eitaa logo
HAJFATHI
629 دنبال‌کننده
3.5هزار عکس
877 ویدیو
47 فایل
#حاج_فتحی #رسانه_حاج_فتحی ▪️استاد حوزه و دانشگاه #اینجا: تبیین، ترسیم، تحلیل و تبلیغ https://zil.ink/hajfathi_ir 📮دفتر: کرج، آزادگان، مسجد مهدویه 👌ارتباط مستقیم: @hajfathi
مشاهده در ایتا
دانلود
جالب نیست! به‌جز مناطقی که عزیزان اهل سنت بیشترین تجمع را دارند، اغلب شهرها و استان‌های کشور در پیشواز ماه مبارک قرمز یا نارنجی‌اند. علی برکت الله 🆔 @qahramani
📚 احکام نموداری روزه زن باردار یا شیرده (زن بارداری که زایمانش نزدیک است) 🆔 @leader_ahkam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✅ مسافر! علامه محمد تقی جعفری می گفت: نزد آقا شیخ مرتضی طالقانی اسفار می‌خواندم. در آن سالی که فوت کرد دو روز به ماه محرم مانده بود که برای درس خدمت ایشان رسیدم. ایشان فرمودند: بلند شوید بروید آقا! برای چه آمده اید آقا! گفتم: برای درس آمده ام، فرمودند: درس تمام شد آقا! من گمان کردم آن بزرگوار فکر کرده ماه محرم رسیده است که می‌فرمایند درس تمام شد، عرض کردم: حوزه‌های درس هنوز برقرار است و دو روز به محرم مانده است. ایشان فرمودند: می‌دانم آقا! من مسافرم، من مسافرم! خر طالقان رفته و پالانش باقی مانده، روح رفته و جسدش مانده، لا اله الا الله و در همان حال اشک از چشمان شان فرو ریخت. فهمیدم که این جملات ایشان خبر ارتحال است، در حالی که حال روحی و جسمی ایشان هیچ مشکلی نداشت و سالم بود. به ایشان عرض کردم: برایم سخنی بفرمایید. ایشان فرمودند: آفرین آقا جان! حالا متوجه شدید، حالا متوجه شدید و بعد این شعر را خواندند: تا رسد دستت به خود، شوکارگر چون فتی [۱] رفتت، خواهی زد به سر و باز لا اله الا الله سر داد. چهره اش نورانیتی عجیب گرفته بود. پس از آن واقعه دو روز گذشت که خبر رحلت آن حضرت را در مدرسه ی سید محمد کاظم یزدی آوردند! [۲] ---------- [۱]: فتی: جوانی [۲]: فریادگر توحید / ۸۲: به نقل از: تاریخ حکما و عرفای متأخر بر صدر المتألهین (منوچهر صدوقی) /۹۲-۹۳. 👇 🆔 @hajfathi_ir
11.39M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
پویش فعالان فرهنگی در زمینه کودک و نوجوان استان البرز
چند نصیحت از ابوذر غفاری رحمه الله الکافی مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَی عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِهِ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ أَبِی عُثْمَانَ عَنْ وَاصِلٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: جَاءَ رَجُلٌ إِلَی أَبِی ذَرٍّ فَقَالَ: یَا بَا ذَرٍّ ! مَا لَنَا نَکْرَهُ الْمَوْتَ؟ فَقَالَ: لِأَنَّکُمْ عَمَرْتُمُ الدُّنْیَا وَ أَخْرَبْتُمُ الْآخِرَةَ فَتَکْرَهُونَ أَنْ تُنْقَلُوا مِنْ عُمْرَانٍ إِلَی خَرَابٍ . فَقَالَ لَهُ: فَکَیْفَ تَرَی قُدُومَنَا عَلَی اللَّهِ ؟ فَقَالَ: أَمَّا الْمُحْسِنُ مِنْکُمْ فَکَالْغَائِبِ یَقْدَمُ عَلَی أَهْلِهِ وَ أَمَّا الْمُسِی ءُ [۲] فَکَالْآبِقِ یَرِدُ عَلَی مَوْلَاهُ. قَالَ: فَکَیْفَ تَرَی حَالَنَا عِنْدَ اللَّهِ ؟ قَالَ: اعْرِضُوا أَعْمَالَکُمْ عَلَی الْکِتَابِ إِنَّ اللَّهَ یَقُولُ: إِنَّ الْأَبْرارَ لَفِی نَعِیمٍ وَ إِنَّ الْفُجَّارَ لَفِی جَحِیمٍ [۳] قَالَ: فَقَالَ الرَّجُلُ: فَأَیْنَ رَحْمَةُ اللَّهِ ؟ قَالَ: رَحْمَةُ اللَّهِ قَرِیبٌ مِنَ الْمُحْسِنِینَ. قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام: وَ کَتَبَ رَجُلٌ إِلَی أَبِی ذَرٍّ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ یَا بَا ذَرٍّ! أَطْرِفْنِی بِشَیْ ءٍ مِنَ الْعِلْمِ. فَکَتَبَ إِلَیْهِ: أَنَّ الْعِلْمَ کَثِیرٌ وَ لَکِنْ إِنْ قَدَرْتَ عَلَی أَنْ لَا تُسِی ءَ إِلَی مَنْ تُحِبُّهُ فَافْعَلْ. فَقَالَ لَهُ الرَّجُلُ: وَ هَلْ رَأَیْتَ أَحَداً یُسِی ءُ إِلَی مَنْ یُحِبُّهُ ؟ فَقَالَ: نَعَمْ نَفْسُکَ أَحَبُّ الْأَنْفُسِ إِلَیْکَ فَإِذَا أَنْتَ عَصَیْتَ اللَّهَ فَقَدْ أَسَأْتَ إِلَیْهَا [۴] . [ترجمه] کافی: امام صادق علیه السلام فرمود: مردی نزد ابوذر آمد و گفت: ای ابوذر: چرا ما را نمی خواهیم؟ ابوذر گفت: زیرا شما دنیای خود را آباد کرده اید و خود را خراب نموده اید. به همین سبب بیزارید از اینکه از خانه آبادان به خانه خراب بروید. آن مرد پرسید: رفتن ما به سوی خداوند چگونه خواهد بود؟ ابوذر گفت: رفتن انسان از میان شما مانند رفتن مسافری است که به خانه خود بر می‌گردد. و رفتن انسان مانند غلام گریزپای خواهد بود که او را به سوی صاحب خود بر می‌گردانند. باز پرسید: حال ما نزد خدا چگونه خواهد بود؟ ابوذر فرمود: اعمال خود را به کتاب خدا عرضه کنید. خداوند می‌فرماید: «إِنَّ الْأَبْرَارَ لَفِی نَعِیمٍ * وَإِنَّ الْفُجَّارَ لَفِی جَحِیمٍ» {قطعاً نیکان به بهشت اندرند و بی شک بدکاران در دوزخ اند. } آن مرد گفت: پس خدا کجاست؟ ابوذر گفت: رحمت خدا به نزدیک است. امام صادق علیه السلام فرمود: مردی به ابوذر نوشت: تازه ای به من بیاموز. ابوذر برای او نوشت: علم بسیار است. لیکن اگر می‌توانی به کسی که دوستش داری بدی نکنی این کار را انجام بده. آن مرد گفت: هرگز دیده ای کسی به دوست خود بدی کند؟ ابوذر گفت: بله. جانت جان ها نزد توست. چون خدا را می‌کنی به جان خود بدی می‌کنی. ---------- [۱]: فی المصدر: و اما المسی ء منکم. [۲]: الانفطار: ۱۳ و ۱۴. [۳]: أصول الکافی ۲: ۴۵۸. 👇 🆔 @hajfathi_ir
✅ فلسفه ی آفرینش مگس! آورده اند: روزی منصور عباسی در حالی که بر منبر نشسته بود و سخن می‌گفت، مگسی روی بینی او نشست. منصور مگس را با دستش دور کرد (حال آن که خلفا دست شان را روی منبر تکان نمی دادند). مگس پرواز کرد و بر چشم او نشست. او مجددأ مگس را پراند، ولی مگس دوباره روی چشم دیگر او نشست تا این که منصور ناراحت شد و مگس را با دستش کشت. چون از منبر پایین آمد، از عمرو بن عبید پرسید: خدا مگس را برای چه خلق کرد؟ عمرو گفت: برای این که ستمگران را ذلیل کند. منصور پرسید: این را از کجا می گویی؟ گفت: از قول خدای تعالی که فرموده : (وَإِنْ یَسْلُبْهُمُ الذُّبَابُ شَیْئًا لَا یَسْتَنْقِذُوهُ مِنْهُ ۚ ضَعُفَ الطَّالِبُ وَالْمَطْلُوبُ) [۱] . منصور گفت: خدای تعالی راست فرموده است. [۲] ---------- 📚 [۱]: حج / ۷۳، ترجمه: و هر گاه مگس چیزی از آنها برباید. نمی توانند آن را باز پس گیرند. هم این طلب کنندگان ناتوان هستند و هم از مطلی بان. [۲]: الاقتباس ۲/ ۱۵۶. 👇 🆔 @hajfathi_ir