دفعهی قبل بچهش به دارچین حساسیت نشون داده بود به زور از دهن مرگ کشیدیمش بیرون؛
امروز دوباره بچشو آورده میگه خانم دکتر دوباره بهش دارچین دادم نگاه کل بدنش کهیر زده ازین امپول قبلیه بزن.
بابا شما واقعا تنتون میخاره😳
😐
#زنگ_تفریح
میگن دیشب نوید محمدزاده هراسون زنگ زده 110 که یکی از اتباع کشور همسایه اومده تو خونهم
پلیس هم گفته اون زنته بگیر بخواب جان عزیزت😕😒😏
😂👌
#زنگ_تفریح
╔═🍃🌷🍃═══╗
@haj_ghasem1_20
╚═══🍃🌷🍃═╝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اسب آورده عروسی🤣🤣🤣🤣
همه رو لت و پار کرد👏😂
😜
#زنگ_تفریح
╔═🍃🌷🍃═══╗
@haj_ghasem1_20
╚═══🍃🌷🍃═╝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
داشتم با خودم میگفتم چه با فرهنگن بچه رو تنبیه نمیکنن
که.....😂
بیچاره خودش پودر شد 🤣🤣
.
😐😳
#زنگ_تفریح
╔═🍃🌷🍃═══╗
@haj_ghasem1_20
╚═══🍃🌷🍃═╝
تنها باری ک یکی بهم علاقه نشون داد همسایمون بود که گفت :
خیلی علاقه دارم بدونم تو کار و زندگی نداری؟!😜
☹️
#زنگ_تفریح
╔═🍃🌷🍃═══╗
@haj_ghasem1_20
╚═══🍃🌷🍃═╝
🔶 تفاوت کودکان با یکدیگر
❇️ هر انسانی از لحاظ محیط زندگی، خانواده، تغذیه، ژن و ویژگیهای موروثی و ... با دیگران متفاوت است؛ فلذا بدیهی است که طرز فکر، تربیت و فرایند رشد او نیز با سایرین متفاوت باشد.
💯 همانطوری که هیچ بند انگشتی با دیگری یکی نیست، هیچ دو انسانی هم با یکدیگر یکی نیستند؛ حتّی اگر دوقلو یا سهقلو باشند.
🙏 بنابراین نهتنها فرزندان خود را با فرزندان دیگران، بلکه آنها را با دیگر فرزندان خود نیز مقایسه نکنید؛ چراکه شرایط زندگی و خلقت هرکسی با دیگری متفاوت است.
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام و عرض شب بخیر
جمعی از اصحاب در محضر رسول خدا "ص" بودند، حضرت فرمودند: می خواهید کسل ترین، دزدترین، بخیل ترین، ظالم ترین و عاجزترین مردم را به شما نشان دهم؟ 🤍💭
اصحاب: بلی یا رسول الله"ص"!
فرمودند:
1⃣ کسل ترین مردم کسی است که از صحت و سلامت برخوردار است ۰۰ از نمازش می کاهد، چنین نمازی .....
همانند لباس کهنه در هم پیچیده به صورتش زده می شود.
3⃣ بخیل ترین آدم کسی است که گذرش بر مسلمانی می افتد ولی به او سلام نمی کند.
4⃣ ظالم ترین مردم کسی است که نام من در نزد او برده می شود، ولی بر من صلوات نمی فرستد.
5⃣ و عاجزترین انسان کسی است که از دعا 🌹 🤲 درمانده باشد.
💐🌹اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌹💐
📚داستان های بحارالانوار جلد 9
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آقا یک طنز فوق العاده بگذارم که دوستان شاد بشن و انبساط خاطر ایجاد بشه و نگن فقط پست معرفتی میگذاری خستمون کردی 🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣 نبینی از دستت رفته 😅🌸🌺
🌺🌼 داستان شب🌼🌺
سلام و تحیت...؛
شبتون بخیر و شادی...؛
امیدوارم شب خوبی در کنار خانواده داشته و با انرژی و توان کافی برای شروع فردائی بهتر آماده باشید....؛
الهی آمین
...................................
داستان امشب را تقدیم میکنم.
۱۴۰۲/۰۷/۲۳
در این چند روز گذشته بیشتر داستانهایی که گذاشتم به تناسب ایام خاص که داشت ؛ موضوع و تم عاطفی و مذهبی داشتند...
دوست عزیزی سفارش کردند امشب داستان با تم طنز بگذارم...
بروی چشم. ما دستمون از همه جور داستان با هر تم و موضوعی پر و بابرکته...؛
الهی همیشه شاد و با نشاط باشید.
(( فقط بگم این طنزه برای انبساط خاطر. بعضی دوستان دوباره جوگیر نشن و بگن خودتحقیری و...؛
طنزه طنز و طنز برای خندیدن و ادخال السرور😂 ))
"جبران احسان به ذائقه مختلف"
حکمای طنز و مطایبه آورده اند:
در کشور ژاپن ، آرایشگری زندگی می کرد که سالها بچه دار نمی شد.
او به اعتقاد و آئین خود با همسرش عهد کرد و نذر کرد که اگر بچه دار شود، تا یک ماه سر همه مشتریان را به رایگان اصلاح کند...!
بالاخره با خواست خدا او هم بچه دار شد و دلش شاد...!
روز اول یک شیرینی فروش وارد مغازه اش شد.
پس از پایان کار اصلاح ، هنگامی که قناد خواست پول اصلاحش را بدهد، آرایشگر ماجرا را به او گفت و پولی از او نگرفت...!
فردای آن روز وقتی آرایشگر خواست مغازه اش را باز کند، یک جعبه بزرگ شیرینی و یک کارت تبریک و تشکر از طرف قناد دم در مغازه آرایشگریش بود...!
روز دوم یک گل فروش به او مراجعه کرد و هنگامی که خواست پول اصلاحش را حساب کند، آرایشگر ماجرا را به او گفت و از او پولی نگرفت...!
فردای آن روز وقتی آرایشگر خواست مغازه اش را باز کند، یک دسته گل بزرگ و یک کارت تبریک و تشکر از طرف گل فروش دم در مغازه اش بود...!
روز سوم یک مهندس ایرانی که در آن ناحیه کار میکرد به او مراجعه کرد. وقتی خواست پول اصلاح را بدهد در پایان آرایشگر ماجرا را به او گفت و از گرفتن پول امتناع کرد...!
مهندس داستانما یک زنگی به دوستش میزنه و داستان رو میگه.
فرداى آن روز همه دوستان و آشنايان مهندس ایرانی در ژاپن از موضوع باخبر و به اون محله اومدند و از کله سحر و وقت خروس خوان دم درب مغازه آرایشگر صف کشیده بودند و غر می زدند که پس این مردک پدرسوخته چشم بادامی ؛ چرا نمیاد و مغازه اش را باز نمی کند ظهر شد کار داریم و میخواهیم برویم...😂🌸😂
....................................
بله عزیزانم؛
اینم داستان طنز که فقط لبخند ملیح بر لبانتون بنشینه و فردا پرانرژی عازم محل کار باشید.
شبتون آرام و برقرار باد.
🍃🌺🌸❤️🌸🌺🍃