eitaa logo
اشعار حاج محمود ژولیده
1.3هزار دنبال‌کننده
1 عکس
0 ویدیو
34 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
از آن روزی که وصف خویش، حیِّ ذوالمِنَن می‌گفت به جبریل از علی و احمد و زهرا سخن می‌گفت ز نورِ او، چو نور چارده معصوم خلقت شد گه از نور حسین و گاه از نور حسن می‌گفت تمام آفرینش، آفریده از همین‌ها شد از اول مدح آنان را خدای مؤتمن می‌گفت خداوند تبارک نور زهرا را که افشا کرد به خود تبریک از این محور هر پنج‌تن می‌گفت ز بانویی که قبل از خلقت او را آزمایش کرد خبرها از قبولِ امتحانش، ممتحن می‌گفت حدیتِ قدسیِ لولاک را با وحی، چون قرآن مرتب با رسولانِ بزرگِ خویشتن می‌گفت اَعَزُّالنّاس نزدِ حق، همان صدّیقۀ کبراست اُولُواَلباب را هر دم، از او در انجمن می‌گفت به قابِ قوسِ اَواَدنی، خدا می‌زد دَم از زهرا گه از اُمِ اَبیها، گه ز یاس و یاسمن می‌گفت نه تنها اُمِ اَب، که اُمِ مامِ خویش هم بوده که خود در بتنِ مادر، وقت غم با او سخن می‌گفت خدیجه طفل نه، حوریه آورده خدا را شکر به چشمِ اِنسیان، اِنسیه آورده خدا را شکر نبی را چیست اَعطَینا، طلوع زهرۀ اَزهَر همه قرآن به یک سوره بنازد، سورۀ کوثر خدا را آیةاللهی است در اسلام و او زهراست علی را کفوِ یکتائی است، روح و جان پیغمبر امامانِ مبین را مادری، برتر ز مادرها بزرگانِ جهان را سروری، بهتر ز هر سرور زن اما چون پیمبر بود، آن مردآفرین بانو جوانمردان عالم را زنی چون اوست کو مادر؟ چه مادر، صاحبِ خلقت ، چه دختر ، بانوی عصمت به هیبت ثانیِ احمد، به غیرت ثانیِ حیدر رضیه، مرضیه، صدیقه، زهرا، فاطمه، حوراء هم او مستورۀ دنیا، هم او منصورۀ محشر به محشر چون درآید، می‌شود سرها همه پایین شفاعت می‌کند از دوستانِ دوستان، یکسر وجودش از صفاتِ حق، سجودش محوِ ذات حق غذایش حمد و تسبیحِ خدای خالقِ اکبر دعای هر شبِ او، شاملِ حالِ محبانش نیفتاد از لبش نامِ محبان تا دم آخر تمامِ مصحفش وحی و تمامِ خطبه‌اش قرآن که قرآن جمله یک حرف است، از آن وحیِ بی پایان بنازم بر مرام او، عنایات مدام او که یکدم در نمی‌ماند به کار خود غلام او کند انفاق حتی بهترین رخت عروسی را فقیران و یتیمان و اسیران و طعام او به دستش بوسه می‌زد خاتم پیغمبران یعنی که تا او بود، یک لحظه نشد بی‌کس امام او پر از فریاد شد در راه مظلومیتِ مولا نفهمیدند حرفش را، خواص او، عوام او به خانه همسری کرد و به کوچه یاریِ حیدر به وقت غربت مولا نشد حفظ احترام او تمام نیرویش را صرفِ یاریِ علی فرمود حمایت از ولایت شد تمام اهتمام او شهادت را برای خود خرید و دوست‌دارانش شهیده ماند نام او، برای انتقام او سزاوار است درسِ عبرت از مادر بگیرم من که نصبُ العینِ خود سازم، جهاد او قیام او امامِ امتِ ما را، هدایت کرد این مادر دعای اوست امداد علمدار نظام ما همین یک درس بس، از مکتبِ نابِ سلیمانی که هر طوفانُ الاقصی هست، یک الگوی ایرانی @hajmahmoodzholideh
ی_از_جبهه‌های_مقاومت ای اهل تولّا پرِ پرواز، گشایید تا عرشِ خدا بال و پری باز، گشایید با حیّ توانا دری از راز، گشایید شکر است، زبانی که به آواز گشایید الحمد که شد مادرمان، مادرِ هستی زهرا به جهان دیده گشود، از چه نشستی؟ تبریک بگوئید، گهِ عید رسیده آئینه بیارید، که خورشید رسیده از خلدِ برین، مَظهر توحید رسیده در بیتِ نبی، شادی و امید رسیده شد کوثرِ قرآنِ محمد، متولّد ریحانه‌ی دردانه‌ی احمد، متولّد تبریک پس از سیدِ بطحا، به علی گو حاجاتِ خود از خالقِ یکتا به علی گو هر خواسته از حضرت زهرا به علی گو لاحَولَ و‌َلا قُوَّةَ اِلّا بِعَلی، گو حیدر که شده فاتحِ خیبر، همه این است یافاطمه‌اَش در همه جا، نقشِ نگین است آنگاه که منصوره به لب، زمزمه‌ دارد دشمن ز جهادِ من و تو واهمه دارد شیعه، علوی بودنَش از فاطمه دارد والله که زهراست، هوای همه دارد یا فاطمه‌ی شیعه‌، همان نَصرُ مِنَ الله ست بر اهلِ ولا، تاب و توان، نَصرُ مِنَ الله ست فیضی است، به تَمجیدِ جلال و جبروتش لبخندِ خدا هست، طعامِ ملکوتش بس آیه و سورَه‌ست به فریاد و سکوتش هر فتح نهفته‌ست، به دستانِ قنوتش او هرچه دعا کرد، به آمینِ علی بود از روزِ ازل دینِ خدا، دینِ علی بود او مریم کبراست، نه از جنس من و ما معصومه‌ی عظماست، نه از جنس من و ما اِنسیه‌ی حوراست، نه از جنس من و ما منصوره‌ی بالاست، نه از جنس‌ من و ما این سیبِ بهشتی است، که یک عمر شنیدی تُفّاحَةُ فِردوس، که در دهر ندیدی حنّانه ترین مادرمان، مادر صبر است صد جا مددِ او، ز شبِ اولِ قبر است در چشمِ علی، فاطمه ماهِ شبِ بدر است هم سوره‌ی قدر است، وَ هم لیله‌ی قدر است با اُمِّ اَحِبّاء، اگر رابطه‌ داری با آل علی قُرب، به این واسطه داری هر کس که دلش، بر سرِ راهِ سحر افتاد بر دردِ دلِ صاحبِ چاهش، گذر افتاد امروز ولی، خصمِ علی، در خطر افتاد با آل علی هر که درافتاد ورافتاد امروز شده منطقِ زهرا، سپرِ ما چون فاطمه آماده‌ی میدان، جگرِ ما تا محورِ مجموعِ کسا، حضرت زهراست غم نیست، که او بابِ نجات از همه غمهاست چشمانِ امیدِ همگان، حضرت مولاست خود چشم امیدِ علوی، دخترِ طاهاست در علم و عمل، تابعِ زهراست ولایت او حجتِ هر، حجتِ حقّ است به طاعت تا دستِ تَمسُّک، به نخِ چادر زهراست پیروزیِ انصارِ بنی فاطمه امضاست هر فتح و ظفر، با علَمِ رهبری ماست راه شهدا، راه حرم، راه تولاست صَنعا و دمشق و نجف و غزه و تهران شد جبهه‌ی جمهوری اسلامیِ ایران رَزماورِ صِفِّینی و بدری و حنینی! این عیدیِ زهراست ز دربارِ حسینی بر یارِ خراسانی و یارانِ خمینی تا قدس رسد، لشکرِ بین الحرمینی آنجاست نماز من و تو، هدیه‌ی مولا تکبیرزنان، پشتِ سرِ مهدیِ زهرا صبحِ فرجِ حضرت حجت شده نزدیک با منتقمِ فاطمه، نصرت شده نزدیک بینِ شهدا، موسمِ رجعت شده نزدیک جان دادنِ ما، بهرِ ولایت شده نزدیک با نامِ رقیه ست، که آغاز مصاف است گِردِ حرمِ زینبیه، وقتِ طواف است امروز ندای همه، یافاطمه لبیک داریم به لب زمزمه، یافاطمه لبیک مانندِ شَهِ علقمه، یافاطمه لبیک ای لشکرِ بی‌واهمه، یافاطمه لبیک سربندِ شهیدان همه، لبیک حسین است حتی به لبِ فاطمه، لبیک حسین است ی_از_جبهه‌های_مقاومت @hajmahmoodzholideh
سِرّ خداست قصه‌ی خواهر برادری پر ماجراست قصه‌ی خواهر برداری دانی کجاست قصه‌ی خواهر برادری در کربلاست قصه‌ی خواهر برادری شد بر حسین، زینب اگر بی‌قرار تر کلثوم بود، بهرِ غمش ناله دار تر او جانشینِ دومِ زهرای اطهر است چون زینب آتشین، نفَسِ دخت حیدر است او روضه‌خوان مقتل داغ برادر است نوحه سرای قافله، بانوی مضطر است آهش نفیرِ زخمیِ گودالِ قتلگاه شعرش سفیرِ حنجرِ پامالِ قتلگاه این‌گونه کس معینِ برادر نمی‌شود با شعر خود رسانه‌ی لشکر نمی‌شود مانند او، شبیه به مادر نمی‌شود چون او کسی قرینه‌ی خواهر نمی‌شود تنها نه خواهر است، که همراه زینب است همراه اشک و ناله‌ی جانکاه زینب است اول چکامه‌های غمِ کربلا از اوست دادِ سخن به وقتِ غم و ابتلا از اوست روح امید، بر دلِ هر مبتلا از اوست تصویرِ نینواییِ رنج و بلا از اوست وقتِ وداعِ یک یکِ یاران چکار کرد! با هر رجز، سپاه عدو را شکار کرد! وقتِ وداعِ هر یک از آن لشکرِ دلیر می‌گفت شعر تازه‌ای آن، دخترِ امیر نِعم الامیر، بر لبِ هر شیر و بچه شیر با هر رجز نمود روانه، هزار تیر دشمن کلافه بود ز تیغِ شعارها تیغی که آفرید، دوصد افتخارها اما بمیرم از غمِ وقتِ وداعِ یار خواهر سرود، با دلِ پر سوز و اشکبار مهلاً اَخا، غریب مرو سوی کارزار رحمی به حال زینب و این اشکِ زار زار برگرد ای امیدِ حرم، هستیِ حرم از آخرین وداعِ تو، غَش کرده خواهرم بار دگر سرود ز جانش، چکامه‌ای وقتی که دید بر سرِ یک نیزه، جامه‌ای افتاد زیرِ پای ستوران، عِمامه‌ای هان! ای حرامیان که نوشتید نامه‌ای رحمی کنید ای سپهِ نیزه دارها! شد قطعه قطعه جسمِ حسینم، سوارها! فریادِ ذوالجناح که بر خیمه‌ها رسید خون از نوای زخمیِ کلثوم می‌چکید وقتی که دید، رنگ ز رخساره‌ها پرید با شعر خویش روحیه‌ی تازه می‌دمید برگشت اسبِ خسته و بی صاحبِ حسین خون میگریست، مرکبِ بی راکب حسین شد آشکار شیون و فریاد ممکنات لرزید عرش و فرش، ز نِسوانِ بارزات شورِ نشور شد، ز نوای مخدرات بینِ غبار، ریخت بهم حالِ کائنات خیلِ مخدرات، سرازیرِ مقتَلَند اما هنوز شمر و سنانها مُعَطَّلَند اعرابِ بادیه که به گودال ریختند بر آن تنِ برهنه و پامال ریختند خونِ عزیز فاطمه و آل ریختند سر را ز پشتِ سر، به چه منوال ریختند فریادِ یابُنَیَّ ز گودال می‌رسید برگرد یااُخَیَّ ز گودال می‌رسید @hajmahmoodzholideh
؟ ؟ لَا تَتَّخِذُوا الْيَهُودَ وَالنَّصَارَى... سوره مائده آیه‌ی ۵۱ ایکه نشناختی نصارا را خود برادر مگیر آن‌ها را برحذر باش هر یهودا را می‌کُشد عاقبت ترا قابیل رفع فیلتر به نفع اسرائیل چونکه از نَصِّ آیه‌ی قرآن هیچ عبرت نگیری، ای انسان گر تَدبُّر نمی‌کنی در آن لااقل آیه را بخوان، ترتیل رفع فیلتر به نفع اسرائیل آن‌که بی اطلاع از تدبیر کرده نهج‌البلاغه را تفسیر می‌دهد در معانی‌اَش تغییر بی‌خبر مانده از چنین تحصیل رفع فیلتر به نفع اسرائیل آن‌که بِنهاده دست، بر گوشش پِیجری‌ها شده فراموشش می‌کند چونکه باز، آغوشش خنجر از پشت می‌خورد هابیل رفع فیلتر به نفع اسرائیل چه‌کسی بر هَنیّه خنجر زد با نفوذش اتاق را در زد فتنه‌ای ناگهان، از او سر زد آه از این، غرورِ دردائیل رفع فیلتر به نفع اسرائیل آن‌که شیر مقاومت را کشت شیخِ پیر مقاومت را کشت هم امیر مقاومت را کشت کرده هر داغ را بما تحمیل رفع فیلتر به نفع اسرائیل چه کسی ساخت، فکرِ داعش را که به سوریه کُشت، ارتش را بُرد از شهرِ غزه، ارزش را چاره‌ی کار، موشکِ سِجّیل رفع فیلتر به نفع اسرائیل سال هشتاد و هشت، یادت هست؟ فتنه‌ها بازگشت، یادت هست؟ آب از سر گذشت، یادت هست؟ جای جلّاد و کشته، شد تبدیل رفع فیلتر به نفع اسرائیل ایکه هستی، اصیل و ارزشمند یارِ سردار و یارِ دانشمند ساعتی خویش باش، خواهشمند ساحتِ خویش را مَده تقلیل رفع فیلتر به نفع اسرائیل دردِ مَردم، غمِ مجازی نیست مُرِّ قانون، رئیس بازی نیست حرفِ ما، اعتراض سازی نیست شعری از استعاره و تمثیل رفع فیلتر به نفع اسرائیل می‌رود چالشی که تحمیلی است حکمِ رهبر، نه حکم تعجیلی است وعده‌ی صادقش، اَبابیلی است از چه قانون شکن کند تعجیل؟ رفع فیلتر به نفع اسرائیل با شهیدان بیا، هم عهدی کن کام‌ها را رَهینِ شهدی کن کارها را برای مهدی کن مُجمَلی خود، بخوان از این تفصیل رفع فیلتر به نفع اسرائیل دی۱۴۰۳/جمادی الثانی۱۴۴۶ کمترین خادم حزب‌الله محمود ژولیده @hajmahmoodzholideh
هر زمان فتنه ای بپا گردد تازه آغازِ کارِ ما گردد حق ز باطل چنین جدا گردد با ولایت مسیر، وا گردد راه ما جز رهِ ولایت نیست چارۀ کار جز بصیرت نیست نُه دی نصرت ولی فقیه صحنه قدرت ولی فقیه نَمی از هیبت ولی فقیه امت و بیعت ولی فقیه کشور آل عصمت است اینجا مهد صبر و بصیرت است اینجا نُه دی عزت ولائی ها نه دی روز با وفائی ها نه دی جلوۀ خدائی ها نه دی مزد کربلائی ها نه دی شعبه ای ز عاشوراست پاسخی بر سقیفه و شوراست هر کجا صحنه شد بنام حسین دم به دم میرسد پیام حسین کربلا میکند، قیام حسین بر همه مؤمنین سلام حسین که گرفتند سنگرِ وحدت آفریدند صحنۀ عزت تا که یک گوشه ای خیانت شد بر حسینِ زمان اهانت شد از خداوند استعانت شد رأی مردم ولی صیانت شد پرچم و خیمه ای در آتش سوخت فتنه گر، ریشۀ حیاتش سوخت گرچه آتش به خیمه ها زده شد گرچه دامن به غصه ها زده شد نَه سری روی نیزه ها زده شد نَه سنانی به بچه‌ها زده شد وای از غصه های کرب و بلا وای از هجمه های کرب و بلا کربلا اهلبیت، مظلوم است زیر پاها امامِ معصوم است صوتِ قرآن ز نیزه معلوم است و امامی به خیمه مهموم است بر عزیز خدا جسارت شد بعد از آن نوبت اسارت شد زینب و بی وفائیِ ایام زینب و زخمِ کینه و دشنام زینب و ازدحام کوفه و شام زینب و سنگ های روی بام چه بگویم زپاره معجرها چه بگویم زاشک دخترها روضه خوانم، چه چاره ای دارم من فقط یک اشاره ای دارم روضۀ استعاره ای دارم سخن از قلب پاره ای دارم دختران را هجومِ هیزی چیست؟ ماه را تهمت کنیزی چیست @hajmahmoodzholideh
بسم الله الرحمن الرحیم مِنَ المُؤمِنينَ رِجالٌ صَدَقوا ما عاهَدُوا اللَّه عَلَيهِ فَمِنهُم مَن قَضى نَحبَهُ وَ مِنهُم مَن يَنتَظِرُ وَ ما بَدَّلوا تَبديلًا سوره مبارکه (احزاب آیه ۲۳) توصیفی قرآنی از شهیدان و منتظران شهادت در ترجیع بند سردار سپهبد و یاران شهیدش(ره) دلا با شورِ عاشورا ، بخوان آیات قرآن را بخوان از مومنین، وصف و ثنا و مدح سبحان را کنون بشناس ای عاشق، حسینی های دوران را ببین غوغای رحمانی، شِنو توصیفِ قرآنی بخوان در بینِ این آیات از قاسم سلیمانی ببین یارانِ عترت را مصمم، جان به کف در ره گروهی "عاهَدوالله" و گروهی "مَن قَضی نَحبَه" "وَ مِنهُم یَنتَظِر" جمعی، بر این عزم و وفا بَه بَه خدا را شکر ما داریم این یارانِ ایمانی بخوان در بین این آیات از قاسم سلیمانی ببین اوجِ همایش را میان موجِ هم عهدی که مِی نوشند صف در صف ز جام وصل، هر شهدی به عالَم صد هزارانند خوبان، چون اَبومهدی نباشد هیچ فرقی در عراقی یا که ایرانی بخوان در بین این آیات از قاسم سلیمانی ببین در شهرها بس مردمان بیتاب گردیدند شهیدان روضه خوانِ حضرت ارباب گردیدند حرم ها را یکایک در طوافی ناب گردیدند همه دنیا تماشا کرد عزت را به حیرانی بخوان در بین این آیات از قاسم سلیمانی ببین مجد و شکوه و جلوه های حیدر کرار خداوندانِ ایثار و وفا و عشق را بسیار شجاعت را شهامت را شهادت را در این بازار خریداران یوسف را سوی یارِ خراسانی بخوان در بین این آیات از قاسم سلیمانی ببین در لشکر صاحب زمانی زینبیون را شهیدانِ سرافرازِ سپاه فاطمیون را صفوفِ شیر مردان، یَل یلانِ حیدریون را یمن، سوریه، لبنان، تا فلسطین هست طوفانی بخوان در بین این آیات از قاسم سلیمانی ببین در مکتبی که جز سبک بالی نمی ماند به غیر از "اِنتَقِم یا منتقم" حالی نمی ماند که گوئیم ای شهیدان، جایتان خالی نمی ماند علَم را ای علمداران نگهداریم مِیدانی بخوان در بین این آیات از قاسم سلیمانی ببین فریادِ مردان و زنان را هر طرف بر پا علیهِ خصمِ مستکبر، علیهِ جبهه ی اعدا دگر در منطقه جایی نمانده بهر آمریکا هلاکت یا فرار است آخرِ اُردوی شیطانی بخوان در بین این آیات از قاسم سلیمانی ببین که فجر نزدیک از بشارتهای الله است هر آنکه نیست در این راه، بی اغراق گمراه است ز راه کربلا اینک، مسیر قدس در راه است سپس پشت سر رهبر نماز عید میخوانی بخوان در بین این آیات از قاسم سلیمانی ببین آینده را روشن، ‌که راهِ ما نه تاریک است رهِ حزبِ خدا باز است، گر چه کوچه باریک است زمانِ انتقامِ سخت و فجرِ یار، نزدیک است هزاران داغ و درد اما، ظهورش هست درمانی بخوان در بین این آیات از قاسم سلیمانی @hajmahmoodzholideh
دلهای بخواب خفته طوفانی شد چشمان غبار دیده بارانی شد چون خون شهید در رگ ما جوشید ایران همه قاسمِ سلیمانی شد @hajmahmoodzholideh
باسم رب الشهداء والصديقين مدح و مرثیه ای در شهادت جانسوز سردار حماسه آفرین جبهه های مقاومت و فرمانده ی فاتح مدافعان حرم سپهبد تقدیم به روح آن شهید والا مقام و یار و همسنگر باوفایش سردار شهید ابومهدی و یاوران شهیدشان ای پسندیده ی خدا، سردار مالک اشتر ولا ، سردار جز شهادت نبود لایق تو ای براه ولی فدا، سردار داغ تو خونجگر کند ما را خون تو زنده تر کند ما را تازه بیدار تر شدیم، آری خون مظلوم اثر کند ما را گر چه این قلب رهبرم خون شد همت انتقام افزون شد بلکه با خون حاج قاسم ها فتنه های دگر دگرگون شد ای بنازم به استقامتشان میدمد لاله ها ز قامتشان بخدا بر مشام جان آید عطر پیروزی از قيامتشان رهبر و مقتدایمان فرمود نبرد خصم زین جنایت سود عزمها را کنید اينك جزم که زمان فرج بیاید زود رفت با خون مالک اشتر اقتدار نظام، بالاتر به ولایت قسم، ألا قاسم بی تو تنها نماند این رهبر يارِ سردار کو به کو مهدی کیست "من ينتظر " ابو مهدی به يقين لحظه ی شهادتشان با تو گشتند روبرو مهدی حاج قاسم که کربلایی شد آسمان نیز نینوایی شد شهدا را گرفت در آغوش که بسر دوره ی جدایی شد ای علمدار جبهه ی اسلام ای به وقت نیازها، اقدام نزد زهرا به فاطمیه شدی با علمدار کربلا اکرام آنکه فرمان شام هجرت داد نیمه ی شب، طلوع فجرت داد ای امیر مدافعان حرم موسم زینبيه أجرت داد ایکه معشوق، هم کلامت باد جان ما نذر انتقامت باد سر سردار و زانوی ارباب سرِ آقایمان سلامت باد ای دلت غرق حضرت معبود عهد ما انتقام سیلی بود رفتی اما به رجعتت بر گرد باز همراه مهدی موعود @hajmahmoodzholideh
حمدِ خداوندِ جهان آفرین زانکه به ما داده امامی مبین پای نهاده ز عطای خدا بر فلک آقای زمان و زمین آنکه ز نسل علی و فاطمه ست آل نبی را شده او جانشین آمده آزاده‌ای از کربلا فاطمه را سلسلۀ پنجمین کیست که همنام محمد شده طلعتِ او، قبله اهل یقین سجده کنان دیده به دنیا گشود عابدی از سلسلۀ ساجدین اَزهد و اَعلای همه مردمان اَعلم و اَتقای همه اهل دین بارِ امامت به سرِ دوش اوست بهرِ ولایت علمی راستین آن نبوی خو، علوی منقبت سبط حسین است و خدا را امین ای به فدای قدمت باقرا آمدی ای دادگرِ مه جبین آمده ای تا بِبَری بی‌گمان غصه و غم را ز دلِ هر غمین عالِمِ علمِ ازلی باقری زاده‌ی زهرا و علی باقری راه رسیدن بخدا نام توست قرب خدا بوسه ای از کام توست بی‌تو بعید است رسیدن به حق دم همه دم مستی ام از جام توست هر که هدایت شده از ابتدا تا به ابد از ره الهام توست مهر و مه از چشم تو در گردشند شام و سحر در پی ایام توست عترت و قرآن، ثقلینِ نبی است هر یک از این دو هدف تام توست پاسخِ هر پرسشِ لاینحل از علم لدنیِّ پر اِکرام توست دین خدا در تو مجسم شده دین محمد همه اسلام توست کعبه تو هستی و فلک در طواف حبل متین جامه‌ی احرام توست هر که در این دایره روزی خور است روزی اش از سفره ی اطعام توست ای تو امید همه‌ی مسلمین فتح و ظفر بسته به اقدام توست هر که تمنای شهادت کند همرهیِ قافله پیغام توست عالِمِ علمِ ازلی باقری زاده‌ی زهرا و علی باقری ای همه اوصافِ شما سرمدی خُلقِ خوشت، خُلقِ خوش احمدی از پرِ قنداق، چه خوش خوانده ای نام خداوند، به هر اَشهدی مظهر اسماءِ خدای جلی پور علی جلوه‌گهِ ایزدی سینه‌ی تو معدنی از علم و حلم مظهر صبر و کرمِ بی‌حدی نام صمد ناشر علمِ خداست حاملِ این علم، چه خوش آمدی کیست شکافندۀ علمِ رسول جز تو که از هر نظری ارشدی گرچه نشد نشر، همه علمِ تو پرچم دین را تو در عالم زدی بت شکنِ قرن به دوران تویی صاحبِ عِلم و عَلَم و مَسنَدی حاصل پیوندِ حسین و حسن سِبطِ دو معصوم، چه ناز آمدی زادۀ سجاد و تبارِ حسین معدنِ اَسرار و به دین مقصدی ذاکر اسماءِ و صفات خدا حقّی و در حق طلبی مُمتدی عالِمِ علمِ ازلی باقری زاده‌ی زهرا و علی باقری کرببلا را چه عیان دیده‌ای سختیِ دوران و زمان دیده‌ای در وسط معرکۀ کربلا قلّۀ غم را به چهان دیده‌ای پیکر آغشته به خونِ حسین زیر سمِ اسب، چسان دیده‌ای هم تنِ عریان، بدنِ چاک چاک رأسِ شه تشنه لبان دیده‌ای هر طرف اعضای تنِ کشته‌ها کودک و هم پیر و جوان دیده‌ای شعله به سجادۀ سجاد را بینِ حرم گریه کنان دیده‌ای وقت فرارِ حرم اهل بیت قهقۀ شمر و سنان دیده‌ای غارتِ معجر، ز سرِ دختران دردسرِ پردگیان دیده‌ای حمله به ناموسِ خدا بارها با دلِ خون، اشکِ روان دیده‌ای در سفر کوفه و شام بلا گریۀ طفلان و زنان دیده‌ای در وسط مجلس نامحرمان طعنه به حورانِ جنان دیده‌ای عالِمِ علمِ ازلی باقری زاده‌ی زهرا و علی باقری @hajmahmoodzholideh
باز داغ تازه‌ای کرد، آهِ زهرا را بلند صوتِ جانسوزش کند فریاد دل‌ها را بلند کربلای دیگری خورده رقم در سامرا از نوایش بشنوید آوای طاها را بلند این حسینِ هفتم شاه شهیدان، هادی است کز میان حجره‌اش کرده‌است آوا را بلند عاقبت با زهر کینه چون پدر مسموم شد آنکه با عِلمش نموده، نام مولا را بلند اوست تا روز ابد، نام علی را زنده کرد تا کنیم اینک، صدای مأذنه‌ها را بلند او که چون جدش، زمین افتاد بینِ مقتلش همچنان ارباب، کرده از زمین ما را بلند با همه بی‌احترامی که به ‌او کردند باز کرد در عالم، مدارِ خُلقِ زیبا را بلند با ستم جنگید، با تیغ زبانِ فاطمی با جهاد علمی‌اش، کرد عِلمِ اَعلا را بلند خانه‌ی ظلمِ بنی‌عباس را ویرانه کرد ساخت در دلها، بنای آل زهرا را بلند بارها او را، ز خانه دشمنش آواره کرد لیک در کاخِ ستم، می‌خواند یکتا را بلند بعد از آن تخریبِ قبرِ جدّ مظلومش حسین هر سحر کرده نوای واحسینا را بلند تازیانه خوردنِ زینب، اَمانش را برید وای از دستی که شد، سیلیِ حَورا را بلند با ستم بردند در بزم شراب او را، ولی کرد با شمشیرِ شعرش، دادِ اعدا را بلند یادِ جد بی‌سرِ خود کرد، در آن بزم شوم خیزران انگار می‌شد، بر لب آقا بلند اهل‌ِبیتش را نیاوردند همراهش ،ولی یاد کرد از دستِ شومی که، شد آنها را بلند چشمِ هیزِ سرخ مویی، بیشتر از نیزه‌ها تا ابد کرده، صدای آل طاها را بلند @hajmahmoodzholideh
نی ما ز نسلِ طوفانیم، کارزار می‌خواهیم زیرِ خیمه‌ی آوار، اقتدار می‌خواهیم آب و نان نمی‌خواهیم، جسم و جان نمی‌خواهیم در محاصره حتی، ابتکار می‌خواهیم درد و داغِ ده‌ها سال، در حصارِ اُردوگاه زندگی رها از این، اضطرار می‌خواهیم غزه چون شود ویران، هم‌چون مردمِ ایران باز پرچمِ دین را، پایدار می‌خواهیم جامه‌ی شهادت را، بی‌کفن به تن کردیم کِی در این جهادِ سرخ، انتحار می‌خواهیم زیرِ بارشِ باروت، اَلاَمان نمی‌گوییم مرگِ کودکان را با، افتخار می‌خواهیم ما شهابِ ایمانیم، لشکر سلیمانیم هان ز فاتحِ خیبر، ذوالفقار می‌خواهیم فوجِ موشکِ سِجّیل، می‌زنیم بر صَهیون با حرامیان جنگی، مرگبار می‌خواهیم یکصدا و یک رنگیم، با ولی هماهنگیم تابعیم و نزدِ حق، اعتبار می‌خواهیم حکمِ سَیدُالقائد کی رها شود، هیهات دست و پا و سر سهل است، لاله‌زار می‌خواهیم ما نمازِ بیعت را، اقتدا به او کردیم پرچمِ فلسطین را، برقرار می‌خواهیم خطِّ سرخ و شطِّ خون، راهِ کربلائی هاست خویش را به عاشورا، وامدار می‌خواهیم دسته دسته می‌میریم، قطعه قطعه می‌گردیم جسم را پراکنده، بی‌مزار می‌خواهیم سال‌هاست میدانیم، منتقم ز راه آید انتقام می‌گیریم، انتظار می‌خواهیم دستِ غیبِ آن دلدار، با مقاومت شد یار قدس را به دیدارِ، آن نگار می‌خواهیم صوتِ یالِثاراتش، می‌رسد بگوش از دور بر ندای او لبیک، پای کار می‌خواهیم نصرتِ دفاع از قدس، عَن قریب می‌آید در بهارِ پیروزی، نوبهار می‌خواهیم در بهارِ آزادی، جای شاهدان سبز است مرکبِ شهیدان را، راهوار می‌خواهیم نی @hajmahmoodzholideh