eitaa logo
♡عشق من حجاب ♡
2هزار دنبال‌کننده
38هزار عکس
24.7هزار ویدیو
500 فایل
🌹بانویی از تبار زهرا🌹 چادرم یادگار مادرم زهراست♥️ کپی؟! `یه استغفرالله واسمون میگین..` کپی از اسم و پروف؟! راضی نیستم! تبلیغاتمونه:) @tabligat59 جانم؟! https://daigo.ir/secret/54018085 لحظه رویش! ¹⁴⁰⁰٫³٫¹⁵ 2k...✈️‌...3k
مشاهده در ایتا
دانلود
دلی را نشکن 💔 شاید خانه خدا باشد🕊 کسی راتحقیر مکن💔 شاید محبوب خدا باشد🕊 هيچ گناهی راكوچك ندان💔 شايد دوری از خدا درآن باشد🕊 ازهیچ غمی ناله نکن💔 شاید امتحانی ازسوی خداباشد🕊 ــــــــ🌱ــــــــ عطر_خدا🌈
🛑📸 شش راهکار ساده برای مقابله با کم آبیِ بدن در تابستان قم
*هواشناسی اعلام کرد* : *هوای مهدی فاطمه را داشته باشید* *خیلی تنهاست* 💔😔 سلامتیش ۵ گل صلوات 🌸 ارسال کردنش عشق میخواد🌹 اگه عشق امام زمان تو دلت داری به چند تا گروه بفرست🌺🌼 *اللهم عجل لولیک الفرج*
هرگزندارم‌بھترازتوآشنایے...♥️!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⸢♥️| ⸥ آقای من! زندگیمو دستت دادم تو ایــن مسیر افتادم ا؎ عشـق مـادرزادم حـــســــیـــــن♥️
-نشســــتم‌تا‌ڪہ‌یاࢪم‌از‌دَر‌آیــــد بود‌چشمم‌به‌دَر‌تا‌دلبــــࢪ‌آیــــد نــدارم‌تــاب‌درد‌‌انتــظــارش خدایا‌انتــظارم‌کی‌سرآیــد "قربانعلی‌اجلّی‌واثق"
این‌جوریہ‌کِہ‌میگَـن: 'الرفیق‌ثـُم‌الطَریق' حواسِتـون‌بـٰاشِہ‌چِہ‌ڪَسۍروبَراۍرِفـٰاقت‌اِنتخـٰاب‌مۍڪنید.
همسرش‌ میگفت: هر وقت‌ چای می ریختم می آوردم، میگفت: بیا دو سه خط‌ روضه بخونیم تا‌ چای روضه خورده باشیم!🥺 شهید محمد حسین‌ محمد خانی🕊️
✨بخوان دعای فرج را 🌺 دعا اثر دارد 🤲 دعا کبوتر🕊 عشق❤️ است و بال و پر🌱 دارد ✨
🌱 بِسم اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیم 🌱 ۞اَللّهُمَّ۞ ۞کُنْ لِوَلِیِّکَ۞ ۞الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ۞ ۞صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلی آبائِهِ۞ ۞فی هذِهِ السّاعَه وَفی کُلِّ ساعة۞ ۞وَلِیّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَلیلاً۞ ۞وَعَیْناً حَتّی تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ۞ ۞طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها۞ ۞طَویلا۞
↯♥ |📿🌻🌴| و چشمانم را کوک می‌زنم به چشمان طُو و آنچه که بدان راضی هستی، و تدبیر تمام راه را به دستان طُو میدهم .... تــا ؛ ایمانم را سفت بچسبی و نگذاری که، شیطان از هر طرف که فکرش را هم بکنی، دستش به ایمانم برسد! و تمام تهدیدها را به قوّت‌ خود از من دور کنی، که در عالَم، نیرو و قوّتی، بیرون از طُو وجود ندارد.
ツپایان
اللّٰھم‌عجل‌لولیڪ‌الفرج
↯♥
🌺زن با حجاب همچون مرواریدی در صدف است 🌺چـادری اگر هستم لباس های قشنگ هم دارم غروب جمعه اگر دلم میگیرد شادی ها و دیوونه بازیای دخترونه ام سرجایش است! 🌺سر سجاده اگر گریه میکنم! گاهی هم از ته دل میخندم شاید جایم بهشت نباشد! اما چادر من بهشت من است 🌺خواهرم: از بی حجابی است اگر عمر گل کم است نهفته باش و همیشه گل باش 🌺حجـاب یعنی زیبـایی هـای مـن بـرایِ خــدا حجـابـــ یعنـی خــدایـا می دانـم غیرتتــــــ به من وصفـــ نـا شدنـی ستـــ بـه احــترام غیرتتــــ حجـابــــ بر سر میکنـم قربهً إلــی الله… اَللّهُــــمَّ_عَجـِّــل_لِوَلیِّــــکَ_الفَـــــرَج🎋
«🖇💖»↴ 🍡 •"تسلیم‌نشو!🌱🙃 سخت‌ترین‌قسمت‌هرڪاری ... شروع‌ڪردنشہ"👀💛
یازینب💔💔
"👀💚" 21روزتاعیدالله اکبر...💚 💚¦⇜
مےگفت: هـرڪسےروزے³مرتبـہ خـطاب‌به‌حضـرت‌مہـدے"عـج"بگـہ": {بابی‌انتَ‌وامےیااباصالح‌المهدے‌‌} حضرت‌یجور‌خاصےبراش‌ دعامیڪنن:)♥️
راستی میخوام یه رمان جدید براتون پارت گزاری کنم.🤤 امیدوارم که دنبال کنید.🌹 چون واقعی هست و بسیار زیبا 👌 معرفی : این رمان یک رمان واقعی هست 🔹 که درباره یک پسر به نام استنلی هست که در ایالت لوئیزیانا به دنیا آمد و مادر‌ او فاحشه بود و سه برادر و خواهر دارد که مسئولیت انها با او بوده،در طی اتفاقی پای او به زندان باز میشود و در آنجا با فرد مسلمانی به نام حنیف اشنا می‌شود که در طی این آشنایی اتفاقات مختلفی برای استنلی اتفاق می‌افتد. با ما همراه باشید 🌿
خب بریم برای پارت گزاری... 😍😍
🔖📚 این قسمت: اتحاد، عدالت، خودباوری _من متولد ایالت لوئیزیانا، شهر باتون روژ هستم. ایالت ما تاثیر زیادی در اقتصاد امریکا داره 💸همیشه در کنار بزرگ ترین سازه های اقتصادی، بزرگ ترین جمعیت های کارگری حضور دارن. هر چقدر این سازه ها بزرگ تر و جیب سرمایه دارها کلفت تر میشن … فلاکت و فاصله طبقات هم بیشتر میشن … و من در یکی از پایین ترین و پست ترین نقاط شهری به دنیا اومدم😔 شعار مدارس و دانشگاه های ما اتحاد، عدالت، اعتماد و خودباوریه … 🏫 این چیزیه که از بچگی و روز اول، هر بچه ای توی لوئیزیانا یاد می گیره … ما در سایه اتحاد، جامعه ای سرشار از عدالت بنا می کنیم و با اعتماد و خودباوری به خودمون کشور و آینده رو می سازیم … ولی از نظر من، همه شون یه مشت مزخرفات بیشتر نبود😏 برای بچه ای که در طبقه ما به دنیا بیاد چیزی به اسم عدالت و آینده وجود نداره. برای ما کشوری وجود نداشت تا بهش اعتماد کنیم … برای ما فقط یک مفهوم بود … جنگ … جنگ برای بقا … جنگ برای زنده موندن😓 بله … من توی منطقه ای به دنیا اومدم که جولانگاه قاچاقچی ها و دلال های مواد مخدر، دزدها، آدمکش ها و فاحشه ها بود … منطقه ای که هر روز توش درگیری بود … تجاوز، دزدی، قتل و بلند شدن صدای گلوله، چیز عجیبی نبود📛 درسته … من وسط جهنم متولد شده بودم …☠ و این جهنم از همون روزهای اول با من بود …📛 من بچه ی یه فاحشه دائم الخمر بودم که مدیریت و نگهداری خواهر و برادرهای کوچک ترم بامن بود … من وسط جهنم به دنیا اومده بودم …🔥🔥🔥 ... ...
🔖📚 این قسمت: خداحافظ بچه ها   نفهمیدم چطوری خودم رو به بیمارستان رسوندم …🏩 قفل در شل شده بود … چند بار به مادرم گفته بودم اما اون هیچ وقت اهمیت نمی داد🚪 بچه ها در رو باز کرده بودن و از خونه اومده بودن بیرون … نمی دونم کجا می خواستن برن … توی راه یه ماشین با سرعت اونها رو زیر گرفته بود …🚷🚗 ناتالی درجا کشته شده بود … زمان زیادی طول کشیده بود تا کسی با اورژانس تماس بگیره …🚑 آدلر هم دیر به بیمارستان رسیده بود …💔 بچه هایی که بدون سرپرست مونده بودن … هیچ کس مسئولیت اونها رو قبول نکرده بود …😔 زمانی که من رسیدم، قلب آدلر هم تازه از کار ایستاده بود … داشتن دستگاه ها رو ازش جدا می کردن …🏃‍♂ نمی تونستم چیزی رو که می دیدم باور کنم … شوکه و مبهوت فقط از پشت شیشه به آدلر نگاه می کردم … حس می کردم من قاتل اونهام … 😪😣 باید خودم در رو درست می کردم … نباید تنهاشون می گذاشتم … نباید …😭 مغزم هنگ کرده بود … می خواستم برم داخل اتاق اما دکترها مانعم شدن … داد می زدم و اونها رو هل می دادم … سعی می کردم خودم رو از دست شون بیرون بکشم … تمام بدنم می لرزید … شقیقه هام می سوخت و بدنم مثل مرده ها یخ کرده بود … التماس می کردم ولم کنن اما فایده ای نداشت …😤 خدمات اجتماعی تازه رسیده بود … توی گزارش پزشک ها به مامورین خدمات اجتماعی شنیدم که آدلر بیش از 45 دقیقه کنار خیابون افتاده بوده … ⌛️ غرق خون … تنها...🖤🖤🖤 ... ...
🔖📚 این قسمت: خشونت از نوع درجه 🅱  تمام وجودم آتش گرفته بود …🔥🔥🔥 برگشتم خونه … 🏠 دیدم مادرم، تازه گیج و خمار داشت از جاش بلند می شد … اصلا نفهمیده بود بچه هاش از خونه رفتن بیرون … اصلا نفهمیده بود بچه های کوچیکش غرق خون، توی تنهایی جون دادن و مردن …⚰ زجر تمام این سال ها اومد سراغم … پریدم سرش … با مشت و لگد می زدمش … بهش فحش می دادم و می زدمش …😡 وقتی خدمات اجتماعی رسید، هر دومون زخمی و خونی بودیم … بچه ها رو دفن کردن … اجازه ندادن اونها رو برای آخرین بار ببینم … توی مصاحبه خدمات اجتماعی، روان شناس ازم مدام سوال می کرد … دلم نمی خواست باهاش حرف بزنم…😤 تظاهر می کرد که من و دیلمون، برادر دیگه ام، براش مهم هستیم اما هیچ حسی توی رفتارش نبود …🙄 فقط به یه سوالش جواب دادم … الان که به زدن مادرت فکر می کنی چه حس و فکری بهت دست میده؟ … فکر می کنی کار درستی کردی؟ درست؟ … باورم نمی شد همچین سوالی از من می کرد …😟 محکم توی چشم هاش زل زدم و گفتم … فقط به یه چیز فکر می کنم … دفعه بعد اگر خواستم با یه هیکل بزرگ تر درگیر بشم؛ هرگز دست خالی نرم جلو …😏 من و دیلمون رو از هم جدا کردن و هر کدوم رو به یه پرورشگاه فرستادن و من دیگه هرگز پیداش نکردم …👥 بعد از تحویل به پرورشگاه، اولین لحظه ای که من و مسئول پرورشگاه با هم تنها شدیم … یقه ام رو گرفت و منو محکم گذاشت کنار دیوار …👊 با حالت خاصی توی چشم هام نگاه کرد و گفت … توی پرونده ات نوشتن خشونت از نوع درجه 🅱 توی پرورشگاه من پات رو کج بزاری یا خلاف خواسته من کاری انجام بدی ؛ جهنمی رو تجربه می کنی که تا حالا تجربه نکرده باشی …☠☠☠ من یه بار توی جهنم زندگی کرده بودم … قصد نداشتم برای دومین بار تجربه اش کنم … این قانون جدید زندگی من بود … به خودت اعتماد کن و خودباوری داشته باش چون چیزی به اسم عدالت و انسانیت وجود نداره …❌ اینجا یه جنگل بزرگه … برای زنده موندن باید قوی ترین درنده باشی … 🐯 از پرورشگاه فرار کردم … من … یه نوجوان 13ساله … تنها … وسط جنگلی از دزدها، قاتل ها، قاچاقچی ها و فاحشه ها …🔞🔞🔞   ... ...
حدس ونظر فراموش نشه 😉 https://abzarek.ir/service-p/msg/678713
لطفا اگر میترسید یا بنظرتون براتون مناسب نیست این رمان را نخونید ❌
♡عشق من حجاب ♡
حدس ونظر فراموش نشه 😉 https://abzarek.ir/service-p/msg/678713
سلام ممنون که نظر دادید🌹 بله مسلمان میشه و آخرش هم خیلی قشنگه🌹😍❤️
سلام ممنونم خوشحالم که راضی هستید😍♥️ چشم حتماً🌹 ممنونم🌹 بمونیدبرامون🌹😍
-مثلا عکاسِ حرمت بشم:)))
♡عشق من حجاب ♡
حدس ونظر فراموش نشه 😉 https://abzarek.ir/service-p/msg/678713
ممنونم که نظر دادید امیدوارم لذت برده باشید در پارت های بعدی هیجانی تر میشه🌹😍♥️