عقب موندگےقشنگھ !وقتےمردم پیشرفت روتوی گناھ کردن میبینن(:

اونجا که عطار میگه: " رفت عَقل و رفت صبر و رفت یار این چه عشق است این چه دَرد است این چه کار؟ "

●آقا امیرالمؤمنین(علیه‌السلام): تجربه‌های زندگی به تنهایی برای #ادب کردن انسان کافی است... | غررالحکم،حدیث۶۲۹۶

خب ، همین _ #استادپناهیان

⁦♥️⁩.

من اولا فکر میکردم “ مادر خرج “ یع فحشه بعد یه بار رفتیم بیرون من مادر خرج شدم فهمیدم از صد تا فحش بدتره...😂🚶🏻‍♂

دلـم برا شبِ جمعه‌هایِ حرمت یذره شده💔 مارو برگردون حرمت... #شب_جمعست_هوایت_نکنم_میمیرم

حسین جان؛ دلِ آدمی مگر چقدر تحمل دارد ندیدنت را!

ابکی من فراق الحسین ...

●آقا امیرالمؤمنین(علیه‌السلام): همراه بودن با یک شخص برای مدتی انسان را از #آزمودن آن شخص بی‌نیاز میکند! | غررالحکم،حدیث۶۳۱۳

‏شمام بي دليل يهو مرگ عزيزانتون رو تصور ميكنين و در حد مرگ غصه ميخورين و گريه ميكنين يا فقط من از بچگي اين جنون رو داشتم؟! :(

اگر گناه برات درد نداشته باشه ، شهید نمی شی

فرمود: بیشترین ناله ها و زجر اهل جهنم از #تسویف است! پ.ن: تسویف یعنی؛ کار امروز را به فردا انداختن، از فردا نماز خواندن، از فردا ترک گناه کردن، از فردا اخلاق بد را کنار گذاشتن، از فردا کاری را شروع کردن، ؛.... | جامع‌السادات،ج۳،ص۴۶

سلام آقای دلم یا اباعبدالله
عجینه با تو گِلم یا اباعبدالله

... #حسن‌عطایی قبل از خواب خود را شارژ کنید🪴

موی فر، رنگ چشم، رنگ پوست، چهره‌ی زیبا، قد، اسم و... شما تو داشتن هیچکدوم از این موارد دخل و ربط و تلاشی نداشتید، پس به داشتن چیزایی افتخار کنید و با صدای بلند اعلامش کنید که خودتون برای به دست اوردنش زحمت کشیدید... #فرهنگ

شبتونـ.بخیر🦝

صبحتون بخیر🌻

بیچاره فرزند ادم اجلش پنهان بیماری هایش پوشیده اعمالش همه نوشته شده پشه ای او را ازار می‌دهد و جرعه ای گلو گیرش شده او را از پای درآورد و عرق کردنی او را بد بو سازد امیرالمومنین علی (ع)

امام حسین بزرگتر از دردای منه:)..

والله یعلم، یحبّها أکثر من ضوء عینیه. «و خدا میداند او را بیشتر از نورِ چشمانش دوست دارد...» - عربیات

•💔سیلِ‌غَمَت، خانه‌ی‌دل‌رابِبُرد ..

رهام نکنی ها💔🥺 #حدادیان

* ☁️ .

فقیری نزد امیرالمومنین(ع) آمد و درخواست نان کرد به جناب قنبر فرمودند: نان را به فقیر بده قنبر گفت: نان در سفره است؛ مولا فرمودند: با سفره بده قنبر گفت: سفره در بار شتر است؛ مولا فرمودند: با بار بده قنبر گفت: بار روی شتر است؛ مولا فرمودند: با شتر بده قنبر گفت: شتر به قطار شتران وصل است؛ مولا فرمودند: با قطار شتران بده ناگهان قنبر افسار شتران را انداخت و خود را جدا کرد! مولا فرمودند چرا چنین کردی؟! قنبر گفت : ترسیدم من را هم ببخشی! |یدو منبرسبزواری،ص۱۳۸ #که‌نگین‌پادشاهی‌دهد‌ازکرم‌گدارا