eitaa logo
|حُرّ|
2.3هزار دنبال‌کننده
4.8هزار عکس
2.5هزار ویدیو
26 فایل
[﷽] و داد زد اسلحه ها همانطور دستتان بگیرید که انگار دست معشوقه تان است:)🚶💣! کُپـۍ‌ آزاده ستون🙂 لف دادی313صلوات بهت میوفته رفیق:) مدیر: @fatemeh_siavashii ادمین تبادلات: @fatemeh_siavashii #اول‌آدم‌باش‌بعد‌مذهبی #والسلام
مشاهده در ایتا
دانلود
روزتون بخیر☘
ای‌مـاه!زِهی‌خیالِ‌باطل روی‌توڪجا‌وبوفَضائل؟
نماز‌اول‌وقت‌ سخت‌نیست! همونطوری‌که‌ظهر‌عاشورا‌ میان‌لشکر‌دشمن‌سخت‌نبود.
_
|حُرّ|
_
شیرانِ‌بیشہ‌هایِ‌شُجاعت‌نوشتہ‌اند ازخاڪِ‌مَقدَمِ‌توجِگَرآفریده‌شُد🤍
_
|حُرّ|
_
ما به پای هم پیر نمی‌شویم به دست هم پیر می‌شویم:)
_²² روز تا اربعین:)💔
|حُرّ|
_²² روز تا اربعین:)💔
با ذره تربتی ز غبارهای چادرت از گوشهِ خرابه مرا کربلا بده . - یارقیه
. ☁️ .
●آقا امیرالمؤمنین(علیه‌السلام): بی‌شائبه و بی‌کلک بودن به اندازه‌ی الهی بودن آن است. | غررالحکم،حدیث۵۳۲۱
|حُرّ|
●آقا امیرالمؤمنین(علیه‌السلام): بی‌شائبه و بی‌کلک بودن #رفاقت به اندازه‌ی الهی بودن آن است. | غرر
. خدایی بودن این نیس که صرفا باهم نماز بخونین؛ اونجاییه که اشتباه کنه به خاطر خدا ندید بگیری به ضررت حالا با ندونم کاری یه حرکتی زد تو بیخیال شی مشکلی داشت حلش کنی یا اگه حالش خرابه بیاریش رو فرم!
_
|حُرّ|
_
بی حب ِ حسین . . مشکلِ دل حل شدنی نیست!‌
🖤🥀 ای عهده داره مردم بی دست و پا حسین 🌄 ]
رمان شب 36 اشباحِ سیاه حالم خراب بود ... می رفتم توی آشپزخونه ... بدون اینکه بفهمم ساعت ها فقط به در و دیوار نگاه می کردم ... قاطی کرده بودم ... 😞 پدرم هم روی آتیشِ دلم نفت ریخت ... بر عکس همیشه، یهو بی خبر اومد دمِ در ... بهانه اش دیدنِ بچه ها بود ... امّا چشمش توی خونه می چرخید ... تا نزدیکِ شام هم خونه ما موند ... * آخر صداش در اومد ... - این شوهرِ بی مبالاتِ تو ... هیچ وقت خونه نیست ...😒 به زحمت بغضم رو کنترل کردم ... - برگشته جبهه ... حالتش عوض شد ... سریع بلند شد کتش رو پوشید که بره... 🌷 دنبالش تا پایِ در رفتم اصرار کنم برای شام بمونه ... چهره اش خیلی توی هم بود ... یه لحظه توی طاقِ در ایستاد ... - اگر تلفنی باهاش حرف زدی ... بگو بابام گفت ... حلالم کن بچه سید ... خیلی بهت بد کردم ...😓 دیگه رسماً داشتم دیوونه می شدم ... شدم اسپندِ روی آتیش ... شب از شدّتِ فشارِ عصبی خوابم نمی برد ... اون خوابِ عجیب هم کارِ خودش رو کرد ... خواب دیدم موجوداتِ سیاهِ شبح مانند، ریخته بودن سرِ علی ... هر کدوم یه تیکه از بدنش رو می کَند و می بُرد... از خواب که بلند شدم، صبح اوّلِ وقت ... سه قلوها و دخترها رو برداشتم و رفتم درِ خونه مون ... بابام هنوز خونه بود ... مادرم از حالِ بهم ریخته من بدجور نگران شد ... بچه ها رو گذاشتم اونجا ... حالم طبیعی نبود ... چرخیدم سمت پدرم... - باید برم ... امانتی های سید ... همه شون بچه سید .... و سریع و بی خداحافظی چرخیدم سمتِ در ... مادرم دنبالم دوید و چادرم رو کشید ... - چه کار می کنی هانیه؟ ... چت شده؟ ... ¤ نفس برای حرف زدن نداشتم ... برای اولین بار توی کلّ عمرم... پدرم پشتم ایستاد ... اومد جلو و من رو از توی دستِ مادرم کشید بیرون ... - برو ... و من رفتم..... 📝( شهید سیدعلی حسینی)🥀
_²¹ روز تا اربعین:) 💔
|حُرّ|
_²¹ روز تا اربعین:) 💔
نذر ‌کردم‌ که ‌اگر‌ صاحبِ ‌دختر بشوم ، دخترم‌ لطمه ‌زنِ دخترِ ‌ارباب ³¹⁵‌ ‌بشود:)🥲
●آقا امیرالمؤمنین(علیه‌السلام): ای مردم! تلاش کنید که حرام بر شما غلبه نکند. | نَهجُ‌البلاغه،خطبه۸۱
enc_16921252146730525636512.mp3
2.08M
یگانه تندیسِ،صَبر خدا زینب شَریکَه الحُسین، یا زینب.... قبل از خواب خود را شارژ کنید🔥
همه سَرِقرار حاضر می‌شویم! سال‌هاست وعده کرده‌ایم... را... باشیم! یا خودمان می‌رسیم؛ یا دل‌مان! تا یار که‌ را خواهد و:))))... ‌
شبتونـ.بخیر🕊
به یک خانومم نیاز دارم:)...
صبحتون بخیر 👀