|حُرّ|
#سلطان
چه کسی گفته که اسم تو رضاست..
توعلی هستی و مشهد نجف اشرف ماست..
حرم سلطان دعاگوتونم..
|حُرّ|
💗عشق در یک نگاه💗 قسمت29 بعد تمام شدن کلاس ،از دانشگاه بیرون رفتم چند قدمی رفتم که یه دفعه صدای بوق
💗 عشق در یک نگاه💗
قسمت30
اینقدر حالم بد بود که فقط دلم میخواست برم جایی که سبک بشم
به زهرا پیام دادم که اومدم امام زاده صالح ،به مامان بگه نگرانم نشه
یه دفعه گوشیم زنگ خورد نگاه کردم ،آقای زمانی بود
اینقدر بغض تو گلو داشتم که جوابشو ندادم گوشیمو خاموش کردم
رفتم داخل حرم
نزدیک ضریح شدم
دیگه نمیدونم باید چیکار کنم،من عاشق بودم ولی این حرفا سزاوارم نبود
چقدر سخته برای رسیدن به عشقت خیلی حرفا رو باید بشنوی
درسته پول دار نیستیم ولی دستای پینه بسته پدرم میارزه به صد تا آدمای پولدار
آقا جان کمکم کن که دارم آتیش میگیرم ،
بعد از اینکه کمی سبک شدم از حرم رفتم بیرون
هوا تاریک شده بود ،اصلا نفهمیدم چند ساعت گذشت
توی حیاط قدم میزدم که یه دفعه یکی جلو ایستاد سرمو بالا کردم دیدم اقای زمانیه
- سلام
زمانی: سلام ،خیلی تماس گرفتم ،گوشیتون خاموش بود ،نگران شدم ،زنگ زدم واسه خواهرتون که گفتن اینجایین
( چشمام پر از اشک بود ،ای کاش میشد حرفامو بزنم،ای کاش میشد میگفتم که مادرش چی گفت،ولی نمیتونستم و آروم فقط اشک میریختم )
زمانی: اتفاقی افتاده؟ بابت حرفای دیشب ناراحت شدین؟ من عذر میخوام
( چقدر ،فرق داری با مادرت ،چقدر فرق داری با کل دنیا،من عاشقت شدم ،پس این عشقو به این راحتی از دست نمیدم )
زمانی: نمیخواین چیزی بگین؟
- ببخشید ،من باید برم خونه دیرم شده
زمانی: اگه میشه برسونمتون ،!
- به شرطی که چیزی نپرسین ؟
زمانی: چشم
سوار ماشینش شدم و سرم گذاشتم روی شیشه ماشین و به بیرون نگاه میکردم
زمانی هم تا برسیم هیچی نگفت
وقتی رسیدیم تشکر کردم و خداحافظی کردم
وارد خونه شدم همه تو پذیرایی نشسته بودن
با دیدن قیافه ام کسی هیچی از من نپر سید و منم رفتم تو اتاقم
🍁نویسنده: فاطمه_ب🍁
انسان ها نمی دانند که تجربه نوعی شکست است،
باید همه چیزت را از دست بدهی تا ذره ای بفهمی.
آلبرکامو✍🏻
|حُرّ|
_
چه فرقے میکند نشستن روی نیمکت مدرسه
در کنار همکلاسےها یا نشستن روی صندلے اتوبوس در کنار همسنگران؟
مهم این است که «من المهد الیاللحد»
از گهواره تا گور، انسان در جادهی مبارزه
حرکت کند و این نشستنها اگر در این صراط
و مسیر باشد عین تحرک و پویایے و شدن است!
#حُرّ
#حاجحسینیکتا