eitaa logo
♡عشق من حجاب ♡
2هزار دنبال‌کننده
38هزار عکس
24.6هزار ویدیو
500 فایل
🌹بانویی از تبار زهرا🌹 چادرم یادگار مادرم زهراست♥️ کپی؟! `یه استغفرالله واسمون میگین..` کپی از اسم و پروف؟! راضی نیستم! تبلیغاتمونه:) @tabligat59 جانم؟! https://daigo.ir/secret/54018085 لحظه رویش! ¹⁴⁰⁰٫³٫¹⁵ 2k...✈️‌...3k
مشاهده در ایتا
دانلود
درکَم از اوست همین‌قدر که شد ذبح عظیم باقی روضه‌ی گودال نمی‌فهمم چیست
از دل و جان شرف صحبت جانان غرض است غرض این است وگرنه دل و جان این همه نیست
دلانہ✨ بیـادلبرم بیاکه،از عالم بریده دلم... . . . مولا؟🍃 عقده‌های‌دلِ‌تنگمو کجا واکنم؟! پشت نرده‌های دورضریح رضا"علیه‌السلام" یا مرزای بسته‌ی عراق؟ دلم دورکعت نماز تو مسجدجمکران می‌خواد... عنایت می‌کنی؟
شھدا اِصرار داشٺند هرچہ‌زودتر،دربهترین‌حالت خداروملاقات ڪنند...(:" دنیایے نبودند! اما ما تازه میخوایم سعۍڪنیم‌ڪه گناه‌نڪنیم . . :)!💔 ^^! [🤍"✨]
~°•♥️ میگفت: تواتاق‌داشتم‌باهنـدزفری‌نوحه‌گوش‌میکردم . . دررو‌بازکرد‌واومدداخل‌‌وبالحن‌تمسخر‌گفت: اینـقدر‌نوحه‌وروضه‌گوش‌نده ؛ افسردگےمیگیری ! وقتےازاتاق‌زدبیرون‌،هندزفری‌رودراوردم . . . نوحه‌ی حاج مهدی رسولی روگذاشتم‌ تاآخرزیادش‌کردم‌وباهاش‌میخوندم : میگن‌روضه‌دلمردگیه ! میگن‌گریه‌افسردگیه . . . نمیدونن‌خبرندارن‌حسین‌آغاز‌زندگیه(: ❤
•••🌻••• خدای قشنگم! آغازی‌که‌توصاحبش‌نباشی، چه‌اُمیدیست‌به‌پایانش؟! پس‌به‌نآمت!🥱😉☕ بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم صبحتون بخیر :)
فکر کردن به گناه مثل دود میمونه!🌫 آدمو نمی‌سوزونه، ولی در و دیوار دل رو سیاه می‌کنه🖤 و آدمو خفه!... !
اگه بهتون بگن شمر👺 یا حرمله👹 بی اراده 🤤یه گوشه اتاقته و تو میتونی هر چقدر که کینه ازش داری بری و باهاش بجنگی👊 چطوری برای جنگ باهاش اماده میشی؟؟ چقدر نقشه میریزی؟؟ 🤩👊🤼‍♂️ همونجوری در مقابل نفست برنامه بچین(پیشنهادات😁👈🏻⛹🏼‍♂️🥋🏊🏻‍♂️🚴🏻‍♂️📚📞📸📽️🚿🛒🛍️⛰️🎮♟️🍎🐣🪴🎓🏃🏻‍♂️👨‍👨‍👦‍👦🧶👨🏼‍🔧🍔🍰🍪🪁🛼) *خودتو انقدر سر گرم کن که وقتی برای گناه نداشته باشی*😇 این نفس ماست که مارو شمر میکنه پس؛محکم مقابله کن😡✋🏻 مثله یه دشمنه بیرونی باهاش برخورد کن🧟‍♂️ اگه اومد طرفت خواست وسوسه ات کنه 😈 سریع پاشو☝🏻 ۲ رکعت نماز بخون🧎🏼‍♂️ یا ۵ دقیقه سینه بزن🥺 یا ۱ صفحه قرآن بخون📖 و... دیگه این نفس نمیتونه مقابلت قد علم کنه 🌱
جانم فدای نام تو يا صاحب‌الزمان قربان آن مقام تو يا صاحب‌الزمان جان ميدهم بخاطر يک لحظه ديدنت دل عاشقٍ سلامِ تو يا صاحب‌الزمان 🌸سلام امام مهربانم🌸 #گ‍ـمـنام
همین الان یهویی ۳تا صلوات بفرست واسه سلامتی وظهور اقا امام زمان 🌹
💚⃟🌱 💔 میدونے چـــــرا ؛ امام زمـــــان ظهور نمیڪنہ ❓ 🌺یڪ ڪـــــلام : چون من و تو جامعہ امام زمانے نساختیم امام زمان در جامعه اے ڪہ حرمت ندارد ، نـــــباید بـــــیاید ... چون اگر بیاید ، مانند پدرانش ڪشتہ خواهد شد ؛ هیچ کارے نمیخواد بڪنے ؛ فقط خودت رو درست ڪن ... دو ڪلمہ گـــــناه نڪـــــن 🚫 🍃 الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج 🍃 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
اسمش عبدالله بود . . تو شهر معروف بود به عبدالله دیوونه همه میشناختنش! مشکل ذهنی داشت خانمش هم مثل خودش بود ... وضع مالی درست و حسابی نداشت زوری خرج شکم خودش و خانمش رو میداد تو شهر این آقا عبدالله دیوونه، یه هیئتی بود هر هفته خونه یکی از خادمای هیئت بود نمیدونم کجا و چطور ولی هرجا هیئت بود عبدالله دیوونه هم میومد . . یه شب بعد هیئت مسئول هیئت اعلام کرد که هرکی میخواد هفته بعد هیئت خونه اش باشه بیاد اعلام کنه دیدن عبدالله دیوونه رفت پیش مسئول هیئت نمیتونست درست صحبت کنه به زبون خودش میگفت . . . حسین حسین خونه ما💔 مسئول هیئت با خادما تعجب کرده بودن گفتن آخه عبدالله تو خرج خودتو خانمت رو زوری میدی هیئت تو خونه گرفتن کجا بود این وسط . . !' عبدالله دیوونه ناراحت شد به پهنای صورت اشک میریخت میگفت آقا ؛ حسین حسین خونه ما💔. . خونه ما 💔💔 بعد کلی گریه و اصرار قبول کردن حسین حسین خونه عبدالله باشه . . اومد خونه به خانمش گفت ، خانمش عصبانی شد گفت عبدالله تو پول یه چایی نداری خونه هم که اجاره ست ... !! چجوری حسین حسین خونه ما باشه کتکش زد . . گفت عبدالله من نمیدونم تا هفته دیگه میری کار میکنی پول هیئت رو در میاری . . واِلا خودتم میندازم بیرون از خونه عبدالله قبول کرد معروف بود تو شهر ، کسی کار بهش نمیداد هرجا میرفت قبول نمیکردن که هی میگفت آقا حسین حسین قراره خونه ما باشه💔 . . روز اول گذشت ، روز دوم گذشت ... تا روز آخر خانمش گفت عبدالله وقتت تموم شد هیچی هم که پول نیاوردی تا شب فقط وقت داری پول آوردی آوردی نیاوردی درو به رو خودت و هیئتیا باز نمی کنم . . عبدالله دیوونه راه افتاد تو شهر هی گریه میکرد میگفت حسین حسین خونه ما💔💔💔 رفت ؛ از شهر خارج شد بیرون از شهر یه آقایی رو دید آقا سلام کرد گفت عبدالله کجا ؟ مگه قرار نبود حسین حسین خونه شما باشه ؟! عبدالله دیوونه گریش گرفت تعریف کرد برا اون آقا که چی شد و . . . آقا بهش گفت برو پیش حاج اکبر تو بازار فرش فروشا بگو یابن الحسن سلام رسوند گفت امانتی منو بهت بده ، بفروش خرج حسین حسین خونه رو بده💔 عبدالله خندش گرفت دوید به سمت بازار فرش فروشا به هرکی میرسید میخندید میگفت حسین حسین خونه ما . . خونه ما💔 رسید به مغازه حاج اکبر گفت یابن الحسن سلام رسوند گفت امانتی منو بده ! حاج اکبر برق از سرش پرید عبدالله دیوونه رو میشناخت گریش گرفت چشمای عبدالله رو بوسید عبدالله ... !!! امانتی یابن الحسن رو داد بهش رفت تو بازار فروخت با پولش میشد خرج ۱۰۰ تا حسین حسین دیگه رو هم داد . . با خنده دوید سمت خونه نمیدونم گریه میکرد ، میخندید میگفت حسین حسین خونه ما 💔 رسید به خونه شب شده بود . . دید خادمای هیئت خونه رو آماده کردن خانم عبدالله رفت چایی و شیرینی گرفت چه هیئتی شد اون شب 💔 آره یابن الحسن خرج هیئت اون شب خونه عبدالله دیوونه رو داد🚶🏻‍♂ عبدالله خودش که متوجه نشد ولی دیگه عبدالله دیوونه نبود ، خیلی خوب صحبت میکرد آخه یابن الحسن رو دیده بود💔😍 میخوام بگم حسین تو حواست به عبدالله بود حواست بود خرج هیئتت رو نداره اینجوری هواشو داشتی آقا حتما حواست هست نوکرات دلشون برات تنگه💔 ... میشه یه شب حسین حسین بین الحرمین باشه؟!🚶🏿‍♂ میشه درد منم دوا کنی بیام حرم💔😔 آخه جایی رو غیر حرمت نداریم بخدا کجا بریم ما ؟؟ خودت مارو بردی زیر علم آقا خودت مارو عاشق کردی دوساله حرم نیومدم💔 عاشقا میفهمن چی میگم خودمو میگم منم عبدالله دیوونه ، تو منم بخر یابن الحسن میشه خرج حرم مارو بدی؟💔😭
ـ چادرم‌‌یاد‌گار‌مادرم‌‌حضرت‌زهراست‌✨👀! . متن‌هاۍ‌دست‌اول‌براۍ‌بیو‌گرافیت‌✍🏻🌸↶ 🍊🌿.⇛┊@hajabbjaha ♥️