eitaa logo
حاج بیخیال!
1.5هزار دنبال‌کننده
3.7هزار عکس
700 ویدیو
71 فایل
[﷽] ‌‌گفتم : شراب ِ وصل به اُوباش می‌دهند؟ با خنده گفت: بنده‌ی «او» باش، می‌دهند:)! اتبادلات‌و‌شروط‌و‌از‌این‌حرفا @shorote_hagbikhial👇🏿 جهت تبادل👇🏿 @lolanolol #اول‌آدم‌باش‌بعد‌مذهبی #والسلام
مشاهده در ایتا
دانلود
... 😌😌 چه زیبا گفتـ اسطوره اخلاص: قلم مےزنید براے خدا باشد؛ قدم برمےدارید براے خدا باشد؛ حرفـ مےزنید براے خدا باشد؛ همه چے؛ همه چے براے خدا باشد ... 🙃 •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• @oshaghsz
رفقآ... امروز با امام زمان(عج)حرف زدید؟!🙄
در حیرتم که عشقـ|💔 از آثارِ دیدن استـ|👀 ما کورها، ندیدهـ|🍃 چرا عاشقت شدیمـ|🌸 # عشق _تو _مارا _کور کرد_ به والله🙈 @oshaghsz
زمان آن نرسیدست تا که برگردی ؟ @oshaghsz
الان دوستان چرا لفت میدیـــ🧐ــــــد؟
بعضیا🙈😒 مطلب میزاریم لفت میدنـ🙃 مطلب نمیزاریم لفت میدنـ🙃 نظر سنجی میکنیم لفت میدنـ🙃 نظر سنجی نمیکنیم لفت میدنـ🙃 اهایــــــے بعضیـ🙃ـا حالتون خوبه؟
توفقط دلت بخواد🤓 یه روزے مال هم بشــ😍ـیم التماســـ🙇🏻‍♂ـــش به خدا حاجــ🤲🏻ـــت و نذرش با مـــ😬ـــــن ❤️... @oshaghsz
شــــ🙃ــــده از درد😣 بخنـــــــ🤪ـــــندی که نبارد چشمــ😔ــــــت منـ در این خنـــــــــده ے پر غصـــ😔ـــــه مهـــــ💪🏻ـارت دارم... @oshaghsz
🙃 🔔 ﻭﺳﻮﺍسی ﺑﺎﺷﯿﺪ‼️ 📌در انتخاب 📚کتابی ﻛﻪ ﻣﻴﺨﻮﺍﻧﻴﺪ 🎬ﻓﻴلمی ﻛﻪ ﻣﻴﺒﯿﻨﯿﺪ 🎵صوتی ﻛﻪ می شنوید 👥ﺁﺩمی ﻛﻪ ﺑﺎ ﺁن ﻣﻌﺎﺷﺮﺕ ﻣﯿﮑﻨﯿﺪ 💭ﻣﻮﺿﻮعی ﮐﻪ ﺑﻪ ﺁﻥ ﻓﮑﺮ ﻣﯿﮑﻨﯿﺪ ✅ﺍﯾﻨﻬﺎ ﻏﺬﺍﯼ ﺭﻭﺡ ﺷﻤﺎ ﻫﺴﺘﻨﺪ👌 @oshaghsz
🌀 پیام آقا به طلبه های جهادی 🌀 💠 حاج آقای محمدی عراقی نماینده حضرت آقا است برای طلاب قمی. یک روز خسته و کوفته رسیدم قرارگاه. دیدم رفقا جمع شدند توی یکی از اتاقها. نگاه کردم دیدم پیرمردی با محاسن سفید و لبخندی بر چهره اومده بین جوانها. 🔅 من که توی بیمارستان سن و سال بالا زیاد دیده ام، اصلا توی این شرایط به پیرمرد ها که میرسم نمیتونم نگرانیم رو بهشون منتقل نکنم. اما توی جلسه چیزی نگفتم. 🔹 حاج آقا گفت من اومدم سلام آقا رو بهتون برسونم و مراتب تشکرشون رو از شما طلبه ها و جهادیها. شاید براتون مهم نباشه ولی برای طلبه هایی که دار و ندارشان لبخند رضایت آقاشون و خوشنودی او است این خبر یعنی شعفی که با دنیا نمیشه عوض کرد. 🔸 مسوول قرارگاه به من اشاره کرد و به حاج آقا گفت: ایشون در بیمارستان ها حضور داشته. حاج آقا نگاهی با محبت کرد و گفت آشیخ چه خبر؟ 🔻دو تا خاطره براش تعریف کردم یکی خاطره اون جوون لات که بستری بود و داشت توی یکی از اتاقها داد میزد و فحش میداد که لوله ها رو ازش باز کنند. رفتم جلو گفتم کاری داری برادر؟ با اینکه لباس طلبگی هم نداشتم یه نگاهی کرد و با احترام گفت نه حاج آقا مشکل خاصی نیست. (این خاطره رو که گفتم همه خندیدند.) 🔻دومی هم خاطره اون بیماری رو گفتم که نفسش سخت بالا میآمد اما هر از گاهی بعد از چند تا نفس نفس، دستش را بالا میآورد و خدا رو شکر میکرد. ☑️ پیرمرد متاثر شد. از فرصت استفاده کردم و گفتم حاج آقا مراقب خودتان باشید. این بیماری خطرش برای سن و سال شما بیشتره. با لبخند گفت، نگران نباشید من که بادمجون بم هستم. جنگ هم رفتم چیزیم نشد. ⚫️ آخر جلسه بچه ها گفتند دو خط روضه بخونیم. روضه حضرت رقیه سلام الله علیها خواندند. همه انگار منتظر بودند به یک بهانه ای گریه کنند. شب خوبی بود. 🌸 جای همتون خالی... @oshaghsz