ميزان در محبت اهل بيت (استاد انصاریان).mp3
883.1K
🔰میزان در محبت اهل بیت🔰
#استاد_انصاریان
داستانک
«اولاین ماری» و نام «بانو زینت»
اعضاى طبقات بالاى اجتماع انگلستان به دلیل سفر هایى که به سرزمین هاى مسلمان داشتند، اغلب به دین اسلام علاقه مندى نشان مى دادند. در همین راستا بیشتر سال هاى کودکى بانو اولاین مارى که در ادینبورو متولد شده بود نیز در اسکاتلند و شمال آفریقا سپرى شد.او در خاطرات خود نوشته است: «در آن جا زبان عربى را آموختم و یکى از خوشى هایم گریز از ندیمه ها و بازدید از مساجد با دوستان الجزایرى ام بود، و به شکلى ناخودآگاه درون قلبم اندکى مسلمان بودم.» پدر او اغلب به چین و کانادا سفر مى کرد و مادرش که از ندیمه هاى ملکه ویکتوریا بود نیز اغلب در سفر بود. بانو اولاین هم به تبعیت از پدر و مادرش بسیار سفر مى کرد و یک بار به مصر سفر کرده بود با شوهرش جان کابولد، تاجر مشروبات الکلى، ازدواج کرد. مشخص نیست که او چه زمانى به اسلام گروید. احتمالا دانه اسلام در دوران کودکى در نهاد او کاشته شده بود، اما وقتى به روم رفت و با پاپ دیدار کرد، این دانه جوانه زد. او بعد ها درباره دیدار خود با پاپ نوشت: «وقتى او مرا خطاب قرار داد و از من پرسید که آیا کاتولیک هستم! من براى چند لحظه در شوك فرو رفتم و بعد پاسخ دادم که من مسلمانم. نمى دانم چه چیزى باعث شد که این را بگویم، چون سال ها بود که ارتباطى با اسلام نداشتم. انگار کبریتى جرقه زده بود و باعث شد بعد از آن درباره اسلام و دین اسلام مطالعه کنم.»ویلیام فاسى، مورخ انگلیسى، مى گوید: جنبه هاى معنوى دین بود که بسیارى از مردم مسیحى را به خود جلب کرد.بانو اولاین که در خاورمیانه و در میان دوستانش به نام «بانو زینت» شناخته مى شد، به بسیارى از مکان هایى که براى زنان بود، دسترسى داشت و درباره تأثیر زنان در فرهنگ اسلام مطلب مى نوشت.او در سن 65 سالگى به عنوان اولین زن بریتانیایى به مکه مشرف شد. خاطرات او از سفر حج که او آن را «زیبا، شگفت آور و جذاب پایان ناپذیر» توصیف کرده بود، بعد ها منتشر شد. چیز زیادى از سال هاى بعدى زندگى او در دست نیست. او در سال 1963 در سن 95 سالگى در یک آسایشگاه درگذشت. او وصیت کرد که آیاتى از قرآن روى سنگ قبر او حکاکى شود. بعد ها عده اى سنگ قبر او را با چاقو خراشیدند که نشان مى دهد گرایش او به اسلام تا چه اندازه با مخالفت مواجه شده است. او در خاطراتش نوشته است: «از من پرسیدند که کى و چرا مسلمان شدم. فقط مى توانم بگویم نمى دانم دقیقا چه زمانى حقیقت اسلام بر من اشکار شد. گویى همیشه مسلمان بوده ام.»