eitaa logo
حکاکی اشک | پژوهشی در تاریخ اسلام
410 دنبال‌کننده
107 عکس
4 ویدیو
23 فایل
در حکاکی اشک، به تحلیل زوایای ناگفته تاریخ ائمه اطهار و ارائه نکات نوین در مقاتل می‌پردازیم. آماده دریافت نظرات و نکات شما هستم. @seyedahmadabotorabi sa.aboutorabi@ut.ac.ir
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله الرحمن الرحیم 🔻 السلام علیک یا اباعبدالله الحسین علیه السلام 🔻 نکاتی از مقتل سیدالشهدا علیه السلام پیشاپیش از امام زمان عج الله تعالی فرجه الشریف عذر میخواهم بابت این چند خط. ۱- اباعبدالله الحسین علیه السلام در کربلا پنجاه و چند سال سن داشت، در کربلا حضرت نمیتوانست یکجا بایستد چون ۴۰۰۰ نفر تیرانداز بودند و عده ای سنگ انداز بودند، لحظه ای توقف مساوی بود با اصابت تیر و سنگ البته این اتفاق افتاد، زمانی که گفتند فوقف و قد ضعف عن القتال اتاه حجر علی جبهه...مثیرالاحزان ص۷۳ حضرت لحظه ای ایستاد تا نفس تازه کند که سنگی آمد بر پیشانی حضرت اصابت کرد. ۲- بعد از شهادت ابالفضل علیه السلام دشمنان به اباعبدالله و خیمه گاه نزدیک تر شدند ، حضرت هم گویا خیلی از خیمه ها دور نمیشدند. ۳- امام نگران خیمه هایش بود، بعد از شهادت ابالفضل علیه السلام و قبل از رفتن به میدان بانگ زد که هل من ذاب عن حرم رسول الله، مثیرالاحزان ص۷۰ سپس به میدان رفت و می جنگید و رجز می خواند انا حسین ابن علی احمی عیالات ابی مناقب ج۴ ص ۱۱۰ حتی لحظات آخرش هم نگاهی به خیمه ها داشت تدیر طرفا خفیا الی رحلک و بیتک،(زیارت ناحیه، المزار الکبیر ص۵۰۴) ۴- اباعبدالله تا جان داشت از خیام خود دفاع کرد، دشمن هم برای اینکه امام را به تسلیم وادار کند در زمان حیاتش به خیامش حمله کرد، که حضرت بانگ زد یا شیعه ال ابی سفیان، اگر در دنیا دین ندارید لااقل ازاده باشید. لهوف ۱۲۰ ۵- وقتی تیر به سینه امام حسین علیه السلام اصابت کرد، حضرت نتوانست تیر را از جلوی سینه در بیاورد، و مجبور شد از پشت سر در بیاورد، شاید دشمن خیلی نزدیک شده بود به حضرت... به تو از یک قدمی تیرزدند... ۶- در وداع حضرت با اهل حرم جناب سکینه ناله برآورد، حضرت او را در آغوش گرفت و فرمود( نقل به مضمون): دخترم تا زمانی که روح در تن دارم مانند یتیمان گریه نکن و قلبم را مسوزان. لاتحرقی قلبی بدمعک حسره مادام منی الروح فی جثمانی مناقب ابن شهر آشوب ج۴ ص ۱۰۹ ۷- از مصائب و بلایایی که بر اباعبدالله علیه السلام وارد شد یکی این بود که تیری که به سینه مبارک اصابت کرد، تیری مسموم بود. فاخذ الثوب لیمسح الدم عن جبهته فاتاه سهم مسموم له ثلاث شعب فوقع علی قلبه... لهوف/۱۲۱ امام حسین علیه السلام مسموم هم شده بود در عین تشنگی شدید. ۸- حضرت در حال وداع با اهل بیتش بود که عمر سعد بانگ زد که منتظر چه هستین، اگر او از وداع فارق شود قسمت چپ و راست لشکر را یکی می کند. حضرت در کنار اهل بیتش بود که تیرباران خیام شروع شد و انقدر تیر زدند که تیرها طناب های خیمه ها را پاره کردند و زنان وحشت زده و فریادکنان به خیمه ها رفتند. مقتل مقرم/ ۲۷۸ ۹- کوفیان اباعبدالله علیه السلام را خارجی میدانستند(العیاذ بالله) کار به جایی رسید که اباعبدالله دعای قربانی میخواند. بسم الله و بالله و علی مله رسول الله حضرت میخواهد بگوید من مسلمانم ای اهل کوفه... ۱۰- در زیارت ناحیه مقدسه اینطور آورده که گویا حضرت وقتی جان داشتند و از اسب بر زمین افتادند و اسبها بر حضرت... فهویت الی الارض جریحا تطئوک الخیول بحوافرها... بحارالانوار ج۹۸ ص ۳۲۲ ۱۰-آجرک الله یا صاحب الزمان رمل بیابان نمک دارد، بدنی زخمی اگر بر رمل قرار بگیرد بگونه ای که مرمل بدماء شود چه عذابی می کشد. تشنگی، مسمومیت بر اثر تیر سه شعبه، زخم تیرها و رمل بیابان ۱۱- خاندان اباعبدالله با دیدن اسب حضرت گویا شوکه شدند، چه دیدند؟ زین واژگون شده... از این حالت زین متوجه شدند امام به شکل بدی زمین خورده... و نظرن سرجک علیه ملویا زین واژگون شده را دیدند که به سمت قتلگاه دویدند. المزار الکبیر-ص ۵۰۴ ۱۲- امشب وقتی قاسم پرسید عموجان من هم شهید می شوم و حضرت خبر شهادت را داد فرمود همه ی مردان ما به بلا عظیم دچار می شوند، حتی کودکم کودک شیرخواره ام نیز شهید میشود، قاسم گفت: عموجان، یا عمَّ و یصلون الی النساء حتی یقتل عبدالله آیا به خیام زنها حمله می کنند وشیرخواره ات را می کشند؟ قاسم و باقی‌اهل بیت و اصحاب چه کشیدند با فکر حمله دشمنان به خیام. الهدایه الکبری، ص ۲۰۴ شدت مصیبات به حدی است که نمیشود بیش از این نوشت... اعظم الله اجورنا و اجورکم بمصابنا بالحسین علیه السلام التماس دعا 🔻 | پژوهشی در تاریخ اسلام 🔻 https://eitaa.com/joinchat/428671176C1b2b3c13c9
کوفه قرار بود پایگاه اهل بیت شود. قرار بود امام به کوفه برود و حکومت اهل بیت تشکیل شود. نشد. کوفه بر سر قرارش نماند. ۱۸ هزار نفر با امام بیعت کردند. ۳۰ هزار نفر در جلوی امام صف کشیدند. امام را کشتند. سرش را هدیه برای عبیدالله و یزید بردند. حالا نوبت خاندانش بود. اهل بیت امام را وارد کوفه کردند. بزرگ این خاندان حالا زینب کبری دختر امیرالمومنین است. امیرالمومنین حاکم کل جهان اسلام بود. +کی؟ - ۲۰ سال قبل +پایتخت حکومتش کجا بود؟ -کوفه حالا فرزندانش را به شهری که پدرشان حاکمش بود مانند اسیران ترک و دیلم (یعنی نامسلمان) آوردند. +مردم کوفه چه کردند؟ -جمع شدند تا اسیر ببینند! خدا می‌داند آنها که جمعدمی‌شدند اسیر ببینند چه نیتی داشتند. بگذریم. خوب نیست آدم به خیلی چیزها فکر کند. حال و روز بهم ریخته اسرا مردم کوفه را به ضجه و گریه انداخت. اما دیگر چه فایده.... 🔻 | پژوهشی در تاریخ اسلام 🔻 https://eitaa.com/joinchat/428671176C1b2b3c13c9
بسم الله الرحمن الرحیم السلام علیک یا اباعبدالله 📚ورود اهل بیت به کوفه 🔻دوازدهم محرم اهل بیت امام حسین علیه‌السلام را وارد کوفه کردند. 🔻اتفاقاتی در زمان ورود اهل بیت رخ داده که ضمن ترسیم فضا شرایط سخت اهل بیت را بیان می‌کند. 🔻این نکته هم قابل توجه هست که کوفه شهر محبین امام حسین علیه السلام بود . وقتی در کوفه اینگونه شد در شام بر اهل بیت چه گذشت؟ 🔸 اول یزیدیان ناموس پیغمبر را همانند اسیران وارد کوفه کردند. ساقَ القَومُ حَرَمَ رَسولِ اللّه ِ صلى الله عليه و آله مِن كَربَلاءَ كَما تُساقُ الاُسارى الفتوح : ج 5 ص 120 🔸دوم سربازان این اسیران را دوره کرده بودند. مَعَهُمُ الأَجنادُ مُحيطونَ بِهِم الأمالي للمفيد : ص 321 ح 8 🔸سوم اهل بیت را بر شتران بی جهاز و پوشش وارد کوفه کردند. اُقبِلَ بِهِم عَلَى الجِمالِ بِغَيرِ وِطاءٍ الأمالي للمفيد : ص 321 ح 8 🔸چهارم هنگام ورود اهل بیت مردم جمع شدند تا اسیران جدید را ببینند. وَاجتَمَعَ النّاسُ لِلنَّظَرِ إلى سَبيِ آلِ الرَّسولِ مثير الأحزان : ص 85 🔸پنجم حالت این اسیران گویا طوری بود که با اسرای دیگر تفاوت داشت. این اسیران شبیه اسیران ترک و دیلم نبودند. به زبان عربی صحبت می‌کردند. لذا برای برخی از اهل کوفه جای تعجب داشت که این ها کیستند؟ پس پرسیدند شما کیستید؟ گفتند ما از خاندان رسالتیم! فَأَشرَفَتِ امرَأَةٌ مِنَ الكوفِيّاتِ ، فَقالَت : مِن أيِّ الاُسارى أنتُنَّ ؟ فَقُلنَ : نَحنُ اُسارى آلِ مُحَمَّدٍ صلى الله عليه و آله . الملهوف : ص 190 🔸ششم نوع پوشش این اسیران طوری بود که شایسته خاندان نبوت نبود. لذا تا فهمیدند که این اسیران از خاندان پیغمبر هستند برایشان البسه و چادرهایی آوردند تا خود را بپوشانند. فَجَمَعَت مُلاءً واُزُرا ومَقانِعَ فَأَعطَتهُنَّ فَتَغَطَّينَ چادر و پيراهن و مقنعه جمع كرد و به آنان داد تا خود را بپوشانند . الملهوف : ص 190 🔸هفتم با دیدن این صحنه و حالت اسیران زن‌های کوفی به گریه افتادند. انقدر گریه کردند که صدای گریه‌شان بلند شد. مردها هم همراه زن‌ها گریه می‌کردند. تا جایی که صدای ضجه‌شان بلند شد. مردها موی صورت می‌کندند. زن ها لطمه به صورت می زدند. امام زین‌العابدین با دیدن این صحنه فرمود اگر شما اینگونه گریه می‌کنید پس عزیزان ما را چه کسی کشت؟ ألا إنَّ هؤُلاءِ يَبكونَ ويَنوحونَ مِن أجلِنا ، فَمَن قَتَلَنا ؟! الفتوح : ج 5 ص 120 🔻 | پژوهشی در تاریخ اسلام 🔻 https://eitaa.com/joinchat/428671176C1b2b3c13c9
کاروان اسرا وارد شهر کوفه شد. کوفیان جمع شدند تا ببینند این اسیرانی که مردانشان بر حاکم وقت خروج کرده‌اند کیستند؟ مردان ابن‌زیاد دور اسرا را گرفته‌ بودند و مست از این پیروزی ظاهری بودند. ابن‌زیاد می‌خواست همه ببینند عاقبت خروج بر یزید چیست! تا به حالا اسیرانی که به این شهر وارد می‌شدند دو ویژگی داشتند ۱- نامسلمان بودند ۲-غیرعرب بودند. حالا این اسیران هم شبیه همان‌ها وارد شهر شدند اما هم به زبان عربی فصیح صحبت می‌کردند و هم آیات قرآن را می‌خواندند. ماجرا جالب شده بود که ناگهان با پرسش زنی، شالوده فکر و خیالات کوفیان فروریخت. زنی پرسید شما اسیران کدام قومید؟ گفتند ما اسیران از خاندان پیغمبریم. مردم تازه فهمیده بودند چه شده است. و حالا شروع به سرزنش خود می‌کردند. اما چه فایده؟ بعد از حسین سرزنش چه سودی دارد؟ بعد از حسین هزار هزار هم که کشته شوی و بکشی حسین که زنده نمی‌شود! ننگ کشتن حجت خدا که پاک نمی‌شود. زینب کبری که بار حفاظت از جان امام سجاد را به دوش می‌کشید و علمدار کاروان اسرا بود آغاز به سخن کرد. یک اسکتوا گفت و همه ساکت شدند. حتی باد هم نوزید. حتی زنگ شتران به صدا حرکت در نیامد. او آن‌روز علی ترین زن روی زمین بود. 🔻 | پژوهشی در تاریخ اسلام 🔻 https://eitaa.com/joinchat/428671176C1b2b3c13c9
بسم الله الرحمن الرحیم السلام علیک یا اباعبدالله 📚 ای اهل کوفه 📍 هشت ویژگی کوفیان در کلام حضرت زینب سلام‌الله‌علیها 🔻ابن زیاد می‌خواست همه از پیروزی‌اش باخبر شوند. 🔻پس اعلام کرد که قرار است اسیران را وارد کوفه کنند. مردم جمع شدند تا ببینند این اسیران چه کسانی هستند. 🔻با ورود اسرا مردم دیدند این افرادی که شبیه اسیران غیرمسلمان وارد شهر شده‌اند به زبان عربی صحبت می‌کنند و آیات قرآن می‌خوانند. 🔻زینب کبری در همان ابتدا کوفیان را خطاب قرار داد و با برشمردن صفات زشتشان آنان را مذمت کرد. 🔻بعد از این خطبه صدای ضجه کوفیان بلند شد. 🔸اول ای اهل کوفه؛ ‌ای اهل نیرنگ و نفاق! یا اهلَ الکوفَةِ، یا اهلَ الخَترِ وَالخَذلِ 🔸دوم کار شما «بدان زنی ماند که رشته خویش را پس از محکم تابیدن، باز می‌گشود؛ (از آن‌رو که) سوگندهایتان را (وسیله) خیانت و فریب میان خود قرار می‌دهید» الا فَلا رَقَاَتِ العَبرَةُ، ولا هَدَاَتِ الرَّنَّةُ، انَّما مثَلُکُم کَمَثَلِ» «(الَّتی نَقَضَتْ غَزْلَهَا مِن بَعْدِ قُوَّةٍ اَنکَـثًا تَتَّخِذُونَ اَیْمَـنَکُمْ دَخَلَا بَیْنَکُمْ) سوره نحل، آیه 92 🔸سوم آیا در شما چیزی جز تکبر و خودستایی، (سینه‌های پر از) کینه، چاپلوسی کنیزکان و طعنه‌زنی دشمنان وجود دارد؟ آیا شما جز به سبزه‌های روییده در منجلاب یا گچبری‌هایی بر گور (مردگان) می‌مانید؟ الا وهَل فیکُم الَا الصَّلَفُ وَالشَّنَفُ، ومَلَقُ الاِماءِ، وغَمَزُ الاَعداءِ؟ وهَل انتُم الّا کَمَرعی عَلی دِمنَةٍ، وکَفِضَّةٍ عَلی مَلحودَةٍ 🔸چهارم بسیار بگریید و‌ اندک بخندید که به ننگ و عاری آلوده شدید که هرگز از دامانتان شسته نخواهد شد. فَابکوا کَثیرا وَاضحَکوا قَلیلاً، فَلَقَد فُزتُم بِعارِها وشَنارِها، ولَن تَرحُضوها بِغَسلٍ بَعدَها ابَدا 🔸پنجم تلاشتان هدر رفته و در معامله زیان کرده‌اید. به خشم خدا بازگشتید و ذلت و خواری به نام شما زده شد. لَقَد خابَ السَّعیُ وخَسِرَتِ الصَّفقَةُ، وبُؤتُم بِغَضَبٍ مِنَ اللّه» (برگرفته از سوره بقره آیه ۹۱) «وضُرِبَت عَلَیکُمُ الذِّلَّةُ وَالمَسکَنَةُ» 🔸ششم به راستی کاری چنان زشت و ناپسند کردید که نزدیک است از زشتی آن آسمان‌ها از هم بشکافد و زمین بگسلد و کوه‌ها در هم شکسته، فروریزد». (لَّقَدْ جِئْتُمْ شَیْـئا اِدًّا• تَکَادُ السَّمَـوَ تُ یَتَفَطَّرْنَ مِنْهُ وَ تَنشَقُّ الْاَرْضُ وَ تَخِرُّ الْجِبَالُ هَدًّا)[سوره مریم، آیه۸۹-۹۰.] 🔸هفتم می‌دانید چه جگری از رسول خدا دریدید و چه پرده‌نشینانی را از حریم و حرمش بیرون کشیدید و چه خونی از او ریختید؟ اتَدرونَ ایَّ کَبِدٍ لِرَسولِ اللّه ِ فَرَیتُم؟ وایَّ کَریمَةٍ لَهُ ابرَزتُم؟ وایَّ دَمٍ لَهُ سَفَکتُم؟ 🔸هشتم کار شما به زنی زشت و نادان و حریص مانَد که (صفات زشتش) زمین و آسمان را انباشته است. لَقَد جِئتُم بِها شَوهاءَ خَرقاءَ، شَرُّها طِلاعُ الاَرضِ وَالسَّماءِ 📎 (منبع: بلاغات النساء ص23) 🔻 | پژوهشی در تاریخ اسلام 🔻 https://eitaa.com/joinchat/428671176C1b2b3c13c9
دستگاه محاسباتی مردم در طول پنجاه سال بعد از پیغمبر چنان تغییر کرده بود که قتل امام حسین علیه‌السلام نوه پیغمبر و غارت و اسارت ناموس او را امری الهی می‌دیدند. و آنان که بنی‌امیه را به حکومت رساندند برای توجیه خود و اعمالشان سعی کردند تا دستگاه محاسباتی مردم را تغییر دهند. مثلا جایگاه جانشینی پیامبر از شخص مقدس به صندلی مقدس تغییر کرد! یعنی مهم نبود که چه کسی جانشین پیامبر می‌شود مهم این بود که این صندلی و منبر مقدس است هر کس رویش نشست مقدس است ولو اینکه باشد یا دیگری! یا اینکه گفتند که گفته خود پيغمبر مقدس و معصوم است؟ البته این حرکت از زمان خود پیامبر شروع شد. در موارد مختلف سعی کردند تا پیامبر را از جایگاه عصمت به سان یک رهبر معمولی جائزالخطا و حتی گاهی دارای اشتباهاتی معرفی کنند.(معاذالله) مجموعه‌ این اقدامات منجر به این شد که مردم نسبت به قتل امام حسین بی تفاوت نباشند! عده‌ای قتل امام را درست و عده‌ای حرکت امام را غلط می‌دیدند. کار به جایی رسید که مردم مدینه برای شراب‌خواری و باقی گناهان یزید اقدام به قیام کردند اما برای قتل امام توسط او نه! 🔻 | پژوهشی در تاریخ اسلام 🔻 https://eitaa.com/joinchat/428671176C1b2b3c13c9
بسم الله الرحمن الرحیم السلام علیک یا اباعبدالله 📚 کار خدا بود؟؟!! 🔸 ابن‌زیاد مست از پیروزی ظاهری‌اش بر اباعبدالله‌ الحسین علیه‌السلام می‌خواست تا همه قدرت او را ببینند. 🔻وقتی او پسر پیغمبر را اینگونه می کشد دیگر باقی مخالفین حساب کار دستشان می‌آید. برای اینکه بتواند قدرت‌نمایی‌اش را کامل کند 2 جلسه در بدو ورود اسرا تشکیل داد. 🔺جلسه اول بار عامی بود که مردم داده شد و روسای قبایل و مردم عادی را به دارالاماره راه دادند تا برخورد ابن‌مرجانه با اهل بیت را ببینند و جلسه دوم در مسجد بود که به مردم گزارش فتح و ظفر خویش را داد. هر کدام از این جلسات نکاتی دارد که در ادامه می‌آید. 🔸 اول 📍جسارت به سر مقدس بعد از آنکه مردم و بزرگان قبایل آمدند، سر مقدس امام را در جلوی عبیدالله قرار دادند و او مدتی با چوب دستی‌‌اش به سر مقدس جسارت کرد. این رفتار او با سر نوه پیغمبر در دل‌های بزرگان قبایل و مردم ترسی ایجاد کرد. فَإِذا رَأسُ الحُسَينِ عليه السلام مَوضوعٌ بَينَ يَدَيهِ ، وإذا هُوَ يَنكُتُ بِقَضيبٍ بَينَ ثَنِيَّتَيهِ ساعَةً تاريخ الطبري : ج 5 ص 456 🔸دوم 📍مقدس نمایی جنایت(پیروزی خدا) این کار ابن‌زیاد(جسارت به سر مطهر) آنقدر امری فجیع و هولناک بود که زید ابن ارقم گریان شد و نتوانستند تحمل کند و به او اعتراض کرد که داری جایی را با چوب‌دستی‌ات می‌زنی که خودم دیدم پیامبر آنجا را می‌بوسیده است. اما او در پاسخ گفت: آیا از پیروزی خدا گریانی؟ فَقالَ لَهُ ابنُ زِيادٍ : أبكَى اللّه ُ عَينَيكَ ، أتَبكي لِفَتحِ اللّه ِ ؟ الإرشاد : ج 2 ص 114 🔸سوم 📍کار خدا بود ابن‌زیاد تاکید بسیاری داشت بر اینکه بگوید قتل امام حسین؟ع؟ کار خدا بود. و مشیت الهی این بود که کسی که بر حاکم بر حق مسلمین (یعنی یزیدلعنه‌الله) قیام کند توسط سربازان خدا کشته می‌شود. و این امر الهی است و ما هم حکم خدا را اجرا کردیم. البته این موضوع در کلام و رفتار باقی قاتلان امام نیز نمایان بود. 🔸چهارم 📍دیدی خدا چه کرد؟ برای نمونه او در مواجهه با حضرت زینب؟سها؟ با اشاره به کشته شدن اهل بیت ایشان می‌گوید: ديدى خدا با خاندانت چه كرد؟ یعنی آن جنایتی که در کربلا رخ داده همه‌اش حکم خدا بود و ما مجریان حکم خدا بودیم که پسر پیغمبر را کشتیم! فَكَيفَ رَأَيتَ اللّه َ صَنَعَ بِأَهلِ بَيتِكَ ؟ الطبقات الكبرى (الطبقة الخامسة من الصحابة) : ج 1 ص 481 🔸پنجم 📍خدا شما را رسوا کرد؟ نمی‌شود گفت که مردم نسبت به قتل امام کاملا بی تفاوت بودند. امام نوه پیغمبر خدا بود و در زهد و تقوی شهره بود اما چرا مردم پذیرفتند این قتل و جنایت و غارت را؟ چون بنی‌امیه و قبل‌ترش دستگاه محاسباتی مردم را تغییر داده بودند. آنها می‌گفتند یزید حاکم و بر حق است. هر کس که در مقابل او بایستد ناحق است. باید کشته شود. حکم خدا این است. اگر ایرادی دارید به خدا باید بگیرید که این حکم را داده!!!! فَقالَ لَها عُبَيدُ اللّه ِ : الحَمدُ للّه ِِ الَّذي فَضَحَكُم وقَتَّلَكُم وأكذَبَ اُحدوثَتَكُم ! عبيد اللّه به او گفت : ستايش ، خدايى را كه شما را رسوا كرد و شما را كُشت و سخن دروغتان را آشكار كرد ! تاريخ الطبري : ج 5 ص 457 🔸ششم 📍خدا علی ابن الحسین را کشت! تاکید زیاد عبیدالله بر اینکه جنایتش را به خدا نسبت دهد جالب توجه است. بعد از آنکه حضرت زینب سلام‌الله‌علیها جوابی کوبنده به او داد و نظریه او را در جلوی همه مردود کرد او به امام سجادعلیه‌السلام رو کرد و پس از اینکه فهمید او علی‌بن الحسین علیهماالسلام است به گفت آیا خدا علی ابن الحسین را در کربلا نکشت؟ فَقالَ لَهُ : ألَم يَقتُلِ اللّه ُ عَلِيَّ بنَ الحُسَينِ ؟ أنساب الأشراف : ج 3 ص 412 🔸هفتم 📍خدا حق را پیروز کرد! بعد از بار عام عبیدالله در کاخ حالا وقت سخنرانی برای مردم در مسجد رسیده بود. او باز هم تاکید می‌کند که این پیروزی و کشته شدن امام و یارانش امری الهی بود و خواست خدا بر این بود که حق! (یعنی یزید و بنی امیه) را پیروز گرداند. صَعِدَ المِنبَرَ ابنُ زِيادٍ ، فَقالَ : الحَمدُ للّه ِِ الَّذي أظهَرَ الحَقَّ وأهلَهُ ، ونَصَرَ أميرَ المُؤمِنينَ يَزيدَ بنَ مُعاوِيَةَ وحِزبَهُ ، وقَتَلَ الكَذّابَ ابنَ الكَذّابِ الحُسَينَ بنَ عَلِيٍّ وشيعَتَهُ . تاريخ الطبري : ج 5 ص 458 🔻 | پژوهشی در تاریخ اسلام 🔻 https://eitaa.com/joinchat/428671176C1b2b3c13c9
بسم الله الرحمن الرحیم السلام علیک یا اباعبدالله 📚 من نگفتم بکشد! 🔸یزید میگفت خدا لعنت کند عبیدالله را که حسین را کشت. اگر نمی کشت هم من راضی بودم. 🔻یعنی من دستور ندادم که حسین را بکشد! این را در شام بعد از آنکه اهل بیت امام را با آن وضع فجیع از کوفه به شام برده بودند گفته بود. 🔻اما آیا او نگفته بود امام را بکشند؟ 🔸اما کشته شدن امام و کاری که اسرا بعد از شهادت امام انجام دادند باعث شد که یزید مجبور شود کفرش را پنهان کند و نفاق در پیش گیرد. 📍شهادت امام باعث شد که دیگر هیچ کدام از حاکمان نتوانند علنا اظهار کفر کنند. 🔺این بخشی از ثمرات قیام و شهادت امام حسین علیه‌السلام برای عالم اسلام بود و هست. 🔻 | پژوهشی در تاریخ اسلام 🔻 https://eitaa.com/joinchat/428671176C1b2b3c13c9
بسم الله الرحمن الرحیم السلام علیک یا اباعبدالله 📚 من نگفتم بکشد 🔸اول در ماه رجب سال ۶۰ وقتی معاویه مرد یزید نامه‌ای به ولید بن عتبه حاکم مدینه نوشت که از حسین بیعت بگیر و اگر بیعت نکرد او را بکش و سرش را برای من بفرست! 🔺فَخُذِ الحُسَينَ بنَ عَلِيٍّ وعَبدَ الرَّحمنِ بنَ أبي بَكرٍ وعَبدَ اللّه ِ بنَ الزُّبَيرِ وعَبدَ اللّه ِ بنَ عُمَرَ بنِ الخَطّابِ أخذا عَنيفا لَيسَت فيهِ رُخصَةٌ ؛ فَمَن أبى عَلَيكَ مِنهُم فَاضرِب عُنُقَهُ وَابعَث إلَيَّ بِرَأسِهِ الفتوح : ج 5 ص 9 🔸دوم وقتی یزید باخبر شد که مسلم نماینده امام در کوفه است به عبیدالله حکمی داد که به کوفه برو و مسلم را بکش و قائله حسین را ختم کن. 🔺فَانظُر أينَ تَطلُبُ مُسلِمَ بنَ عَقيلِ بنِ أبي طالِبٍ بِها ، فَاطلُبهُ طَلَبَ الخَرَزَةِ ، فَإِذا ظَفِرتَ بِهِ فَاقتُلهُ ، ونَفِّذ إلَيَّ رَأسَهُ ، وَاعلَم أنَّه لا عُذرَ لَكَ عِندي دونَ ما أمَرتُكَ بِهِ ، فَالعَجَلَ العَجَلَ ، وَالوَحا الوَحا الفتوح : ج 5 ص 36 . 🔸سوم یزید حتی منصوبان پدرش را که با امام حسین مماشات کرده بودند عزل کرد. عَزَلَ يَزيدُ بنُ مُعاوِيَةَ الوَليدَ بنَ عُتبَةَ عَن إمرَةِ المَدينَةِ لِتَفريطِهِ ، البداية والنهاية : ج 8 ص 148 و نیز نعمان بن بشیر را که حاکم کوفه بود عزل کرد و ابن‌زیاد را به حکومت کوفه گمارد. 🔸چهارم به دستور یزید اهل بیت امام را از کوفه به شام بردند به چه وضعی؟ حضرت زینب اینکونه وصف می کند این حال را! 🔺وسَوقُكَ بَناتِ رَسولِ اللّه ِ سَبايا ؟ قَد هَتَكتَ سُتورَهُنَّ ، وأبدَيتَ وُجوهَهُنَّ ، يَحدو بِهِنَّ الأَعداءُ مِن بَلَدٍ إلى بَلَدٍ ، ويَستَشرِفُهُنَّ أهلُ المَناقِلِ [4] ويَبرُزنَ لِأَهلِ المَناهِلِ [5] ، ويَتَصَفَّحُ وُجوهَهُنَّ القَريبُ وَالبَعيدُ ، وَالغائِبُ وَالشَّهيدُ ، وَالشَّريفُ وَالوَضيعُ ، وَالدَّنِيُّ وَالرَّفيعُ ، لَيسَ مَعَهُنَّ مِن رِجالِهِنَّ وَلِيٌّ ، ولا مِن حُماتِهِنَّ حَميمٌ ، 🔻دختران پيامبر خدا صلى الله عليه و آله را به اسارت مى بَرى ، پرده شان را دريده اى و صورت هايشان را آشكار نموده اى و دشمنان ، آنان را از اين شهر به آن شهر مى برند و مسافران ، آنان را مى نگرند و در جلوى چشم اهالىِ آبادى ها ، ظاهر مى شوند و نزديك و دور و حاضر و غايب و شريف و پست و فرودست و فرادست ، صورت هايشان را مى بينند ، [در حالى كه] كسى از مردانشان ، سرپرست آنها نيست و حمايتگرى ندارند ؟! الاحتجاج : ج 2 ص 123 الرقم 173 🔸پنجم یزید اگر ناراحت بود از کشته شدن امام، دیگر دستور نمی داد شهر را طوری تزیین کند که به دیده غیر شامیان انگار جشن بزرگی دارند! از قول سهل ساعدی نقل شده وقتی وارد شام شد گفت: 🔻لَعَلِّ لِأَهلِ الشّامِ عيدا لا نَعرِفُهُ نَحنُ مقتل الحسين عليه السلام للخوارزمي : ج 2 ص 60 و مردم آنقدر شاد از کشتن دشمن اصلی حکومت باشند که دف و طبل زنان به رقص و پای کوبی بپردازند. وهُم فَرِحونَ مُستَبشِرونَ ، وعِندَهُم نِساءٌ يَلعَبنَ بِالدُّفوفِ وَالطُّبولِ  🔸ششم اگر کشته شدن حسین علیه‌السلام تنها نوه پیغمبر آنقدر بر یزید گران تمام شد پس چرا می گفت کاش بزرگان بنی امیه که در بدر کشته شدند بودند و می دیدند چطور انتقام گرفتم! 🔻لَيتَ أشياخي بِبَدرٍ شَهِدوا جَزَعَ الخَزرَجِ مِن وَقعِ الأَسَل 0 لَأَهَلّوا وَاستَهَلّوا فَرَحا ولَقالوا يا يَزيدُ لا تُشَل 0 0 فَجَزَيناهُم بِبَدرٍ مَثَلاً وأقمَنا مِثلَ بَدرٍ فَاعتَدَل 0 0 لَستُ مِن خِندِفَ [2] إن لَم أنتَقِم مِن بَني أحمَدَ ما كانَ فَعَل 🔺كاش پدرانم در بدر ، اكنون بودند و بى تابى خزرج را از زخم سلاح مى ديدند ! 0 0 هلهله مى كردند و از شادى ، فرياد مى كشيدند و مى گفتند : اى يزيد ! پاينده و سربلند باشى . 0 0 ما جزاى بدر را به آنها داديم و مانند آن را بر سرشان در آورديم و اكنون ، برابريم . 0 0 من از خِندِف [1] نيستم ، اگر انتقام آنچه را خاندان احمد كرده اند ، از آنها نگيرم 🔸پس چرا می گفت بنی‌هاشم با حکومت بازی کرد و نبوت و وحیی در کار نبود! 🔻لَعِبَت هاشِمُ بِالمُلكِ فَلا خَبَرٌ جاءَ ولا وَحيٌ نَزَلَ هاشميان ، با فرمان روايى ، بازى كردند ، و گر نه نه خبرى آمده و نه وحيى نازل شده است الاحتجاج : ج 2 ص 122 الرقم 173 🔻 | پژوهشی در تاریخ اسلام 🔻 https://eitaa.com/joinchat/428671176C1b2b3c13c9
📚 من نگفتم بکشد 🔰 بخش دوم 🔸هفتم یزید می گفت من نگفتم عبیدالله بکشد. قَبَّحَ اللّه ُ ابنَ مَرجانَةَ ، لَو كانَت بَينَهُ وبَينَكُم رَحِمٌ أو قَرابَةٌ ما فَعَلَ هذا بِكُم ، ولا بَعَثَ بِكُم هكَذا . تاريخ الطبري : ج 5 ص 461 📍اگر این حرف را قبول کنیم. سر بریده در طشت طلا را چه کنیم؟ 📍زنان و اسیرانی که به وضع بدی به مجلس آورده شدند را چه کنیم؟ قالَت فاطِمَةُ بِنتُ الحُسَينِ : يا يَزيدُ بَناتُ رَسولِ اللّه ِ سَبايا ! فَبَكَى النّاسُ وبَكى أهلُ دارِهِ حَتّى عَلَتِ الأَصواتُ . مثير الأحزان : ص۹۸ 📍با چوب دستی به لب و دندان امام زدن را چه کنیم؟ ووَضَعَ الرَّأسَ بَينَ يَدَي يَزيدَ لَعَنهُ اللّه ُ في طَستٍ ، فَجَعَلَ يَنكُتُهُ عَلى ثَناياهُ بِالقَضيبِ مقاتل الطالبيّين : ص 119 🔻مجلس فتح و ظفر با حضور سفرا را چه کنیم؟ فَلَمّا قَدِموا عَلَيهِ جَمَعَ مَن كانَ بِحَضرَتِهِ مِن أهلِ الشّامِ ، ثُمَّ أدخَلوهُم ، فَهَنَّؤوهُ بِالفَتحِ تاريخ الطبري : ج 5 ص 390 🔸هشتم اگر عبیدالله امام را به دستور یزید نکشت، پس چرا یزید می گفت اختیار اهل بیت امام به عنوان اسرای جنگی با من است و من میتوانم به هر کس که بخواهم آنها را ببخشم! 📍إنَّ ذلِكِ لي ، ولَو شِئتُ أن أفعَلَ لَفَعَلتُ الإرشاد : ج 2 ص 121 🔻و این تصور برای آن مرد شامی چشم آبی! ایجاد شد که می‌تواند از یزید بخواهد که... فَقامَ إلَيهِ رَجُلٌ مِن أهلِ الشّامِ أحمَرُ ، فَقالَ : يا أميرَ المُؤمِنينَ ، هَب لي هذِهِ الجارِيَةَ 🔸نهم آری یزید گفت من نگفتم. وقالَ : قَد كُنتُ أرضى مِن طاعَتِكُم بِدونِ قَتلِ الحُسَينِ ، لَعَنَ اللّه ُ ابنَ سُمَيَّةَ ، أما وَاللّه ِ لَو أنّي صاحِبُهُ لَعَفَوتُ عَنهُ ، فَرَحِمَ اللّه ُ الحُسَينَ ، ولَم يَصِلهُ بِشَيءٍ تاريخ الطبري : ج 5 ص 459 چرا؟ چون اول فکر می کرد با کشتن امام دیگر وقت علنی کردن کفر است و کار اسلام تمام شد. او می‌خواست آرزوی پدرش که نابودی اسلام بود را به سرانجام برساند. شرح نهج البلاغة نویسنده : ابن ابي الحديد    جلد : 5  صفحه : 129 🔻 | پژوهشی در تاریخ اسلام 🔻 https://eitaa.com/joinchat/428671176C1b2b3c13c9