تنگ منی
دقت کن ...!!
برگ ها را نکنی زرد ، دلم میگیرد ،،،
- نجمه_زارع
۶ فروردین ۱۴۰۳
۶ فروردین ۱۴۰۳
۶ فروردین ۱۴۰۳
كـاش بیـن مـن و او ، فـاصلـه اجـبـار نبود
یـا اگـر بـود دگـر ، ایـن هـمـه بـسـیـار نبود💔
۶ فروردین ۱۴۰۳
۶ فروردین ۱۴۰۳
۶ فروردین ۱۴۰۳
۶ فروردین ۱۴۰۳
۶ فروردین ۱۴۰۳
عطار نیشابوری، اندازه نگهداشتن در روابط رو برای اینکه احترام از دست نره به این زیبایی سروده:
"اگر گِرد کسی بسیار گَردی...
اگر چه بَس عزیزی، خوار گردی" ☘
۶ فروردین ۱۴۰۳