#یا_رب_ادرکنی
توبه ای می طلبد عفوِ اِلهِ من و تو
که کند رحم به این ناله و آهِ من و تو
لطف حق منتظرِ بارشِ چشمان کسی است
تا بشویَد گُنه از روی سیاهِ من و تو
ابرِ رحمت چکد از گوشۀ چشمان دعا
قدرتی هست در این توشۀ آهِ من و تو
یک قَدَم مانده به تقدیرِ شب قدر بیا
نیست جُز آهِ سحرگاه – پناه من و تو
گِرِهی باز کن از رشتۀ غمهای بزرگ
تا گِرِه وا شود از ابروی ماه من و تو
چشمِ دل ماند ز دیدارِ نگارندۀ خویش
ای دل اینجاست خدا چشم به راه من و تو
چشمۀ آب بقا گر چه نَخُشکد هرگز؛
پس چه شد یک شبه خشکید نگاه من و تو؟
برو ای اهل ریا ، خشک مکن دریا را
با خدایند خلایق – نه سپاه من و تو
بس کن ای مدّعیِ دینِ نفاق آلوده
شهرمان تیره شد از رنگِ گناه من و تو
علّتِ اینکه نیامد پسرِ فاطمه چیست؟
مانده در پردۀ اعمالِ تباهِ من و تو !
گر شَوَد دستِ توسّل ز ولایت کوتاه
سامری می شکند قُبح گناه من و تو
هدف از خلقتِ ما معرفت محبوب است
این جهان نیست قدمگاهِ رفاه من و تو
نور ما نور حسین است – خدا می داند
کربلای دلِ ما هست گُواه من و تو
#یا_رب_ادرکنی
@hajmahmoodzholideh
#یا_رب_ادرکنی
زیباتر از دعا و عبادت چه لذتیست
بالاتر از امان الهی چه عزتیست
درمان درد های تمام جهان دعاست
الحق گدای اهل مناجات قیمتیست
حال دعاء حال بکا حال زمزمه
وقت سحر به شرط اطاعت چه ثروتیست
گفتم به کوی قبله حاجات رو کنم
دیدم کنار یار نه خواهش نه حاجتیست
اصلا خوش است کوی مناجات با حبیب
زیرا برای وقت ملاقات فرصتیست
کاری برای دلبر خود که نکرده ایم
یادش میان اشک و دعا خود محبتیست
شاید عزیز فاطمه مهمان ما شود
روضه بپا کنید که دلدار هیئتیست
با یک سلام تذکره کربلا دهد
با او اگر رویم به مقتل قیامتیست
ذکرش همیشه عمتی الزینب است وبس
با کعبة الرزیه به قلبش مصیبتیست
یاعمتی هنوز تنت درد میکند؟
در علقمه هنوز علمدار غیرتیست
عمه هنوز جمله تو میکشد مرا:
محرم نمانده وقت سواری چه غربتیست
حلق بریده از ته مقتل مرا که خواند
لبیک یا حسین من اینک ولایتیست
میآیم و رواست که در روز انتقام
اعلان کنم که بیرقم از جنس عصمتیست
#یا_رب_ادرکنی
@hajmahmoodzholideh
#یا_رب_ادرکنی
چه شیواست لحن مناجات با تو
چه زیباست وقت ملاقات با تو
چه غوغاست شبهای جمعه حریمت
بر این بندگانت مباهات با تو
چه خوب است حال خضوع و خشوعی
که پیوند دارند حاجات با تو
به ذکر علی با تو خلوت گُزیدن
قبولِ تمام عبادات با تو
به وقت سحر، گریه و توبه با من
به عشقِ حسینت مراعات با تو
بنام حسن گفتگوی تو با من
تَرحم به اهل موالات با تو
دعا و نوای دل و اشک، با من
ز چشمان زهرا مهمات با تو
خجالت ز کوه گنه با من اما
گذشت از جزا و مجازات با تو
تضرع به درگاه غفار با من
عبور از عذاب و مکافات با تو
چو آقا که دارد به نوکر توجه
توقع ز بنده، عنایات با تو
من و درد و داغ و بلا و مصیبت
تسلی به کوهِ مصیبات با تو
تو جَلوت دهی «لَستُ أهلاً لَهُ» را
که باشد تمام کرامات با تو
من و آرزوی شهادت به کویت
هدایت به سوی کمالات با تو
من آوارۀ روضۀ قتلگاهم
من آشفتۀ شعلۀ خیمه گاهم
#یا_رب_ادرکنی
@hajmahmoodzholideh
#یا_رب_ادرکنی
آلوده ام آلوده را هم راه باید داد
راهی نشان بر بنده گمراه باید داد
شرمنده ام شرمنده را تکریم باید کرد
تا میشود شرمنده را درگاه باید داد
عبد سراپا جرم را از در نمیرانند
آنکه زمین خورده مدد گه گاه باید داد
درمانده ام درمانده را هم یار باید شد
سلطان که میداند گدا را جاه باید داد
آقا بدیهای خودم را خوب میدانم
بد را نجات از دشمن بدخواه باید داد
من یوسف دل را به چاه سینه افکندم
گاهی طنابی در درون چاه باید داد
سر درنمی آوردم از کرب وبلا اصلاً
وقتی دلم میسوخت دیدم آه باید داد
ارباب آمد با غم خود آشنایم کرد
دیدم که دل را هدیه بر آن ماه باید
من تازه فهمیدم تمام عمر دنیا را
دل را,قیامت را, به قتلگاه باید داد
من از حرم تا قتلگاه یار را دیدم
جان را برای حفظ خیمه گاه باید داد
با گوش دل,در قتلگاهِ شاه بشنیدم
این نوحه را بر غربت این شاه باید داد
آقا گلی گم کرده ام رحمی به خواهر کن
قد کمان آورده ام رحمی به خواهر کن
#یا_رب_ادرکنی
@hajmahmoodzholideh
#یا_رب_ادرکنی
شب احیا سخن فراوان است
حرف ما امشب از جوانان است
ما گنه کار آمدیم درست
سست و بیمار آمدیم درست
سخن اما گناهِ فردی نیست
همگانی است، ورنه دردی نیست
درد ما از گناهِ یک نسل است
توبه از این گناه یک اصل است
درد ما درد قلّت شیعه است
بس گرفتار، ملت شیعه است
همه جا کشته میدهد شیعه
سر در این راه مینهد شیعه
گفت آن مرشدی که مشفق بود
کثرتِ ما ز نسل عاشق بود
گفت یارانِ من فراوانند
اُمتَم انقلاب سازانند
همه یاران او شهید شدند
یا که جانبازِ روسپید شدند
ما کجاییم و آن حضور کجاست؟
نسل آمادۀ ظهور کجاست؟
ای خوش آن روزها که برگردد
نسل شیعه زیاد تر گردد
ای خوشا دوستان تازه نفَس
مرگ بر دشمنان تازه نفَس
نشِنیدی ولی چه فرمودند
باز سید علی چه فرمودند
گر شنیدی حدیث عزت را
پس تلافی کنیم غربت را
نکند دشمنان فزون بشوند!
دوستان علی زبون بشوند!
و مبادا یهود، پیش اُفتد
ما خمود، او به فکر خویش اُفتد
باید آغاز کرد از هیئت
تا هدایت رسد به یک امت
امت شیعه نوجوان خواهد
حجة بن الحسن جوان خواهد
گر چه امروز هم فراوانند
در دفاع حرم جوانانند
باز هم کشته میدهد شیعه
سر براه علی نهد شیعه
نسل کوثر هماره زهرائیست
شیعه تا روز حشر مولائیست
هان! به کوریِّ چشم دشمنِ پست
نسل گودال، تا قیامت هست
روضۀ سر بریده باید خواند
هم ز حلق دریده باید خواند
روضۀ کوچه یادمان نرود
شام تا کوفه یادمان نرود
روضۀ تازیانه تازه شده
روضۀ دخترانه تازه شده
روضۀ دختر و کنیزی وای
شرح آن ماجرای هیزی وای
ما که خون از دو دیده میباریم
کینه ها بین سینه میکاریم
انتقام از یهود را داریم
قصد آل سعود را داریم
منتظر باش مکه! می آییم
ما پس از قدس، کعبه! می آییم
با علمدار و با علم آییم
با امام زمان حرم آییم
#یا_رب_ادرکنی
@hajmahmoodzholideh
#یا_رب_ادرکنی
#وداع_با_ماه_مبارک
من و دعای پیمبر چه ماه خوبی بود
کنار سفره ی حیدر چه ماه خوبی بود
که دیده بر سر یک سفره نوکر و ارباب
و همنشینیِ مادر چه ماه خوبی بود
من و غریب مدینه ، چه خلوتی، به به
به میزبانیِ کوثر چه ماه خوبی بود
به افتتاح و ابوحمزه و کمیل و مجیر
شدیم جوشنِ یکسر چه ماه خوبی بود
بخاطر شب قدرش گناه ما بخشید
و یک تولد دیگر چه ماه خوبی بود
چقدر گریه به غمهای کربلا کردیم
برای چادر و معجر چه ماه خوبی بود
شدیم یاور مظلومه ای به گودالی
که بوسه داشت به حنجر چه ماه خوبی بود
گریستیم به لبهای خشک سقا تا...
گلوی اکبر و اصغر چه ماه خوبی بود
شبی خرابه نشینِ سه ساله ای بودیم
سر پدر، شب دختر، چه ماه خوبی بود
سری زدیم گهی در تنور و گاهی دیر
سری زدیم به یک سر، چه ماه خوبی بود
ز کوچه های مدینه عبور میکردیم
کمک شدیم به مضطر چه ماه خوبی بود
برای پاره جگرها چه خوب گرییدیم
امان ز گریه ی خواهر چه ماه خوبی بود
گهی میان مناجاتهای نخلستان
شدیم همدم حیدر چه ماه خوبی بود
چه خوب شد که گرفتیم عبرت از کوفه
شدیم حامی رهبر چه ماه خوبی بود
برای ماه محرم ببند بارم را
رسیده ماه به آخر چه ماه خوبی بود
و کاش چون پسر مهزیار ميگفتند:
بیا به خیمه ی دلبر چه ماه خوبی بود
وداع ماه مبارک چه سخت و جانفرساست
شبیه روضه سختِ وداعِ کرب و بلاست
#یا_رب_ادرکنی
#وداع_با_ماه_مبارک
@hajmahmoodzholideh
#یا_رب_ادرکنی
#زمزمه
هردم ، شده این، آوای دلم
محشر نکنی، یارب خجلم
ای خالق نور العفو العفو
ای رب غفور العفو العفو
در کار خودم مضطر شده ام
دیر آمدم و بر در زده ام
منکه سرِ خود مهمان نشدم
با ذکر حسین جان آمده ام
گویم به سرور العفو العفو
ای رب غفور العفو العفو
دیدم همه کس را راه دهی
حتی به گدا درگاه دهی
منهم به طمع سوی تو شدم
تا جاه به این گمراه دهی
از بخل و غرور العفو العفو
ای رب غفور العفو العفو
گیرم همه خوب و من بَدِ بد
آیا بشوم از کوی تو رد
اینجا تو اگر عفوم نکنی
پس وایِ من و تنگیِ لََحَد
پایم لب گور العفو العفو
ای رب غفورالعفو العفو
اول ثمرِ بخشیدن من
لبخند حسین لبخند حسن
این قولِ شفاعت از حسنین
این عهد من و این بنده شدن
توّاب و شکور العفو العفو
ای رب غفور العفو العفو
بخشنده تویی ،شرمنده منم
زیبنده تویی ،بد بنده منم
آن وعدۀ تو، این توبۀ من
برگشتم و سر افکنده منم
مولای صبور العفو العفو
ای رب غفورالعفو العفو
یارب من و این عصیان چکنم
با دوری تو هر آن چکنم
مرهم به دل عترت نشدم
با شِکوِۀ این قرآن چکنم
گشتم ز تو دور العفو العفو
ای رب غفور العفو العفو
با اینکه بدم من با علی ام
این آب و گلم این یاعلی ام
تا فاطمی ام تا حیدری ام
من پشت سر مولا علی ام
این برگ عبور العفو العفو
ای رب غفور العفو العفو
تا شور حسین دارم بسرم
جانانه دفاع دارم ز حرم
خون شهدا در خون و رگم
من آبروی رهبر نبرم
با درک حضور العفو العفو
ای رب غفور العفو العفو
تا معجر پاره میکُشدَم
تا چادر خاکی میکِشدَم
از کوچه ی تنگ تا کوفه خدا
هر جا که بخواهد میبَردَم
شد روضه مرور العفو العفو
ای رب غفور العفو العفو
منکه به حرم آتش نزدم
من سد ره زهرا نشدم
منکه نزدم بر نیزه سری
من نوکر زینب تا ابدم
با نوحه و شور العفو العفو
ای رب غفورالعفو العفو
آندم که جدا شد سر ز قفا
بر آل علی شد جور و جفا
زیر سم اسب شد جسم حسین
در سلسله شد ناموس خدا
تا روز ظهور العفو العفو
ای رب غفورالعفو العفو
#یا_رب_ادرکنی
#زمزمه
@hajmahmoodzholideh
#یا_رب_ادرکنی
گر نبود آهِ سحرها به کجا میرفتم
بسته میشد همه درها به کجا میرفتم
خوب شد نیمه شبی را تو عطا فرمودی
ورنَه من وقت سحرها به کجا میرفتم
به منِ بار زمین مانده، اگر از عفوت...
کس نمیداد خبرها به کجا میرفتم
خوش بحالم که امامان، همه بابای منند
ورنَه جز سوی پدرها به کجا میرفتم
قبرِ من زیر کف پای حسین است، یقین
ورنَه با کاش و اگرها به کجا میرفتم
با هزاران نفر امشب به حرم آمده ام
جز حرم بسته است درها به کجا میرفتم
درد دل میکنم و خسته ز دستم نشوی
بی تو با خونِ جگرها به کجا میرفتم
اهل فتنه، اگر از قهرِ تو رسوا نشوند
اینهمه خوف و خطرها به کجا میرفتم
گر شهادت هنرِ مردمِ دیندار نبود
من ز تحریفِ هنرها به کجا میرفتم
گفت با جمجمه ای، مادرِ چندین مفقود
من بدنبال پسرها به کجا میرفتم
گر نبودند شهیدانِ مدافع ز حرم
پس بدنبال قَدرها به کجا میرفتم
گر نبودند غیوران، سپرِ ناموسم
وای، بی سینه سپرها به کجا میرفتم
نسلِ امروز که دیدند، ترور یعنی چه...
ننگ بر توطئه گرها به کجا میرفتم
جای جلّاد و شهید از چه عوض شد آنروز!؟
من و این نقد و نظرها به کجا میرفتم
راه را گم نکنی! کوچه بنام شهداست
گر خطا بود گذرها به کجا میرفتم
«هر که دارد هوس کرب و بلا بسم الله»
اربعین بی تو سفرها به کجا میرفتم
گر نمیبرد مرا کنجِ خرابه سرِ یار
در پِی نیزۀ سرها به کجا میرفتم
طاقتت نیست، که این روضه کنیزی دارد
ورنَه با آبروبَرها به کجا میرفتم
#یا_رب_ادرکنی
@hajmahmoodzholideh
#یا_رب_ادرکنی
#زمزمه_مناجات
ایکه خریدارم شدی، بی یارم و یارم شدی
دیدی زپا افتاده ام،زودی مددکارم شدی
حالا به این سوز و نوا
آورده ام دستِ دعا
یاسیدی یاربنا
یاسیدی یاربنا
با اینکه میدانی بَدم، کِی کرده ای از خود ردم
رو برنگرداندی زمن، من هم دوباره آمدم
ای مهربان یارم خدا
از خود مکن ما را جدا
یاسیدی یاربنا
یاسیدی یاربنا
دارم به لب صوت جلی، در میزنم با یاعلی
با حب حیدر در زدم، تا حل کنی هر مشکلی
خود گفته ای با مرتضا
کِی رَد کنم از در گدا
یاسیدی یاربنا
یاسیدی یاربنا
من آشنای این دَرم،امشب گریبان میدرم
یا اینکه میبخشی مرا، یا نام زهرا میبرم
دیگر نمیپرسی چرا
باید ببخشایم ترا
یاسیدی یاربنا
یاسیدی یاربنا
با زمزمه با شور و شین، دارم سخن با عالمین
ازمن چه خَلقی بَرتر است، دارم به دل حُب الحسین
دارم امید ای نینوا
خاکم شود کرب و بلا
یاسیدی یاربنا
یاسیدی یاربنا
از خیمه گاه تا قتلگاه، شد غرقِ سوز و اشک و آه
تا اسبِ بی صاحب رسید، افتاد غوغایی براه
مظلومه زینب در عزا
مظلوم میزد دست و پا
یاسیدی یاربنا
یاسیدی یاربنا
داد از چنین جور و جفا، وای از ذبیحاً بِالقَفا
یامنتقم یامنتقم، ألغوث أدرک زین جفا
یَومٌ بِصَدرالمصطفا
یومٌ عَلی وَجهِ الثَّرا
یاسیدی یاربنا
یاسیدی یاربنا
یا رافعَ المستضعفین، یا دافعَ المستکبرین
کوته کن از بیت الحرام، الساعه دست خائنین
جان امام مجتبا
ما را بقیع روزی نما
یاسیدی یاربنا
یاسیدی یاربنا
#یا_رب_ادرکنی
#زمزمه_مناجات
@hajmahmoodzholideh
#یا_رب_ادرکنی
ایکه نان و آب دادی، باز ناشکرت شدم
بهترین ارباب دادی باز ناشکرت شدم
با وجودی که نبودم دوست خوبت، ولی
اینهمه احباب دادی، باز ناشکرت شدم
یک زمان یار شهیدان بودم و بر بازویم
مُهری از اصحاب دادی باز ناشکرت شدم
روزۀ ماه مبارک را عطا کردی بمن
ناتوان را تاب دادی، باز ناشکرت شدم
تو مرا همسفرۀ خوبانِ عالم کرده ای
دلبرانِ ناب دادی، باز ناشکرت شدم
تا بگویم یاحسین، این دیده ابری میشود
یک دل بیتاب دادی، باز ناشکرت شدم
بین ظلمت، زهرۀ زهرا بدادم میرسد
تو بمن مهتاب دادی باز ناشکرت شدم
غرق در دریای عصیان، ناگهان گفتم حسن
این دُر نایاب دادی، باز ناشکرت شدم
نوکر و عبد و عبیدِ درگهِ مولا شدم
اینهمه القاب دادی، باز ناشکرت شدم
تشنۀ آب است اربابم، بمن با دست او
جرعه جرعه آب دادی، باز ناشکرت شدم
یک سلام افطار دادم بر در باب الحسین
پاسخ از هر باب دادی، باز ناشکرت شدم
کربلا میخواستم از تو به بیداری، ولی
دادِ دل در خواب دادی، باز ناشکرت شدم
نام من را ثبت کردی در میان زائران
رخصت سرداب دادی، باز ناشکرت شدم
عبد زهرای سه ساله هستم و شکرت کنم
کاش با یاد رقیه تا سحر ذکرت کنم
#یا_رب_ادرکنی
@hajmahmoodzholideh
#یا_رب_ادرکنی
هر کجا بِین دعا حال شما ریخت بهم
حال ما پیرو احوال شما ریخت بهم
این مناجاتِ ابوحمزه پر از کرب و بلاست
دل مجروح ز منوال شما ریخت بهم
افتتاح از غم هجرانِ که دارد شِکوه؟
عالَمی از غم آن خال شما ریخت بهم
چونکه صحبت ز سم مرکب دشمن آمد
بِین جوشن همۀ آل شما ریخت بهم
صحبت نیزه و شمشیر و سنان است اینجا
بدن کشتۀ گودال شما ریخت بهم
وسط معرکه این هلهله ها یعنی چه؟
حالم از دشمن خوشحال شما ریخت بهم
سلسله، عمۀ سادات، چه ربطی دارد
کعب نی سخت، پر و بال شما ریخت بهم
هم به پشتِ در و گودال و سیه چالِ ستم
بارها پیکر پامال شما ریخت بهم
یاد آن کوچه که افتاد زمین مادرتان
پیش حیدر همه آمال شما ریخت بهم
یاعلی! گرچه تو گفتی برسانند عبا
بانوی حامله دنبال شما ریخت بهم
بازویت بود همه عمر به میدان، زهرا
با غلافی همه نُه سال شما ریخت بهم
#یا_رب_ادرکنی
@hajmahmoodzholideh
#یا_رب_ادرکنی
نگاه ناب اربابم، مقرب میکند دل را
گنهکاریم اما او مهذب میکند دل را
مخور غم در حریمش، بال و پَر بشکسته هم آیی
چو فطرس از سلامِ خود لبالب میکند دل را
شده گاهی که می آیم پریشان حال و آشفته
خدا با ذکر یازهرا مرتب میکند دل را
گهی با خویش میگویم، نیایم بِین این خوبان
ولی یک یاعلی سرشارِ یارب میکند دل را
فقط میدانم اینجا لطف آقای خراسانی
بدون هیچ منّت همدمِ شب میکند دل را
رقیبم را عتیدم را بگو تا دیده بَربَندند
که بی شک حضرت سقا مؤدب میکند دل را
مراقب باش، تنها میهمان سفره اش باشی!
گهی یک لقمۀ چرکین مذبذب میکند دل را
گهی یکبار جارو میکشی این خانه را اما
بنام نامیِ نوکر مُلقّب میکند دل را
چه امشب سفره رنگین است و منهم اِشتها دارم
که احسانِ خدا مهمان زینب میکند دل را
مدافع در حرم میگفت از والاییِ زینب
به سربندی شهید راه مکتب میکند دل را
به دستِ بسته می بردند بانو را ز گودالی
که تسکین با رگِ ببریده بر لب میکند دل را
مناجات است و بشناسیم ارباب مناجاتی
چه اربابی که زیر پای مرکب میکند دل را
#یا_رب_ادرکنی
@hajmahmoodzholideh