فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🕌 ضریح ائمه بقیع
بعد از تخریب چه شد؟
«#اَلَّلهُمعجِّللِوَلیِڪَالفرَج»
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥اثبات #شهادت رسول الله صلی الله علیه و آله از کتب اهل سنت
🎙 #استاد_بندانی_نیشابوری
#شهادت_پیامبر_اکرم
#اللهمعجللولیکالفرج
19.28M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
عبا به روی سر خود کشید و هی افتاد
همین که زهر جگر درید و هی افتاد
#روضه📺
#شهادت_امام_رضا(ع)🏴
#محمود_کریمی🎙
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.
ای صفای قلب زارم 🖤💔
#امام_رضا #شهادت_امام_رضا
🖤🖤🖤🖤
هر چند حال و روز زمین و زمان بد است
یک تکه از بهشت در آغوش مشهد است
حتی اگر به آخر خط هم رسیده ای
آن جا برای عشق شروعی مجدد است
شهادت امام رضا (ع) تسلیت باد
.
#آخر_صفر
#شهادت_امام_رضا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کاش امام رضا بگه؛
من ضامن زندگیت شدم:)
#امام_رضا
#شهادت_امام_رضا
8.53M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
نگاه تو درد من رو درمون میکنه
من همون کبوتر درگاه خانه تو هستم
#نماهنگ📺
#حسن_عطایی🎙
#شهادت_امام_رضا(ع)🏴
8.05M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
و تو...
امامرضای همهی آدمهای غریب و دلتنگی!
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#امام_رضا #شهادت_امام_رضا ع
▪️آقای شفا! شفاعتی میخواهم
▪️از معجزههایت آیتی میخواهم
▪️رنجورم و دردمند اما تنها
▪️آمرزش و مرگِ راحتی میخواهم
#شهادت_امام_رضا(ع)🍂🖤
#تسلیت_باد 🥀
12.12M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🏴#شهادت_امام_رضا(ع)
🌴ای صفای قلب زارم
🌴هر چه دارم از تو دارم
🎙 #حسین_طاهری
هدایت شده از پیامهایی از آسمان
⭐️ حکایت ⭐️
◀️ نقل است که:
🔻 ابوعلی سينا در سفر بود. در هنگام عبور از شهري، جلوي قهوه خانه ای اسبش را بر درختی بست و مقداری کاه و يونجه جلوی اسبش ريخت و خودش هم بر روی تخت جلوی قهوه خانه نشست تا غذايی بخورد. خر سواری هم به آنجا رسيد، از خرش فرود آمد و خر خود را در پهلوی اسب بوعلی سينا بست تا در خوردن کاه شريک او شود و خودش هم آمد در کنار بوعلی سينا نشست.
شيخ گفت: خر را پهلوی اسب من نبند، چرا که خر تو از کاه و يونجه او ميخورد و اسب هم به خرت لگد ميزند و پايش را ميشکند.
خر سوار آن سخن نشنيده گرفت به روی خودش نياورد و مشغول خوردن شد. ناگاه اسب لگدی زد و پای خر را لنگ کرد.
خر سوار گفت: اسب تو خر مرا لنگ کرد و بايد خسارت دهی.
شيخ ساکت شد و خود را به لال بودن زد و جواب نداد.
صاحب خر، بوعلی سينا را نزد قاضی برد و شکايت کرد.
قاضی سوال کرد که چه شده؟ اما بوعلی سينا که خود را به لال بودن زده بود ،هيچ چيز نگفت.
قاضي به صاحب خر گفت: اين مرد لال است...؟
روستايي گفت: اين لال نيست بلکه خود را به لال بودن زده تا اينکه تاوان خر مرا ندهد، قبل از اين اتفاق با من حرف ميزد...
قاضي پرسيد: با تو سخن گفت...؟ چه گفت؟
صاحب خر گفت: او به من گفت خر را پهلوی اسب من نبند که لگد ميزند و پای خرت را ميشکند... قاضی خنديد و بر دانش بوعلی سينا آفرين گفت.
قاضی به بوعلی سينا گفت حکمت حرف نزدنت پس چنين بود؟!
ابوعلي سينا جوابی داد که از آن به بعد در زبان پارسی به مثل تبديل شد:
🔻"جواب ابلهان خاموشی است"🔺
هدایت شده از پیامهایی از آسمان
خیلی قشنگه با حوصله بخونید 🙏🙏
داستان حضرت حبیب بن مظاهر چیست؟ وچه شدکه به او مقام ثبت زیارت زائران امام حسین علیه السلام دادند؟
زمانی که امام حسین علیه السلام کودکی خردسال بود حبیب جوانی بیست ساله بود
او علاقه شدیدی به امام حسین داشت به طوری که هر جا امام حسین می رفت این عشق و علاقه او را به دنبال محبوب خود میکشید
پدرحبیب که متوجه حال پسر شد
از او پرسیدکه چه شده که لحظه ای ازحسین جدانمی شوی ؟حبیب فرمود پدر جان من شدیدا" به حسین علاقه دارم واین عشق وعلاقه مر اتا جایی می کشاندکه درعشق خود فنا میشوم
مظاهر پدر حبیب رو به پسرکرد وگفت حبیب جان آیا آرزویی داری؟ حبیب فرمود: بله پدرجان
چیست؟
حبیب عرض کرداینکه حسین مهمان ماشود.
پدر موضوع علاقه حبیب به امام حسین علیه السلام را با مولای خودعلی علیه السلام درمیان گذاشت وازایشان دعوت کردکه روزی مهمان آنها شوند، امام علی علیه السلام مهمانی حبیب را با جان و دل قبول کرد
روز مهمانی فرا رسید حال و روز حبیب وصف نشدنی بود و برای دیدن حسین آرام و قرار نداشت بر بالای بام خانه رفت و از دورآمدن حسین را به نظاره نشست سرانجام لحظه دیدار سر رسید
از دورحسنین را به همراه پدر دید درحالی که
سراسیمه از بالای پشت بام پایین می آمد پای حبیب منحرف شد و از پشت بام به پایین افتاد
پدر خود را به او رساند ولی حبیب جان در بدن نداشت پدر حبیب که نمی خواست مولایش را ناراحت ببیند بدن حبیب را درگوشه ای ازمنزل مخفی کرد و آرامش خود را نگه داشت
امام علی علیه السلام از اینکه حبیب به استقبال آنها نیامده بود تعجب کرد
فرمود مظاهر با علاقه ای که ازحبیب نسبت به حسین دیدم درتعجبم که چرا او را نمی بینم ؟!
پدر عذرخواهی نمود، گفت او مشغول کاری است.
امام دوباره سراغ حبیب را گرفت وحال او راجویا شد
اما این بارهم پدرحبیب همان جواب را داد
امام اصرارکردکه حبیب را صدا بزنند در این هنگام مظاهر از آنچه برای حبیب اتفاق افتاده را شرح داد
امام فرمود بدن حبییب را برای من بیاورید
بدن بی جان
حبیب را مقابل امام گذاشتن تا چشم امام به بدن حبیب افتاد اشکهایش سرازیر شد رو به حسین کرد و فرمود: پسرم این جوان به خاطرعشقی که به شما داشت جان داد
حال خود چه کاری در مقابل این عشق انجام می دهی؟ اشکهای نازنین حسین جاری شد دستهای مبارکش را بالا برد و از خدا خواست به احترام حسین و محبت حسین حبیب را بار دیگر زنده کند
در این هنگام دعای حسین مستجاب شد و حبیب دوباره زنده شد.
امام علی علیه السلام رو به حبیب کرد و گفت ای حبیب به خاطر عشقی که به حسین داری خداوند به شما کرامت نمود واین مقام رفیع را به شما داد که هر کس پسرم حسین را زیارت کند نام اورا در دفتر زائران حسین ثبت خواهی کرد.
به همین جهت در زیارت حبیب این چنین گفته شده
سلام برکسی که دو بار زنده شد و دو بار از دنیا رفت.
(ای حبیب تورا به عشق حسین قسم میدهم که هرکس این داستان را نشر دهد نام او را را در دفتر زائران حسین ثبت کن.)
منابع:
دانشنامه امام حسین(ع) نوشته ایت الله محمدی ری شهری