eitaa logo
|حُرّ|
2.3هزار دنبال‌کننده
4.9هزار عکس
2.5هزار ویدیو
26 فایل
[﷽] و داد زد اسلحه ها همانطور دستتان بگیرید که انگار دست معشوقه تان است:)🚶💣! کُپـۍ‌ آزاده ستون🙂 لف دادی313صلوات بهت میوفته رفیق:) مدیر: @fatemeh_siavashii ادمین تبادلات: @fatemeh_siavashii #اول‌آدم‌باش‌بعد‌مذهبی #والسلام
مشاهده در ایتا
دانلود
تومراجان‌وجـہانے؛ چهـ‌ڪنم‌جان‌وجھان‌را؟!💛✨
نیامدی که مبادا بمیرم از شادی بیا، که مرگ، بِه از انتظار می‌باشد..
اگرم اجل ندهد امان به محرمت برسم حُسین تو امان بده که به روضه تو بگیرد این نَفسم حسین...
|حُرّ|
#نهج_البلاغه ✨ قلِّب‌قلوبنا‌بالحبّ‌مرتضی💚 #حکمت_شماره ۵۹ [ ارزش نصیحت و نصیحت کننده ] 🌱 آنكه تو ر
قلِّب قلوبنابالحبّ مرتضی💚 [ولیة على بن ابى طالب حصنى ، فمن دخل حصنى أمن من نارى] عن النبى(ص) یقول الله تبارک و تعالى: ولایت على بن ابیطالب دژ محکم من است ، پس هر کس داخل قلعه من گردد ، از آتش دوزخم محفوظ خواهد بود . -جامع الاخبار : 52، ح .7 - _¹⁵روز تا عید غدیر!🌿
4 "خواستگاری" به خدا توسل کردم و چهل روز روزه نذر کردم ... التماس می کردم خدایا! تو رو به عزیزترین هات قسم ... من رو از این شرایط و بدبختی نجات بده .. علی الخصوص که پدرم قصد داشت هر چه زودتر از دست دختر لجباز و سرسختش خلاص بشه! تا اینکه مادر علی زنگ زد و قرار خواستگاری رو گذاشت. شب که مادرم به پدرم گفت، رنگ صورتش عوض شد! طلبه هست؟! آخه چرا باهاشون قرار گذاشتی؟!😤 ترجیح میدم آتیشش بزنم اما به این جماعت ندم! مثل همیشه داد می زد و اینها رو می گفت. مادرم هم بهانه های مختلف می آورد آخر سر قرار شد بیان که آبرومون نره ... اما همون جلسه اول، جواب نه بشنون! ولی به همین راحتی ها نبود. من یه ایده فوق العاده داشتم. نقشه ای که تا شب خواستگاری روش کار کردم... به خودم گفتم ،خودشه هانیه 👌 این همون فرصتیه که از خدا خواسته بودی👌🏼 از دستش نده ... علی، جوان گندم گون، لاغر و بلندقامتی بود.نجابت چهره اش همون روز اول چشمم رو گرفت... کمی دلم براش می سوخت اما قرار بود قربانی نقشه من بشه! یک ساعت و نیم با هم صحبت کردیم ... وقتی از اتاق اومدیم بیرون ... مادرش با اشتیاق خاصی گفت ... به به ... چه عجب ... 😃 هر چند انتظار شیرینی بود اما دهن مون رو هم می تونیم شیرین کنیم یا ...؟؟؟؟مادرم پرید وسط حرفش ... حاج خانوم، حالا چه عجله ایه!🤗 اینا جلسه اوله همدیگه رو دیدن! شما اجازه بدید ما با هم یه صحبت کنیم بعد ... ولی من تصمیمم رو توی همین یه جلسه گرفتم!👌🏼 گفتم، اگر نظر علی آقا هم مثبت باشه، جواب من مثبته!😍 این رو که گفتم برق همه رو گرفت!!! 💢 برق شادی خانواه داماد رو! برق تعجب پدر و مادر من رو! پدرم با چشم های گرد، متعجب و عصبانی زل زده بود توی چشم های من ... و من در حالی که خنده ی پیروزمندانه ای روی لب هام بود بهش نگاه می کردم! ✔️می دونستم حاضره هر کاری بکنه ولی دخترش رو به یه طلبه نده ..
●آقا امیرالمؤمنین(علیه‌السلام): نادان کلید مرگ اوست. | غررُالحِکم،حدیث ۷۶۱۱
enc_16439803797785081829806 (1).mp3
2.86M
ابرومه ارزومه خادم هئیتت باشم:) قبل از خواب خود را شارژ کنید🖇
اگه رنگ مورد علاقتون یکیه دلیل نمیشه با هم ازدواج کنید بلکه شما میتونید با هم نقاشی بکشید ❗️
شبتونـ.بخیر🌕
بسم‌رب‌الحسین🤍
زیارت عاشورا ۱ - علی فانی.mp3
11.27M
بسے آرام ‌بخش و زیبا ! - پیشنهادِ‌ دانلود بخون مسلمون:)چله روز پانزدهم
به قول مرتضی لطفی : پریشان خاطریم اما توان ایستادن هست ‌!
🙂🌱!
خدا‌ تنها‌ عاشقی‌ است‌؛ که‌ ا‌ز‌ بی‌ توجهی معشوقش‌ یعنی‌ انسان‌ خسته ‌ نمی‌شود:)!..
🫀| 🧠 گر عقل روی حرف دل اما نمی‌گذاشت... -فاضل‌نظری🌱
5 "می خوام درس بخونم!" اون شب تا سر حد مرگ کتک خوردم! بی حال افتاده بودم کف خونه.. مادرم سعی می کرد جلوی پدرم رو بگیره اما فایده نداشت. 🔴پدرم نعره می کشید و من رو می زد... اصلا یادم نمیاد چی می گفت.... چند روز بعد، مادر علی تماس گرفت اما مادرم به خاطر فشارهای پدرم، دست و پا شکسته بهشون فهموند که جواب ما عوض شده و منفیه! مادر علی هم هر چی اصرار کرد تا علتش رو بفهمه فقط یه جواب بود: شرمنده، نظر دخترم عوض شده! چند روز بعد دوباره زنگ زد و گفت من وقتی جواب رو به پسرم گفتم، ازم خواسته علت رو بپرسم و با دخترتون حرف بزنم. علی گفت: دختر شما آدمی نیست که همین طوری روی هوا یه حرفی بزنه و پشیمون بشه. تا با خودش صحبت نکنم و جواب و علت رو از دهن خودش نشنوم فایده نداره! بالاخره مادرم کم آورد اون شب با ترس و لرز، همه چیز رو به پدرم گفت ... اون هم عین همیشه عصبانی شد! بیخود کردن! چه حقی دارن می خوان با خودش حرف بزنن؟ و.... بعد هم بلند داد زد: هاااااانیه ... این دفعه که زنگ زدن، خودت میای با زبون خوش و محترمانه جواب رد میدی! ادب؟ احترام؟😐 تو از ادب فقط نگران حرف و حدیث مردمی این رو ته دلم گفتم و از جا بلند شدم... به زحمت دستم رو به دیوار گرفتم و لنگ زنان رفتم توی حال ... باشه ولی یه شرط دارم؛ باید بزاری برگردم مدرسه! زندگینامه شهید سیدعلی حسینی
هرکس‌ صدایم‌ زد به‌‌جز تو پاسخش "هان" بود اصلاً تلفظ کردن "جان" با تو می‌چسبد
|حُرّ|
#فضائل قلِّب قلوبنابالحبّ مرتضی💚 [ولیة على بن ابى طالب حصنى ، فمن دخل حصنى أمن من نارى] عن النب
قلِّب قلوبنابالحبّ مرتضی💚 حضرت زهرا'س' میفرمایند: همانا سعادتمند(به معنای) کامل و حقیقی کسی است که امام علی(ع) را در دوران زندگی و پس از مرگش دوست داشته باشد. -امالی(صدوق) ص182 _¹⁴روز تا عید غدیر!🍃
می‌فرمایند . . أنت عد تي‌ ان حزنت : چو‌ اندوهناک‌ شوم‌ تو‌ دلخوشیِ‌ منی .
المُستَغاثُ بك یا صٰاحب‌الزمان ..
خیال می‌کنی از پا درمی‌آیم؟ چه باک! ببین آرامم، آرام‌تر از نبضِ یک مرده…
لحظه ها می گذرد آنچه بگذشت نمی آید باز... غِصه ای هست که هرگز دیگر نتواند شد آغاز...
●آقا امیرالمؤمنین(علیه‌السلام): آغاز سرخوشی و پایانش نابودی است. | غُررالحِکم،حدیث۳۱۳۳
خدا افزون کند در هجر تو ، صبر کم ما را...