❲• دختران سلیمانی 🧕🏻🕊️❳•
#شهید_محمدرضا_دهقان_امیری #شهیدمدافع_حرم 😔
🍃بسمـ رب شهدا والصدیقین 🍃
#شهید_دهه_هفتادی 😍❤️
که زمان و مکان شهادتش را می دانست😭
#جمعه شب گذشته بود ک به همراه #خانواده و تعدادی از #دوستان
به #منزل محمدرضا رفتیم.
صحبت ها و #خاطره های #مادروالامقام شهید و شوخ طبعی #پدر#شهید عزیز حال همه ما رو عوض کرده بود.
صحبت هایی از مادر عزیز که از هوشیاری محمد رضا از دوسال قبل از #شهادت خبر میداد.
صحبت هایی که واقعا حال مارو دگرگون کرد این بود که خانواده محمد بعد از شهادت به اتاقش میرن برای جمع کردن وسایلش که میبینن کل وسایل جمع شده یه جعبه میشه.
مادر محمد میگفت این آخریا میدیدیم لباس های زیادی میپوشید موقع بیرون رفتن و موقع بازگشت به خونه یه پیراهن فقط تنش بود.
محمد حتی لباس های خودش رو به عده ای اهدا کرده بود.
حتی از لباس هاش هم دل کند و رفت.
یا خوابی ک مادر استوار محمد رضا تعریف کرد از این ک محمد بالا سر مزار #شهید_جهان_آرا نشسته و با گل های پرپر در حال درست کردن بیضی مانندی به دور اسم شهید جهان آراست
وقتی از خواب بیدار میشن از #خواهر شهید سراغ فیلم های محمد رضا رو میگیرن که بالاخره یه فیلمی دقیقا به همون شکل محمد رضا بالا سر شهید جهان آرا نشسته داره باگل دور اسم شهید جهان آرا گل درست میکنه...
و جالب تر از اون این که در فیلم
مکالمه ای به این مضمون بین شهیددهقان و خواهرشون رد و بدل میشه
محمد رضا:دعا کن شهید بشم
خواهر شهید:چه خودشم تحویل میگیره
حالا کجا شهید میشی!؟
محمدرضا:دمشق
خواهر شهید: اونوقت دمشق کجا میره؟
محمد رضا:حلب😭😢
(این مکالمه برای دوسال قبل از شهادته)
#شهید_مدافع_حرم
#دلتنگی
#بیقرار
#نقل_از_دوست_شهید 🌹
⇦★{شادی روح تمام مدافعین حرم صلوات}★⇨
#ادامه دارد...
@Shahadat_dahe_haftad
کانال❣شهادت + دهه هفتاد❣
💠حاج حسین #یکتا :
🌷در #تشرّفی خدمت آقا رسیدند، پرسید؛
آقا راضی هستین از دست ما؟!
فرمود : #راضی نباشم چکار کنم؟!
مگه کَس دیگه ای هم دارم ؟؟؟
بچه ها!
آقا از #غریبی گیر من و تو افتاده...
@Shahadat_dahe_haftad
کانال ❣شهادت + دهه هفتاد❣
🔔
⚠️ #تـــݪنگـــرامـــروز
خداوند می فرماید: هــرچه دیدی
هیچی مگـــو من هم هرچه دیدم
هیچی نمیگـــم...
یعنی تو در #مصــــائب صبور باش
و چــیزی نگو منم در خـــــطاهایت
چیزی نمیگم! هرچه درد را آشکارتر
ڪنی دوا دیـــــرتر پـــیدا میشــود.
اگر با ادب بودی و چـیزی نگفتی راه
را نشانت میدهد باید زبانت را کنترل
کنی ولو اینڪه به تــو سخت بگذرد
چـــون با بیانش مشڪلاتت رو چـند
بـــرابر میڪنی!!
✅ #صبـــــور باش راه باز میشود.
↷↷↷
@Shahadat_dahe_haftad
کانال❣شهادت + دهه هفتاد❣
💠لبخند رضایت حضرت زهرا
🔷نگرانی حضرت زهرا حتی برای پس از شهادتشان، حفظ خویش از نگاه نامحرمان بود و برای همین به اسما فرمودند برای ایشان تابوت آماده کند.
❗️شاید هنوز حضرت زهرا نگران باشند.
☡️اما امروز نه برای خودشان؛ برای آن زنانی که در بازار نگاه نامحرمان، چوب حراج بر سرمایه ارزشمند خویش میزنند.
@Shahadat_dahe_haftad
کانال ❣شهادت + دهه هفتاد❣
هدایت شده از گـۘۘـۘۘـٖٖمـْஓ͜ঠৡۘۘـۘۘـٖٖناٖٖـْஓ͜ঠৡۘۘـۘۘـٖٖم
1_48802500.mp3
9.95M
مناجات با شہدا
بانواےحاجمہدیرسولے
#پیشنهاد_دانلود
پیشنهاد میدمدر خلوتتون گوش بدین😍
محشره👌
#التماس_دعا
#یازهرا(س)
http://eitaa.com/joinchat/2443706369Cf2cb04cbae
کانال❣شهادت + دهه هفتاد❣
💠 #امام_علی علیه السلام
🌷 هيچ عملى نزد خداوند، محبوب تر از نماز نيست، پس هيچ كار دنيايى، شما را در وقت نماز، به خود مشغول ندارد.
📙 خصال، ص ۶۲۱، ح ۱۰
#نماز_اول_وقت🌺
@Shahadat_dahe_haftad
کانال❣شهادت + دهه هفتاد❣
#ما_می_آییم.
☑ ۲۲ بهمن میعادگاه عاشقان ولایت فقیه ☑
☑ راهپیمایی بزرگ ملت ایران در دفاع از خون شهدا ☑
#ما_می_آییم
☑ برای دفاع از ارزشهای انقلاب و دفاع از حق ☑
☑ برای پشتیبانی از اصل انقلاب و اصل ولایت فقیه ☑
🌹 با شعارهای وحدت آفرین و دشمن شکن .🌹
#ما_می_آییم.
☑ ۲۲ بهمن روز حماسه و حضور ملت قهرمان ایران است.☑
☑ روز نابودی طاغوت و استکبار است.☑
☑ ما از کم کاری مسئولان گله داریم ، از نبود نظارت واقعی بر قیمت اجناس گله داریم ، از اختلاسها و رانتخواریها بیزاریم ، از تجملگرایی برخی مسئولین ناراحتیم ، از آقا زادگان لندن نشین بیزاریم ، از مسئولین عاشق غرب دلخوریم ........./ اما همه اینها دلیل نمیشود که نیاییم .👇👇
☑ ما برای دفاع از حق و عدالت می آییم ، روز ۲۲ بهمن متعلق به انقلابیون اصیل است. روز مستضعفین عالم است. ☑
⏪ وعده همه ما راهپیمایی بزرگ ۲۲ بهمن در سراسر کشور .☑
@Shahadat_dahe_haftad
کانال ❣شهادت + دهه هفتاد❣
#عشق_قیمت_نداره😍
به محمد میگفتن واس چی BMW 🏎رو ول کردی اومدی #مدافع_حرم شدی !!
نونت کم بود؟!
آبت کم بود⁉️
محمد میگفت:
#عـشـــقم کم بود☺️
#شهید_احمد_محمد_مشلب
@Shahadat_dahe_haftad
کانال ❣شهادت + دهه هفتاد❣
#قسمت_45
#رمان_از_سوریه_تا_منا
صالح در تکاپوی اعزام به حج بود و حسابی سرش شلوغ شده بود .
خرید وسایل لازم و کلاس های آموزشی و کارهای اداری اعزام ، حسابی وقتش را پر کرده بود . به اقوام هم سر زده بود و با بعضی ها تماس تلفنی داشت و از همه حلالیت طلبیده بود .
همه چیز خوب بود فقط تنها مشکلمان پدرجون بود که دکترش اکیدا فعالیت خسته کننده و پرواز را برایش منع کرده بود .
حتی صالح پرونده پزشکی پدرجون را به چند دکتر خوب و حاذق که از همکاران دکتر پدرجون بودند ، نشان داد اما تشخیص آنها هم همین بود . پدرجون آرام به نظر می رسید اما غم چشمانش از هیچکداممان پوشیده نبود . کاری که نمی شد کرد . سلامتی اش در خطر بود و مدام می گفت :
_خیره ان شاءالله .
روزی که اعزام شد واقعا دلتنگ بودم اما این دلتنگی کجا و دلتنگی سوریه اش کجا ؟! این سفر، سفری بود که می دانستم سراسر شور بود و آرامش .
صالح با تنی رنجور و قلبی بغض آلود می رفت که پاک و طاهر بازگردد. مثل طفلی تازه متولد شده... دلم آرام بود . بغض و دلتنگی داشتم اما نگرانی نه... نگران بازگشتش نبودم و می دانستم گلوله ای نیست که جان صالح را تهدید کند.
توی فردوگاه همه زوار با وسایل لازم خودشان و ساک هایی شبیه به هم دسته دسته ایستاده بودند ومسئولین کاروان ها در تکاپو بودند برای گرفتن کارت های پرواز .
خانواده ها برای بدرقه ی حجاج آمده بودند و همه جا اشک و لبخند با هم ترکیب شده بود. گاهی صدای صلوات از گوشه ای و در میان جمع انبوهی بلند می شد . سالن فرودگاه جای سوزن انداختن نبود.
من و سلما وعلیرضا و زهرابانو و بابا هم با صالح آمده بودیم . پدرجونهم به اصرار با ما آمد . دوست نداشتیم جمع حاجیان عازم سفر را ببیند و داغ دلش تازه شود. هر چه بود و هر حکمتی که داشت پدرجون یک، جامانده محسوب می شد .
اما با این تفاسیر نتوانستیم در برابر اصرارش مقاومت کنیم و او هم همراهمان آمد.
صالح آنقدر بغض داشت که نمی توانست حتی به جهتی که پدرجون ایستاده بود نگاه کند. لحظه ی آخر هم اینقدر دستش را بوسید و اشک ریخت که اشک همه را در آورد.
_پدرجون از خدا می خوام ثواب سفرم رو به شما و روح مامان برسونه
_بروپسرم ...خدا به همراهت باشه.
قسمت یه چیزی بوده که با عقل من و شما جور در نمیاد. فقط خدا خودش می دونه حکمتش چی بود؟ دست حق به همراهت مراقب خودت باش...
باهمه خدافظی کرد و به من رسید.
_مهدیه جان
_جانم عزیزم
_هربدی ازم دیدی همینجا حلالم کن.
زحمتم خیلی به گردنت بوده . بخصوص تنهایی هات وقتی میرفتم ماموریت و جریان دستم و بچه و... خدا منو ببخشه بغض داشتم اما باید صالح را مطمئن راهی می کردم . من هر کاری کرده بودم برحسب وظیفه همسری ام بود.
_این چه حرفیه؟ وظیفم بوده . تو هیچی برام کم نذاشتی . تو باید منو حلال کنی . مراقب خودت باش و قولت یادت نره.
پیشانی ام را بوسید و زیر گوشم گفت :
_شاید دیگه ندیدمت . از همین حالا دلتنگتم.
دلم فرو ریخت و از بغض نتوانستم جواب حرفش را بگویم . همه به منزل بازگشتیم . آن شب سلما هم پیش من و پدرجون ماند. عجیب دلتنگ صالح شده بودم.
@Shahadat_dahe_haftad
کانال ❣شهادت + دهه هفتاد❣
#اللهاکبر
#اللهاکبر
🔻از ترامپ تا نتانیاهو، از ربع پهلوی تا رجوی،از بی بی سی تا العربیه، از داعش تا منافقین و نفوذی های داخلی!
🔸همه تلاشتان را کردید تا ایران اسلامی چهل سالگی انقلابش را نبیند...
☺️ چشمتان کور، (انقلاب مان چهل ساله شد)
💐 بمناسبت سالگرد پیروزی و شروع دهه پنجم انقلاب اسلامی؛
🌺امشب ساعت 21گلبانگ اللهاکبر در آسمان ایران طنینانداز می شود🌺
@Shahadat_dahe_haftad
کانال ❣شهادت + دهه هفتاد❣
❲• دختران سلیمانی 🧕🏻🕊️❳•
🗯 پست اینستاگرامے فرزند #شهیدهمت:👇👇🍃
🔹زندگی که روی شلوغ اش را نشان می دهد کمتر می توانی به یک گوشه آرام و آرامش روحی فکر کنی، همین شد که امسال کمتر توفیق حضور در بیت را داشته باشم، برای همین اصرار داشتم حتما شب سوم فاطمیه تهران باشم تا مثل هر سال در حسینیه امام خمینی عزاداری کنم.
🔹در شلوغی از یکی از نزدیکان رهبری پرسیدم واقعا چه می خواهد بشود؟ حضرت آقا کاری نمی کنند؟
🔹با تعجب به من نگاه کرد و پرسید: مردم رای دادند، آقا چه کاری می توانند بکنند؟
🔹یاد کف و سوتی افتادم که گوش خیابان ها را کر کرده بود! یاد هورا کشیدن ها برای کسی افتادم که به جای اینکه اقتصاد ما را براند احساسات ما را راند، یاد خیلی چیزها افتادم و صدای توپ هایی توی گوشم پیچید که از لوله های تراش روسی خورده لیاخوف بیرون می پریدند. دست آخر یاد امام افتادم، مردی که جز احترام به رای مردم کاری نکرد.
🔹امروز که جهل سیاسی خیابان را، خیانت و بی تدبیری دولت را و ننگ و نان مجلس را فرا گرفته، گوشه امن ما همین حسینیه امام خمینی است.
ستونش مستدام باد❤️
💬 #محمد_مهدی_همت
@Shahadat_dahe_haftad
کانال❣شهادت + دهه هفتاد❣
❲• دختران سلیمانی 🧕🏻🕊️❳•
#شهید_محمدرضا_دهقان_امیری #شهیدمدافع_حرم 😔
🍃بسمـ رب شهدا والصدیقین 🍃
#شهید_دهه_هفتادی 😍❤️
که مکان و زمان شهادتش را می دانست😭
مدیر دبیرستانش با من تماس☎️ گرفت که کارم دارد، از محل کارم راهی دبیرستانش شدم.
در بدو ورود اولین چیزی که توجهم رو جلب کرد راهروی تاریک آنجا بود، با تعجب😳 از مدیر سوال کردم، مدیر برگشت و گفت که دقیقا برای همین موضوع شما را خواستم.
بعد یک فیلم🎬 به من نشان داد که دوستانش با گوشی گرفته بودند.
زنگ های تفریح یا ورزش او در راهرو خیز بر می داشت و با پرشی بلند دستش را به قاب مهتابی می زد که قاب لامپ از سقف کنده می شد و می شکست.😳😅
آن سال خیلی هزینه ی مهتابی و لامپ💡 به دبیرستانش پرداختیم.🍃
#نقل_از_مادر_شهید 🌹
#ادامه دارد....
@Shahadat_dahe_haftad
کانال❣شهادت + دهه هفتاد❣