آخرین کارکرد برجام در صادرات نفت
🔹ایران قبل از برجام، روزانه بین 1/2 میلیون تا 1/5 میلیون بشکه نفت می فروخت و قیمت به خاطر شرایط ملتهب، تا 100 دلار هم صعود کرد.
♦️اما اکنون با برجام و به خاطر کارشکنی اروپایی ها و همراهی با آمریکا، همین میزان به زیر 500 هزار بشکه و قیمتی زیر 60 دلار رسیده است.
🔹بدتر این که انگلیسی ها به عنوان طرف مدعی ماندن در برجام، اقدام به کارشکنی علیه صادرات و فروش نفت ایران در تنگه جبل الطارق کرده اند.
♦️این نقض برجام است و ثابت می کند در عمل و در حالی که التماس می کنند ایران از برجام خارج نشود، چیزی جز لاشه مرده برجام باقی نگذاشته اند.
🔹تلخ تر این که ما قبل از برجام، شاهد این قبیل راهزنی ها و گردنه گیری ها از سوی دولت انگلیس نبودیم.
♦️باید باور کنیم که تحریمها جز با مقاومت، تحمیل هزینه به دشمن و نرفتن در مسیرهای از پیش طراحی شده دشمن شکسته نمی شود.
@IMANI_mohammad
جبل الطارق ؛ هشدار دبیرکل ناتو
و رئیس اسبق سیاست خارجی اروپا
✍️ جبل الطارق، در انتهای جنوبی شبهجزیره ایبری قرار دارد و هم مرز اسپانیاست اما انگلیسی ها که چند صد کیلومتر با این منطقه فاصله دارند، مدعی مالکیت آن هستند.
♦️تنگه جبل الطارق، دریای مدیترانه را به اقیانوس اطلس وصل میکند . مساحت این منطقه ۶٫۷ کیلومترمربعاست. نام منطقه و کوه معروف آن، از نام طارق بن زیاد فاتح مسلمان اندلس و بخش غربی اروپا اخذ شده است.
🔹زمامداران امپراتوری فرتوت انگلیس، هر گاه دچار توهم و ماجراجویی در جبل الطارق شدند، کافی است به یاد بیاورند چرا نام این منطقه و تنگه، "جبل الطارق" یا Gibraltar است.
♦️اما بازخوانی تاریخ کافی نیست. خاویر سولانا، استراتژیست ترین رئیس امنیت و سیاست خارجی اتحادیه اروپا در دو دهه اخیر و از مذاکره کنندگان هسته ای با ایران بود. http://fi9.ir/ak7187
🔹این سیاستمدار اسپانیایی که زمانی دبیرکل ناتو هم بوده، خرداد 1385 در اجتماع صاحبان شركت هاي اسپانيايي ، تحلیل جامعی ارائه داد که بازخوانی آن، برای سر عقل آمدن اروپایی ها کفایت می کند. او گفت:
🔻"ايران كه كشوري عرب نيست ، براي نخستين بار در تاريخ، رهبري منطقه خاورميانه را بدست گرفته است .
🔻به همين دليل ، تنش بر سر برنامه غني سازي اورانيوم در ايران نه با بمباران بلكه با عقل و گفت و گو حل مي شود.
🔻ايران اولين قدرت منطقه خاورميانه است و در جريان بازي قدرت، آنقدر برگ برنده در دست دارد كه به يك قدرت درجه اول در جهان تبديل شود.
🔻ايران اكنون برگ هاي برنده اي مانند برگ هسته اي، برگ عراق و برگ افغانستان را در دست دارد.
🔻 بايد بطور جدي به توسعه صلح آميز انرژي هسته اي در جهان انديشيد زيرا بستن باب انرژي هسته اي يك گزينه خردمندانه نيست .
🔻در آينده بايد با جنبش هاي تندرو همانند آنچه اكنون با حماس در فلسطين داريم، #همزيستي داشته باشيم.
🔻بايد از فراخوان برخورد تمدن ها پرهيز كرد و اين انديشه را بايد با ميليون ها مسلماني كه در اتحاديه اروپا زندگي مي كنند، شروع كنيم.
🔻در صورتي كه اتحاديه اروپا گفت وگو و #همزيستي با مسلمانان را از خانه خويش آغاز نكند، با مشكلات بسيار جدي روبرو خواهد شد".
🔹جبل الطارق... و انگلیس چه می داند طارق (کوبنده) چیست و کیست؟ اکنون بر فهرست برگ های برنده ای که سولانا 13 سال قبل شمرده بود، اقتدار نظامی و پیروزی های لبنان و سوریه و یمن هم افزوده شده است.
@IMANI_mohammad
💢آیت الله العظمی سید شهاب الدین مرعشی نجفی (ره) نقل می کنند :
شب اول قبر آيتالله شيخ مرتضی حائری برايش نماز ليلة الدّفن خواندم، همان نمازی که در بين مردم به نماز وحشت معروف است.
بعدش هم يک سوره ياسين قرائت کردم و ثوابش را به روح آن عالم هديه کردم .
چند شب بعد او را در عالم خواب ديدم. حواسم بود که از دنيا رفته است. کنجکاو شدم که بدانم در آن طرف مرز زندگی دنيايي چه خبر است؟!
پرسيدم: آقای حائری، اوضاعتان چطور است؟
آقای حائری که راضی و خوشحال به نظر می آمد، رفت توی فکر و پس از چند لحظه، انگار که از گذشتهای دور صحبت کند شروع کرد به تعريف کردن...
وقتي از خيلي مراحل گذشتيم، همين که بدن مرا در درون قبر گذاشتند، روحم به آهستگي و سبکي از بدنم خارج شد و از آن فاصله گرفت. درست مثل اينکه لباسي را از تنت درآوري. کم کم ديگر بدن خودم را از بيرون و به طور کامل ميديدم. خودم هم مات و مبهوت شده بودم، اين بود که رفتم و يک گوشهاي نشستم و زانوي غم و تنهايي در بغل گرفتم.
ناگهان متوجه شدم که از پايين پاهايم، صداهايي ميآيد. صداهايي رعبآور و وحشتافزا! صداهايی نامأنوس که موهايم را بر بدنم راست ميکرد. به زير پاهايم نگاهي انداختم. از مردمي که مرا تشيع و تدفين کرده بودند خبري نبود. بياباني بود برهوت با افقي بيانتها و فضايي سرد و سنگين و دو نفر داشتند از دور دست به من نزديک ميشدند. تمام وجودشان از آتش بود. آتشي که زبانه ميکشيد و مانع از آن ميشد که بتوانم چشمانشان را تشخيص دهم. انگار داشتند با هم حرف ميزدند و مرا به يکديگر نشان ميدادند. ترس تمام وجودم را فرا گرفت و بدنم شروع کرد به لرزيدن. خواستم جيغ بزنم ولي صدايم در نميآمد. تنها دهانم باز و بسته ميشد و داشت نفسم بند ميآمد. بدجوري احساس بی کسی و غربت کردم
گفتم خدايا به فريادم برس! خدايا نجاتم بده، در اينجا جز تو کسی را ندارم....
همين که اين افکار را از ذهنم گذرانيدم متوجه صدايی از پشت سرم شدم.
صدايی دلنواز، آرامش بخش و روح افزا و زيباتر از هر موسيقی دلنشين!
سرم را که بالا کردم و به پشت سرم نگريستم، نوری را ديدم که از آن بالا بالاهای دور دست به سوی من ميآمد.
هر چقدر آن نور به من نزديکتر ميشد آن دو نفر آتشين عقبتر و عقبتر ميرفتند تا اينکه بالاخره ناپديد گشتند.
نفس راحتي کشيدم و نگاه ديگري به بالاي سرم انداختم. آقايي را ديدم از جنس نور !
نوری چشم نواز و آرامش بخش.
ابهت و عظمت آقا مرا گرفته بود و نميتوانستم حرفي بزنم و تشکري کنم، اما خود آقا که گل لبخند بر لبان زيبايش شکوفا بود سر حرف را باز کرد و پرسيد: آقای حائری! ترسيدی ؟
من هم به حرف آمدم که: بله آقا ترسيدم، آن هم چه ترسي! هرگز در تمام عمرم تا به اين حد نترسيده بودم. اگر يک لحظه ديرتر تشريف آورده بوديد حتماً زهره ترک ميشدم و خدا ميداند چه بلايي بر سر من ميآوردند.
بعد به خودم جرأت بيشتر دادم و پرسيدم: راستي، نفرموديد که شما چه کسي هستيد.
و آقا که لبخند بر لب داشت و با نگاهی سرشار از عطوفت، مهربانی و قدرشناسی به من می نگريستند فرمودند:
من علی بن موسی الرّضا هستم. آقای حائری! شما ۷۰ مرتبه به زيارت من آمديد من هم ۷۰ مرتبه به بازديدت خواهم آمد، اين اولين مرتبهاش بود ۶۹ بار ديگر هم خواهم آمد.
منبع :کرامات امام رضا (ع) از زبان بزرگان نویسنده حسین صبوری