میگفت :
درمانِ تعلق ، تعلقه ..
تعلق داری به یه چیزی
تعلقتو نسبت به امام حسین(ع)
بیشتر کن !
( تعلق : دلبستگی ، علاقه )
°•🌈🌧🖇
#بسمربالعشاقــ؛)
#عاشقانہ_دو_مدافع🌱°•
#قسمت 9️⃣1️⃣
✍🏻خیلے دوست داشتم تو مراسم تشییع شهدا شرکت کنم تا حالا نرفتہ بودم براے همیـن قبول کردم.
✍🏻کتاب هایے رو کہ زهرا دوستم داده بود و شروع کردم بہ خوندن،خیلے برام جذاب و جالب بود.
✍🏻وقتے میخوندم کہ با وجود تمام عشق و علاقہ اے کہ بیـن یہ شهید و همسرش وجود داشتہ با ایـن حال بہ جنگ میره و اونو تنها میزاره و در مقابل همسرش صبورانہ منتظر میمونہ و شهادت شوهرشو باعث افتخار میدونہ قلبم بہ درد میومد.
✍🏻یا پسرے کہ بہ هر قیمتے کہ شده پدر و مادرشو راضے میکرد کہ به جبهہ بره
✍🏻پسر بچہ هایے کہ تو شناسنامہ هاشون دست میبردند تا اجازه ے رفتـن بہ جبهہ رو بهشون بدن.
✍🏻دختر بچہ هایے کہ هر شب منتظر برگشت پدرشون،چشمشون بہ نور بود و شهادت پدرشون و باور نمیکرد.
✍🏻و...
✍🏻واقعا ایـن ارزش ها قیمت نداره،هر کتابے رو کہ تموم میکردم در موردش یہ نقاشے میکشیدم
✍🏻یہ بار عکس همون شهید و بر اساس عکسایے کہ تو کتاب بود ، یہ بار عکس دختر بچہ اے منتظر ، یہ بار عکس مادر پیرے کہ قاب عکس پسرش دستشہ و منتظره کہ جنازه ے پسرے رو کہ 20سال براش زحمت کشیده و بزرگش کرده رو براش بیارن.
✍🏻هوا خیلے گرم بود قرار بود با زهرا بریم بهشت زهرا براے مراسم تشییع شهدا.
✍🏻خیلے چادر سرکردن برام سخت بود با ایـن کہ چند ماه از چادرے شدنم هم میگذشت ولے بازم سخت بود دیگہ هر جورے کہ بود تحمل کردم و رفتم.
✍🏻بهشت زهرا خیلے شلوغ بود انگار کل تهران جمع شده بودن اونجا فکر نمیکردم مردم انقدر معتقد باشـن،جدا از اون همہ جور آدم و میشد اونجا دید پیر و جوون،کوچیک و بزرگ،بی حجاب و باحجاب و...
✍🏻شهدا دل همہ رو با خودشون برده بود.
✍🏻پیکر شهدا رو آوردن همہ دویدن بہ سمتشون ،یہ عده روے پرچم ایران کہ روی جعبہ رو باهاش پوشونده بودن،یہ چیزایـے مینوشتـن،یہ عده چفیہ هاشونو تبرک میکردن،یہ عده دستشونو گذاشتہ بودن رو جعبہ و یہ چیزایے میگفتـن،در عین حال همشون هم اشک میریختـن
✍🏻پیرزنے رو دیدم کہ عقب وایساده بود و یہ قاب عکس دستش بود و از گرما بے حال شده بود
✍🏻رفتم پیشش و ازش پرسیدم:
✍🏻مادر جان ایـت عکس کیہ❓❓❓
✍🏻لبخند زد و گفت عکس پسرمہ منتظرشم گفتہ امروز میاد،بطرے آب و دادم بهش و ازش پرسیدم شما از کجا میدونے امروز میاد⁉️
✍🏻گفت:اومد بہ خوابم خودش بهم گفت کہ امروز میاد،بهش گفتم خوب چرا نمیرید جلو⁉️
✍🏻گفت:بهم گفتہ مادر شما وایسا خودم میام دنبالت،اشک تو چشام جم شد،دلم میخواست بهش کمک کنم،بهش گفتم:
✍🏻مادر جان اخہ ایـن شهدا هویتشون مشخص شده اگہ پسر شمام بود حتما بهتون میگفتـن، جوابمو نداد.
✍🏻بهش گفتم:
مادر جان شما وایسا اینجا مـن الان میام
✍🏻رفتم جلو زهرا هم پیشم بود قاطے جمعیت شدیم و هولمون داد،جلو نفهمیدم چیشد سرمو آوردم بالا دیدم کنار جنازه ے شهدام،یہ احساسے بهم دست داد دست خودم نبود، همینطورے اشک از چشام میومد دستمو گذاشتم رو یکے از جعبہ ها یاد اون پیرزن افتادم زیر لب گفتم:خودت کمک کـن بہ اون پیرزن خیلے سختہ انتظار
✍🏻جمعیت مارو بہ عقب برگردوند با زهرا گشتیم دنبال اون پیرزن،پیداش نکردیم نیم ساعت دنبالش گشتیم اما نبود دیگہ نا امید شده بودیم گفتیم حتما رفتہ داشتیم برمیگشتیم کہ دیدیم یہ عده جمع شدن و آمبولانس هم اومده رفتیم ببینیم چیشده پیرزن اونجا افتاده بود...
ادامه دارد...✌️
بامــــاهمـــراه باشــید🌹
•🌿•رنگ روسریتونُ متناسب بارنگ پوستتوݩ انتخاب کنین :
برای افرادی با پوست سفید و روشن رنگای تیره و برای افراد با پوست تیره رنگای روشن پیشنهاد میشه همچنین برای خانمای سبزه رو رنگای با تناژ سبز نارنجی خردلی و قهوه ای مناسب تره!
⊱ · –·–·–·–·–·❁·–·–·–·–·– · ⊰
#ایده
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
اینا میخوان انقلاب کنن؟
پیشنهاد مشاهده😂🤦🏻♂️
#سم_خالص
#اینامیخوانانقلابکنن؟😐
+ مگه نمیگم موهاتو خودت نباف؟
- چرا🙄
+ نمیخام دستات به کار مردونه عادت کنه🙁✨
#عاشقانه_مذهبی🚶🏾♀
اعتقاد داشت وظیفه ما این است
که بچه هارا بیاوریم هیئت
وظیفه ما این نیست که هدایتشان کنیم
امام حسینع خودش هدایت میکند ..
[کتاب عمار حلب]
#شهید_محمدحسین_محمدخانی
|حُرّ|
تو حسینِ همهای (((:
- او رفیقیست که پای ضررم میماند ...
#رفیقیحسینونعمالرفیق
کسی چه میداند شاید قلب قرآن ،
سوره " یاسین" همان " یاحسین " است
که بی سر شده است.
#علامه_طباطبایی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دوشنبه امام حسنی:) 💚
°•🌈🌧🖇
#بسمربالعشاقــ؛)
#عاشقانہ_دو_مدافع🌱°•
#قسمت 0️⃣2⃣
_پیرزن اونجا افتاده بود...
_با زهرا دوییدیم سمتش،هر چقدر صداش میکردیم جواب نمیداد،اعصابم خورد شده بود گریہ میکردم و بلند بلند صداش میکردم اما جواب نمیداد،تموم کرده بود.
_مامور آمبولانس اومد سمتمون و گفت خانم ایشون تموم کردن،چیکار میکنید⁉️
_نسبتے با شما دارن⁉️
_زهرا جواب داد:نسبتے ندارم،بلند شدم با صداے بلند کہ عصبانیتم قاطیش بود از آدمايے کہ اطرافموݧ بودن علت ایــن اتفاقو میپرسیدم.
_یہ عده میگفتـن کہ گرما زده شده یہ عده میگفتـن زیر دست و پا مونده و...
_هرکی یہ چیزی میگفت،کلافہ شده بودم،یہ نفر اومد دستشو گذاشت رو شونم و صدام کرد:خانم⁉️
_برگشتم یہ خانم میان سال محجبہ بود کہ چهره ے مهربونے هم داشت،ازم پرسید:ایـن خانم باهاتون نسبتے دارن⁉️
_گفتم:نه چطور⁉️
_گفت:مـن شما رو دیدم کہ کنارشون وایساده بودید و حرف میزد بعد از رفتـن شما ایـن پیرزن از جاش بلند شد،در حالے کہ لبخند بہ لب داشت بہ سمت جمعیت میدویید فریاد میزد و میگفت بالاخره اومدے⁉️محمد جان اومدے⁉️
_بعد قاطے جمعیت شد و زیر دست و پا موند،مـن دوییدم طرفش کہ نزارم بره اما بهش نرسیدم و این اتفاق افتاد
_متاسفم واقعا...
_اشک از چشام جارے شد رفتم سمت پیرزن،هنوز قاب عکس تو بغلش بود قاب عکس و برداشتم پشتش نوشتہ بود "محمد جعفرے"
_یاد حرفاش افتادم پس واقعا پسرش اومد دنبالش و اونو برد پیش خودش.
_آمبولانس پیرزن رو برد،قاب عکس دست مـن موند حال بدے داشتم وقتے برگشتم خونہ هوا تاریک شده بود.
_تو خونہ همش یاد اتفاق امروز میوفتادم و اشک میریختم،قاب عکس و همراه خودم آوردم خونہ،شیشش شکستہ بود،داشتم عکس و از داخل قاب در میوردم کہ متوجہ شدم یہ کاغذ پشتشہ.
_کاغذ و برداشتم یہ نامہ بود:
🍃🌹یاهو🌹🍃
_مادر عزیز تر از جانم سلام
_مرا ببخش کہ بدون اجازه ے شما بہ جبهہ آمدم فرمان امام بود و من مجبور بودم از طرفے چطور میتوانستم ببینم دشمن جلوے چشمانم بہ خاک وطنم تجاوز کرده و بہ نوامیس کشورم چشم دارد.
_اگر مـن بہ جبهه نمیرفتم در قیامت چگونہ جواب مادرم حضرت زهرا را میدادم،چگونہ در چشمان مولایم سید و الشهدا نگاه میکردم.
_مطمعـنم خداوند بہ شما و پدر جان صبر دورے و شهادت مـن را خواهد داد.
_مادر جان بعد از مـن بہ جوانان کشور بگو کہ محمد براے حفظ عزت کشور جنگید بگو قرمزي خون و خود را داد تا سیاهے چادر هایشان حفظ شود.
_مادر جان براے شهادتم دعا کـن...
_میگویند دعاے مادر در حق فرزندش،میگیرد
_حلالم کـن...
_پسر خطا کارت "محمد جعفری"
_با خوندن نامہ از گذشتم شرمنده شدم تازه داشتم مفهوم چادرے کہ روسرمہ رو درک میکردم،طرز فکرم کاملا عوض شده بود دیگه اسماء قبلے نبودم بہ قول مامان داشتم بزرگ میشدم
_از طرفے هم جدیدا همش برام خواستگار میومد در حالے کہ مـن اصلا بہ فکر ازدواج نبودم و هنوز زمان میخواستم کہ خودمو پیدا کنم و بہ ثبات کامل برسم.
_اون سال کنکور دادم با ایـن کہ همیشہ آرزوم بود مهندسے برق قبول شم ولے عمران قبول شدم چاره اے نبود باید میرفتم...
ادامه دارد..
بامــــاهمـــراه باشــید🌹
|حُرّ|
سلام رفقا🌺❤️ خب امروز روز دوم طرح و #قرارداد_صلواته 😁 یادت نره ها...فقط دوتا صلوات :)) به نیت آقا
سلام سلامممم
امروز روز هفتــم از #قرارداد_صلوات 🧡
رفیقم...بخیل نباشی یه وقت ها...
دو تا صلوات به نیت اقا امام زمان😁❤️
یادت نره هااا.... :)
#قرارداد
#صلوات
#الف
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سرِسوزنیتهِدلتونخالینشه..!
#حاجمهدیرسولی
- عشق یک واژه بی ارزش و بی معنی بود .. !
تا که یکباره خدا گفت که عشق است حسین .. (:♥️
" وَانْیُرِدْکَبِخَیْرٍفَلارَادَّلِفَضْلِ "
اگر خُدا براۍ تو خیرۍ بخواهد،
کسی نمیتواند مانع لطفش شود (:♥️🤲🏽
#آیہهآینور✨
#شهیدسیدمرتضیآوینی:
«فحشاگربدهندآزادیبیاناست،
جواباگربدهیبیفرهنگیاست
سوالیاگربکنند،آزاداندیشند،
سوالاگربکنیتفتیشعقاید،
مسخرهاتبکنندانتقاداست
جواباگربدهیبیجنبهای،
اگرتهدیدتکننددفاعکردهاند
اگرازعقایدتدفاعکنیخشونتطلبی،
حزباللهیبودنراباهمهٔتراژدیهایش
دوستدارم. »
#شهیدانھ🥀