فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دلشبـرایعلمدارشتنگشدهاست💔
#بوقت_دلتنگی
5.45M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💥تصویری عجیب از فرقه انحرافی دراویش در کردستان!
اللهم عجل لولیک الفرج
مجنون المهدی(عج)
علی اکبراعتمادی فر"سلیمانی" :
دوستت دارم امام زمانم
مهدی (عج)جان
اللهم عجل لولیک الفرج
خاطرات وخطرات
سروش
شهدا ، مهدویت
https://splus.ir/shohada_mahdaviat
حرف من کسانی می فهمند توخط بودند
با چشم دیدن ، یعنی جلو چشمشون مناظری جذاب ودیدنی مثلا کربلا ، امام رضا(ع) و...
عالم همه بیقرار و شیدای مهدیست
نور دو جهان ز نور سیمای مهدیست
در دفتر دل چرا نباشد مِهرش؟!
وقتیکه خدا غرق تماشای مهدیست
چون کر و لال بود ، خیلی جدی نمیگرفتنش
یه روز کنار قبر پسر عموی شهیدش با انگشت یه قبر کشید،نوشت "شهید عبدالمطلب اکبری!"
خندیدیم! هیچی نگفت فقط یه نگاهی به سنگ قبر کرد و نوشتهاش رو پاک کرد و سرش رو انداخت پایین و رفت.
فردای اون روز عازم جبهه شد و دیگه ندیدیمش. ۱۰ روز بعد شهید شد و پیکرش رو آوردن
دقیقا جایی دفن شد که برای ما با دست قبر خودش رو کشیده بود و ما مسخره بازی درآورده بودیم
وصیت نامهش خیلی سوزناک بود ؛ نوشته بود :
بسم الله الرحمن الرحیم
یک عمر هرچی گفتم ؛ به من میخندیدن
یک عمر هر چی میخواستم به مردم محبت کنم، فکر کردن من آدم نیستم و مسخره ام کردن
یک عمر کسی رو نداشتم باهاش حرف بزنم، خیلی تنها بودم
اما مردم! ما رفتیم
بدانید هر روز با آقام امام زمان(عج) حرف میزدم
آقا خودش گفت : تو شهید میشی...
شهید عبدالمطلب اکبری🌹
شادی روحش الفاتحه مع الصلوات
اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ
یک ماه ، دیدن کربلا
🌿از روزی که جنگ آغاز شد تالحظه ای که خرمشهر سقوط کرد من یک ماه بطور مداوم کربلا را میدیدم🌿
هرروز که حمله دشمن بربرادران سخت می شد و فریاد آنها بی سیم را از کار می انداخت و هیچ راه نجاتی نبود به اتاق می رفتم ، گریه می کردم وفریاد می زدم رب العالمین برما ذلت وخواری را مپسند
قسمتی از وصیت نامه شهید محمدعلی جهان آرا
اللهم عجل لولیک الفرج
داشت رو زمین با انگشت چیزی مینوشت ؛
رفتم جلو دیدن چندین متر اون ور تر ،
صدها بار نوشته "حسین(ع)"
طوریکه انگشتش زخم شده
ازش پرسیدم :
داداش چکار میکنی؟!
با چشم پراشک گفت :
دوستش دارم ، نمیتونم ازش دل بکَنم واسمش نگم و ننویسم
چون میسّر نیست من را کام او
عشق بازی میکنم با نام او
همسنگران شهیدم ، اینگونه بودن
زمانی که همرزمم نبود ، یک عده پشت سر او حرف می زدند ، یک روز به او گفتم :
بعضیها پیش دیگران بدِ شما را میگویند
خیلی تو هم رفت ، از اینکه این موضوع را با او درمیان گذاشتم پشیمان شدم ، رو به او کرده و گفتم :
داداش جان زیاد به این قضیه فکر نکن گفت :
من از اینکه پشت سرم حرف می زنند ناراحت نیستم ، من که چیزی نیستم. از این ناراحتم که چرا آدمهای به این خوبی ، غیبت یک آدم بی ارزشی مثل من را میکنند ؛ من که ارزشی ندارم ، از این ناراحتم که چرا باعث گناه برادرام شدم
خدایا این کجاست و ما کجا
هرچه از شهدا بگم بازم کمه
آدم بدنداریم امام زمانی های ماهم همینطورند ، سفیران هدایت
برای خودشان ارزشی قائل نیستن ، گمنامندو تشنه امام زمانندو اسم امام زمان ودعای فرج تکرارمیکنند وباهرکه برخورد میکنن وتو دورهمی ها مطالبشون توگروه ها ارسال میکنن ، ازامام زمان میگن ومجنونشن
https://splus.ir/shohada_mahdaviat
اللهم عجل لولیک الفرج
برای سلامتی وجودمقدس امام زمان۱۴ی۱۴۰صلوات
اللهم عجل لولیک الفرج
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 رفتار وحشیانه و دور از انسانیت پرستار پرورشگاه، با دختربچه کوچک در انگلیس!!!
8.38M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔘استاد ازغدی: اینکه می گویند اکثر مردم قبل از انقلاب متدین تر بودند دروغ است
🔻اکثر مردم قبل از انقلاب نه نماز داشتند نه حجاب و نه روزه، و فحشا و قمار و ... آن زمان عادی شده بود.
#انقلاب_اسلامی
🌱🇮🇷🌱
✍️ بسم الله الرحمن الرحیم
🔰 مرحوم حبیبالله چایچیان(حسان) دربارهی ماجرای سرودن شعر «آمدم ای شاه پناهم بده» میگوید: مادرم در آخرین لحظاتی که خدمتشان رسیدم، همیشه آن حال و هوای ارادت به چهارده معصوم را داشت و در همان حال که سکته کرده بود، دکتر را خبر کردیم.
♻️ دکتر مشغول گرفتن نوار شد و وقتی خواست برود، متأسفانه مادرم سکته دیگری کرد. من به دکتر آن را اعلام کردم. دکتر خطاب به من گفت: «فردی که این گونه سکته کند، کمتر زنده خواهد ماند!» به هر حال دکتر راهی شد و من خدمت مادر برگشتم و به ایشان عرض کردم، شما آرزویتان چیست؟
❇️ ایشان گفت: آرزوی من این است که یک بار دیگر حضرت رضا را زیارت کنم (و این نکته را هم بگویم که راه رفتن ایشان خیلی سخت بود و حال خوبی نداشت و من دو بازوی مادر را میگرفتم تا بتواند یواش یواش حرکت کند.)
✅ با هواپیما به سمت مشهد رفتیم. نمیدانم در ایام تولد حضرت رضا بود یا شهادت، حرم خیلی شلوغ بود. وارد شدن به حرم هم یقیناً مشکل و حتی برای مادرم غیرممکن بود،
🌟 گفتم مادرجان! از همین جا سلام بدهی، زیارتت قبول است. گفت: «ما قدیمیها تا ضریح را نبوسیم، به دلمان نمیچسبد» گفتم: دل چسبیاش به این است که حضرت جواب بدهد.
🌺 هر چه کردم دیدم مادر قبول نمیکند. خلاصه بازوی مادر را گرفته بودم و همین طور به سمت ضریح حرکت میکردیم؛ در همین حال دیدم که حال شعر برایم فراهم شد، من تمام توجهام را به شعر و الهامی که عنایت شده بود دادم، دیدم زبان حال مادرم است نه زبان حال من! و شعر تا «تخلص» رسید.
🌸 وقتی شعر به «تخلص» رسید دیدم مادرم با آن ازدحام که آدم سالم نمیتوانست برود، خودش را به ضریح رسانده بود و داشت ضریح را میبوسید و من هم ضریح را بوسیدم؛ و این شعر در حقیقت زبان حال مادرم در آخرین لحظات عمرش است...
♻️ شعر کامل به شرح زیر است:
آمدم ای شاه پناهم بده
خط امانی ز گناهم بده
ای حرمت ملجأ درماندگان
دور مران از در و راهم بده
ای گل بیخار گلستان عشق
قرب مکانی چو گیاهم بده
لایق وصل تو که من نیستم
اذن به یک لحظه نگاهم بده
ای که حریمت مَثل کهرباست
شوق و سبکخیزی کاهم بده
تا که ز عشق تو گدازم چو شمع
گرمی جانسوز به آهم بده
لشکر شیطان به کمین منند
بیکسم ای شاه پناهم بده
از صف مژگان نگهی کن به من
با نظری یار و سپاهم بده
در شب اول که به قبرم نهند
نور بدان شام سیاهم بده
ای که عطابخش همه عالمی
جمله حاجات مرا هم بده
آن چه صلاح است برای «حسان»
از تو اگر هم که نخواهم بده
🌹 "السلام علیک یا علی ابن موسی الرضا"🌹
میلاد عالم آل محمد، آن امام رئوف بر شیعیان و محبانش تبریک وتهنیت باد🌷🍃