•[🌸🦋]•
#آیتاللهبهجت مےگفت:
اگه تونستے یه عمر به خدا بگے چشم،
خدا یه جایے که خیلے گیرے، لطف میکنه
و بهت میگه چشم!
پس تمرین کن...🙂🖐🏻
🕊🍃📿🌙
°•[🍀🌺@oshaghsz🌺🍀
⚠️⚠️
🔴چه چیزهایی مرد رو آزار میده؟
اختلاف سلیقه، اختلاف باور، احساس چك شدن ، مردها را آزار میدهد.
✍به فكر چك كردن گوشی نباشید. یک باور اشتباه این است كه چون ما زن و شوهر هستیم، باید از محیط كار هم، گوشی شخصی، صحبتهای شخصی همسرمان با مادر یا همكارهایش و. . . مطلع باشیم.
هرگز پرسشهای زنجیرهای نپرسید. سوالهایی مثل اینكه كی بود زنگ زد؟ چیكار داشت؟ چی میگفت؟ و. . . خیلی وقتها مردها چون حوصله پاسخ دادن به این سوالها را ندارند جواب دادن را از سر خودشان باز میكنند. گاهی همین مساله منجر به اختلاف زن و شوهر میشود و خانم احساس میكند كه مورد توجه قرار نگرفته یا آقا فكر میكند كه خانم در مسائل شخصیاش خیلی دخالت میكند.
⭕️اگر ناراحت است به او فرصت دهید بعدا حرف بزند. مردها برخلاف خانمها زمانی كه در بیرون منزل درگیری فكری پیدا میكنند یا از مسالهای ناراحت و دلخور هستند همان لحظه در موردش صحبت نمیكنند و بعد از مدتی راجع به همان موضوع شروع به صحبت میكنند و این بخشی از طبیعت مردهاست؛ پس اصرار بیخودی برای صحبت كردن نكنید.👌
#سیاستـ🤫
#همسرانهــ🤭
🍀🌺@oshaghsz🌺🍀
حکم #تذکر_دادن به #جاهل
به #مساله😌
آیت الله #مکارم👇👇
پرسش :اگر فردی وضو یا نمازش را اشتباه بجا می آورد آیا واجب است به او تذکر داده شود؟🧐
پاسخ :اشخاصی که #جاهل به احکام می باشند باید به آنها #تذکر داده شود اما اشخاصی که حکم را می دانند اما در تشخیص #موضوع دچار اشتباه شده اند و جاهل به #موضوع هستند لازم نیست به آنها تذکر داده شود❌، هر چند تذکر دادن کار مناسبی است.👌
🍀🌺@oshaghsz🌺🍀
فقط اونجایی که
#حافظ یهو برمیگرده میگهـــ🙄:
سخن این است کهــ🙊ـــ
ما بی تو☹️
نخواهیم حیاتــ🙈ـــ...
#هُوَ...!
#بی_تو_نخواهیم_حیاتـــ😬🤫🤭
🍀🌺@oshaghsz🌺🍀
.
واقعیت اینھ؛
ما جز #حسیـݧ
ڪسے رو نداریم
آقاي قاضے...:)🌱
#تنهارفیقمحسین..،✨
#دلتنگحرم...💔
#شبزیارتۍاربابم🥀
🍀🌺@oshaghsz🌺🍀
| °🍃]
ۅَ
اَعْلَمُ اَنَّڪَ لِلرّاجۍ|🙂✋」
بِمۅْضِعِ
اِجٰابَةٍ...
❝♥️❞
ۏَ
بہ خوبۍ مٻدانم ڪه ٺو براۍ اجابٺـ
ۺخصِاُمٻـدۅار
آمادۿ اۍ؛
دُعاۍابۏحمـزهثمالۍ
🍀🌺@oshaghsz🌺🍀
تفکرانهـــ😬🤗
#حتما_خوانده_شود🙃👇🏻
پسربچه اي پرنده زيبايي داشت. او به آن پرنده بسيار دلبسته بود.
حتي شبها هنگام خواب، قفس آن پرنده را كنار رختخوابش مي گذاشت و مي خوابيد.
اطرافيانش كه از اين همه عشق و وابستگي او به پرنده باخبر شدند، از پسرك حسابي كار مي كشيدند.
هر وقت پسرك از كار خسته مي شد و نميخواست كاري را انجام دهد، او را تهديد مي كردند كه الان پرنده اش را از قفس آزاد خواهند كرد و پسرك با التماس مي گفت: نه، كاري به پرنده ام نداشته باشيد. هر كاري گفتيد انجام مي دهم.
تا اينكه يك روز صبح برادرش او را صدا زد كه برود از چشمه آب بياورد و او با سختي و كسالت گفت، خسته ام و خوابم مياد، برادرش گفت: الان پرنده ات را از قفس رها مي كنم، كه پسرك آرام و محكم گفت: خودم ديشب آزادش كردم رفت، حالا برو بذار راحت بخوابم.
كه با آزادي او خودم هم آزاد شدم.
اين حكايت همه ما است.
تنها فرق ما، در نوع پرنده اي است كه به آن دلبسته ايم.
پرنده بسياري پولشان، بعضي قدرتشان، برخي موقعيتشان، پاره اي زيبايي و جمالشان، عده اي مدرك و عنوان آكادميك و خلاصه شيطان و نفس، هر كسي را به چيزي بسته اند و ترس از رها شدن از آن، سبب شده تا ديگران و گاهي نفس خودمان از ما بيگاري كشيده و ما را رها نكنند.
#پرنده_ات_راآزاکنـــ🙂✋🏻
🍀🌺@oshaghsz🌺🍀