eitaa logo
♡عشق من حجاب ♡
2هزار دنبال‌کننده
38هزار عکس
24.6هزار ویدیو
500 فایل
🌹بانویی از تبار زهرا🌹 چادرم یادگار مادرم زهراست♥️ کپی؟! `یه استغفرالله واسمون میگین..` کپی از اسم و پروف؟! راضی نیستم! تبلیغاتمونه:) @tabligat59 جانم؟! https://daigo.ir/secret/54018085 لحظه رویش! ¹⁴⁰⁰٫³٫¹⁵ 2k...✈️‌...3k
مشاهده در ایتا
دانلود
🔖📚 این قسمت: سال نحس   یه مهمونی کوچیک ترتیب داد، بساط مواد و شراب و … 🚫 گفت: وقتی می رفتی بچه بودی، حالا دیگه مرد شدی … حال کن، امشب شب توئه 😏 حس می کردم دارم خیانت می کنم … به کی؟ نمی دونستم …😔 مهمونی شون که پا گرفت با یه بطری آبجو رفتم توی حیاط پشتی … دیگه آدم اون فضاها نبودم …   یکی از اون دخترهااومد طرفم … دختر جذابی بود اما یه لحظه یاد مادرم افتادم خودم رو کشیدم کنار و گفتم: من پولی ندارم بهت بدم …    دوباره اومد سمتم … برای چند لحظه بدجور دلم لرزید … هلش دادم عقب و از مهمونی زدم بیرون 😡 تا صبح توی خیابون ها راه می رفتم🚶‍♂ هنوز با خودم کنار نیومده بودم … وقتی برگشتم، ویل بهم تیکه انداخت … تو بعد از 9 سال برگشتی که زندگی کنی، حال کنی … ولی ول می کنی میری. نکنه از اون مدلشی 🙎‍♂ حوصله اش رو نداشتم … عشق و حال، مال خودت … من واسه کار اینجام … پولم رو که گرفتم فکر می کنم باهاش چه کار کنم 😑 با حالت خاصی سر تکون داد و زد روی شونه ام … و دوباره کار من اونجا شروع شد 😥 با شروع کار، دوباره کابوس ها و فشارهای قدیم برگشت 😬 زود عصبی می شدم و کنترلم رو از دست می دادم … شراب و سیگار … کم کم بساط مواد هم دوباره باز شد 🚬🤯 حالا دیگه یه اسلحه هم همیشه سر کمرم بود … هر چی جلوتر میومدم خراب تر می شد … ترس، وحشت، اضطراب …❌ زیاد با بقیه قاطی نمی شدم … توی درگیری ها شرکت نمی کردم اما روز به روز بیشتر غرق می شدم … کل 365 روز یک سال سال نحس 😩 ... ...