در جـمـعـشان بـودم که پـنـهـانی دلـم رفت
بــاور نـمـی کــردم، بــه آســـانی دلـم رفت
از هـمسـراغش را رفـیـقـان می گـرفـتـنـد
درواشـدو آمــدبـهمـهـمـانی... دلم رفت
رفــتــم کـنــارش ، صـحـبتـم یـادم نـیـامــد!!
پـرسـیـد: شعـرت را نمی خـوانی؟ دلم رفت
مـثـل مـعــلـم هـا بـه ذوقـــم آفـریـن گــفـت
مــانـنــد یـک طــفــل دبـسـتــانـی دلـم رفت
مــن از دیــار «مـنــزوی» ، او اهــل فـــردوس
یک سیـب و یـک چـاقـوی زنجانی ؛ دلم رفت
ای کـاش اصـلا مـــن نمی رفــتـم کــنــارش
امـا چـه سـود از ایـن پشیــمـانی دلـم رفـت
دیگـر دلـم ــ رخت سفیدم ــ نـیـست در بـنـد
دیـروز طـوفـان شد،چه طـوفـانی... دلم رفت...
حاج بیخیال!
ولینماز اول وقت خوناش ...
ده هیچ از بقیه جلوترنـــــــ🙄🎈
#حیعلیمعشوقــــــــــــ