eitaa logo
♡عشق من حجاب ♡
2هزار دنبال‌کننده
38هزار عکس
24.6هزار ویدیو
500 فایل
🌹بانویی از تبار زهرا🌹 چادرم یادگار مادرم زهراست♥️ کپی؟! `یه استغفرالله واسمون میگین..` کپی از اسم و پروف؟! راضی نیستم! تبلیغاتمونه:) @tabligat59 جانم؟! https://daigo.ir/secret/54018085 لحظه رویش! ¹⁴⁰⁰٫³٫¹⁵ 2k...✈️‌...3k
مشاهده در ایتا
دانلود
🌱اصلا تمام هفته ی ماها بنام توست؛ جمعه ، سه شنبه ، فرق ندارد برای ما... 🌱اصلا قرار ماست بمیریم ، در رهت؛ گر این فراق ، جان بگذارد برای ما...
🌸علی كسی است كه كوثر از او سبو دارد🌸 🌸جهان نظام خودش را فقط ازاو دارد🌸 🌸فقط به خاطرحُب و ولايت مولاست🌸 🌸اگر بهشت خداوند رنگ و بو دارد🌸 🎊🎊 *ولادت امیرالمومنین علی علیه السلام مبارک باد* 🎊🎊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💐تا دیده به روی چشم مولا وا کرد... 💐دل را به فدای غُربت بابا کرد... 💐با خنده‌ زیبای علی گونه‌ی خود... 💐در قلب مُحبان علی جا وا کرد... ☘دهم رجب میلاد باسعادت دُردانه اباعبدلله، شش ماهه کربلاء ، باب الحوائج، حضرت علی‌اصغر (ع) و (ع)مبارک...😍❤️
ناگهان باز دلم یاد تُ افتاد شکست...! بانو
دانی که چرا زمین به دور خود میچرخد...؟ نه بهر من و نه بهر تو میگردد...💛 یک بار به عمر خود علی را دیده...💐 دیوانه شده به دور خود میگردد💛 علي شاه 🌸 علي ماه💛 علي راه علي نصر من الله💛 علي زمزمه ي هر دل آگاه🌸🌸 علي حصن حصين است 💛 علي عين يقين است 🌟 علي حبل متين است 💛 به کوري دو چشم دشمنانش💛 علي اميرالمؤمنين است💫 علي کاشف هر غم💛 علي بر همه مرهم💛 علي ذکر لب عيسي مريم🌺 على هستي خاتم💛 علي برگ برات همه ي خلق💛 از آتش و جهنم💛 علي اصل وجود است 💛 علي روي سجود است🌸 علي معدن جود است💛 علي راز و نياز است 💛 علي سوز و گداز است🌸 علي محرم راز است 💛 علي مهر قبولي نماز است🌸 علي صوم و صلات است 💛 علي حج و زکات است 🌺 علي برگ برات است 💛 علي تجلي صفات است💛 همه عالم بگويند💐 فقط 🌺حيدر امير المومنين است میلاد امیرالمومنین علی علیه السلام بر شما مبارک باد.
•• . نجف‌ نشینی‌ علامه‌ ها‌ به‌ من‌ فهماند خداشناس‌ نشد‌ کَس‌ مگر کنار علی... . •••
•• پدر عزیزم به دنبال قشنگترین واژه ها و کلمات میگردم اما هیچ کلمه و واژه ای نمیتواند عظمت حضور تو را در زندگی من وصف کند فقط میگویم دوستت دارم پدرم روزت مبارک♥️🌱 . ‌‌•••
❤️ فرزندان شهدا به نام پدرانشان افتخار کنند.. 🌷حاج قاسم عزیزم روز پدر همانند دگر روزها بغض گلویم را میگرید، دلم بدجور هواییت می شود، می دانم دختران شهدا در روز پدر چه میکشن ✨داغ از دست دادن تو هیچ وقت تمامی ندارد... افتخار زندگیم روزت مبارک 💐
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸 علی علی! تو به والله تمامِ منی... میلاد امیرالمومنین علیه‌السلام مبارک اَللّهُــــمَّ_عَجـِّــل_لِوَلیِّــــکَ_الفَـــــرَج نسترن قاسمی ۹/۴ ♡
♥️ میلاد امام علی علیه السلام، روز مرد و روز پدر بخصوص بر بهترین پدر، امام زمان «عج الله تعالی فرجه الشریف» مبارک باد ♥️
اول براتون رمان میزارم بعد فعالیت می کنم😍♥️ دیروز شارژم تمام شد مجبور شدم الان بزارم♥️
♡عشق من حجاب ♡
《زندگی نامه طلبه ، شهید گمنام سید علی حسینی از قلم همسر و و دخترشان》 #بی_تو_هرگز #قسمت_هجدهم این ب
《زندگی نامه طلبه ، شهید گمنام سید علی حسینی از قلم همسر و و دخترشان》 احدی حریف من نبود ... گفتم یا مرگ یا علی ... به هر قیمتی باید برم جلو ... دیگه عقلم کار نمی کرد ... با مجوز بیمارستان صحرایی خودم رو رسوندم اونجا ... اما اجازه ندادن جلوتر برم ... دو هفته از رسیدنم می گذشت ... هنوز موفق نشده بودم علی رو ببینم که آماده باش دادن ... آتیش روی خط سنگین شده بود ... جاده هم زیر آتیش ... به حدی فشار سنگین بود که هیچ نیرویی برای پشتیبانی نمی تونست به خط برسه ... توپخونه خودی هم حریف نمی شد... حدس زده بودن کار یه دیدبانه و داره گرا میده ... چند نفر رو فرستادن شکارش اما هیچ کدوم برنگشتن ... علی و بقیه زیر آتیش سنگین دشمن ... بدون پشتیبانی گیر کرده بودن... ارتباط بی سیم هم قطع شده بود ... دو روز تحمل کردم ... دیگه نمی تونستم ... اگر زنده پرتم می کردن وسط آتیش، تحملش برام راحت تر بود ... ذکرم شده بود ... علی علی ... خواب و خوراک نداشتم ... طاقتم طاق شد ... رفتم کلید آمبولانس رو برداشتم ... یکی از بچه های سپاه فهمید ... دوید دنبالم ... - خواهر ... خواهر ... جواب ندادم ... - پرستار ... با توئم پرستار ... دوید جلوی آمبولانس و کوبید روی شیشه ... با عصبانیت داد زد ... - کجا همین طوری سرت رو انداختی پایین؟ ... فکر کردی اون جلو دارن حلوا پخش می کنن؟ ... رسما قاطی کردم ... - آره ... دارن حلوا پخش می کنن ... حلوای شهدا رو ... به اون که نرسیدم ... می خوام برم حلوا خورون مجروح ها ... - فکر کردی کسی اونجا زنده مونده؟ ... توی جاده جز لاشه سوخته ماشین ها و ... جنازه سوخته بچه ها هیچی نیست... بغض گلوش رو گرفت ... به جاده نرسیده می زننت ... این ماشین هم بیت الماله ... زیر این آتیش نمیشه رفت ... ملائک هم برن اون طرف، توی این آتیش سالم نمیرسن ... - بیت المال ... اون بچه های تکه تکه شده ان ... من هم ملک نیستم ... من کسیم که ملائک جلوش زانو زدن ... و پام رو گذاشتم روی گاز ... دیگه هیچی برام مهم نبود ... حتی جون خودم ... و جعلنا خوندم ... پام تا ته روی پدال گاز بود ... ویراژ میدادم و می رفتم ... حق با اون بود ... جاده پر بود از لاشه ماشین های سوخته... بدن های سوخته و تکه تکه شده ... آتیش دشمن وحشتناک بود ... چنان اونجا رو شخم زده بودن که دیگه اثری از جاده نمونده بود ... تازه منظورش رو می فهمیدم ... وقتی گفت ... دیگه ملائک هم جرات نزدیک شدن به خط رو ندارن ... واضح گرا می دادن... آتیش خیلی دقیق بود ... باورم نمی شد ... توی اون شرایط وحشتناک رسیدم جلو ... تا چشم کار می کرد ... شهید بود و شهید ... بعضی ها روی همدیگه افتاده بودن ... با چشم های پر اشک فقط نگاه می کردم ... دیگه هیچی نمی فهمیدم ... صدای سوت خمپاره ها رو نمی شنیدم ... دیگه کسی زنده نمونده که هنوز می زدن ... چند دقیقه طول کشید تا به خودم اومدم ... بین جنازه شهدا دنبال علی خودم می گشتم ... غرق در خون ... تکه تکه و پاره پاره ... بعضی ها بی دست... بی پا ... بی سر ... بعضی ها با بدن های سوراخ و پهلوهای دریده ... هر تیکه از بدن یکی شون یه طرف افتاده بود ... تعبیر خوابم رو به چشم می دیدم ... بالاخره پیداش کردم ... به سینه افتاده بود روی خاک ... چرخوندمش ... هنوز زنده بود ... به زحمت و بی رمق، پلک هاش حرکت می کرد ... سینه اش سوراخ سوراخ و غرق خون ... از بینی و دهنش، خون می جوشید ... با هر نفسش حباب خون می ترکید و سینه اش می پرید ... چشمش که بهم افتاد ... لبخند ملیحی صورتش رو پر کرد ... با اون شرایط ... هنوز می خندید ... زمان برای من متوقف شده بود ... سرش رو چرخوند ... چشم هاش پر از اشک شد ... محو تصویری که من نمی دیدم ... لبخند عمیق و آرامی، پهنای صورتش رو پر کرد ... آرامشی که هرگز، توی اون چهره آرام ندیده بودم ... پرش های سینه اش آرام تر می شد ... آرام آرام ... آرام تر از کودکی که در آغوش پر مهر مادرش ... خوابیده بود ... پ.ن: برای شادی ارواح مطهر شهدا ... علی الخصوص شهدای گمنام ... و شادی ارواح مادرها و پدرهای دریا دلی که در انتظار بازگشت پاره های وجودشان ... سوختند و چشم از دنیا بستند ... صلوات ... ان شاء الله به حرمت صلوات ... ادامه دهنده راه شهدا باشیم ... نه سربار اسلام ... ادامه دارد...