وقتى كودك ظرفى را شكست يا گونى برنجها را برگرداند، اورا دعوا نكنيد، داد نكشيد، به او احساس گناه ندهيد كه "من با اين خستگى بايد خرابكارى تو رو تميز كنم" "تو هم لنگه باباتي" "اي خدا منو بكش" "كشتي منو"
يا فرزندتان را نترسانيد "دست نزن" "برو عقب" "نكن بدتر ميشه" "دستت ميبره" "پاهات كثيف ميشه"
بلكه بهش بگيد برو جارو يا دستمال رو بيار تا با هم تميز كنيم و اجازه دهيد كمك كند و با اين كار به او جبران كردن، همكاري كردن، اعتماد به نفس و اعتماد كردن به خودش و شما را بياموزد.
Join @nooredideh
سلام دختری هستم 20ساله که درآستانه جدایی در دوره ی عقد با نامزدم هستم,ازدواجم تقریبا اجباری(به خواستگارم به اختیارخودم ج مثبت دادم اما نزدیک عقد خواستم بهم بزنم که پدرو مادرم که کاملا سنتی هستند به دلیل ابروشون اجازه ندادند)وطلاقم هم تقریبا اجباری شد دلیلش هم تصمیم نامزدم مبنی بر جایگزین کردن دخترخانومی دیگر به جای من که از دوران عقدمون باهاشون اشنا شدن و در ارتباط بودند...حالا از من تقریبا یه جنازه ی متحرک مونده,از همه ی عالم وادم دلگیرم ,هم از خانوادم هم از نامزدم,هم از خدا...فکر میکنم ابروم رفته..فکر میکنم که گناهم چی بود؟منی که تابحال به هیچ پسری حتی نگاه نکرده بودم چرا بهم خیانت شد..چرا انقد که پدر ومادرمو احترام میکردم وقتش که شد ابروشونو به زندگی من ترجیح دادند چرا منو درست راهنمایی نکردند..چرا خدایی که این همه سال بندگیشو کردم سرنوشت منو اینطور رقم زد..چرامنو تو همچین امتحان سختی قرارداد..