eitaa logo
حُجره ے‌من!
525 دنبال‌کننده
825 عکس
198 ویدیو
29 فایل
قرار نیست عمرمون هدر بره پای گوشی . . . ! عالِم دهر نیستم؛ در حد علمی که دارم، در خدمتم. به قول شاعر: برای از تو شنیدن هنوز حوصله دارم‌✨ کانال اصلی 👇🏻 https://eitaa.com/sarbaz_khane لینک ناشناس 👇🏻 https://daigo.ir/secret/913059123
مشاهده در ایتا
دانلود
گفتم فلانی رو نگا ! چه خونه و چه ماشین و چه و چه و چه
فلانی رو نگا ! انگشترش حتما پنج شیش میلیون هست چقد داره زندگی راحتی می‌کنی 🤦‍♂
اما ... یکم از داستانِ واقعی مون فاصله بگیریم 🤝
یکی از علل اصلی که ما خودمون رو شکست خورده میبینیم ، اینه که خودمونو با وضع رفیقمون مقایسه میکنیم ...!
مثلا سید معین چ ریش و سبیلی داره اما من مثلاً ریشام کم پشته :/
چقد فلانی خونشون گرونه ، اما خونه ما ارزونه :/
فلانی باباش قاضیه ، بابای من سوپر مارکتی داره :/
ممکنه حتی تو زندگیش هم هیچ غم و غصه خاصی نداشته باشه ، اما وقتی خودشو مقایسه کرد ، میشه یه آدم غمگین...😞
رفیقم گفت : حسین ! یه نگا به خودت کن !
تو همون آدمی هستی که تو ۱۱ سالگی گروه فرهنگی زدی !
تو همون آدمی هستی ، که تو کلاس شیشم همه ضمائر عربی رو با توضیح و تشریح بلد بودی !
تو همون آدمی هستی ، که بدون کلاس مداحی ، بدون هیچ استاد مداحی ، شدی جزو ده نفر برتر مداحی کشور ! تو رو تو تلویزیون نشون دادن !
تو همون آدمی هستی که هیژده سالت تموم نشده بود و به اجازه ی یه سخنران مطرح کشوری معمم شدی !
بهش گفتم إستپپپپ ! باشه اقا باشه !
بهم گفت حسین ! تو اگر بخوای بسته به شرایطی که داری و موفقیت هایی که کسب کردی ، به خودت نمره بدی ، واقعا چند میدی ؟
یه نگاه به خاطرات زندگی خودم کردم ... به گذشته ای که ازش گذشته بودم ...
به مریضی مامانم به مشکلی که برا خواهرم پیش اومد و نزدیک بود دیگه خواهری نداشته باشم به مشکلی که باعث شد تو سن ۱۵ سالگی به جای مامانم چهار ماه خونه داری کنم و غذا بپزم و ظرف بشورم و ... ( کد بانو بودم انصافا ) و....
انقد مشکل تو زندگیم دیدم ، که واقعا اگر امید به آینده نداشتم و به وعده های خدا اعتقاد نداشتم ، یا باید میرفتم سراغ مواد مخدر و اینجور چیزا ، یا سراغ عیش و نوش و این مشکلات :/
همون لحظه ، رو موتور ، یه نگاه به الآنِ خودم کردم ....
دیدم الان دارم ! به مقدار کافی ، مهارت دارم ! به مقدار کافی ، عرضه دارم !
که همه ی اینا ، با به خدا و به دست آوردم ... ! و خودم به دست آوردم ! نه بابام حضوری کنارم بود ، نه پارتی داشتم ... رو داشتم .
اونوقتی که اوضاع زندگیم ، به یه تار مو بند بود ، و واقعا نمیدونستم باید چیکار کنم ، به این فکر میکردم که الان داره یه کسی نگاهم می‌کنه ... مواظبمه ...
حتی اگر هزار بار هم درد بکشم ، می‌دونم که بعدش قراره یه دست نوازش الهی رو سرم کشیده بشه .
اعتقاد داشتم که : اگر خدا میگه من به اندازه ی تحمل انسان ها بهشون سختی میدم ، پس یعنی منم قرار نیست بیش از حد سختی ببینم . اگر الان زنده ام ، پس یعنی تونستم تحمل کنم !