با دعاها میشود:
یوسف وار، از ژرفای چاههای تنگ و تاریک مشکلات و گرفتاریهای زندگی نجات یافت
به شرط آنکه حضور و عنایت و یاری خدا را باور کنیم!!!
در روایات اهل بیت(علیهم السلام) و از طرق «اهل تسنن» مى خوانیم:
هنگامى که یوسف در قعر چاه قرار گرفت، امیدش از همه جا قطع و تمام توجه او به ذات پاک خدا شد، با خداى خود مناجات مى کرد و به تعلیم جبرئیل راز و نیازهائى داشت،
که در روایات به عبارات مختلفى نقل شده است.
در روایتى مى خوانیم:
با خدا چنین مناجات کرد:
«أَللّهُمَّ یا مُونِسَ کُلِّ غَرِیْب
وَ یا صاحِبَ کُلِّ وَحِیْد
وَ یا مَلْجَأَ کُلِّ خائِف
وَ یا کاشِفَ کُلِّ کُرْبَة
وَ یا عالِمَ کُلِّ نَجْوى
وَ یا مُنْتَهى کُلِّ شَکْوى
وَ یا حاضِرَ کُلِّ مَلاَء
یا حَىُّ یا قَیُّومُ
أَسْئَلُکَ أَنْ تَقْذِفَ رَجائِکَ فِى قَلْبِى
حَتّى لایَکُونَ لِى هَمٌّ وَ لا شَغَلٌ غَیْرُک
وَ أَنْ تَجْعَلَ لِى مِنْ أَمْرِى فَرَجاً وَ مَخْرَجاً إِنَّکَ عَلى کُلِّ شَىْء قَدِیْرٌ...»؛
(بار پروردگارا!
اى آن که مونس هر غریب و یار تنهایانى،
اى کسى که پناهگاه هر ترسان،
و بر طرف کننده هر غم و اندوه،
آگاه از هر نجوا،
آخرین امید هر شکایت کننده،
و حاضر در هر جمع و گروهى،
اى زنده و اى همواره پا بر جا!
از تو مى خواهم امیدت را در قلب من بیفکنى،
تا هیچ فکرى جز تو نداشته باشم،
و از تو مى خواهم از این مشکل بزرگ، فرج و راه نجاتى،
براى من فراهم کنى که تو بر هر چیز توانائى).
(تفسیر قرطبی ج۵ ص ٣٣٧٣)
جالب این که، در ذیل این حدیث مى خوانیم:
فرشتگان صداى یوسف(علیه السلام) را شنیدند و عرض کردند:
«إِلهَنا نَسْمَعُ صَوْتاً وَ دُعاءً:
أَلصَّوْتُ صَوْتُ صَبِىٍّ وَ الدُّعاءُ دُعاءُ نَبِىٍّ!»؛
(پروردگارا! ما صدا و دعائى مى شنویم، آواز، آواز کودک است، اما دعا، دعاى پیامبرى است)!.(همان منبع ١)
این نکته نیز قابل توجه است هنگامى که یوسف(علیه السلام) را برادران در چاه افکندند پیراهن او را در آورده بودند، تنش برهنه بود،
فریاد زد لااقل پیراهن مرا به من بدهید تا اگر زنده بمانم تنم را بپوشانم،
و اگر بمیرم کفن من باشد،
برادران گفتند:
از همان خورشید، ماه و یازده ستاره اى را که در خواب دیدى بخواه!
که در این چاه مونس تو باشند و لباس در تنت بپوشانند!
(و او به دنبال یأس مطلق از غیر خدا، دعاى فوق را خواند).(همان منبع ١)
از امام صادق(علیه السلام) نقل شده است:
هنگامى که یوسف را به چاه افکندند، «جبرئیل» نزد او آمده گفت:
کودک! اینجا چه مى کنى؟
در جواب گفت:
برادرانم مرا در چاه انداخته اند.
گفت: دوست دارى از چاه خارج شوى؟
گفت: با خداست اگر بخواهد مرا بیرون مى آورد.
گفت: خداى تو دستور داده این دعا را بخوان تا بیرون آئى.
گفت: کدام دعا؟
گفت:
بگو:
«اللّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِأَنَّ لَکَ الْحَمْدَ لا إِلهَ إِلاّ أَنْتَ الْمَنّانُ،
بَدِیعُ السَّماوَاتِ وَ الأَرْضِ،
ذُو الْجَلالِ وَ الإِکْرامِ،
أَنْ تُصَلِّیَ عَلى مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد
وَ أَنْ تَجْعَلَ لِی مِمّا أَنَا فِیهِ فَرَجاً وَ مَخْرَجاً»؛
(پروردگارا! ـ اى که حمد و ستایش براى تو است، معبودى جز تو نیست، توئى که بر بندگان نعمت مى بخشى آفریننده آسمان ها و زمینى، صاحب جلال و اکرامى ـ
از تو تقاضا مى کنم بر محمّد و آلش درود بفرستى
و گشایش و نجاتى از آنچه در آن هستم براى من قرار دهى).
(نورالثقلین ج٢، ص۴١۶ و کافی ج ٢ ص ۵۵۶ ح ۴ و تفسیر عیاشی ج٢ ص ١٧٠ و بحارالانوار ج١٢ ص٢۴٧ ح ١٣)
و مانعى ندارد که یوسف(علیه السلام) همه این دعاها را خوانده باشد.(تفسیر نمونه ج ٩ ص ۴١٣)
رصد جامع فضای مجازی بررسی و تحلیل واکنش ها پیرامون حمله مرکز نظامی اصفهان و وقوع زلزله خوی.pdf
6.25M
رصد جامع فضای مجازی| بررسی و تحلیل واکنش ها پیرامون حمله به مرکز نظامی اصفهان و وقوع زلزله خوی