خانم سمیه حیدری، اولین بانوی مدال آور🏅 در رقابت های جهانی در رشتهی جودو:
موقع اهدای جوایز مسابقات آسیایی کره جنوبی، مسؤولان تشریفات کره جنوبی به من گفتند گرمکن بپوش و روی سکو برو.
من همانجا گفتم چادرم را بیاورید؛ من با چادر روی سکو می روم.
گفتند نه باید گرمکن بپوشید 😰که من گفتم اصلا برای من مهم نیست روی سکو بروم یا نروم؛ مهم این است که با چادر روی سکو بروم. 😠
۲۰ دقیقه ای طول کشید و در نهایت چون همه منتظر بودند و نگران که چه اتفاقی افتاده، گفتند که هر چی می خواهد به او بدهید که سریع برود روی سکو. 😒البته در نهایت چادرم را آوردند و من با چادر رفتم روی سکو.☺️
وقتی از سکو پایین آمدم و رفتیم هتل،🏢
متوجه شدم در هتل جلسه ای تشکیل شده و دبیر کمیته ملی المپیک به مسؤولین فدراسیون جودو اعتراض کردند که چرا فلانی با چادر روی سکو رفته است! 😳😔
مگر با چادر مسابقه داده! 😠
برای جمهوری اسلامی خیلی بد شده است! این کار به ضرر ما شده است!😕
بعد در اتاق را زدند و گفتند که این کار شما، برای ما خیلی بد شده است و فدراسیون جودو را زیر سؤال بردید!😔 چرا این کار را کردید؟😠
من آن موقع خیلی ناراحت شدم و فقط به حضرت زینب(سلام الله علیها) گفتم من فقط به خاطر خودت و به عشق خودت با چادر رفتم روی سکو. 😥😭😭
چیزی که آن لحظه در ذهنم آمد همین بود. بعد از آن قرار شد در مراسم اختتامیه شرکت کنم که به من گفتند اگر قرار است با چادر بیایی اصلا شرکت نکن!😳😔😱
بعد از این اتفاق و قبل از برگشت خیلی ناراحت بودم و استرس داشتم.😰
به گونه ای با من برخورد کرده بودند که من فکر می کردم خیلی اشتباه کردم. اما وقتی به ایران برگشتم، پدرم بابت این کار خیلی تشویقم کرد ☺️و من آن لحظه بود که خیالم یک مقدار راحت شد.
⬅️تا اینکه از دفتر حضرت آقا با من تماس گرفتند ☎️و پیغام ایشان را به من رساندند‼️
و من این قدر هیجان زده شدم که از خوشحالی زیر سِرُم رفتم.😅
اصلا باورم نمی شد.😳
بعد از آن به دیدار آقا رفتم و ایشان گفتند: 🔹خیلی کار خوبی کردید که با چادر روی سکو رفتید.👏
باعث افتخار مملکت ایران هستید. ☺️
من سجده شکر به جا آوردم که شما با چادر روی سکو رفتید.☺️
🌷🌺 🌹🌹🌹 🌺🌷
#معراج_عشق❤️
@Shahadat_dahe_haftad
کانال❣شهادت + دهه هفتاد❣
آقازاده بود. پسرِ #سردار_داود_قربانی
نه جایی میگفت که پدرش چه کاره است، نه از پدرش میخواست که برای ورود به #سپاه کمکش کند.
۲ سال طول کشید تا از راه معمول وارد سپاه شد.
روحیهاش در مقایسه با بعضی از #آقازاده های امروز عجیب و خاص بود.
بله هنوز هم هستند کسانی که #تقوای_الهی پیشه میکنند و میشوند محبوب خدا..
مانند شهید مدافع حرم
#شهیدروح_الله_قربانی🌷
@Shahadat_dahe_haftad
همه با هم #غدیر را جشن بگیریم ✊
بخوانید 👇
💠حرکتی ماندگار
از #شهید_محمد_بلباسی
به نقل از #برادر_شهید
⚜ایشان هر ساله به جای عید نوروز،
#عید_غدیر را جشن🎉 میگرفتند و سفره ای رنگین در کنار #خانواده پهن میکردند و از مهمانان پذیرایی🍱 میکردند.
⚜اعتقاد داشتند که عید #مسلمین عید غدیر است👌 و سرمای کینه #ضد_ولایت را با بهار ولایت🌸 پشت سر گذاشتیم...
💠 #خاطره_ای_دیگر_از_خواهرزاده_شهید
⚜ #عیدغدیر بود و همه خاله ها و دایی ها خونه پدربزرگ جمع شده بودیم...
دایی #محمد تازه نامزد کرده بود😍...
بعد از ناهار🍲 دیدم دایی و همسرشون رفتن بیرون.
⚜وقتی اومدن تو اتاق روی میز یه چیزایی میچیدن که برای ما #خواهرزاده ها خیلی جلب توجه میکرد😃..
⚜یکم که گذشت،متوجه شدیم #دایی به مناسبت عید غدیر برامون جشن گرفته🎊 وبه تک تک خواهر ها و خواهر زاده ها هدیه🎁 داده بود
واقعا #غافلگیر کننده بود..
⚜اولین باری بود که تو عید غدیر از غیر #سید عیدی🎁 میگرفتم.دایی خیلی به عید غدیر #توجه زیاد می کردند و همیشه میگفتن که #بزرگترین عید مسلمین ،عید غدیره👌..
#شهید_محمد_بلباسی🌷
@Shahadat_dahe_haftad
❤️بسم رب العشق❤️
آرزوی دست هایم.....🕊
#پارت_هجدهم
یک سال از عقد منو شهاب میگذره و من احساس میکنم حس هایی توی وجودم داره ریشه میگیره 😐
وقتی میبینمش ناخواسته ضربان قلبم بالا میره و دست و پاهام میلرزه
وقتی صدام میکنه یچیزی،مثل قند ناخواسته توی دلم اب میشه
دیگه نه یسنا مهمه نه بی محبتی های پدرمو نامادریم
توی،این یه سال خیلی تغییر کردم بزرگ شدم ....عاقل شدم و.... مسلمان واقعی،شدم.... شدم مرید علی😍 شدم دلداده ی فرزندان زهرا و از همه مهم تر فهمیدم که عروس فاطمه ی،زهرا شدم ....
شیوه ی،زندگیمو زهرایی کردم و همه ی اینارو مدیون شهابم اون بود که به من چهره ی اسلامو نشون داد و با ارمان های مادرم اشنام کرد☺️
با صدای پروین جون که اومدن شهابو اطلاع میداد از جام بلند شدم....
باز با دیدنش قلبم شروع به تپش کرد
سلام ارومی کردم که با محبت گفت :
سلام خانومم☺️
(اخخخخخخ قلبــــــم😂 )
"من عاشق نیستم.....فقط ....
حرف تو که میشود.....
بوی تو که میرسد.....
و تو نفس گیر میشوی.....
دلم مثل این که تب کند....
سرد و گرم میشود.....
توی سینه ام چنگ میزند ......
آب میشود...."
_خوبی؟؟
_الان خانوممو دیدم عالییییم😍
بیا بریم بیرون☺️
_چشم
زود لباس پوشیدمو همراهش از خونه رفتم بیرون
سوار ماشین شدیمو حرکت کردیم
مسیر طولانی رو حرکت کردیم که وایساد از ماشین پیاده شدبم جای سرسبز و قشنگی بود
یه پل چوبی بود که یع رودخونه از زیرش میگذشت
شهاب رو کرد بهمو گفت : خوب مستانه خانم ما اون اطلاعاتی رو که میخوایم بدست اوردیم پس قراردادمون تموم شد ممنونم که این مدت بهم کمک کردید اگه کمکهاتون نبود نمیشد کاری از پیش ببریم ...
از شنیدن این حرفها تنم میلرزید.....
وای خدای من چی میشنیدم یعنی تموم😭؟ یعنی من دیگه شهابو ندارم؟ یعنی اون دوسم نداره؟ وای خدای من😭😭
خودمو بزور جمع و جور کردمو گفتم : خواهش میکنم کاری نکردم
و پشت کردم سمتشو خواستم برم .....
قدم اول رو که برداشتم با صداش متوقف شدم....
_صبر کن من هنوز حرفم تموم نشده
همونجا متوقف شدم ....
و گفتم: میشنوم
_میشه روتونو سمتم کنید؟
رومو سمتش کردمو گفتم بفرمایید
سرشو پایین انداختو گفت
مستانه .....راستش .....قرار بود فقط برای اون جریان باهم عقد کنیم ولی...... خوب....مستانه.....من ....میدونم زدم زیر قولم....ولی....دلم لرزیده ......مستانه دلم برات لرزیده....مستانه .....من .....من.....من.....دوست دارم....😍🙈❤️
از شنیدن چیزی که میشنیدم شوکه شدم نمیدونستم چیکار کنم ...از خوشحالی بغضم ترکید که شهاب سریع سرشو بالا اورد
فکر کرد ناراحت شدم که گفت:
نه مستانه نریز اینا رو غلط کردم گریه نکن
سرمو به چپ و راست تکون دادمو گفتم:
شهاب من ....هم...دوست دارم😍😭
#قسمت_آخر
@Shahadat_dahe_haftad
کانال❣شهادت + دهه هفتاد❣
❲• دختران سلیمانی 🧕🏻🕊️❳•
❤️بسم رب العشق❤️ آرزوی دست هایم.....🕊 #پارت_هجدهم یک سال از عقد منو شهاب میگذره و من احساس میکن
دوستان رمان تمام شد
یه معذرت خواهی به همه دوستان بدهکارم بابت دور گذاشتن رمان
واینکه رمان یه جورایی بد تمام شد 🙈😔
مشکلی برای نویسنده رمان پیش اومد که نتونستن ادامه بدن 😭😔
حلال کنید
ان شاءالله اعضا به ۱k رسید رمان جدید با نظر شما دوستان به اشتراک میزاریم 😊
سالروز آسمانی شدن
#خلبان_شهید_عباس_بابایی🌷
انسانی ایثارگر و شجاع که قلب آسمان جایگاه #پرواز عاشقانه اش بود
#خلبانی غیور که پرواز های عاشقانه اش دلیل خنجری بر قلب #دشمنان ایران بود
#فرمانده ای فروتن و متواضع که در #عید_قربان خود را برای خدا قربانی کرد و #عاشقانه در راه دفاع از دین و پرچم کشورش به سوی #آسمان پرکشید
#یادش_باصلوات
@Shahadat_dahe_haftad
#آقا_جان
یا مرا
از خود ببر
آن جا که هستی
یا بیا ...🍃
شبتون مهدوی 💔
@Shahadat_dahe_haftad
کانال ❣شهادت + دهه هفتاد❣